روزگاری در میان ما، یک واژه بسیار آشنا و مرسوم بود، آن هم ازدواج، بدون هیچ پیشوند و پسوندی،بدون هیچ آرایه و ابهامی.
عروسی بود و دامادی و خانوادههایی که در همه لحظات کنار هم بودند. به حساب قدیم ها، همه از مادرشوهر حساب می بردند و پدرشوهر اُبهت خاصی داشت. بین «جاری»ها معمولا چشم و هم چشمی بود وبرادرها خیلی زیاد هوای هم را داشتند.
ازدواجها ساده و بیپیرایه بود، دوام آنها هم بیشتر… .
میگویند عروسهای قدیم کم توقعتر بودند و دامادها چشم و گوش بستهتر… .
خلاصه آنکه پسرها تا ۲۳ تا ۲۴ سالگی داماد میشدند و دخترها تا ۲۰ سالگی. با لباس سفید میرفتند وبا لباس سفید برمیگشتند.
اما گذشت زمان این تصویر از زندگی را به یک نوستالژی همیشگی تبدیل کرد. گذشت زمان بود یا پیشرفت تکنولوژی مهم نیست، مهم فراموش شدن اصلهاست.
گذر زمان خیلی چیزها را از یادمان برد، انگار فراموشمان شد که ازدواج یعنی چه؟ در دهه هشتاد که انتظار میرفت ازدواج سرعت بیشتری بگیرد،”طلاق” در بیشتر دفترخانه ها به ثبت میرسید.
این تنها صورت رسمی از یاد بردنهاست چرا که گاهی اوقات در درونمان از یکدیگر فاصله میگیریم و آن همان است که نامش را “طلاق عاطفی” گذاشتند و “جشن طلاق” رقیب سخت “جشن ازدواج ” شد…
سال های خورشیدی بالا و بالا رفت و همراه آن ، سن ازدواج در صعود خود به رکورد تازه ای دست یافت و تمایل جوانان برای تشکیل یک خانواده به نقطه صفر خود نزدیک شد. اما انسان است دیگر و گاهی که تنهایی به آن فشار میآورد دست به ابتکارات جدیدی میزند ! به طوری که اگر امروز بخواهیم به ازدواج نگاه کنیم، چندین واژه در برابر ما قَد عَلَم میکند؛ «ازدواج غیابی»،«ازدواج صیغهای»،«ازدواج صوری»،«ازدواج سفید» و چندین عنوان دیگر که شاید هنوز کشف نشدهاند.
*واکاوی علتها و مغفول ماندن راهکارها
در این رهگذر سایهی یک عنوان بر پیکر خانواده و هویت ازدواج سنگینی میکند و آن هم “ازدواج سفید” است. چرا و چگونهاش بماند به پای همان فراموشی مان، که فقط در این سال ها علتها را بررسی کردیم و به جای چارهاندیشی و دست یافتن به حل موضوع، جلسات کارشناسی برپا کرده و به گمان اشتباه خود، آن مسئله با عنوان شدن دلایل برطرف شد. فارغ از آنکه فقط صورت مسئله را پاک کردیم و شرایط را برای باز شدن یک پدیده ی دیگر فراهم نمودیم.
و حالا امروز «ازدواج سفید» که همان زندگی مشترک یک زن و مرد بدون جاری شدن صیغه عقد و ثبت رسمی آن است، دست پخت جدیدی شد ! شیوه زندگی غربی به آرامی در جامعه ما رسوخ کرد. متاسفانه بیشتر پدر و مادرها از این اتفاق مطلع هستند اما اینکه چگونه دختر و پسری تن به چنین ازدواجی میدهند سوالی است که جوابش را شاید بتوان از همان جلسات کارشناسی پیدا کرد….
بررسی این پدیده نیازمند واکاوی مسائل و اثرات روانشناختی، جامعه شناختی، اقتصادی و مذهبی است. مهمترین چیزی که در ازدواج سفید وجود دارد، عدم تعهد زوجین (دروغین) به یکدیگر است.
این رابطه به سرعت میتواند به اتمام برسد بدون اینکه در ظاهر امر ، آب از آب تکان بخورد!!
مشکلات مالی و هزینههای سنگین ازدواج، هزینههای بالای مسکن، عدم مسئولیت پذیری، آشنایی با یکدیگر(آنچه که در غرب علت ازدواج سفید را به آن اطلاق میکنند) و… میتواند دست مایه رواج ازدواج سفید در جامعه ایرانی-اسلامی ما باشد.
گذشته از بُعد مذهبی که این کار رابه طور قطع منع میکند، زندگی یک دختر و پسر بدون عَقد شرعی نمیتواند مشمول واژه مقدس ازدواج شود و یک گناه محسوب میشود؛ این پدیده میتواند نوع و هویت خانواده را دچار ابهام کند و تبعات مختلفی نیز برای خود افراد این خانواده ظاهری داشته باشد. در این رابطه امکان دارد که هریک از طرفین در هر لحظهای تمایلی برای ادامه چنین زندگی نداشته باشد و علاوه بر آسیبهای جبران ناپذیر بر جامعه و مردان، در بیشتر موارد زنان هستند که در این بین آسیب جدی میبینند.
*سرنوشت نامعلوم فرزندان یک رابطه اشتباه
به دلیل عدم ثبت رسمی این ازدواج، سرنوشت فرزندان حاصل از آن پس از تولد مشخص نیست و صدمات زیادی پیش روی آنها خواهد بود. نا گفته نماند این ازدواج از نظر قانونی جرم است.
“ازدواج سفید” که واژهای نامناسب برای به کار بردن این پدیده نوظهور است و به نظر میرسد “طلاق سیاه” بیشتر به جای آن مینشیند، به دلیل مغایرت با ارزشهای فرهنگی و اجتماعی با جامعه ایرانی – اسلامی و زیر سوال بردن نهاد مقدس خانواده چندان مورد پذیرش خانوادهها و جوانان نخواهد بود.
مدیریت کلان جامعه مستلزم مدیریت خانواده است، خانوادهای که هویت دارد و در قبال تک تک اعضای خود مسئولیت و تعهد نشان میدهد. خانواهای قرار است تسکین دهنده انسان بوده و استرس های فرد را در بستر خود کاهش دهد در حالی که این نوع ازدواج چنین کارایی نداشته و مفهوم فرد و خانواده را تحت شعاع خود قرار میدهد. “ازدواج سفید” شاید در کوتاه مدت نسخهای غلط از سوی کشورهای غربی باشد و نیازهای زیستی و غریزی را برطرف کند اما نیازهای روحی و روانی همچنان در بی سرانجامی آن دست و پا میزند.
اگر چه به دلیل عدم ثبت رسمی این ازدواج آمار دقیقی از آن مبنی بر فراوانی در جامعه وجود ندارد، و پدیدهای ناگوار است اما به نظر نمیرسد که هنوز به رشد بالایی رسیده باشد.
آیت الله نورالله طبرسی، نماینده ولی فقیه در استان مازندران نیز در خطبه های نماز جمعه ۵ دی ماه سال ۹۳ ساری در خصوص لزوم برنامه ریزی برای پیشگیری از ازدواج سفید با اشاره به اینکه هیچ یک از پیامبران الهی ازدواج را نهی نکرده اند، گفت: هنوز فرهنگ شوم ازدواج سفید یعنی آنکه بدون عقد و محرم شدن، زوج ها با هم زندگی کنند در ایران سایه نینداخته است.
وی از تقوا به عنوان توشه راه ابدیت یاد کرد و گفت: بدون ازدواج، انسان ناقص است و باید برای گسترش ازدواج آسان برنامه ریزی شود.
به گفته بهمنی مدیر کل دفتر ازدواج و خانواده وزارت ورزش و جوانان، ازدواج سفید اصطلاح اشتباهی است و آمار آن آنقدر نیست که مدام دربارهاش خبر تولید شود، چون ازدواج سفید یکی از تهدیدهای خانواده و ازدواج است.
حال باید پرسید ، مشکلات مالی، عدم تعهد طرفین به یکدیگر، هزینه های بالای زندگی و… میتواند مجوزی برای تن دادن به ازدواج سفید باشد. ازدواجی که در واقع ازدواج نیست بلکه تغییر اصطلاح یک رابطه نامشروع است؟
منبع: باشگاه خبرنگاران
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-5381
ارسال نظر