به گزارش قاصدنیوز، در ادامه با شخصیت های خراسانیِ جاویدان شده در ماه بهمن آشنا شوید.
شهید حسن علیمردانی
(1322 تربتجام-1360 تنگه چزابه | مشهد)
- در روستای آغل کمر بخش نصرآباد از شهرستان تربتجام متولد شد. 13سال بیشتر نداشت که فقر شدید او را برای کار به «مشهد» کشاند تا شاید بتواند، کمی از نیاز خانواده را برآورده سازد. پس از مدتی به شغل مکانیکی روی. محل زندگیاش زیرزمین کوچک و محقری بود. 27ساله بود که با دختر یکی از آشنایان ازدواج کرد و حاصل این پیوند سه دختر و یک پسر است.
- سال 1352 در سفری که به عراق داشت، با امام آشنا شد و این آشنایی او را در راه انقلاب قرار داد. تلاش وی در این راه منحصر به پخش اعلامیه و اطلاعیه و نوارهای امام نبود بلکه او به روشنگری در میان خانواده و فامیل پرداخت. گاه شبها خانواده را دور هم جمع میکرد و از رساله امام مسائلی را برای آنان بیان مینمود.
- انقلاب پیروز شد و او بهقصد پیشبرد اهداف انقلاب لباس مقدس سپاه بر تن کرد. با آغاز درگیریهای«گنبد»، راهی این منطقه شد و در آنجا رشادت و ذکاوت او در مسائل جنگی کمک زیادی به فتح «گنبد» کرد. همزمانش میگویند از مهمترین عوامل شکست محاصره و فتح «گنبد» در درگیری با منافقین، ابتکار و شجاعت او بود.
- با شروع غائله «کردستان» داوطلبانه به این خطه اعزام شد و بارها در کنار «چمران» مبارزه کرد. با صفای باطن و دلسوزیهای پدرانهاش همه را مجذوب کرده بود. وقتی جنگ شروع شد به مناطق جنوب و غرب کشور اعزام شد. زمانی در«بستان»، گاه در «شلمچه»، ارتفاعات« اللهاکبر» و... بود. مقاومت وی در برابر مشکلات و ازخودگذشتگی، از او شخصیتی کمنظیر ساخته بود.
- فتح ارتفاعات اللهاکبر به فرماندهی او و برخورد با میدان مین در حین عملیات و سپس عبور دادن نیروهایش از این میدان، بدون خنثی نمودن مینها، برگ زرینی است که از توکل او بر خدا حکایت میکند و این در حالی است که کوچکترین آسیبی به نیروهایش نرسد.
- در آخرین روزهای زندگیاش، فرماندهی گردان ثارالله تیپ امام رضا علیهالسلام را بر عهده داشت و در تنگه «چزابه» که از حساسترین مناطق عملیاتی محسوب میشود، خدمت میکرد. چند ساعت قبل از شهادت بهسختی مجروح شد اما به لحاظ اینکه نکند رفتنش خللی در روحیه نیروها به وجود آورد، در خط ماند و فعالانه به نبرد ادامه داد.
- سرانجام در بعدازظهر همان روز یعنی 21 بهمنماه 1360 با اصابت تیر به قلبش به شهادت رسید و پیکرش در بهشت رضا علیهالسلام مشهدمقدس به خاک سپرده شد.
- خانواده شهید علیمردانی علاوه بر حسن، 2 شهید دیگر بانامهای غلامحسین و عباس را تقدیم انقلاب کرده است.
مرحوم حجتالاسلام عبدالله ضابط
(1341 مشهد-1382 ساری|مشهد)
- در سن۱۵سالگی موفق به اخذ دیپلم تجربی شد. در 16سالگی با اصرار پدر برای ادامه تحصیل در رشته داروسازی به هندوستان عزیمت نمود ولی بعد از چند ماهی هوای انقلابی گری و عشق خمینی به سرش زد و به ایران بازگشت.
- افشین که حالا نامش را به عبدالله تغییر داده بود در سال 58 با رتبه بالا در رشته روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد. در همین حین، فعالیت فرهنگی خود را در مدارس راهنمایی و دبیرستان آغاز نمود. سپس به عضویت سپاه پاسداران مشهد درآمد. ۲۷ماه حضور رزمی و تبلیغی در مناطق فکه، سومار و دیگر مناطق جنگی رهآورد این سالها بود.
- در سال ۱۳۶۴ جهت تحصیل علوم دینی به قم عزیمت نمود و همزمان با تحصیل در دانشسرای سپاه از درسی اساتیدی همچون استادی، تبریزی، شبزندهدار، خاتم یزدی و... بهرهمند گردید و در ضمن تحصیل نیز به تدریس برخی دروس حوزوی اهتمام ورزید.
- با توجه به استعداد و علاقهاش در امر تبلیغ، در سال۱۳۷۲ در دوره تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم تحصیل و پس از اتمام دوره به تدریس فن خطابه در همان مرکز مشغول گردید.
- علاوه بر فعالیتهای تبلیغی گسترده در سطح کشور فعالیتهای اجرایی و مدیریتی متعددی مینمود که با توجه به ارادت ویژهای که نسبت به شهدا و ترویج فرهنگ شهادت داشت، ضمن حضور مستمر در اردوهای راهیان نور و روایتگری شاهدان همیشه زنده تاریخ، در سال ۱۳۷۹ و وقتی در طلائیه شنید که سردار باقر زاده میگوید: ما اجساد شهدا را تفحص میکنیم، کاش کسانی هم سیره آنها را تفحص کنند، به همراه دوستانش اقدام به تشکیل گروه تفحص سیره شهدا نمود و از هیچ فعالیتی در مسیر احیاء فرهنگ شهادت دریغ نکرد.
- ویژگیهای ممتاز اخلاقی و معرفتی و روایتگریهای جذاب و آتشیناش، او و خاطراتش را در اذهان ماندگار کرده است.
- سرانجام 26 بهمن1382 هنگام بازگشت از مراسم بزرگداشت شهدای بابل در مسیر ساری به نکا در حادثه تصادف، با عروجی شهادت گونه پرواز کرد و در بهشت ثامن صحن جمهوری اسلامی حرم مطهر رضوی آرام گرفت.
مرحوم سیده فاطمه خاموشی(طاهایی)
(1309 تهران – 1388 مشهد)
- از سن 4 سالگی پدرش که از تجار بنام، متدین و مورد وثوق بازار تهران به شمار میرفت را از دست داد. در سن دوازدهسالگی به عقد سید جلالالدین طاهایی درآمد. تا ده سال بعد محل سکونت این زوج جوان فقط یک اتاق در خانه پدرشوهر بود.
- درباره مهاجرت به مشهد میگوید: من از ابتدا علاقهمند به سکونت در مشهد مقدس بودم و به آن میاندیشیدم اما این آرزو نه در اوان جوانی بلکه سالها بعد برآورده شد؛ یعنی در یک سفر که به زیارت علی ابن موسیالرضا(علیهالسلام) آمده بودیم، گفتند تا یک ماه دیگر در اینجا ساکن میشویم.
- در آن زمان بههیچوجه امکان تحصیلات حوزوی برای خواهران مرسوم نبود؛ لذا در ابتدا دروس عربی، اخلاق، تفسیر، احکام را نزد حجتالاسلام سید هاشم طاهایی(پدرشوهر) و سید جلالالدین طاهایی(همسر)آموخته، اما از محضر اساتیدی ازجمله: میرزا جواد آقا تهرانی(دایی وی)، شهید هاشمی نژاد، سید علی خامنهای (رهبر معظم انقلاب)، غلامحسین ترک تبریزی(عبد خدایی)، آیتالله نهاوندی، حجتالاسلام موسویان و... استفاده کرد.
- فعالیتهای فرهنگی خود را از سال 1335 در مشهد مقدس آغاز کرد. جمعیت کثیری برای یادگیری علوم اسلامی در مجالس درسش گرد میآمدند. بهطوریکه منزل گنجایش نداشت. با تشویق و پشتیبانی آیتالله میلانی و همت یکی از خیرین، در سال 1345 ساختمانی جهت تدریس به نام مکتب نرجس بنا و هنوز کار ساختمان به پایان نرسیده بود که کلاسهای درس به آنجا منتقل گردید. این مجموعه علمی هنگامی شروع به کار کرد که در کل کشور هیچ حوزهای برای تحصیل علوم دینی خواهران وجود نداشت.
- در سال 1353 مکتب نرجس توسط ساواک تعطیل شد اما جلسات او و سخنرانیهای افشاگرانهاش در مسجدالنبی و منازل افراد معتمد متوقف نشد. او اقدامات مهمی همانند سازماندهی جلسات سخنرانی در مشهد، زاهدان، زابل، تهران، سبزوار و... و حضور و برنامهریزی تحصنها و راهپیماییها ازجمله تاسوعا و عاشورای 1357، 17دی 56 و... را نیز به سرانجام رساند.
- ازجمله فعالیتهای مکتب نرجس به مدیریت وی میتوان به پذیرش طلاب خواهر از کشورهای پاکستان، چین، فرانسه، آمریکا، اندونزی، تایلند، حجاز، مالزی، عراق، افغانستان، کنگو، تاجیکستان، روسیه، بوسنی هرزگوین، برمه و آذربایجان و... ، تأسیس مجتمع مشکوه شامل مهدکودک، پیشدبستانی، دبستان و دبیرستان و تأسیس شعبههای مختلف مکتب در شهرستانها برای تربیت بانوان طلبه اشاره کرد.
- سرانجام در 14 بهمن 1388 رحلت و پیکرش در دارالعباده حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.
- رهبر معظم انقلاب در پیام به مناسبت درگذشت ایشان آوردهاند: "درگذشت بانوی فاضله و خدمتگزار، سیده حاجیهخانم طاهایی رحمتالله علیها را به خاندان گرامی و شاگردان ایشان تسلیت میگویم. این بانوی بزرگوار در مدت نزدیک به نیمقرن، خدمات ارزشمندی در تعلیم و تربیت بانوان و گسترش معارف اسلامی تقدیم داشته و با تأسیس مرکز علمی و فرهنگی «مکتب نرجس» کانون باارزشی ایجاد نمود که امید است ازاینپس نیز به خدمات خود ادامه دهد. علو درجات و حشر با اجداد طاهرین را برای آن بانوی خدمتگزار مسئلت مینمایم."
مرحوم آیتالله میرزاعلی فلسفی
(1299 تهران– 1384 مشهد)
- پدر او آیتالله محمدرضا تنکابنی از علمای معروف تهران بود. دو تن برادرانش یعنی میرزا ابوالقاسم و محمدتقی فلسفی(واعظ شهیر) نیز از اهالی علم بودند.
- دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی را در تهران گذراند و وارد حوزه علمیه این شهر شد. اساتید او علاوه بر پدر و برادر بزرگترش شامل میرزا محمدتقی آملی، میرزا محمد طاهر تنکابنی،محمدعلی شاهآبادی، سید محمدحسین بروجردی و میرزا مهدی آشتیانی بودند.
- در سن ۲۲ سالگی وارد حوزه نجف اشرف شد و به تکمیل دروس حوزوی پرداخت. مهمترین استادان وی در این دوره عبارتاند از: سید عبدالهادی شیرازی، سید محمود شاهرودی، کاظم شیرازی، محمدعلی کاظمینی و سید ابوالقاسم خویی. وی از معدود کسانی است که توانست از آیتالله خویی اجازه اجتهاد بگیرد. از ابتدای ورود به حوزه نجف، در کنار فراگیری دروس، به تدریس پرداخت.
- پس از اتمام تحصیلات، پس از 16 سال اقامت، در سال 1340 به تهران بازگشت و فعالیتهای علمی و فرهنگی خود را آغاز کرد. وی با اصرار مردم تهران امام جماعت مسجد لرزاده شد. بیش از ده سند در ساواک و شهربانی درباره این مسجد وجود دارد که نشان از نگرانی مقامات رژیم شاه از فعالیتهای وی میباشد.
- سال ۱۳۴۸ برای زیارت امام رضا علیهالسلام به مشهد رفت. در آنجا مرجع وقت آیتالله میلانی از وی تقاضا نمود در آن شهر مقدس بماند و به حوزه علمیه خراسان رونق بخشد. وی هم دعوت مرجعیت شیعه را پذیرفت و به تدریس دروس حوزوی پرداخت. پس از وفات این مرجع، در سال ۱۳۵۴ تدریس خارج فقه و اصول را آغاز نمود. ازجمله شاگردان او آیتالله سید احمد علم الهدی، محمد مروارید، علیاکبر الهی خراسانی و... بودند.
- در کنار تدریس و تربیت شاگرد، در مسجد بناها به کارهای تبلیغی و فرهنگی پرداخت و امام جماعت این مسجد گردید. فعالیتهای این مسجد در رابطه با انقلاب اسلامی و مخالفت با رژیم پهلوی بسیار چشمگیر است. ۴۹ سند در بایگانی ساواک مشهد درباره فعالیتهای انقلابی این مسجد موجود است.
- امضای بیش از 10 اعلامیه به مناسبتهای مختلف، شرکت در جلسات مشورتی علما در مشهد در مورد تصمیمگیریهای مبارزاتی و شرکت در جمع علمای متحصن در اعتراض به بستن فرودگاههای کشور و ممانعت از ورود امام خمینی به ایران، شرکت مستقیم در راهپیماییها و... نمونههایی از تلاش مبارزاتی اوست.
- در مردادماه ۱۳۵۸ نامزد انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی شد و از سوی مردم مشهد به مجلس راه یافت.
- سرانجام در 19 بهمن 1384 پس از ۸۵ سال عمر، رحلت نمود و پس از تشییع باشکوه و اقامه نماز توسط آیتالله وحید خراسانی، در رواق دارالسرور حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد.
- رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت خود آورده است: " رحلت فقیه پرهیزگار، مرحوم مغفور آیتالله آقای حاج میرزاعلی آقای فلسفی طاب ثراه را به علمای اعلام و فضلا و طلاب حوزه علمیه و همه مردم مؤمن و وفادار مشهد مقدس، بهخصوص به خانواده معزز و فرزندان مکرم و دیگر بازماندگان و ارادتمندان آن عالم گرانقدر، تسلیت عرض میکنم و درجات عالیه اخروی و پاداش خدمات علمی و دینی ایشان در نزد خداوند متعال را مسألت مینمایم."
مرحوم آیتالله محمد نهاوندی
(1253 نجف– 1331 مشهد )
- چهارساله بود که به همراه پدر بهقصد زیارت حضرت رضا علیهالسلام به مشهد آمد و پس از بازگشت به تهران، در این شهر ساکن شد. فقه، اصول و حکمت را نزد علمای تهران و برادر خود به پایان برد و با اشتیاق تمام به ادامه تحصیل همت گماشت. در سال 1317ق بهاتفاق برادرش از تهران به مشهد آمد ، و در حوزه درس برادرش و نیز شیخ حسنعلی تهرانی، حاج شیخ اسماعیل ترشیزی و میر سیدعلی حائری یزدی که از علمای بزرگ آن زمان بودند، حضور یافت و اجتهاد ایشان مورد تأیید همۀ این اساتید قرار گرفت.
- برای تکمیل تحصیلات خود به عتبات عالیات رفت. مدتی در کربلا، نجف و سامرا به تحصیل علوم دینی از محضر اساتیدی همچون سیّد اسماعیل صدر اصفهانی، مرحوم آخوند خراسانی، سیّد محمدکاظم یزدی، میرزای دوم و... استفاده برد.
- به مشهد بازگشت و پس از ارتحال برادر، زمام امور شرعی مشهد را به عهده گرفت. در مدرسه میرزا جعفر تدریس میکرد و کتاب مینوشت و ساعتی را به حل مشکلات مردم اختصاص داد بود.
- از آثار شاخص او میتوان به تفسیر «نفحات الرحمن» معروف به «تفسیر نهاوندی» اشاره کرد که ابتدا با چهار سال تلاش به اتمام رسید اما در یک آتشسوزی ناگهانی، سوخت و شیخ محمد، با عزمی راسخ و تلاشی مجدد به نوشتن درباره این تفسیر گرانسنگ پرداخت و آن را به نحو مطلوبتر و شایستهتری به پایان رسانید.
- در شعر، «تجلی» تخلص مینمود و اشعار فارسی و عربی وی، دارای سبکی روان و ساده، همراه با مضامینی پرمحتوا و قافیهای موزون میباشند. زبدة المصائب که دیوان شعری است در مصیبتهایی که بر اهلبیت علیهمالسلام وارد شده است. مرثیهای که معمولاً به مناسبت شهادت حضرت فاطمه(سلامالله) در مجالس سوگواری خوانده میشود از این عارف عاشق میباشد و آن این مرثیه است: علی چون جسم زهرا را کفن کرد/ شقایق را نهان در یاسمن کرد
- از شاهدان عینی به توپ بستن حرم رضوی توسط قوای روس بود و در آخرین صفحات کتاب زبده المصائب خود ضمن مدح امام رضا (ع) به این رویداد ناگوار اشاره کرده است.
- با مسائل سیاسی بیگانه نبود و با آیتالله کاشانی روابط نزدیکی داشت. هرگاه به تهران میرفت به منزل ایشان وارد میشد.
- سرانجام در 25 ربیعالآخر سال1371 دار فانی را وداع گفت و در دارالضیافه حرم مطهر رضوی مدفون گردید.
- رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیان سابقه علمی ایشان میفرمایند: «...ما در مشهد از اوان کودکی با دو چهره علمی معروف نهاوندی آشنا شدیم، یکی مرحوم شیخ محمد نهاوندی بود، پسر شیخ عبدالرحیم نهاوندی، که او هم از ملاهای بزرگ تهران بود. مرحوم شیخ محمد نهاوندی از اعلام و اساتید مشهد بود، که پدر من پیش ایشان درس خوانده بود، صاحب «تفسیر نهاوندی» که چهار جلد است. ایشان شاعر خوبی هم بوده است. بنده ایشان را دیده بودم و با پدرم به منزل ایشان رفته بودیم، بسیار مرد فاضل، عالم، روشنفکر، مجتهد و متفننی بود.»
شهید محسن قاجاریان
(1341 نیشابور-1394 سوریه | نیشابور)
- اهل ورزش بود و قهرمان کشتی فرنگی استان نیز شده بود. در دوران مبارزات انقلاب در تمامی صحنهها حاضر و بعد از پیروزی نیز هر جا که به او نیاز میشد حضور داشت.
- همزمان با اتمام تحصیلات دوره متوسطه در سن 20 سالگی یعنی سال 1361 به جمع دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. دوران دفاع مقدس عرصه شکوفایی استعدادهای نهفته او بود. در ابتدا بهعنوان معاون گروهان مشغول خدمت گردید. در سال ۱۳۶۲ بهعنوان فرمانده گروهان منتصب شد و در سال ۱۳۶۳ عهدهدار مسئولیت جانشین گردان گردید که در همین سال در منطقه جنوب در شرق دجله با اصابت ترکش بهافتخار جانبازی نائل آمد با توجه به لیاقت و شایستگی در سال ۱۳۶۵ بهعنوان فرمانده گردان فجر منتصب گردید و بهعنوان یکی از فرمانده گردانهای مقتدر لشکر ۲۱ امام رضا علیهالسلام در جبهههای جنگ و مناطق عملیاتی با موفقیت اجرای مأموریت نمود.
- در سال ۱۳۶۸ دوره دافوس را با موفقیت طی کرد. با توجه به سوابق بسیار مناسب رزمی، در سال ۱۳۶۹ بهعنوان جانشین معاونت عملیات تیپ منتصب شد و به مدت ۱۰سال در این مسئولیت خدمت نمود. در سال ۱۳۷۹ مسئولیت عملیات تیپ 21 امام رضا علیهالسلام نیشابور را پذیرفت و در ارتقاء سطح آمادگی رزم یگان فعالیت چشمگیری داشت. با توجه به لیاقت و شایستگی و برخورداری از توان مدیریتی و تخصصی بسیار مناسب، در سال ۱۳۸۹ با حکم فرمانده کل سپاه با درجه سرتیپ دومی بهعنوان فرمانده تیپ زرهی ۲۱ امام رضا(ع) منصوب گردید و این یگان را بهعنوان یکی از تیپهای نمونه در سطح نزسا و سطح نیروهای مسلح مطرح ساخت.
- در سالهای مسئولیتش بهعنوان فرمانده تیپ، عنایت و توجه ویژهای به سرکشی از خانوادههای شهدا و جانبازان و ایثارگران داشت و خصوصاً با برگزاری یادوارههای متعدد شهدا در سطح شهرستان بهعنوان سردار یادوارهها لقب گرفت ضمن اینکه به حضور پررنگ سپاه در مناطق محروم شهرستان و محرومیتزدایی توجه ویژهای داشت.
- از زمانی که یگان نظامی تحت فرماندهیاش برای دفاع از حرم انتخاب شد، همت و توجه ویژهای به این مأموریت داشت و در پشت سنگر با سرکشی از خانواده کارکنان اعزام شده از آنها دلجویی مینمود.
- سرانجام با افتخار 80 ماه حضور مستمر در جبهه با کوله باری از تجربه و 25 درصد جانبازی زمانی که خود برای دفاع از حرم آل البیت علیهمالسلام به سوریه رفته بود، در ۱۴ بهمنماه ۱۳۹۴ و هنگام عملیات آزادسازی دو شهرک شیعهنشین نبل و الزهرا به جمع یاران شهیدش پیوست و در بهشت فضل شهر نیشابور به خاک سپرده شد.
سید ابراهیم اصغرزاده
از آدمهایی که خیلی مظلومانه در حادثه سقوط هواپیمای خرم آباد در بهمن 1380 از دنیا رفت، سید محمد ابراهیم اصغرزاده موسوی فیلمساز و بازیگری بود که غالبا از او با نام «سید ابراهیم اصغرزاده» یاد میکردند. بیشتر همه او را به عنوان دستیار حاتمی کیا میشناسند، اما اگر بخواهید بهتر او را بشناسید باید فیلم «مهاجر» حاتمی کیا را که -هنوز هم به نظر من بهترین فیلم اوست- بهیاد بیاورید. اصغرزاده بازیگر نقش اول آن فیلم (محمود) است.
ابراهیم اصغر زاده البته فقط بازیگر نبود، او که زاده 1346 در مشهد بود در زمان انقلاب یازده سال بیشتر نداشت؛ با این همه، در بسیاری از اجتماعات حضوری فعال داشت، بعد از انقلاب و در زمان شهید هاشمی نژاد، کوچک ترین عضو حزب جمهوری اسلامی بود. کار مطبوعاتی را با خبرنگاری برای روزنامه قدس از ۱۷ سالگی آغاز کرد در همان سن و سال بود که در مسابقات عکاسی نفر سوم شد.
اولین تجربه سینماییش را اوایل سال 1363 آغاز کرد. برای خبرنگاری و عکاسی به جبهه های جنگ رفت و آنجا بود که به یکباره به خودش می آید که می بیند هم عکاس و خبرنگار است و هم رزمنده و هم بیسیمچی فرمانده ای که امروز شهردار پایتخت است. تا اینکه در عملیات خیبر از ناحیه فک مجروح می شود. از آن پس، هم زمان با رزم، دوربین به دست گرفت و چند فیلم کوتاه تبلیغی برای سپاه ساخت؛ فیلمهایی که با دوربین هندی کم ویدیویی یا هشت میلی متری فیلمبرداری شده بودند.
کمی بعد از پایان جنگ، در رشته حقوق و نیز سینما در دانشگاه پذیرفته شد. اما به خاطر علاقه و تجربه ای که کسب کرده بود، رشته سینما با گرایش تدوین فیلم را در دانشگاه هنر انتخاب کرد. به فاصله کوتاهی، همزمان با تحصیلات آکادمیک در رشته سینما، برای بازی در فیلم سینمایی «مهاجر» انتخاب شد، آشنایی او با حاتمیکیا در این فیلم موجب شد این همکاری به صورت های مختلفی نظیر بازیگری، دستیاری کارگردان، برنامهریزی و مجری چند طرح سینمایی ادامه یابد.
اوایل سال1370 ، با آغاز جنگ در شبه جزیره بالکان، به عنوان یک خبرنگار آزاد به بوسنی و هزرگوین رفت: « تلویزیون یا هیچ سازمان دیگری مرا به بوسنی نفرستاده بود. من به تنهایی رفتم؛ ابتدا از طریق اتریش، بعد به صورت زمینی از زگراب. خیلی مشقت کشیدم و شاید همین بی پناهی باعث شد طور دیگری به ماجرا فکر کنم.» حاصل این سفر مجموعه ای تصویری با نام «رویای سارایوو» بود که به شکل تدوین نشده باقی ماند. از آن پس هر کجا جنگی بود که یک طرف جبهه آن را مسلمانان تشکیل می دادند، او نیز حضور داشت: «باز به خاطر همان روحیه خبرنگاری، فیلم های مستندی از منطقه کشمیر، افغانستان، شبه قارهی هند و جنوب لبنان گرفتم که هر کدام نگاه متفاوتی به جریان های مستند سازی دارد . یعنی یک نگاه خبری نسبت به جنگ نداشتم ، سعی می کردم مفهومی دیگر از زندگی را دنبال کنم.»
«اندیشه حیات»، مستند بعدیاش، نتیجه سفری به شبه قاره هند و پیجویی تاثیرات وجود حضرت امام خمینی(ره) و ثمرات انقلاب ایران در شبه قاره بود. او فیلم ساز مستقلی بود که علیرغم فعالیتش در سینمای داستانی، معتقد بود آینده سینما از آن سینمای مستند است و به همین جهت در پی راهی بود تا حرفهای ناگفته خود و نسلی را که با انقلاب ظهور کرده و در جنگ به بار نشسته بود، به نسل بعد منتقل کند.
این چنین با وجود ادامه فعالیت در سینمای داستانی، عمده تلاشش را صرف پرداختن به سینمای مستند کرد. درسال 1378 برای تدوین مستند تازه اش، «سکوت طولانی»، که حاصل سفر او به فرانسه در ایام برگزاری جام جهانی فوتبال بود به روایت فتح پیوست. درمدت دو سال و نیم حضور در روایت فتح ، نزدیک به چهل برنامه مستند تلویزیونی را تدوین کرد که از این میان ، کارگردانی ده قسمت از آنها را خودش به عهده داشت. مجموعه هایی نظیر «نفس های ماندگار»، «عطر سیب، شکوفه زیتون» ، «سنگ و الماس»، «سنگ و ستاره»، «ویژه برنامه امام موسی صدر» و…
ابراهیم در سال ۱۳۸۰ برای زیارت عازم کربلا شد و قصد داشت بر اساس متن کتاب «فتح خون»، اثرشهید آوینی ، مستندی درباره واقعه عاشورا بسازد، او پس از بازگشت و در حالی که پیش تولید اولین فیلم داستانی خود با عنوان «زندگی شیرین» که درمورد جانبازان شیمیایی بود را آغاز کرده بود، برای تکمیل مستند دیگرش، «کاغذهای بی جواب» صبح روز بیست و سوم بهمن 1380 در حالی که سوار بر هواپیما به سمت خرم آباد در حرکت بود، دچار سانحه هوایی شد و به کاروان هم رزمان مهاجرش پیوست.
روحش شاد.
فیلم شناسی سید ابراهیم اصغر زاده
تولد: مشهد – متولد 1346
شهادت: حوالی خرم آباد – بیست و سوم بهمن 1380
رویای سارایوو
بوسنی و هزرگوین/ 1370 / 17دقیقه
تصویربرداری و کارگردانی
یک گروه کوچک تئاتر، درصحنه ای که به وسیله شمع و آینه نور پردازی شده است، یک نمایش ساده کمدی اجرا می کنند، در حالی که درست پشت تالار مخروبه نمایش، جنگی تمام عیار و واقعی میان رزمندگان بوسنیایی و صرب ها در حال انجام است. تماشاگران بوسنیایی می خندند وگروه می خواهد به این وسیله لحظات متفاوتی را در جنگ برای مردم ایجاد کند.
اندیشهی حیات
شبه قاره هند/1372/ 10 برنامه /300 دقیقه
تدوین و کارگردانی
بررسی تاثیر اندیشه های حضرت امام خمینی و به تبع آن، انقلاب اسلامی ایران در شبه قاره هند موضوع این مجموعه برنامه است.
روزی روزگاری بوسنی
بوسنی هرزگوین 1374/ 3 برنامه
تدوین
سفر نفت
جزایرخلیج فارس و پایانه های نفتی آن / 76- 1375 / 13 برنامه / 400 دقیقه
کارگردانی و تدوین
معرفی ناوگان کشتی های نفت کش ایران در مسیر انتقال نفت از پایانه های جزیره خارک، سیری، لاوان تا بنادر اروپایی و آسیایی، از سنگاپور گرفته تا امارات ومالزی و روتردام هلند، محوری است که این مجموعه مستند را تشکیل داده است. فیلم سعی دارد در مرز میان تبلیغات و نوعی قصه گویی حرکت کند.
فردوس برین
کشمیر/ 1376/30 دقیقه
کارگردانی و تدوین
این فیلم به جنگ مسلمانان ساکن کشمیر می پردازد.
وقایع نگاری یک فیلمنامه ناتمام
فرانسه 1377 / 35 دقیقه
کارگردانی و تدوین
ابراهیم حاتمی کیا قصد دارد قسمت دوم «آژانس شیشه ای» را در فرانسه بسازد. او برای تحقیق میدانی و به منظور ساخت این فیلم، راهی فرانسه شده است . اما در آنجا به دلایلی از تصمیم خود منصرف می شود. دستیار اول، در این مدت از تمام حوادثی که از ابتدای ورود آن ها به فرانسه اتفاق افتاده ، تصویرگرفته است. «وقایع نگاری یک فیلمنامه ناتمام» صورت منظم شده این تصاویر درقالب یک برنامه است.
سکوت طولانی
فرانسه/ 1378 / 28 دقیقه
کارگردانی و تدوین
چگونگی برخورد مهاجران و ایرانیان خارج از کشور که سال هاست. از وطن خویش دور مانده اند، با پدیده ای به نام جام جهانی فوتبال، آن هم وقتی که تیم ایران درآن حضور دارد، موضوع این فیلم است. ماجراهای فیلم در حاشیه دیدارهای تیم فوتبال ایران در جام جهانی فرانسه با تیم های آمریکا، یوگسلاوی و آلمان روی می دهد. این فیلم، فیلم برگزیده انجمن تهیه کنندگان ایران در بخش مستند بود که جایزه « گفت وگوی تمدن ها » را نیز از آن خود ساخت.
عطر سیب ، شکو فه ی زیتون
لبنان/ 1379/ 6 برنامه / 180 دقیقه
کارگردانی و تدوین
این مجموعه تحولات سال های اخیر درجنوب لبنان و مقاومت در برابر اشغالگران رژیم صهیونیستی را به تصویر کشیده است.
نفسهای ماندگار
ایران/ 1379/ 3 برنامه /90 دقیقه
کارگردانی و تدوین
زندگی ، جراحت، درمان ومشکلات روز مره جانبازان شیمیایی، دستمایه ساخت این مجموعه سه قسمتی است . در جشن خانه سینما، قسمتی از این مجموعه با نام «شناسایی» به عنوان بهترین مستند سال برگزیده شد.
سنگ و الماس
لبنان/ 1379/30 دقیقه
کارگردانی و تدوین
در این فیلم ، مقاومت اسلامی مردم فلسطین در مقابل سربازان اسرائیلی به تصویر کشیده شده است.
ویژه برنامه «امام موسی صدر»
لبنان وایران / 1380 /30 دقیقه
کارگردانی و تدوین
شخصیت امام موسی صدر، فعالیت ها و نقش ایشان در لبنان به عنوان یک روحانی شیعه ونحوه مفقود شدن ایشان توسط خانواده و اطرافیان وی در این فیلم به تصویر کشیده شده است.
سفری به شهر فرنگ
آلمان، اسپانیا، فرانسه …./ 1380/ 24 برنامه
تدوین
پی گیری سفر چند ایرانی به چند کشور اروپایی (آلمان ، بلژیک، هلند، فرانسه ، اسپانیا، پرتغال و….) موضوع اصلی این مجموعه است . آن ها به دنبال کنجکاوی های خود هستند و با مردم عادی، فرهیختگان، اهل هنر واساتید دانشگاه به گفت و گو می پردازند.
سنگ و ستاره
لبنان وفلسطین اشغالی/ 1380 / 6 برنامه
کارگردانی و تدوین
انتفاضه اخیر در مناطق اشغالی، تاثیر مقاومت اسلامی و انقلاب اسلامی در انتفاضه محور اصلی این مجموعه مستند است در این مجموعه به تفاوت قیام اخیر با قیام های گذشته به گونه ای مقایسه ای پرداخته شده است. گفتنی است برای اولین بار در تاریخ برنامه های تلویزیونی ایران، قسمتی از این فیلم در داخل فلسطین اشغالی فیلمبرداری شده است و دوربین با تمهیداتی توانسته است با حضور در سرزمین های اشغالی، تصاویر و مصاحبه هایی از داخل فلسطین اشغالی ضبط کند.
هروله
ایران وافغانستان / 1380 / مستند ناتمام درباره مهاجرین افغان
کارگردانی و تدوین
راضی محبی 28 ساله و افغانی است. او اکنون در حاشیه تهران زندگی می کند. سالها قبل به خاطر تدریس نقاشی، که در حکومت طالبان جرم به حساب می آمد، از افغانستان فرار کرده و به ایران آمده است. بعد از جنگ آمریکا با افغانستان و تثبیت حکومت کشورش، راهی کابل می شود تا خانواده گم شده اش را پیدا کند.
خشت خام
ایران و عربستان/ 1380
کارگردانی
مستند ناتمام درباره حالات و رفتار زائری نابینا که به سفرحج مشرف شده است.
کاغذهای بیجواب
ایران / مستند ناتمام /1380
کارگردانی و تدوین
مادری در یکی از روستاهای شهرستان ملایر زندگی می کند . او برای فرزند مفقود الاثرش نامه می نویسد؛ نامه هایی که جوابشان هرگز نمی رسد ومادر هم چنان در انتظار است.
فتح خون
عراق /1380
تصویربرداری و کارگردانی
مستند ناتمام درباره وقایع محرم سال 61 هجری قمری بر اساس کتاب «فتح خون» شهید سید مرتضی آوینی .
*
لازم به ذکر است «ابراهیم اصغرزاده» در اکثر فیلم های سینمایی ابراهیم حاتمی کیا در سمت های مختلف مجری طرح، مدیر تولید، دستیار کارگردان، برنامه ریز، بازیگر و …. حضور داشته است. وی همچنین همکاری با مرحوم سیف الله داد را در فیلم «بازمانده» وهمچنین دستیاری پرویز شیخ طادی در فیلم «دفتری از آسمان» را در کارنامه حرفه ای خود دارد.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-9087
ارسال نظر