تاریخ خبر: کد خبر: 8316

امام پیش از آنکه «راهنما» باشد، «راهبر» است

به قلم: حجت الاسلام و المسلمین شیخ محمدحسن وکیلی، استاد درس خارج حوزه علمیه مشهدمقدس

امام پیش از آنکه «راهنما» باشد، «راهبر» است

بسم الله الرحمن الرحیم

خورشید پشت ابر

السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَجْهَ اللَّهِ الَّذِی لَا یَهْلِکُ وَ لَا یَبْلَى إِلَى یَوْمِ الدِّینِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رُکْنَ الْإِیمَانِ السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الْأَرْضِ وَ السَّمَاء

 

 

جابر بن عبدالله انصاری گوید از خدمت حضرت رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلّم پرسیدم:

هَلْ یَنْتَفِعُ الشِّیعَةُ بِالْقَائِمِ علیه السلام فِی غَیْبَتِهِ ـآیا مردم در زمان غیبت از وجود حضرت قائم علیه‌السلام بهره‌ای می‌برند؟)

 

رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمودند:

 إِی وَ الَّذِی بَعَثَنِی بِالنُّبُوَّةِ إِنَّهُمْ لَیَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ یَسْتَضِیئُونَ بِنُورِ وَلَایَتِهِ فِی غَیْبَتِهِ کَانْتِفَاعِ النَّاسِ بِالشَّمْسِ وَ إِنْ جَلَّلَهَا السَّحَاب‏ (آری! قسم به آنکه مرا به نبوت برانگیخت. ایشان از وجود او بهرمند می‌شوند و از نور ولایتش در عصر غیبت روشنائی می‌گیرند همانطور که از خورشید وقتی که ابر آن را پوشانده است بهره می‌برند) (بحار الإنوار، ج 52، ص93).

 

آری! بارها شنیده‌ایم که مَثَل وجود مقدس امام زمان علیه‌السلام در عصر غیبت مَثَل خورشیدی در پس ابر است؛ ولی آیا تا به حال اندیشیده‌ایم که چه مشابهتی میان آن حضرت با خورشید پس پرده ابر وجود دارد؟

 

آیا تا به حال در این باره فکر کرده‌ایم که وجود امام چه نفعی برای بشریت و برای عالم هستی دارد؟ و آیا می‌دانیم چرا از روز اول خلقت تا به امروز همواره سلسله انبیاء و اوصیاء پیوسته بوده و هیچگاه زمین خالی از یکی از انبیاء یا اوصیاء نبوده است؟ (همان، ج23، ص57-65)

 

راستی چه معنا دارد که می‌گویند اگر امام لحظه‌ای در روی زمین نباشد زمین اهلش را در خودفرو می‌برد؟ (همان، ج23، ص1-56)

 

بسیاری از شیعیان چنین می‌پندارند که تنها مسؤولیت امام علیه‌السلام نشان دادن راه سعادت و آموزش بایدها و نبایدها و خوب و بدهاست که به آن «راهنمائی» یا «هدایت تشریعی» می‌گوئیم.

 

این افراد معمولاً به این شبهه دچار می‌شوند که امامی که در پس پرده غیبت است و نمی‌توان از او سؤال پرسید و به محضر مبارکش شرفیاب شده و سؤالات و مشکلات را حل نمود چه فائده‌ای دارد و چرا خداوند چنین امامی برای ما مقدر فرموده است؟

 

ولی واقعیت اینست که فائده اصلی وجود مقدس امام علیه‌السلام چیزی دیگر است. امام پیش از آنکه «راهنما» باشد، «راهبر» است. قبل از آنکه در این عالم ظاهر به آموزش و هدایت مردمان بپردازد در باطن واسطة رساندن کمالات و فیوضات از جانب خداوند به مخلوقات است و بدین سبب است که همه به برکت او روزی می‌خورند (بیمنه رزق الوری) و اگر او نباشد لحظه‌ای عالم برقرار نمی‌ماند.

 

برای روشن شدن این مسأله باید به نسبت میان خداوند و عالم مخلوقات توجه نمود. خداوند همه جا هست و هیچ چیز از او خالی نیست و همه امور عالم نیز به دست اوست ولی آیا مخلوقات می‌توانند به طور مستقیم با او در ارتباط باشند؟

 

کارخانه برقی را فرض کنید که برق چندهزار ولت تولید می‌کند. آیا این برق در خانه قابل استفاده است؟ آیا می‌توان با این برق چراغهای خانگی را روشن نمود؟

 

معلوم است که پاسخ منفی است و اگر چنین برقی به صورت مستقیم در خانه بیاید نه فقط فائده‌ای ندارد بلکه موجب آتش‌سوزی و تخریب خواهد شد.

 

آیا غیرقابل استفاده بودن این برق به خاطر ضعف و ناتوانی برق کارخانه است یا به خاطر ضعف و سستی دستگاه‌های خانگی است؟

 

واقعیت اینست که این برق از بس قوی است برای دستگاه‌های ضعیفی که در خانه استفاده می‌شود قابل استفاده نیست. یا باید دستگاه‌ها تقویت شوند یا باید این برق، ضعیف و معتدل گردد تا قابل استفاده شود و به همین جهت در مسیر این برق قوی مبدّل‌هائی (ترانسفورماتورهای کاهنده) را نصب می‌کنند که این برق را به حدی برساند که لامپ خانگی نیز بتواند از آن استفاده نماید.

 

برقی که در خانه می‌آید همان برق کارخانه است که از دریچه مبدل‌ها عبور نموده و مرحله به مرحله ولتاژ آن کاهش یافته تا اکنون در دستگاههای الکتریکی خانه نیز از آن استفاده می‌شود.

 

عالم هستی بی‌شباهت به این مثال نیست.

خداوند متعال وجودی است در نهایت قوت و عظمت و مخلوقات هر کدام ظرفی و کششی دارند و چون ظرفشان کوچک است توان استفاده کردن از نور شدید خداوند را ندارند.

 

بر اساس روایات اهل‌بیت علیهم السلام و نیز برهانهای فلسفی و کشف و شهود عارفان راستین در نظام عالم خلقت اولین مخلوق خداوند موجودی بسیار شریف است که نور وجود را از خداوند مستقیم دریافت می‌نماید و آن را کمی تنزّل داده و قابل انتقال به طبقات بعدی عالم هستی می‌نماید و آن نور از دریچه وجود آنان به طبقات بعدی منتقل می‌شود و از هر مرحله‌ای به مرحله بعد می‌رود تا برسد به پائین‌ترین درجه عالم وجود و ضعیف‌ترین موجودات.

 

آن موجود شریف کیست و کجاست؟

آن موجود حقیقت و باطن پیامبر و امام علیهم‌السلام است که در قالب بدنی پاک و مطهر در عالم دنیا ظهور می‌کند و خود را نشان می‌دهد. (نه اینکه آن موجود بلند و عالی پائین بیاید و به بدن امام تبدیل شود، بلکه پرتوی از خود را متناسب با این عالم در اینجا می‌افکند و آن پرتو و انعکاس بدن امام علیه‌السلام می‌شود.)

 

پس در حقیقت پیامبر و امام واقعیتی چند لایه و چند طبقه دارند. یک مرتبه آن همان حقیقت عالی و بلندی است که در طبقة اول عالم میان مخلوقات و خداوند فاصله است و مانند مبدلی نور قوی الهی را به طبقات پائین منتقل می‌کند و مرتبه‌ای هم در عالم ظاهر دارد که همان بدن مقدس اوست که روزی به دنیا می‌آید و روزی هم شربت شهادت نوشیده و از این عالم فانی رخت بر می‌بندد.

 

اگر در این مثال با دیدة دقّت و تأمّل نظر کنیم نکات زیادی برای ما روشن و آشکار می‌شود:

نکته اول:

امام گرچه در عالم ظاهر مشغول به وظائف ظاهری مانند ارشاد و راهنمائی مردم و مدیریت اجتماعی و جنگ و صلح می‌باشند ولی در عالم باطن و در مرحله قلب دائما فیض و رحمت و برکت را از جانب خداوند گرفته و به مخلوقات اعطا می‌نماید. حقیقت امام به آن باطن پاک و طاهر است که سر منشأ اتصال مخلوقات به خداوند است و چون این بدن پرتو و انعکاس آن باطن است معصوم از هر خطا و مبرای از هر عیبی است.

 

نکته دوم:

چون قلب امام واسطه نزول علم و حیات از جانب خداوند است به همه چیز و همه کس نیز آگاه است و کافی است که امام علیه‌السلام به قلب خود نظری نماید تا حقیقت هر چیز را در آن ببیند و از آن خبر دهد.

روی همین جهت است که روایت شده:

«عُمَر بن خطّاب به أمیر المؤمنین علیه السّلام گفت: اى أبو الحسن تو در حُکم و قضاوت و مسائلى که از تو سؤال مى‏شود؛ در جواب آنها عجله مى‏کنى!

على دست خود را پیش آورد و گفت: انگشتان این دست چند عدد است؟ عمر گفت: پنج عدد!

أمیر المؤمنین گفت: اى أبو حَفْص! چرا در جواب عجله کردى؟

عمر گفت: براى من مخفى نبود؛ حضرت گفت: من هم در چیزى که برایم مخفى نیست سرعت مى‏نمایم‏.» (امام‌شناسی، ج11، ص38)

 

نکته سوّم:

بدن امام علیه‌السلام مانند بقیه موجودات خودش از باطن امام مدد می‌گیرد و به واسطه همان قلب و باطن با خدا مرتبط می‌شود ولی قلب امام در عالم ملکوت است و از باطن بر همه موجودات اشراف و سیطره دارد و آن به آن به هر موجودی به قدر استعداد و قابلیتش فیض و رحمت و حیات و علمی را که از خداوند گرفته عطا می‌نماید.

 

بنا بر این اگر شنیدیم که گفتند همه انبیاء گذشته در مشکلات خود به اهل‌بیت علیهم‌السلام متوسل می‌شده‌اند و از طریق ایشان حاجت می‌گرفته‌اند یا می‌شنویم که ایشان سالها قبل از خلقت حضرت آدم خلق شده‌اند و در مقام نبوت و امامت بوده‌اند نباید تعجب کنیم.

 

چون این مسائل مربوط به مقام باطن و قلب امام است که پیش از هر چیز است و آنچه در تاریخی خاص در این عالم خلق شده و رشد می‌نماید بدن مطهر و ملکوتی ایشان است.

 

نکته چهارم:

هر چه در عالم هست متعلق به خداوند است و امام معصوم علیه‌السلام فقط واسطه است. همانطور که برق فقط از یک کارخانه است و مبدل‌ها فقط آن را ضعیف نموده و منتقل می‌کنند.

 

پس امام شریک خداوند نیست. خودش مخلوق خداست و به اذن خداوند و امر او در رساندن نور وجود وساطت می‌نماید و نباید توهم کرد که شیعه کسی را شریک خداوند در خالقیت می‌شمارند.

 

نکته پنجم:

هر گاه در زیارت‌نامه‌ها دیدیم که می‌فرمایند: به واسطة شما استخوانهای شکسته جوش می‌خورد یا مریضان شفا می‌یابند یا جنین در رحم رشد می‌کند یا آسمان و زمین حفظ می‌گردند یا ... (فَبِکُمْ یُجْبَرُ الْمَهِیضُ وَ یُشْفَى الْمَرِیضُ وَ عِنْدَکُمْ مَا تَزْدَادُ الْأَرْحَامُ وَ مَا تَغِیض‏) (یَا سَادَاتِی بِکُمْ یُمْسِکُ اللَّهُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ، وَ بِکُمْ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ، وَ یَکْشِفُ الْکَرْبَ، وَ یُغْنِی الْمُعْدِمَ، وَ یَشْفِی السَّقِیم‏)

http://static1.ghasednoor.ir/servev2/kvioTg2MqT5y/8XpyFBzaZKg,/%D8%AD%D8%A7%D8%AC+%D8%B4%DB%8C%D8%AE+%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF+%D8%AD%D8%B3%D9%86+%D9%88%DA%A9%DB%8C%D9%84%DB%8C.jpg

باید بدانیم که همه این موارد اشاره به مقام قلب و باطن اهل بیت علیهم السلام است که همه این امور به وسیله آن انجام می‌شود و جای تعجب و انکاری هم نیست.

 

و در حقیقت در این زیارت‌نامه ها به انسان می‌آموزند که امام معصومی که به زیارتشان مشرف شده‌ای فقط یک انسان عادی و بدن و روحی معمولی نیست بلکه حقیقتی دارد که آن حقیقت در بالاترین افق عالم امکان جای داشته و نزدیک‌ترین جایگاه را به خداوند متعال دارد. پس قدر آن را بدان و ابدزیارت را مراعات کن.

 

نکته ششم:

قلب و باطن امام حلقه ربط عالم بالا و پائین است. مخلوقی که یک سر و یک سوی آن در عالم بالا و آسمانهای ملکوتی است و سوی دیگر آن در عالم خاکی قرار دارد او می‌تواند «السبب المتصل بین الارض و السماء» (ریسمان متصل میان آسمان و زمین) باشد که اگر نباشد عالم پائین نابود و معدوم میشود.

 

حیات امام در این عالم و وجود جسمانی او، مایة نزول برکات و خیر در این عالم است، اگر امام زنده که یک نگاه او به عوالم آسمانی و یک نگاه او به عالم دنیاست نباشد رابطه پائین‌ترین عالم و عوالم بالا با مشکل مواجه میشود و برکات از عالم پائین قطع میگردد و زمین اهل خود را در خود فرو میبرد. به برکت حیات اوست که خیر و رحمت در این عالم جاری است و موجودات رو به تکامل و رشدند.

 

نکته هفتم:

پس وجود مقدّس امام عصر خورشیدی است که با نور آن حیات و حرکت در موجودات پدید می‌آید و اگر لحظه‌ای خاموش شود همه چیز به خشکی و جمود و مرگ محکوم خواهند بود. اگر به دیدة عبرت نظر شود وجود امام عصر را باید در همه چیز دید و ولایت حضرتش را همه جا حاضر یافت.

 

پس عجیب نیست اگر بشنویم که عارف کامل مرحوم حاج سید هاشم موسوی حداد می‌فرماید: کور است هر چشمى که صبح از خواب بیدار شود و در اوّلین نظر نگاهش به امام زمان نیفتد. (روح مجرد، ص513)

 

آری، آن حضرت چه در پس پرده غیبت باشند و چه ظهور فرموده و بر کرسی سلطنت ظاهری تکیه زنند همه از اصل نور وجودشان – که همان نور خداست که از ایشان تراوش می‌نماید – بهره‌مندند فقط با این تفاوت که اگر آّشکار شوند علاوه بر اصل نور حیات‌بخششان، از تعالیم و آموزه‌های گرمابخش حضرتش نیز عالمیان بهره‌مند می‌شوند و اگر در پرده غیبت باشند این ارشادات و راهنمائی‌ها مختص خاصان بارگاه ملکوتیشان شده و دیگران از آن محروم خواهند بود.

 

در عصر غیبت آنانکه در روی زمین سیر می‌کنند خورشید عالمتاب را از پس ابر تماشا می‌کنند ولی هستند کسانیکه با بالهای اخلاص و تقوی به پرواز در آمده و به آسمانها سفر می‌نمایند و از ابرها عبور کرده و توفیق دیدار طلعت آن حضرت را یافته و مستقیماً از گرمای جانبخش وجودشان بهره‌ می‌برند و از تعلیمات و ارشادات خاصشان استفاده می‌نمایند.

 

درسی که ما از این روایات باید بگیریم آنست که بدانیم که هر خیر و رحمتی که به ما می رسد در هر آنی و هر ساعتی از دریچه نفس آن حضرت و به برکت وجودشان است. پس سزاوار است که ما هم در هر آن و ساعتی به یاد آن حضرت بوده و شکرگزار لطف و انعامشان باشیم. تا آن جا که می‌توانیم برای آن حضرت دعا کنیم و صدقه دهیم و در هر امر خیری اول ایشان را نیت کنیم و بعد از آن اگر خواستیم به یاد خود و اهل و خاندانمان باشیم.

 

آن حضرت همواره به یاد ما و ناظر و نگهبان ماست چنانکه از توقیع شریفشان روایت شده است: َ

إِنَّا غَیْرُ مُهْمِلِینَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِینَ لِذِکْرِکُم‏ و لولا ذلک لنزل بکم اللّأواء و اصطلمکم الاعداء» همانا، ما از رعایت حال شما کوتاهى نمى‏کنیم و شما را از یاد نمى‏بریم، چه، در غیر این صورت، بلایا و گرفتاریها بر شما فرو ‏آمده و دشمنان شما را از بین مى‏برند.)

 

امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء هیچگاه از افاضه خیر و رحمت در حق هیچ جوینده و طالبی در عالم دریغ نمی‌فرماید و از هر کسی به مقدار خود دستگیری می‌نماید و همواره سفره رحمت را گسترده و از همگان پذیرائی می‌کند ولی افسوس که ما از خوردن و نوشیدن طعامهای آسمانی این سفره غافلیم و به لهو و لعب و بازی می‌پردازیم.

 

آری ما همواره بر سفره پرفیض ایشان نشسته‌ایم. ای کاش که اگر استفاده نمی‌کنیم لااقل نمکدان نشکنیم و با گناه و معصیت قلب نازنین آن امام مهربان و حجت الهی را نشکنیم.

 

یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِین‏ (سورة یوسف، آیه 88)

 

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون