به گزارش قاصدنیوز، دومین نشست دوره آموزشی مبانی و اندیشه انقلاب اسلامی به همت باشگاه فکر و اندیشه انقلاب اسلامی خراسان رضوی در سالن همایش های موسسه جوانان آستان قدس برگزار شد. در این نشست دکتر صادق کوشکی عضو هیئت علمی دانشگاه های تهران به تبیین نظام فکری و اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری پرداخت.
در ابتدای این نشست دکتر صادق کوشکی به ضرورت بحث پیرامون مباحث اندیشه ای و مبانی پرداخت و اشاره کرد که اگر ندانیم چرا مباحث اندیشه ای و مبانی را مرور می کنیم و فایده و خروجی آن چیست، این مباحث از خاطر ما حذف خواهد شد. بخش اعظمی از شناخت وضع مطلوب و نامطلوب ما به مباحث اندیشه ای برمی گردد و ما این مبانی و اندیشه ها را مرور می کنیم تا ببینیم اگر اقدامی درست است چرا، و اگر نادرست است چرا؟ مباحث اندیشه ای زمانی مفید خواهد بود که ارتباطش را با حوزه کاربردی بدانیم.
دکتر کوشکی در ادامه افزود: زمانی که ما از اندیشه سیاسی امام و مقام معظم رهبری سخن می گوییم در واقع از اندیشه سیاسی اسلام سخن می گوییم؛ آنها عالمان دینی اند و از یک حقیقت واحد و یک مبنای مشترک سخن می گویند. اندیشه های امام و رهبری فعلی یکی است و اگر صد سال دیگر هم ولی فقیهی در این چهارچوب بیاید همین اندیشه ها را خواهد داشت.
کوشکی پس از بیان مقدمات به بیان مبانی اندیشه حضرت امام و تمایز آن با سایر اندیشه ها و بیان برخی مصادیق پرداخت. در ادامه خلاصه ای از مباحث بیان خواهد شد:
چهارچوب اندیشه حضرت امام و تمایز آن با سایر اندیشه ها
اندیشه سیاسی غالب اهل سنت در جهان اندیشه ای واقع گرا و عمل گراست و مبنای آن پذیرش و حفظ وضع موجود است و در آن هیچ تلاشی نیز برای تغییر وضعیت موجود انجام نمی شود. در این اندیشه هرکسی حاکم باشد لازم الاطاعت است و اهمیتی ندارد چگونه به قدرت رسیده است و یا چه می کند؟
در تشیع نیز قرائت های مختلف در حوزه اندیشه سیاسی داریم. برخی ورود به عرصه ی سیاست را در غیاب امام معصوم غلط می دانند تا جایی که حتی نماز جمعه را هم به خاطر عدم حضور امام حرام می شمرند. براساس این دیدگاه همکاری با حکومت طاغوت نیز حرام است اما مبارزه علیه حکومت نیز حرام شمرده می شود.
در سوی دیگر برخی معتقدند که در غیاب امام معصوم نمی توانیم دست از سیاست بکشیم و هر حکومتی را تحمل کنیم و باید تا حدی که می شود برای اقامه ی دین حکومت تشکیل داد. به عنوان مثال در زمان صفوی بسیاری از فقهای شیعه مسئولیت قضاوت در شهرها را به عهده گرفتند و یا برخی علما به صورت موردی ورود به عرصه ی سیاست داشته اند مثل میرزای شیرازی در بحث تحریم تنباکو.
در چنین فضایی است که حضرت امام به عرصه ی سیاست ورود پیدا می کنند؛ نظر امام در خصوص ولایت فقیه این است که تصورش موجب تصدیق است یعنی بدیهی است. چرا که اسلام احکام اجتماعی فراوانی دارد که باید اقامه شود و در غیاب امام معصوم نمی شود این احکام را تعطیل کرد پس تا جایی که می توانیم باید آنها را اجرا کنیم. بنابراین باید در عرصه ی حکومت ورود پیدا کرد؛ این اندیشه مقدمات قرآنی هم دارد.
مبانی قرآنی اندیشه امام
طبق آیه 25 سوره حدید برپایی حکومت عادلانه هدف دین و وظیفه مردم است. در این آیه همه ی مردم امر به برپایی عدالت می شوند. پس مردم برای اقامه ی قسط باید قیام کنند بنابراین پذیرش وضع موجود با قرآن در تضاد است. ارسال رسل و تنزیل کتب نیز برای برپایی عدالت به وسیله ی مردم است و ابزار حکومت و دین داران و پیشوایان دین نیز برای سوق دادن مردم به تشکیل حکومت، تزکیه تعلیم و تربیت است. در آیه 53 سوره انفال هم اشاره می شود که سرنوشت مردم به دست خودشان تعیین می شود.
مبنای دیگر اندیشه سیاسی حضرت امام کرامت انسانی است که در آیه 70 سوره اسراء به آن اشاره می شود. انسان به واسطه حق انتخاب و قدرت اختیار و مسئولیتی که دارد، جانشین خداوند است بنابراین دارای کرامت است و حق تعیین سرنوشت خودش را دارد و باید حکومت عدل را برپا کند. و این که چه کسی و چگونه حکومت کند و هدف حکومت چیست در آیه 41 سوره حج اشاره شده است؛ کسانی که برای ترویج دین و پیاده کردن احکام تشکیل حکومت می دهند.
حتی استکبار ستیزی حضرت امام هم مبنای قرآنی دارد، جایی که در قرآن دشمن ترین دشمن مسلمین را یهود برمی شمرد (مائده-82) و در جای دیگر اشاره می کند که یهودیان و نصارا از شما راضی نخواهند شد مگر اینکه از آنان پیروی کنی و مثل آنها فکر کنی (بقره-120). و از طرف دیگر حضرت امیر(ع) هم وظایف حکومت دینی را برشمرده اند: تربیت، تعلیم، معیشت و امنیت.
چرایی فاصله ما و مسئولین با اندیشه های امام
به این نکته باید توجه داشته باشیم که اندیشه سیاسی فراتر از نظریه ولایت فقیه است. اینکه چه کسی و چگونه حکومت کند فقط دو سوال از سوال هایی است که اندیشه سیاسی به آن پاسخ می دهد. اندیشه سیاسی به چیستی و چگونگی تشکیل حکومت، هدف حکومت و طراحی وضع مطلوب هم پاسخ می دهد.
اما اینکه چرا این اندیشه مهجور است به این خاطر است که ما در حوزه اندیشه کار جدی نکرده ایم. هر جا رسید عکس امام و تکه جملات امام را چاپ کردیم و ساده انگارانه تصور کردیم امام مهجور نخواهد شد. در حالی که یک تفکر و اندیشه نیازمند ترویج و تحقق است، یعنی توصیف و تعریف شود و سپس محقق شود در غیر این صورت حذف خواهد شد. مسئله این است که ما وقتی می گوییم اندیشه امام عده ای فکر می کنند این اندیشه و حرف خود امام است درحالیکه او وظیفه ی بیان دین را دارد و حرفش حرف دین است نه حرف خودش؛ ولی فقیه یعنی ولایتش به خاطر فقاهتش است.
برخی اصلا این مبانی را قبول ندارند. اشکال هم از جایی شروع می شود که این کسانی که این مبانی را قبول ندارند در نظام صاحب مسئولیت می شوند و از امام تصویری را نشان می دهند که خودشان می پسندند. اندیشه های امام را به راحتی تحریف می کنند و براساس مبانی ای که خودشان قبول دارند رفتار می کنند ولی به نام حضرت امام.
شهید محمدباقر صدر در سال 58 جمله ای دارند که می فرماید: « در خمینی ذوب شوید همانگونه که او در اسلام ذوب شده است.» یعنی دیگر برای اندیشه های خودتان ارزش قائل نشوید چرا که امام در اسلام ذوب شده است.
دلیل به قدرت رسیدن برخی از این افراد هم به خاطر این است که ما شناخت دقیقی از امام نداشته ایم؛ اگر کسی با امام عکس انداخته، ما هم به او رای می دهیم؛ این که به معنای تایید حضرت امام نیست. اندیشه های ایشان هست و می توان به آنها رجوع کرد. وظیفه ی ما هم این است که اندیشه و دیدگاه امام را بشناسیم و با دیدگاه های اجرا شده مقایسه کنیم و تعارضات را نشان بدهیم و روشنگری کنیم. برخی جاخالی ناجوانمردانه میدهند؛ دیدگاه های خودشان را اجرا می کنند و وقتی شکست میخورند مثلا به مردم می گویند فقر شما به خاطر کمک شما به لبنان و فلسطین است. ما باید روشنگری کنیم.
اختیارات مردم نسبت به حکومت دینی
یک اصل در اندیشه سیاسی اسلام اختیارات مردم نسبت به حکومت دینی است. در برپایی، تداوم و تعطیلی حکومت دینی برای مردم حقی وجود دارد. و این بر اساس قاعده ی کلی « إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا» است.
در زمان برگزاری رفراندوم سال 58 از امام پرسیدند چرا رفراندوم برگزار می کنید؟ معلوم است که مردم چه می خواهند. امام پاسخ دادند: « مردم حکومت پهلوی را نمی خواستند ولی از کجا معلوم حکومت جمهوری اسلامی را بخواهند؟ باید مشخص شود.» پرسیدند: اگر مردم جمهوری اسلامی را نپذیرفتند چه میکنید؟ چه پیشنهادی دارید؟ امام هم گفت به قم خواهم رفت؛ پیشنهاد من جمهوری اسلامی است نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر.
در حکومت دینی برپایی با مردم هست ولی محتوا دیگر با سلیقه ی مردم نیست بلکه قوانین الهی است، مردم خودشان خواسته اند تابع قوانین الهی باشند و هر زمان هم که نخواستند تمام می شود. خداوند در حکومت دینی این حق را به مردم داده است، اگر ثابت شد مردم دیگر تمایل به نظام موجود ندارند آنگاه حکومت اسلامی خودش کنار می رود.
سازو کار برخورد با منتقدان
ما با گروهی روبه رو هستیم که منتقدند؛ منتقدین خیرخواه اند و دارند به وظیفه ی شرعی شان عمل می کنند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند. در کنار این گروه، معترضان هم هستند که بخشی را قبول ندارند و مخالفان هم هستند که کل را قبول ندارند. منتقدی که با هدف خیرخواهی بحثی داشته باشد، پذیرفته می شود. البته این اندیشه را همه ی مسئولین ندارند، چرا که این اندیشه دینی را بسیاری نه می شناسند و نه قبول دارند.
معترضین و مخالفین هم تا وقتی علیه منافع کشور توطئه نکرده باشند و با بیگانه علیه نظام همکاری نداشته باشند و امنیت جامعه را تهدید نکرده باشند می توانند در چهارچوب قانون فعالیت داشته باشند.
حکومت دینی و هدایت مردم
حکومت دینی اساسا برای اجرای احکام الهی و هدایت مردم تاسیس شده است. حکومت های دیگر دغدغه هدایت ندارند و برایشان فقط نظم اهمیت دارد ولی برای حکومت دینی نظم و هدایت. حکومت دینی برای افراد فرصت هدایت را فراهم میکند.
در این حکومت اگر کسی بخواهد مردم را به گمراهی و انحراف دعوت کند، ممنوع است. کسی حق منحرف کردن مردم را ندارد. حکومت دینی کسی را به بهشت و جهنم هل نمی دهد ولی اجازه ی دعوت مردم به سمت جهنم را هم نمیدهد. حکومت دینی برای هدایت مردم تاسیس شده است نه گمراهی مردم. وظیفه ی حکومت جلوگیری از انحرافات است ولی بحث های کلامی، فلسفی و اندیشه ای آزاد است، چرا که طرف این مباحث کارشناسان هستند و بحث علمی است.
حجاب در صدر اسلام اجباری بوده است؟
آیه حجاب و دستور پوشش از سال پنجم یا ششم به بعد الزامی شد و از زمانی که صورت فقهی پیدا کرد اگر زنی حجاب را رعایت نمی کرد مجازات می شد. مجازاتش هم مجازات اجتماعی بود مثلا شهادتش در دادگاه پذیرفته نمی شد ولی حد شرعی نداشت.
در جمهوری اسلامی دو دسته قوانین داریم: قوانینی که فقهی است و با همان ضوابط شرعی اجرا می شوند و دسته دوم قوانینی است که امور شرعی مستقیم نیست بلکه در چهارچوب احکام شرع قراردادهایی بسته می شود که این قراردادها و توافق ها که براساس قاعده "اوفوا بالعقود" است در حکومت دینی لازم الاجراست و تخلف از آنها مجازات دارد. پارلمان محل عقد این قراردادها و توافق هاست و شورای نگهبان هم طبق فقه و شرعی بودن این عقود را بررسی می کند.
طبق قانون مجازات اسلامی که در مجلس تصویب شده است پوشش خلاف شرع و عفت عمومی جرم است و نیروی انتظامی موظف به برخورد است و دو نوع مجازات برای این جرم درنظر گرفته شده است. بنابراین رعایت حجاب در حکومت دینی الزامیست ولی مجازاتش مجازات اجتماعی است.
دموکراسی را قبول نداریم
در ادامه پرسش و پاسخ ها، یکی از حضار ایراداتی را درخصوص بحث دموکراسی مطرح کردند و از استاد پاسخ حکومت دینی را به این ایرادات خواستند که در ادامه سه ایراد مطرح شده و پاسخ دکتر کوشکی این چنین بود:
ایرادات طرح شده:
- ارزش برابر رای افراد تحصیلکرده و آگاه با افراد ناآگاه
- تحت تاثیر جو و تبلیغات بودن برخی از مردم و انتخاب کردن بر اساس تبلیغات
- اگر مردم بر اثر تبلیغات مسیر خلاف حکومت اسلامی را پیش گیرند، حکومت چه خواهد کرد؟
پاسخ دکتر کوشکی:
نکته اول اینکه مردم تحت تاثیر هر چیزی تصمیم به نداشتن حکومت دینی گرفتند حکومت تسلیم است، هرچند مردم اشتباه کنند. ولی تا زمانی که این اتفاق نیفتاده است باید تلاش کرد مردم را آگاه کرد و از مسمومیت تبلیغات دور نگه داشت.
نکته ی بعد در خصوص دموکراسی؛ در دموکراسی روش داریم و محتوا؛ دموکراسی یعنی رای اکثریت با حفظ حقوق اقلیت، این روش و قالب است. و محتوای دموکراسی این است که حق و باطل براساس رای مردم تعیین می شود. در حکومت دینی حق و باطل را دین مشخص می کند. ما در حکومت دینی دموکراسی را قبول نداریم؛ در جمهوری اسلامی مشارکت مردم را داریم، و این مشارکت ریشه قرآنی هم دارد. مردم در اداره جامعه مشارکت دارند و دین به این مشارکت مشروعیت می دهد. قالب، قالب جمهوریت است ولی محتوای جمهوریت را نداریم. جمهوری در چهارچوب قوانین دین. روش و قالب جمهوریت فقط در تعیین مناصب سیاسی مثل ریاست جمهوری و نمایندگان مجلس و یا به رای گذاشتن برخی مسائل خودش را نشان میدهد.
شبهات بر مبنای بی سوادی ما طرح می شود
دکتر کوشکی در پاسخ به این شبهه که دلیل کشته شدن کودکان غزه؛ "مرگ بر اسرائیل" گفتن ماست و این عقیده مطرح شده از سوی برخی جریانات که باید به جای تبلیغ برای بیت المقدس برای بقیع تبلیغات کرد و علیه آل سعود کار کرد، تصریح کرد:
این جریانات و مسائل را بزرگ نکنید؛ چرا که این افراد از مطرح شدن لذت می برند و به دنبال مظلوم نمایی هستند.بهترین پاسخ برای اینها نظر قرآن است؛ ببینیم که نظر قرآن درباره بدترین دشمن مسلمانان چیست؟ درضمن اصلا من دیگر مرگ بر اسرائیل نمی گویم! مشکل حل می شود؟ از سال 1921 تا 1979 که انقلاب به پیروزی می رسد، می شود حدود 58 سال، هیچکس مرگ بر اسرائیل نگفت ولی چقدر فلسطینی ها و دیگر اعراب کشته شدند.
این مشکلات و شبهات به این خاطر پیش می آید که سواد تاریخی ما صفر است. شبهات بر مبنای بی سوادی ما مطرح می شود. اینکه مردم فلسطین به حماس رای دادند هم تقصیر ماست؟ به نظر من این شبهه به شدت شرم آور و شیطنت آمیز است.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-1330
ارسال نظر