برای خود صهیونیستها هم تصورش سخت است که سهچهار جوان مشهدی گوشه یک دفتر ٦٠، ٧٠متری فیلمی را ساخته باشند که آنها را بهزحمت بیندازند؛ آنقدرکه بارها در روزنامهها و شبکههای تلویزیونیشان درباره آن تحلیلهای متعدد ارائهداده و بهاجبار آن را به یک کمپانی خودساخته نسبت بدهند. هکرهای صهیونیست البته چندباری هم به سایت گروه انیمیشن فاطمه زهرا (س) به نشانی (kosar3d.com) حمله کردهاند؛ غافل از اینکه انیمیشنهای ختم ساعر، نبرد خلیج فارس ١ و ٢، راشل کوری و انیمیشن درحال ساخت روز داوری تابهحال از هیچ بودجه دولتی بهره نبردهاند. گفتگو با فرهاد عظیما، مدیر این گروه انیمیشنسازی را در ادامه از نظر میگذرانید.البته شاید به خاطر شرایط این روزهای غزه بیشتر بحث به سمت آمریکا و اسرائیل کشیده شد.
باید همینطوری من را قبول کنند
هنرمندهای جدید تیپهایی خاصی دارند؛ یعنی حتی اگر ریش هم میگذارند، ریش خاصی است. نمونهاش در همکارهای شما بهرام عظیمی است. عینک گرد، ریش بلند، کلاه کشباف و... ولی شما خیلی ساده میپوشید.
چندی پیش در تهران با یکی از دوستان جایی رفته بودیم. از همین تیپهایی بود که میگویید. موبایل من وسط جلسه زنگ زد و یک آهنگ مداحی یا روضه پخش شد. رفیق ما گفت: «چرا آهنگ موبایلت را چیزی نگذاشتی که اینها هم خوششان بیاید؟» گفتم: «من همینام. باید همینطوری من را قبول کنند. همانطوریکه ما آنها را آن طوریکه هستند، قبول میکنیم.» هدفم همیشه این بوده است که کار خوبی انجام بدهم و کارم، حرفم را بزند نه خودم.
آمریکا بدون هالیوود هیچ کاری نمیتواند انجام دهد
کارهای گروه شما در سطح کشور بازخوردهای خوبی داشته است. بهطورکلی انیمیشن مشهد در چه سطحی در کشور قرار دارد؟
شاید بتوان گفت به نسبت کمبودها در سطح کشور رتبه اول را داریم ولی سطح انیمیشن کشور ما در جهان جایگاهی ندارد؛ یعنی سطح بیعرضه و پخمهای است! البته ما سطح گفتمانی خوبی برقرار کردهایم ولی هنوز نتوانستهایم آن را نشان بدهیم. یکی از دلایل این ضعف، همان ضعف فنی است؛ یعنی این گفتمان را چطور میخواهیم بیان کنیم. با انیمیشن؟ با مستند؟ با فیلم سینمایی؟ الان شما میبینید که این سه ابزار ٧٠درصد قدرت ایالات متحده آمریکا هستند. آمریکا بدون هالیوود هیچ کاری نمیتواند انجام دهد. هالیوود به آمریکا قدرت داده است. هیچکدام از این افرادی که برای آمریکا قدرتی قائلند، نه آمریکا رفتهاند، نه بمبهایش را دیدهاند. ما هیچکداممان ناوهای آمریکایی را ندیدهایم ولی قبول داریم که ناو قدرتمندی است. چون در فیلم ها دیده ایم! حالا ما بهصورت متفاوت باید نمای گفتمان خودمان را با این ابزارها نشان بدهیم ولی این امکان را با قدرت موجودمان نداریم.
همه میگفتند ما برای پول کار نمیکنیم، برای رضای خدا کار میکنیم ولی کار را خراب میکردند
ولی ما در کاریکاتور در سطح جهان در جایگاه خوبی هستیم.
البته ما کاریکاتوریست خوب هم زیاد نداریم، یعنی آنقدرکه لازم است، نیستند ولی انیماتورهایی که در غرب کار میکنند هرکدام یک کاریکاتوریست قوی هستند. همه وقتشان را هم با سوژهها و پروژههایشان میگذرانند؛ یعنی زمینه این کار در غرب فراهم شده است. مثلا همین کمپانی «والتدیزنی» خیلی سختی کشیده است تا به اینجا برسد. خیلی زمین خورده و وامهای کلانی گرفتهاند. ما میگوییم برای رضا خدا کار میکنیم. آنها به عشق ارتش آمریکا کارشان را شروع کردهاند ولی چون خوب کار کردند، موفق شدند. وقتی هم که توانشان مشخص شد، دولت آمریکا حمایتش را شروع کرد. البته ما هم بهسمت خوببودن پیش میرویم. در این سالها همه میگفتند ما برای پول کار نمیکنیم، برای رضای خدا کار میکنیم ولی کار را خراب میکردند. یعنی داغ بودند. حالا هم مرتب تنبلی خودمان را در نتیجهگرفتن با این توجیه میکردیم که ما مأمور به وظیفهایم نه نتیجه.
مقدمات پخش انیمیشن راشل کوری را در لبنان فراهم کردهایم
اینکه ما در کاریکاتور خوبیم و در انیمیشن اینطور نیست، چه دلیلی دارد؟
یک دلیل این است که انیمیشن، تیمی است و کاریکاتور فردی. علاوهبراین انیمیشن یک کار زمانبر است. خروجیگرفتن از انیمیشن هم بسیار سخت است. انیمیشن مجموعه هزاران تصویر است. یکی دیگر از مشکلات این است که در کشور ما ثبات اقتصادی وجود ندارد. در این شرایط انیمیشن که کار هزینهبری است، بهشدت به شرایط اقتصادی وابسته است.
کشور ژاپن نفت و گاز ندارد ولی بهاندازه درآمد نفتی ما از فروش انیمیشن درآمد دارد. طور دیگری به مسئله دقت کنیم؛ ژاپن کشوری محصور بین آبها وحدود یک چهارم ایران است ولی بهاندازه درآمد نفتی ایران، از فروش انیمیشن به کشورهای جهان درآمد دارد. نفت تمامشدنی است، دردسر دارد، وقتی تحریم شوی، هیچ کشوری نفت را نمیخرد ولی آیا میتوان انیمیشن را تحریم کرد؟ همین الان و باوجود همه تحریمها و مشکلات، مقدمات پخش انیمیشن راشل کوری را در لبنان فراهم کردهایم. چه کسی میتواند جلوی ما را بگیرد؟
ما در جبهه خودی به بیداری فرهنگی نیاز داریم
امیدی هم هست که در این رقابت نابرابر از بعد فنی پیروز شویم؟
ما در تاریخ نشان دادهایم که میتوانیم کارهای غیرممکن را ممکن کنیم؛ این کار که شدنی است. آمریکاییها تابهحال با بیشاز یکیدومشکل جدی مواجه نشدهاند ولی تابهحال چالشهای زیادی به دامن ما انداختهاند. یکبار فتنه، یک بار شبهات ولایت فقیه، یک بار حجاب. هر روز مشکل، هر روز چالش و خودمان هم متوجه نیستیم که از کجا میخوریم. یک نفر سر اسلحه را به طرف وهابیت میگیرد، یک نفر بهائیت را میزند، یک نفر داعش را. اگر ما دشمن اصلی را بشناسیم، پیروزی ما ممکنترین کار است. البته قبل از همه اینها ما در جبهه خودی به بیداری فرهنگی نیاز داریم. باید کماندوی فرهنگی تربیت کنیم. کماندوی فرهنگی مثل کماندوی نظامی است، فقط بهجای حمل اسلحه در میدان رزم، زیر کولر مینشیند، مثلا پلومرغش را هم میخورد ولی با استفاده از فضای سایبر حمله میکند. البته ما متاسفانه کماندو زیاد نداریم؛ چیزی که فراوان داریم، سرباز است.
ما دشمن را به چالش نکشیدهایم، یک بار نرفتهایم آمریکا را به چالش بکشیم
دلیلش همانطورکه گفتید، این است که آنقدر درگیر چالشهای داخلی شدهایم که حمله به دشمن در اولویت نیست.
ما چون با دشمن خارجی نجنگیدهایم، باید به داخل جواب بدهیم. چون به خارج نگفتیم که حجاب و ولایتفقیه خوب است، حالا باید به داخل بگوییم. هالیوود مرتب برونمرزی کار میکند ولی میوهاش را در داخل برداشت میکند. ما دشمن را به چالش نکشیدهایم، یک بار نرفتهایم آمریکا را به چالش بکشیم، یک بار نگفتیم انتخابات آمریکا دروغ و تقلب است.
ما همیشه بدون تلاش کافی و با شعار خدا و خون شهدا دچار یک سوءتفاهم بزرگ شده و گمان کردهایم که کشور ما از جنگ حفاظت میشود ولی آنها بدون اینکه در میدان جنگ باشند، جنگ را تا خانه مردمشان بردهاند. جالب این است که احتمال خطر اینکه یک آمریکایی در دهن کوسه برود، بهمراتب از خطر حمله موشکی ایرانیها به آمریکا بیشتر است. ما در میدان جنگ هستیم اما در همین مشهد خودمان چقدر وجود جنگ را در شرایط کنونی قبول داریم؟ این تلاش دشمن است؛ چون زرنگ است و میداند درمعرضجنگبودن آغاز اتحاد است. به نظرم وقت آن رسیده که با ١٠فیلم و بازی، شرایط فرهنگی را به مردم نشان بدهیم و آنها را از حس «بنزین لیتری فلانقدر» بیرون بیاوریم.
چند نفر بیشتر نیستیم ولی «هاآرتص» ما را به کمپانی تبدیل کرد
ارزیابیتان از بازخورد انیمیشن هایتان چطور است؟ درحد انتظارتان بوده است یا نه؟
بازخوردهای بینالمللی خیلی خوب بوده است؛ بهویژه درباره «پیام راشلکوری»، اسرائیلیها خیلی ناراحت شدند.
چهارمرتبه هم به سایت ما حمله کردند. بار پنجم بهطورکلی «دیتاسنتر» را پایین آوردند. بعد هم در شبکه دوم اسرائیل، سایت را تحلیل کردند. تا امروز هم روزنامه های «هاآرتص»، اسرائیلتایمز و چندروزنامه و سایت دیگر صهیونیستی دربارهاش مطلب نوشتهاند.
البته روال روزنامه اسرائیلتایمز این بوده که همیشه فحش میدادهاند؛ یک بار اشتباه کردند و درباره کار صحبت کردند. نوشتند این انیمیشن را «کمپانی فاطیما زهرا» ساخته است؛ یعنی ما چندنفر را تبدیل به کمپانی کردند. تصورشان این بود که ما یک موسسه بزرگ هستیم.
خیلیها میگفتند کار ما ارزش خبرشدن ندارد
شاید تصورشان این است که این کار بهصورت دولتی با امکانات گسترده تهیه شده است.
یکی از شبکههای فرانسوی وقتی درباره راشل کوری تحلیل میکرد، گفت: «غیرممکن است این کار را بدون حمایت دولتی ساخته باشند. غیرممکن است این اثر را چندنفر انیماتور ساخته باشند.»
البته برخی هم میگویند که تا زمانیکه نتانیاهو درباره کارها صحبت نکند، اتفاقی نیفتاده است؛ یعنی تحلیل هاآرتص هم از نظر آنها مهم نیست. جالب اینکه خیلیها میگفتند کار ما ارزش خبرشدن ندارد ولی طوری شد که حتی رسانههای اسرائیلی واکنش نشان دادند و بعد تبدیل به ارزش خبری شدیم.
حالا به قول خودشان هاآرتص و شبکه دوم اسرائیل «درپیت هم نیستند!»
بهانه های بنی اسرائیلی رسانه ملی برای پخش نکردن یک کار
با صداوسیمای استان همکاری نکردهاید؟
خواستیم کار کنیم، راهمان ندادند! البته نگفتند نیایید ولی اینقدر مانع گذاشتند که خودمان بیخیال شدیم. آنقدر روند کارهایشان طولانی است که کارها در همان مقدمات میماند. گفتیم درباره شهیدعباس بابایی کار کنیم، گفتند: «متعلقبه استان قزوین است.» گفتیم عباس دوران، گفتند: «استان فارس...» یکی از مشکلات، این مسئله بود. یکی دیگر هم اینکه مثلا سههفته طول میکشد تا یک مشکل فیلمنامه را رفع کنند. به چه قیمتی؟ دقیقهای ٨٠٠هزارتومان. درصورتیکه در تهران تا دقیقهای ١٠میلیون یا ٢٠میلیونتومان هم کار میکنند.
گفتند: «این کار ممکن است در روند مذاکرات هستهای تاثیر منفی بگذارد.»
صداوسیمای کشور چطور؟ با آنها همکاری نکردهاید؟
به آنها نسخه «راشل کوری» را دادیم و پیشنهاد کردیم که روز قدس امسال، کار را رایگان پخش کنند ولی روز قدس تماس گرفتند و گفتند که پخش نمیشود. بهانههای بنیاسرائیلی میآوردند. یک بار گفتند: «رژ لب این کاراکتر پررنگ است» یعنی الان همه صداوسیما اسلامی است و مانده همین رژلب شخصیتهای کارتونی! البته پخش این انیمیشن میتوانست برای ما ضرر مالی داشته باشد ولی صداوسیما این را متوجه نمیشود. تنها کاری هم که میکنند، این است که درنهایت یک «مرگ بر اسرائیل» پخش کنند و آتشزدن عروسک نتانیاهو و پرچم اسرائیل را نشان دهند. یک خواننده را هم میآورند که برایشان بخواند. بهترین موقعیت برای پخش انیمیشن «راشل کوری» همین هفته بود ولی آنها فرصتسوزی کردند. اگر پولی درخواست کرده بودیم، میشد تصور کرد که مقصر پخشنشدن کار خودمان هستیم ولی واقعا بهانههای صداوسیما بنیاسرائیلی است. یک بار میخواستند تیزر کار را در شبکه پویا پخش کنند، گفتند: «این کار ممکن است در روند مذاکرات هستهای تاثیر منفی بگذارد.»
علاقه ای به شرکت در جشنوارهها ندارم
جایزه جشنواره عمار آنقدر ارزش مالی ندارد که حتی پول هتلمان هم در تهران دربیاید. ما هم برای عشق و علاقه خودمان به جشنواره میرویم. یعنی خیلی شیرین است؛ بهطوریکه بعد از این جشنواره علاقه ندارم در جشنواره دیگری شرکت کنم. من خودم چنین آثار قدرتمندی چه در انیمیشن و چه در مستند در مسابقات دیگری ندیده بودم. همین الان هم که اینجا نشستهام به این فکر میکنم که چه زمانی دوباره ١٠روز پخش فیلم در سینمافلسطین شروع شود تا دوباره آن آثار را ببینیم. دو سال هم انیمیشنهای ما به عنوان فیلم افتتاحیه پخش شده است.
پویایی مناسب انیمیشن شکرستان و همینطور دوبله خوب این کار باعث دیدهشدن آن است. حالا اگر همین انیمیشن را با دوبله بد ببینید، اصلا به چشم نمیآید. کارتونهای خارجی اینطور نیست؛ یعنی بخش مهم کار را خود کاراکترها انجام میدهند، دوبله هم کمک میکند. خرقعادت در کار و استفاده از ظرفیت حکایتهای ایرانی هم به دیدهشدن شکرستان کمک کرد و نشان داد که ما با امکانات موجود هم میتوانیم کارهایی انجام دهیم که خارجیها هم طالب آن باشند.
ذره بین
- یک امریکایی بعد از دیدن انیمیشن راشل کوری در سایت کامنت گذاشته بود که «شما ایرانیها آدمهای شگفتانگیزی هستید. آن قدرکه اگر تلاشتان را بیشتر کنید میتوانید فضای سایبر را دراختیار خودتان قرار بدهید.»
- هنر تا وقتی که در مسیر اهداف دشمنان باشد، چای و شربت نذریاش را هم میدهند، ولی وقتی ضد دشمن حرف بزنیم، عدهای مقابلش موضع میگیرند! دشمن این همه ضد ما بازی و فیلم میسازد، به بعضیها برنمیخورد. نمونهاش همین صادق زیباکلام. راهپیمایی هم میآید؛ از شعار «نه غزه، نه لبنان ...» هم حمایت میکند!
- اقتصاد مقاومتی این نیست که مثلا بستنی نخوریم، نوشابه نخوریم، جشن تولد نگیریم و... بحث رهبری ریاضت اقتصادی نیست؛ بحث این است که حفرههای اقتصادی را پوشش بدهیم و راههای شکستخوردن را پیدا کنیم و ببندیم. ما میگوییم به نفت وابسته نیستیم ولی با کوچکترین تحریمی زمین میخوریم.
- هنر مثل رودخانه است، مسیر خودش را باز میکند. ما نیز همین کار را کردیم. برای تبلیغات انیمیشنها موزاییک به موزاییک فتح کردیم. قدمقدم جلو رفتیم تا خود مخاطبان کار را به همدیگر معرفی کردند.
- از مدلهای آماده هم در کارها استفاده میکنیم. البته همه جهان همین کار را میکنند. چرخ را نباید از نو اختراع کرد. حالا ممکن است یک نفر گیر بدهد که این کار سرقت از نرمافزارهای آمریکایی است. بیشتر از ١٠٠میلیارددلار پول ما دست آمریکاییها بلوکه شده است. دزدی کار آنهاست نه کار ما.
- ما در همه زمینهها به سردارهای فرهنگی مثل آوینی نیاز داریم. در سختترین شرایط جنگ هم امکان انجام این کار را ثابت کردهایم؛ یعنی در سختترین شرایط این مسئله ممکن شده است. حالا چطور زیر کولر نمیتوان این کار را انجام داد؟ مشکل این است که میخواهیم تنبلی کنیم، بعد امداد غیبی هم شامل حالمان شود!
- بیگداربهآبزدن مربوط به جنگ جهانی اول و دوم بود که هزارنفر به خط میزدند و دونفر برمیگشتند. هنوز هم که هنوز است، در نبردهای فرهنگی همینطور عمل میکنیم. تلفاتمان زیاد است.
- مشکل این است که درآمدزایی ما ازطریق همین فروش انیمیشنهاست؛ وگرنه اگر کارها را در اینترنت بگذاریم بهسرعت سروصدا میکند.
- تخصص فقط کارکردن نیست؛ به معنی فهمیدن هم هست. اینکه بفهمی از کجا میخوری و همان جا را بزنی. این یکی از مشکلاتی است که ما در نبردهایمان با آن مواجهیم؛ یعنی دشمن اصلی را رها میکنیم و دشمنهای فرعی را هدف میگیریم.
- به نظر من مشهد در سطح اول انیمیشن کشور قرار دارد؛ یعنی متناسببا بضاعت و امکاناتمان خوب کار کردهایم.
- اوایل برای تأمین هزینههای کارها با مشکل روبهرو بودیم، تاجایی که نزدیک بود از انیمیشن انصراف دهیم؛ یعنی در ذهنم بود که شغل دیگری را شروع کنیم ولی به لطف خدا در همین مسیر ثابتقدم ماندیم و کار به اینجایی رسید که میبینید.
- ما بعد از این همه سال که از انقلاب میگذرد، هنوز به بیداری فرهنگی نرسیدهایم. بیداری فرهنگی یعنی سیل عظیم مردمی که خواب بودهاند و هرکدام کوهی از انرژی هستند، بفهمند که ما میتوانیم. البته گفتمان فعلی دولت هم یعنی گفتمان «چه کسی گفته ما میتوانیم؟» یکی از مشکلات است.
منبع: روزنامه شهرآرا، 11 مرداد 1393
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-1226
ارسال نظر