تاریخ خبر: کد خبر: 7654

مجلس خبرگان مسئول نظارت بر چهار شرط برای رهبری است

در روایات ما آمده است: «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه». هر یک از این شرایط در رهبر وجود نداشته باشد، او از رهبری ساقط می‌شود. این شرایط است که باید با نهایت دقت توسط مجلس خبرگان نظارت شود

مجلس خبرگان مسئول نظارت بر چهار شرط برای رهبری است

به گزارش «قاصدنیوز»، آیت الله سید احمد علم الهدی، در مصاحبه با ویژه نامه «مجلس امین» روزنامه جوان به بیان نظرات خود پیرامون انتخابات و مجلس خبرگان پرداخت. مشروح مصاحبه بدین شرح است.

 

* درآستانه انتخابات مجلس خبرگان و مجلس شورای اسلامی، کسانی که مشهوربه فعالیت در ماجرای فتنه 88 علیه نظام و رهبری بودند، در تدارک ورود به مجلس خبرگانی هستند که حافظ موضوع ومصداقرهبری است! از نظر شما این تناقض، چگونه قابل تحلیل است؟

انسان عاقل، علی‌القاعده در همه شئون زندگی خود، از جمله امور اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خطی مشی و خطوط قرمز خاصی دارد. این افراد ظاهراً این خطوط قرمز را گم کرده‌اند!به عنوان مثال، فعالیت اقتصادی بارعایت ظوابط آن امر ممدوحی است، اما گاهی انسان به جایی می‌رسد که لازم است برای کسب منفعتی خلافی بکند و حقوق دیگران را زیر پا بگذارد.انسان متعهد در اینجا، به‌رغم اینکه منفعت کلانی هم در دسترس او هست، متوقف می‌شود و از خط قرمزی عبور نمی‌کند.

 

افراد متدین و انقلابی هم در رفتارهای خود خطوط قرمزی دارند و لذا هنگامی که عده‌ای دم از «جمهوری ایرانی» یا مخالفت با اصل ولایت فقیه می‌زنند، ولو اینکه در مقطعی با آنها همراهی داشته اند، پشت آن خطوط قرمز توقف می‌کنندواز آن فراتر نمی روند. اینها یک روز افرادی را که در عاشورا به اعتقادات دینی مردم توهین می‌کنند، «مردم خداجوی» می‌نامند! و طبیعی است امروز هم دم از ولایت فقیه بزنند و سعی کنند به مجلس خبرگان رهبری راه یابند. برای کسانی که فقط مطامع سیاسی و منافع شخصی مطرح است، رنگ عوض کردن و استفاده از هر موقعیتی بسیار راحت است.

 

* مجلس خبرگان مهم‌ترین نهاد نظام و مرتبط با رهبری کشور است، بنابراین تعجبی ندارد اینها بخواهند وارد آن شوند. مجلس خبرگان، شورای شهر که نیست که کارش ازقبیل اسفالت و گلکاری خیابان هاست. مجلس خبرگان در عین حال که یک کارکرد سیاسی دارد، یک نهاد دینی و شرعی هم هست، یعنی مردم تکلیف دارند در آن مشارکت آگاهانه داشته باشند... حق است یا تکلیف؟

تکلیف است، چون اگر حق باشد، می‌تواند بگوید از حقم گذشتم، اما این تکلیف است و همه مکلف به ادای آن هستند. به اعتقاد شیعه، امام عصر(عج) مظهر حاکمیت الله هستند و چون ایشان در پرده غیب هستند، لذا ما را به مجتهد جامع‌الشرایط ارجاع داده‌اند، مجتهد جامع‌الشرایطی که با اقامه حکم او، مدیریت سیاسی در کشور رسمیت و شرعیت پیدا کند. بدیهی است این مردم هستند که باید چنین مجتهد جامع‌الشرایطی را تشخیص و او را در رأس هرم قدرت حاکمیتی قرار بدهند. از آنجا که همه مردم خبرویت لازم برای تشخیص این مجتهد جامع‌الشرایط را ندارند، به افرادی که چنین صلاحیتی دارند وکالت می‌دهند از طرف آنها این کار را انجام بدهند. بدیهی است کسی که قرار است چنین مسئولیت سنگینی را به عهده بگیرد و قادر باشد به‌جای چند ده میلیون نفر، یک مجتهد جامع‌الشرایط مدیر، عادل، بصیر و بینا را تشخیص بدهد ، باید خود به همه جوانب این امر تسلط داشته و مجتهد، فقیه و هوشیار باشد.

 

بنابراین نماینده مجلس خبرگان اولاً باید واجد چنین قوه تشخیصی باشد، ثانیاً بتواند با این فرد برگزیده از سوی موکلان خود بیعت کند و ثالثاً نظارت کند که شرایط لازم در او باقی بماند.

 

* نظارت بر عملکرد ولی‌فقیه جزو وظایف مجلس خبرگان نیست؟این سوال اگر چه ممکن است ابتدایی به نظر برسد،اما ظاهرا شما درباره آن چندوچون هایی دارید.اینطور نیست؟

خیر، مجلس خبرگان مراقبت می‌کند شرایط مصرّح در قانون اساسی، در رهبر مستمر و پایدار باشد، اما حق نظارت بر عملکرد او را ندارد، زیرا رهبر بر من نماینده هم ولایت دارد و هیچ مولّیٌ علیهی بر ولی خود نظارت نمی‌کند. کار مجلس خبرگان نظارت بر عملکرد نیست، بلکه نظارت بر حفظ شرایط شرعیه است، چون ولی هم که معصوم نیست و امکان دارد یک وقت در شرایطی، لوازم رهبری را از دست بدهد. وکیل مجلس خبرگان باید نظارت کند که اگر شرایط از بین رفت، بیعت خود را به نمایندگی از سوی موکلانش از او بردارد و با کس دیگری بیعت کند. بنابراین کسی که می‌خواهد از سوی مردم برای چنین امر خطیری وکیل باشد، ضرورت دارد که هم فقیه باشد، هم عادل. در اینجا بیشتر صلاحیت های علمی وسیاسی نماینده مهم است، چون می‌خواهیم از خبرویت چنین فردی استفاده کنیم و او باید قدرت تشخیص عدالت و اجتهاد و نیز تداوم آن در رهبر را داشته باشد.

 

* نحوه کار مجلس خبرگان چگونه است؟

مجلس خبرگان، سالانه دو اجلاس دارد که در آن بزرگانی که در زمینه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی صاحب‌نظر هستند، نظرات خود را ارائه می‌کنند. گاهی هم از بعضی از مسئولان دعوت می‌شود که بیایند و به پرسش‌هایی که مطرح می‌شوند پاسخ بدهند.

 

* برآیند جو حاکم بر مجلس خبرگان در باره تداوم شرایط در مقام معظم رهبری چیست؟

ایشان پس از رحلت حضرت امام با رأی 70 درصدی انتخاب شدند، اما یکی دو سال پیش که در این باب به شکل مخفی و داخلی نظرخواهی شد بسیار نزدیک به 100 درصدی رأی آوردند و این نشان می‌دهد خبرگان، گزینه رهبری را به ایشان منحصر می‌دادند.شاید این خبر بهترین پاسخ به پرسش جنابعالی باشد.

 

* چرا مطلب به این مهمی، رسانه‌ای نشد؟

یک مطلب موقعی که مورد تردید است به معرض قضاوت و ارزیابی عموم مردم گذاشته می‌شود. کسی درصلاحیت ایشان برای رهبری تردیدی نداشت و ندارد که نیاز به نظرسنجی از عامه مردم باشد. نگرانی مجلس خبرگان وبسیاری از مردم، از این بوده و هست که جایگزین ایشان چه کسی خواهد بود؟ و اگر خدای ناکرده برای ایشان حادثه‌ای پیش بیاید چه باید کرد؟ ماهم هنوز در این باره به نتیجه‌ای نرسیده‌ایم، چون این بزرگوار پس از رحلت امام با این همه چالش هایی که دربرابر نظام قرارداشته است، با نهایت هوشمندی و درایت رهبری کرده‌اند و نظام اسلامی هر روز از قبل قوی‌تر شده است.

 

* سوال بسیاری از مردم این است که چرا نظام، افرادی را که در پی تسخیر مجلس خبرگان هستند ودرعین حال سابقه درستی ندارند و خود و فرزندان و اطرافیانشان به فسادسیاسی و اقتصادی متهم هستند، تحمل می‌کند و به آنها میدان عمل می‌دهد؟

توجه داشته باشید نظام ما دو وجه جمهوریت و اسلامیت دارد. جمهوریت ماهیت مردم‌سالارانه نظام را نشان می‌دهد. برای مردم‌سالاری واقعی، باید هزینه دارد.ازیک جنبه، مردم‌سالاری یعنی تحمل کردن! افراد را به دلیل اینکه عقاید متفاوتی دارند نمی‌شود تفتیش و محاکمه کرد. تنها کسانی را باید دستگیر کرد که مجرم هستند.

 

اقدامات این افراد در فتنه 88 مصداق تفاوت سلیقه نبود، تلاش برای براندازی نظام بود و حالا هم همان‌ها برای تسخیر مجلس خبرگان بسیج شده‌اند...

 

این‌گونه مسائل را باید دستگاه قضایی، آن هم بر اساس اسناد و شواهد متقن و فارغ از جنجال‌های سیاسی بررسی کنند. با مجرم نمی‌توان بدون اثبات جرم برخورد کرد. نظام ما هم مردم‌سالاری است، هم مبتنی بر عدالت اسلامی و افراد را به خاطر افکار و عقایدشان نمی‌شود محاکمه کرد، چون بر اساس قانون اساسی همه می‌توانند در چهارچوب‌ قانون عقاید خود را بیان کنند. در قضیه 88 کسانی که واقعاً مجرم بودند، تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند، والا طرفدار و سمپات را که نمی‌شود محاکمه کرد.

 

* یکی از شبهاتی که این افراد مطرح می‌کنند این است که مجلس خبرگان بر عملکرد رهبری نظارت ندارد و نهادهای تحت نظارت رهبری از جمله قوه قضائیه و صدا و سیما فعال مایشاء هستند. تحلیل شما از این شبهه‌افکنی چیست؟

من درپاسخ های قبلی،به این سوال شما پاسخ دادم.کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند، غالباً فقه نمی‌دانند و بر اساس تفکرات سیاسی خود اظهارنظر می‌کنند. از نظر فقهی نظارت بر رهبری، به معنای نظارت بر عملکرد ایشان نیست. ما که نمی‌توانیم برای کسی که بر ما ولایت دارد، خدای ناکرده تعیین تکلیف کنیم که با چه روشی امور را اداره و یا فلان فرد را به فلان منصب منصوب کنند! وظیفه مجلس خبرگان همان‌طور که اشاره کردم تنها معطوف به دوام شرایط شرعی در رهبری است، یعنی همان شرایطی که در روایات و قانون اساسی آمده است. مقام معظم رهبری ولی همه، حتی ولی امر مراجع و علما هستند و همه افراد کشور، از جمله کسانی که در خبرگان هستند «مولّی علیه» رهبرند. مولی علیه یعنی کسی که ولایت بر او اعمال می‌شود واوطبعا نمی‌تواند بر ولی خود نظارت کند، بنابراین این خود رهبری هستند که باید تشخیص بدهند دستگاه‌های تحت رهبری ایشان چگونه اداره شود و نحوه اداره آنها به مجلس خبرگان ربطی ندارد. نظارت بر رهبری، در واقع صیانت از رهبری است و تداوم صفات شرعی و قانونی در رهبری. مجلس خبرگان باید مراقبت کند که رهبری شرایط و لوازم این مقام را حفظ کند، والا نظارت بر تک‌تک عملکردهای رهبری نه معقول است و نه شرعی!

 

* شرایط استمرار رهبری در رهبر معین و مشخص هستند؟یعنی ازسوی نمایندگان به طور دقیق احصاء شده اند؟

بله،لب قضیه،همان است که دراخبار شریفه آمده است. در روایات ما آمده است: «صائنا لنفسه، حافظا لدینه، مخالفا لهواه، مطیعا لامر مولاه». هر یک از این شرایط در رهبر وجود نداشته باشد، او از رهبری ساقط می‌شود. این شرایط است که باید با نهایت دقت توسط مجلس خبرگان نظارت شود و منِ نماینده مجلس خبرگان موظف هستم اگر شرایط در رهبر از بین رفت، بیعت کسانی را که به من وکالت داده‌اند از رهبر بردارم و متوجه فقیه جامع‌الشرایط دیگر کنم. بر اساس اصل 52 قانون اساسی همه کشور، از جمله مجلس خبرگان تحت نظارت رهبری هستند و نه فقط قوه قضائیه و صدا و سیما و بنیاد مستضعفان!

 

منظور این افراد بیشتر مسائل مالی است.یعنی نهادهایی که قدرت مالی وبه تبع آن قدرت سیاسی زیادی دارند...

 

تصمیم‌گیری‌های رهبری در سیاست خارجی که هزار بار خطیرتر از مسائل مالی و بودجه فلان نهاد تحت نظارت رهبری است. اینها از فقه چیزی نمی‌دانند و فقط به دنبال فضاسازی سیاسی هستند و از ناآگاهی مردم در باره دقایق فقهی سوء استفاده می‌کنند. اینها نظارت بر ولایت فقیه را با نظارت بر ولی‌فقیه اشتباه گرفته‌اند. بنده به عنوان نماینده خبرگان ناظر برشرایط ِ اعمال ِ ولایت فقیه هستم و برای حفظ آن باید مراقبت کنم که شخص ولی‌فقیه سقوط نکند. سقوط ولی‌فقیه هم یعنی از بین رفتن شرایط رهبری در او.

 

* یعنی همان چهار شروطی که در «مبوله عمربن حنظله »آمده است؟

بله، بنده مسئول نظارت بر این چهار شرط هستم، والا به بنده چه ارتباطی دارد که ایشان در اداره فلان سازمان چه راهبرد و سلیقه‌ای دارند و نحوه مدیریت ایشان چگونه است؟

 

در مجلس خبرگان، کمیسیون نظارت بر شرایط رهبری وجود دارد. البته این وظیفه همه خبرگان است و نمی‌شود این وظیفه را به یک کمیسیون خاص محدود کرد.متاسفانه بعضی از دوستان در برابر عملیات روانی جا می‌زنند، ولی ما ترسی از این جنجال‌ها نداریم و همچنان بر سر عقیده خود ایستادگی می‌کنیم.

 

* درک تفاوت نظارت بر ولایت فقیه و ولی‌فقیه چندان ساده نیست، هر چند جنابعالی به شکلی مبسوط در این باب توضیح دادید.ازاین مطلب بگذریم،شما در باره تداوم صفات رهبری در مقام معظم رهبری چه خاطراتی دارید؟

غیر از اینکه همه اعضای خبرگان به این نتیجه رسیده‌اند که ویژگی‌های رهبری در حال حاضر در ایشان منحصر است، ایشان صفات و ملکات بی‌نظیری از قبیل تقوا، اخلاص و تعبد را به کمال دارند. هر کس دیگری جای ایشان بود و این همه معضلات بین‌المللی و داخلی برایش پیش می‌آمد، احتمال داشت تقوای لازم را رعایت نکند، اما ایشان به‌خصوص در مواقع بحرانی و پیچیده، بسیار حکیمانه برخورد می‌کنند، در حالی که خیلی‌ها در چنین مواقعی با استناد به مصلحت یا مواردی از این قبیل کوتاه می‌آیند. ایشان نه در موارد شخصی و نه در امور غامض مملکتی و جهانی، ابداً از اصل تقوا تنازل نکرده‌اند. این مطلب کاملاً آشکار است و ضرورتی ندارد کسی در باره آن تحقیق خاصی کند.

 

* توصیه جنابعالی به مردم برای انتخابات مجلس خبرگان چیست؟

به اعتقاد من کسانی که این سر و صداها را راه انداخته‌اند خودشان خیلی خوب می‌دانند حتی اگر ملا و باسواد هم باشند، اما از نظر عدالت و تقوا مورد تأیید نباشند، نمی‌توانند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند.اینها خودشان میدانند که نظام والبته مردم،آنها را به این مجلس راه نخواهند داد. هدف اینها از اعتبار انداختن انتخابات مجلس خبرگان است. فتنه 88 هم ثابت کرد این جماعت در راه رسیدن به اهداف خود، به هیچ اصلی قایل نیستند و اگر لازم باشد با امریکا هم کنار می‌آیند، بنابراین سقوط نظام و ارکان آن ابداً برایشان مهم نیست! این را جرئت نمی‌کنند صریح بگویند، ولی عملکرد ایشان خیلی خوب این منظور را نشان می‌دهد.

 

* اخیرا این جماعت برای نفوذ ابواب جمعی خود به مجلس خبرگان، موضوع «خبرگان جوان» را مطرح کرده‌اند.دراین باره چه تحلیلی دارید؟

عرض کردم هدف اینها، از اعتبار انداختن مجلس خبرگان است، والا هر انسان کم‌سوادی هم می‌داند در مجلس خبرگان افراد با تجربه و کسانی که در انقلاب دارای سوابقی هستند، قطعاً بر جوانان اولویت دارند.به قول جناب ایت الله قربانی امام جمعه محترم گیلان، مجلس خبرگان «مجلس شیوخ» است، یعنی کسانی که در مسائل فقهی و سیاسی اجتهاد قوی و علمی کرده باشند که این فضیلت معمولاً حاصل نمی‌شود، مگر اینکه سنی از فرد گذشته باشد و حداقل جریانات انقلاب را از ابتدا تاکنون پیگیری کرده باشد، تا بداند فضایی که دارد در آن کار می‌کند، چه ویژگی‌هایی دارد. جوانی که در هنگام پیروزی انقلاب کودک بوده است، در حال حاضر اگر از نظر علمی هم خیلی بالا و مجتهد باشد، نمی‌تواند درک کاملی از روند انقلاب داشته باشد و قطعاً با کسی که محضر امام را درک و پا به پای ایشان مبارزه کرده است، قابل قیاس نیست. مردم ما باید مثل همیشه هوشیاری خود را حفظ کنند و پای اصول و ارزش‌های انقلاب بایستند، درست مثل هشت سال دفاع مقدس که به‌رغم همه ضعف‌ها و کاستی‌ها پای آرمان‌هایشان ایستادند و حتی از دادن جان خود هم دریغ نکردند. ان‌شاءالله هر فتنه و توطئه‌ای، در سایه حضور گسترده و آگاهانه مردم خنثی می‌شود،همانطور که تا به حال شده است.

 

با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون