تاریخ خبر: کد خبر: 3870

نابغه قرآنی خردسال در دهه 70 این روزها چه می‌کند؟

از او درباره زندگي مشترکش مي پرسم که مي‌گويد: «اواخر سال 89 و در سن 21 سالگي ازدواج کردم، با دختري از خانواده سادات که در جلسات مذهبي با خانواده وي آشنا شده بوديم. دختر اولم «زهرا سادات» يک سال و نيمه است و به لطف خدا دختر دومم هم ماه آينده متولد خواهد شد.» به او مي گويم «پس ان شاءا... طي سال هاي آينده 2 دختر حافظ قرآن خواهيد داشت»

نابغه قرآنی خردسال در دهه 70 این روزها چه می‌کند؟

به گزارش قاصدنیوز، اوايل دهه ۷۰ بود که نامش پر آوازه شد؛ «سيد محمد حسين طباطبايي» کودک خردسال اهل قم و متولد سال 1369، از 2.5 سالگي حفظ قرآن کريم را آغاز کرده بود و در کمتر از 3 سال، حافظ کل قرآن شد. او به راستي يک نابغه قرآني بود و در کنار استعداد خاصي که در حفظ قرآن داشت، قدرت سخنوري اش هم به ياري اش آمد تا خيلي زود به چهره اي ملي و البته چهره اي جهاني تبديل شود.

 

شيرين زباني هاي قرآني

محمدحسين آن قدر شيرين زبان و خوش سخن بود که با چند دقيقه نشستن پاي صحبت هايش به او دلبسته مي شدي. تا آن جا که نه تنها مردم شهرهاي مختلف ايران، که بزرگان جهان اسلام نيز شيفته او شدند و به نشانه احترام در مقابل علم قرآني اش زانو زدند.

 

حضور او در کشورهاي مختلف جهان همچون انگلستان، ترکيه، سوريه، بوسني و هرزگوين، اسلووني، عربستان و ... فرصتي بود که پيروان ساير اديان نيز پاي قرائت قرآن و صحبت هاي قرآني او بنشينند و استعداد و توانمندي او را تحسين کنند. طولي نکشيد که شهرت سيدمحمدحسين بيشتر و بيشتر شد و روز به روز به تعداد مدارک ملي و بين المللي او افزوده شد. مدارکي که يکي از مهم ترين آن ها دکتراي افتخاري دانشگاه «کاونتري» انگلستان بود.

 

 

خادمي قرآن کريم

حالا محمدحسين، يا دقيق تر بگويم «حجت الاسلام دکتر سيد محمدحسين طباطبايي» جواني 24 ساله است و همچنان در کنار پدرش حجت الاسلام «سيدمحمدمهدي طباطبايي» مسير قرآني زندگي اش را دنبال مي کند. اين پدر و پسر روحاني، حدود 16 سال است که با راه اندازي موسسه «جامعة القرآن کريم» در شهر مقدس قم، براي تربيت کودکان و نوجوانان به عنوان حافظان و قاريان قرآن فعاليت مي کنند. موسسه اي که حالا بيش از 700 شعبه در ايران و برخي کشورهاي جهان دارد.

 

برپايي اولين مجمع خادمان قرآن کريم کشور در مشهد مقدس فرصتي بود که با سيدمحمدحسين طباطبايي و پدرش که جزو دعوت شدگان اين مجمع بودند، ديداري داشته باشيم و از حال و روز اين روزهاي اين نابغه قرآني جويا شويم.

 

چشم به راه فرزند دوم

از او درباره زندگي مشترکش مي پرسم که مي‌گويد: «اواخر سال 89 و در سن 21 سالگي ازدواج کردم، با دختري از خانواده سادات که در جلسات مذهبي با خانواده وي آشنا شده بوديم. دختر اولم «زهرا سادات» يک سال و نيمه است و به لطف خدا دختر دومم هم ماه آينده متولد خواهد شد.» به او مي گويم «پس ان شاءا... طي سال هاي آينده 2 دختر حافظ قرآن خواهيد داشت» در پاسخ مي گويد: حتما تلاش مان بر انجام اين کار خواهد بود و شما هم دعا کنيد که خداوند توفيق تربيت قرآني فرزندانم را به من عطا کند.

 

مشغول تاليف کتاب هستم

اين که «نابغه قرآني ايران، اين روزها چه مي کند؟» سوال بعدي من از سيدمحمدحسين است که پاسخ مي دهد: «همراه با پدرم در موسسه جامعة القرآن کريم مشغول فعاليت هاي قرآني هستيم. تقريبا هر هفته به شعب موسسه در شهرهاي مختلف کشور سفر و از نزديک فعاليت‌هاي آن ها را رصد مي کنم.

 

علاوه بر اين تاکنون با همکاري پدرم چند کتاب آموزش حفظ قرآن ويژه کودکان تاليف کرده ايم و حالا هم در حال تاليف کتاب حفظ منتخب اصول کافي هستيم».

 

مردم هنوز از آن روزها سخن مي گويند

حالا از آن روزها که محمدحسين طباطبايي در برنامه هاي تلويزيوني سخنراني مي کرد و مردم را به ذوق مي آورد، حدود 20 سال گذشته است. ممکن است امروز، با ديدن او در ابتدا تشخيص ندهي که او همان کودک شيرين زبان دهه 70 است که چهره اش در خاطرات ما نقش بسته است، اما وقتي دقيق تر به صورتش نگاه مي کني، لبخندي بر لبت مي نشيند و چهره خردسالي اش را به ياد مي آوري. چشم هاي درشت و مشکي اين قاري قرآن هنوز هم همان برق دوران کودکي را دارد و تو را به ذوق مي آورد. از او مي پرسم «مردم با ديدن شما از روزهاي دوران کودکي تان چه مي گويند؟» و او مي گويد: «گاهي که در جلسات مذهبي حضور مي يابم و سخنراني مي کنم با ابراز علاقه مردم مواجه مي شوم. به خصوص در جلساتي که قبل از صحبت هاي من، فيلمي از دوران کودکي هم پخش مي شود. مردم به من لطف دارند و هميشه درخواست مي کنند در برنامه هاي تلويزيوني حاضر شوم اما خودم ترجيح مي دهم فعاليت هاي قرآني ام را در موسسه جامعة القرآن دنبال کنم. البته گاهي هم پيش آمده است که به مناسبت‌هايي در برنامه هاي تلويزيوني حاضر شده ام اما احساس مي کنم رسانه اي شدن بيش از اندازه يک فرد يا موضوع، از ارزش آن مي کاهد. پيشنهاد ديگر مردم اين است که همانند دوران خردسالي خودم، کودکاني را براي سخنراني قرآني و حضور در برنامه هاي تلويزيوني تربيت کنيم که تلاش مي کنيم از عهده اين کار برآييم».

 

مرور شيرين خاطرات

ديدار با سيدمحمدحسين طباطبايي و پدرش، خاطرات شيريني را برايم زنده کرد و لبخندي را بر لب هايم نشاند. لبخندي که مي دانم حالا بر لب‌هاي شما هم نشسته و شما را رهسپار سال هاي دوري کرده است که پاي برنامه هاي تلويزيوني محمدحسين مي نشستيد و استعداد خدادادي او را تحسين مي کرديد. سخنراني هاي جذاب کودکي خردسال که حافظ کل قرآن بود و حالا هم افتخارش اين است که خادم قرآن کريم است. در ابتداي ورودي حرم مطهر امام رضا(ع) با اين پدر و پسر روحاني خداحافظي مي کنم، آن ها به زيارت علي ابن موسي الرضا(ع) مشرف مي شوند و من به اين فکر مي کنم که با نگارش گفت و گويم با اين نابغه قرآني، خاطراتي زيبا را براي بسياري زنده کنم.

 

منبع: روزنامه خراسان

کلمات کلیدی

  • سارا 1 0

    ایران بتو افتخار میکند از افتخارات مملکت ایران هستید ایکاش دختر من هم به لطف پروردگار یکی از افتخارات کشور ایران باشد الهی امین .

ارسال نظر

تریبون