با کمال تاسف و در آستانه محرم الحرام، مهمترین هدف قیام سیدالشهدا علیه السلام (امربه معروف و نهی از منکر) آماج بی رحمانه ترین هجمه های سازمان یافته قرار گرفته است. منافقین جدید با همراهی ضد انقلاب، تمام اهتمام خویش را در لجن مال کردن بزرگترین و مظلومترین واجب فراموش شده الهی و در عین حال شیرین ترین تعامل اجتماعی قرار داده اند. این اقدام سازمان یافته که پس از شبهه افکنی مجید انصاری معاون پارلمانی رئیس جمهور و مواضع دو پهلوی آقای شیخ حسن روحانی در زنجان و اقدام مشکوک و تامل برانگیز اسید پاشی در اصفهان صورت گرفت به دستمایه ای برای تخریب جایگاه فریضتین تبدیل شده است.
جالب است که این اتفاقات در روزهایی رخ می دهد که پس از گذشت 35سال از تدوین قانون اساسی و 9سال فراموشی و خاک خوردن طرح راهکارهای اجرایی امر به معروف، نمایندگان مجلس شورای اسلامی ولو دیرهنگام به دنبال تصویب و اجرایی شدن این طرح هستند.
این در حالیست که امر به معروف؛ بزرگترین واجب الهی و مصداق نظارت اجتماعی است و رییس جمهور باید مجری و مدافع اصل هشتم قانون اساسی باشد.
در پاسخ به روشنفکرنمایان غرب گرایی که با ژست و ادعای عقلانیت به جنگ با ارزشهای اسلامی آمده اند با زبان خودشان سخن می گوییم: کتاب «بازرسی اجتماعی» را یک جامعهشناس آمریکایی به نام «روس» چند دهه پیش نگاشته است. مؤلف در این کتاب میگوید که در درون هریک از افراد بشر احساسهایی نهفته شده که او را به همکاری با همنوعان و در شکلی کلیتر به زندگی در اجتماع و تن دادن به منافع جمع، وادار میکند؛ احساسهایی نظیر محبت و معاشرت، عدالتخواهی...
بدیهی است که صرف این احساسات درونی نمیتواند بنیان و اساس اجتماع را در برابر عاملهای تخریبکننده فرهنگی محافظت نماید؛ لذا هر جامعه ناچار است با در نظر گرفتن تدبیرهای متنوع و چارهاندیشیهای گوناگون، ضمن تحریک این احساسهای درونی، با استفاده از سایر ابزارها، موجودیت و هستی خود را در تعامل با سایر جامعهها حفظ کند.
مکانیزمها و چارهاندیشیهایی که هر جامعه در این خصوص طراحی و اجرا میکند، یا از طریق نهادهای انتظامی است (به طوری که ناچار است در برابر عاملهای تهدیدکننده هویت اصیل فرهنگیاش، از قوای نظامی وانتظامی استفاده کند) و یا از طریق اعمال نظارت عمومی و قضاوت همگانی است ( با در نظر گرفتن اینکه قضاوت و نگاههای عموم مردم در خیلی از موفقیتها عمل فرد را تحت تأثیر قرار میدهد). مکانیزم دیگر احساس درونی افراد است که باعث میشود آنها خود را نسبت به رعایت فرهنگ مقبول و هنجار پذیرفته شده متعهد بدانند. قالب کلی این احساسات را میتوان «وجدان» و از منظر دین، «عقل» و «حجت درونی» نام نهاد.
تقریباً همه صاحبنظران مسائل اجتماعی، ضرورت نظارت و بازرسی اجتماعی را که از مهمترین دستاوردهای آن، تطبیق فرد با هنجارها و فرهنگ مقبول و دامنهدار جامعه است، پذیرفتهاند.
«هیر» یکی از جامعهشناسان آمریکایی در خصوص بازرسی اجتماع و وسایلی که جامعه با استفاده از آنها این بازرسی را اعمال میکند، مطالبی نگاشته است. همچنین «فردیک لوملی» با نگارش کتاب «وسایل بازرسی اجتماعی» و «لوتربرنارد» با نوشتن «بازرسی اجتماعی» به طور مبسوط و گسترده به این مهم پرداختهاند.
«الکس اینکلس» در کتاب «جامعهشناسی چیست» به ضرورت تطابق فرد با شرایط زندگی جمعی اشاره و عنوان میکند: انسان به محض اینکه با دیگران تشکیل جمع دهد، باید بیدرنگ به حل یک رشته مسائل اجتماعی بپردازد که ارتباط به فرد تنها ندارد. افرادی که با هم به سر میبرند، به منظور جلوگیری از هرج و مرج و اغتشاش ناگزیرند تا اندازهای اعمال خود را با یکدیگر هماهنگ و یکدست کنند.
جان کلام اینکه، بازرسی و نظارت اجتماعی عملی است که از سوی اجتماع و از طریق نهادهای رسمی یا غیررسمی، محسوس یا غیرمحسوس افراد را به تطبیق با نوامیس وهنجارها و فرهنگ پذیرفته شده وادار میکند.
شاید آنچه را در کلام «آگوست کنت» عنوان «قدرت معنوی»به خود گرفته، بتوان شکل کلی و گسترده نظارت و بازرسی اجتماعی دانست.در یکی از نوشتههای «آگوست کنت» درباره قدرت معنوی جامعه آمده است:پس مقصود از قدرت معنوی استقرار حکومت عقیده است؛ یعنی استقرار و حفظ اصولی که باید بر روابط اجتماعی گوناگون حاکم باشد. صفت اصلی قدرت معنوی آن است که هدایت عالی تعلیم و تربیت را خواه عمومی و خواه خصوصی به عهده دارد؛ اما قدرت معنوی خصوصاً بر تعلیم و تربیتعمومی نظارت میکند که در وسیعترین معنای خود عبارت است از کل سیستم افکار و عادت لازم برای مهیا کردن افراد به قبول نظم اجتماعی که باید در داخل آن زندگی کنند وآماده کردن هریک از آنان تا حد امکان برای انجام ]دادن[ وظیفهای که باید به عهده بگیرند…
در ترسیم و توجیه بازرسی اجتماعی و نظارت همگانی باید به چند عامل توجه کرد:
الف) وجود یک اجتماع شکل گرفته، بدون وجود جامعهای که موجودیت آن به قول معروف به ثبت رسیده باشد، نمیتوان ضرورت و ایجاد یک نظارت و بازرسی را انتظار داشت. نظارت جامعه بر خود مستلزم وجود یک اجتماع شکل گرفته میباشد.
ب) بهرهمندی جامعه از هنجارها و فرهنگ پذیرفته شده و مشترک از دیگر شرطهای شکلگیری نظارت و بازرسی اجتماعی است. تصور کنید عدهای بدون هیچگونه پیشینه فرهنگی مشترک ـ ولو برای مدتی طولانی ـ در یکجا جمع شوند؛ از آنجا که نمیتوان بین این تعداد وجه مشترک فرهنگی پیدا کرد، هرگاه کسان دیگری با هنجارها و فرهنگ متفاوت به این جمع افزوده شوند، هیچ بازرسی،نظارت و بازدارندگی ضرورت پیدا نمیکند؛ زیرا افراد اضافه شده نیز برای خود هنجار و فرهنگ متفاوتی دارند.بازرسی اجتماعی و نظارت همگانی زمانی منطقاً و اساساً شکل میگیرد که هنجار و فرهنگی مشترک وجود داشته باشد.
ج) در معرض هجوم قرار گرفتن هنجار و فرهنگ مشترک از دیگر شرطهای نظارت اجتماعی است. به عبارت دیگر، جامعه، بازرسی و نظارت خود را زمانی از طریق وجدان و عقل افراد و نیز با استفاده از نهادهای نظارتی و اجرایی اعمال میکند که وجهی از آداب و رسوم وعرف و فرهنگ خود را در معرض هجوم و تهدید ببیند؛ والّا اگر افراد جامعه در یک سیر معمولی، خود را با آداب و رسوم منطقی جامعه منطبق سازند، به استفاده از اهرمهای قهری در وادارکردن افراد به انطباق با اجتماع نیازی نیست؛ زیرا در این صورت بیم محدود کردن آزادی افراد میرود.
براساس آنچه گفته شد؛ وجود جامعهای با فرهنگی مشترک، همراه با عاملهای تهدیدکننده این فرهنگ، ایجاب میکند که نظارت و بازرسی اجتماعی انجام گردد.
راهکار اساسی در اسلام عزیز
«امر به معروف و نهی از منکر» در شکل گسترده خود، اساسیترین، منطقیترین و کارآمدترین راهکار برای نظارت اجتماعی و دفاع جامعه از خود به حساب میآید.
این وظیفه مهم و در واقع راهکار ارزشمند، از یک سو برای افراد جامعه اسلامی فریضهای مهم محسوب میشود، و از سوی دیگر بر دوش متولیان امور به عنوان یک تکلیف حکومتی قرار میگیرد.
اینکه گفته میشود جامعه اسلامی حق دفاع از خود را در قالب امر به معروف و نهی از منکر داراست، این حق دفاع در امتداد انجام دادن این وظیفه از سوی افراد و متولیان حکومتی اجرا میگردد. باید گفت که در اندیشه و افکار برخی، امر به معروف و نهی از منکر برای افراد جامعه نوعی محدودیت به دنبال دارد، این ذهنیت، تا حدودی به واقعیت نزدیک است، اما جای این سؤال باقی است که این محدودیت برای چه کسانی و در برابر کدام کارهاست؟ ضمن اینکه هرگاه آزادی بیقید و شرط و به اصطلاح ولنگاری افراد با حیثیت و سلامت جامعه مغایر باشد، بدون شک در نگاه هر فرد منصفی، مصالح جامعه باید بر مصالح افراد مقدم شود.
مَثَل زیبایی که از رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده، به خوبی فلسفه امر به معروف و نهی از منکر را ترسیم میکند. آن حضرت فرمودند:
گروهی از افراد بر یک کشتی سوار شدند و کشتی در عرصه دریا به حرکت در آمد. یکی از مسافران به این عذر و بهانه که محلی که در کشتی نشستهام، متعلق به خود من است، به سوراخ کردن همان نقطه از کشتی پرداخت. آب کم کم بالا آمد و تمام کشتی پر آب شد و سپس غرق گردید. اگر سایر مسافران جلو این مسافر جسور را گرفته بودند، از غرق شدن کشتی جلوگیری میشد.
بنابراین اجرای فریضه امر به معروف و نهی از منکر قبل از آنکه افراد را محدود کند، مصونیت جامعه را در پی دارد. از کسی پذیرفته نیست که در تعارض میان مصالح فرد و جامعه، مصالح فرد را مقدم بدارد.
وظیفهای فردی و اجتماعی
گفته شد که فریضه امر به معروف و نهی از منکر که از یک سو موجب نجات افراد و مصونیت جامعه میگردد، هم وظیفه هر مسلمانی است و هم حق جامعه است که با اعمال این مهم، از موجودیت معنوی و بههنجارِ خود دفاع کند.این حق از طریق نهادهایی که در زمینه پالایش جامعه از عوامل بیماریزا و نابهنجار. مستقیم یا غیرمستقیم وظیفهای بر عهده دارند، اعمال میگردد. به تعبیری فریضه امر به معروف و نهی از منکر از سویی وظیفه افراد است و از سویی وظیفه امت.
آیاتی که در قرآن به این فریضه اشاره کردهاند، در ابتدای امر جنبه فردی قضیه را به ذهن مبتادر میسازند. آیات 110و 114سوره آل عمران، 157اعراف، 67توبه، 41حج و آیات دیگر.
در خصوص شکل جمعی قضیه میتوان به آیه چهارم از سوره مبارکه آل عمران اشاره کرد که امت را مأمور امر به معروف و نهی از منکر کرده است.این مأموریت اجتماع را هم میتوان در برابر سایر امتها قلمداد کرد و هم در داخل خود جامعه اسلامی.امت اسلام و به تعبیر شهید مطهری جامعه اسلامی وظیفه دارد با عملکرد خود سایر جوامع را به معروف دلالت و راهبری کند و از منکرات باز دارد (آنچه به عنوان شاهد و الگو بودن جامعه اسلامی مطرح است، برهمین مبنا توجیه میشود) و نیز وظیفه دارد خود از موجودیت خود دفاع کند.
وظیفه مهم حکومت
باید گفت که وظیفه حاکمیت اسلامی تنها به رتق و فتق امور اقتصادی و رفاهی و سیاسی جامعه خلاصه نمیشود؛ ساختن فرهنگ ناب اسلامی و اشاعه آن و همزمان پالایش جامعه از هر آنچه موجب خدشهدار شدن فرهنگ دینی جامعه میشود، از مهمترین وظایف حاکمیت اسلامی است.
زیباترین و صریحترین مطالب را در این زمینه میتوان در کلام مولای متقیان علی(علیه السّلام) پیدا کرد. آنجا که طبری در تفسیر کبیر به نقل از امام علی(علیه السّلام) آورده است «برامام واجب است که مطابق با آنچه خداوند نازل کرده است حکم کند…» همچنین آن حضرت طی خطبهای درباره جهاد با معاویه فرمود:«من برگردن شما حقی دارم و شما نیز برگردن من حق دارید…» سپس از جمله حقوق مردم را آن میداند که آنان را نصیحت کند، بیتالمال را در مصالح آنها مصرف نماید، آنان را تعلیم و تربیت نماید و حقوقی از این دست. بدون تردید، اشاعه فرهنگ ناب دینی و نظارت بر اوضاع واحوال فرهنگی و معنوی جامعه از جمله حقوق مردم بر والی است.
نظارت اجتماعی و ضرورت آن در قالب فریضه امر به معروف و نهی از منکر، به خوبی اعمال میشود. این فریضه هرگاه از یک سو به عنوان یک وظیفه فردی و از سویی به عنوان یک تکلیف اجتماعی و حکومتی انجام بگیرد، نظارت اجتماعی به نحوی مطلوب صورت میگیرد.
جای تأسف است که شنیدن واژه نظارت اجتماعی از جامعهشناسان پسندیده و مقبول میافتد، اما فریضه امر به معروف و نهی از منکر، که خود شکل عملی و مکانیسم و راهکار تحقق این نظارت به حساب میآید، در نگاه برخی افراد تجدید نظر و مدعی اصلاح طلبی، امری خشن و محدود کننده مینماید!!!
منبع: مشهدپیام
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-2602
ارسال نظر