حوادث فتنه گون سال88، شوکی بود که دوباره خطر مسئله نفاق و منافقین را به صاحبان انقلاب اسلامی یادآوری می کرد. نفاق همان پیچیده ترین مسئله و آسیب اجتماعی است که ساختار نظام ولایی را در ایران اسلامی تهدید می کند. همان بیماری پنهان و مزمنی است که از صدر اسلام در کالبد حیات سیاسی مسلمین، همچون حیوان دوزیستی ادامۀ حیات داده است.
نفاق را به معنای پوشیدگی، پنهانکاری، دورویی و... گفته اند و در وجه تسمیۀ منافق و واژۀ نفاق، یادم هست که یکی از بزرگان فرموده اند:«نافقا یک نوع موش صحرایی است که سوراخ خودش را در صحرا می کَنَد و برای رفت و آمد معمولی خود در آغُل خود یک درب باز می گذارد؛ اما در یک منطقۀ دورتر برای احتیاط یک سوراخ مخفی تا نزدیک سطح زمین می کند که در هنگام خطر و نجات از دست دشمن بتواند از آن در فرار کند. عرب به این میگوید نافقاء؛ یعنی یک راه مخفی درونی سرپوشیدهای که برای دنیای موش، جزوِ اسرار نظامی است. پس دودَره بازی صفت اصلی منافق است».
اگر به قرآن مراجعه کنیم، می بینیم کتاب الهی چند نکته را دربارۀ پدیدۀ نفاق گوشزد می کند که در فهم موضوع، بسیار مهم است:
1-نفاق در مقابل ایمان است نه در مقابل اسلام و منافقین در برابر مؤمنین و این کفر است که در برابر اسلام قرار میگیرد. پس منافقین غالباً با تودۀ اهل اسلام به مواجهۀ مستقیم نمی پردازند.
2-قرآن، نفاق را صفت قلب معرفی می کند. نفاق در دلهاست و چه کسی از دل ها خبر دارد. پس شناخت آن بسیار سخت است.
3- قرآن، منافقین را غالباً جمع می بندد؛ پس این نشان از کار جمعی و تشکیلاتی و حرکت مهندسی شده و هم پیمانی منافقین دارد؛ یعنی نفاق یک جریان است با اهداف مشترک و منافقان با هم همکاری دارند.
4- دروغگویی صفت بارز ایشان است؛ مثل آب خوردن، حقایق و اخبار و مسائل را وارونه جلوه می دهند و به اصطلاح، شایعه افکنی و عملیات روانی می کنند.
5- منافقین در مرداب فتنه جان می گیرند و در شرایط آرمانی و محیط معنوی و حذف منکرات و احیای معروف، احساس خفگی می کنند؛ یعنی شرایطی که حکومت در دست اهل ایمان و انسان های پاک، مخلص، انقلابی و فداکار باشد. اخلاص، آنتی ویروسِ نفاق است.
رهبر معظّم انقلاب، سال ها قبل، نفاق را اینگ ونه تعریف نموده اند که کلمه کلمه اش مهندسی شده و تعریف جامعی است:
نفاق در اصطلاح قرآنی، عبارت است از اینکه کسی یا جماعتی، یک فکری، راهی و جهتگیری را داشته باشند و خلاف آن را به مؤمنان ابراز کنند. این، نفاق است؛ مؤمن نباشند و وانمود کنند که مؤمن اند؛ در راه خدا نباشند و وانمود کنند که در راه خدایند. دروغ بگویند. پنهان کردنِ یک ضلالت و تاریکی و نشان دادن چیزی خلاف آن، که در آنها نیست. این، معنای نفاق در قرآن است.
البته ایشان در بیانات 26 مهرماه سال 1377 در جمع لشکریان 10 سیدالشهدا، به تفصیل دربارۀ نفاق و ابعاد و مراحل آن و نفاق جدید، مطالبی را فرموده اند که مراجعه به آن، اهل ولایت را سیراب می کند.
* چند نکته دربارۀ مسئلۀ پیچیدۀ نفاق
به نظر می آید که خوب است به ویژه جوانان علاقه مند به فرهنگ ناب اسلام محمدی (صلی الله علیه و آله و سلّم) به آنها بیشتر توجه کنند. به سرفصل های این مطالب به اختصار اشاره می کنم:
الف) جریان نفاق از زمان تشکیل دولت نبوی تاکنون در کالبد نظام اجتماعی مسلمین (یعنی حکومت)، بوده است و تا ظهور حضرت موعود(عج) هم خواهد بود و اصولاً مشکل اصلی امام عصر (عج)، در نهایت با همین منافقین و پدیدۀ پیچیدۀ نفاق است.
ب) در دعای افتتاح که مناجات شبانگاه اهل رمضان است، شاخصۀ دولت کریمه، عزّت اسلام، و در مقابل آن، ذلیل کردن اهل نفاق است و ذلیل کردن منافقین در مدیریت حکومت اسلامی، به معنای هضم آنها و نه حذف، آنقدر سخت است که تاکنون به طور کامل به دست هیچ یک از انبیا و ائمه و جانشین های ایشان صورت نگرفته و آن مدیریت، منافق ذلیل کُنی است و قطع کردن رگ حیات سیاسی جریان نفاق.
ج) از حادثۀ غصب ولایت و فاطمیه و پایان دولت نبوی، ترور امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام) و براندازی دولت علوی، ماجرای کربلا و قتل سیدالشهدا، قتل ماهرانۀ علی بن موسی الرضا (علیه السلام) در قالب ولیعهدی ایشان در صدر اسلام تا نفوذ بنی صدر، اولین رئیس جمهور جمهوری اسلامی ایران، شهادت رجایی و باهنر و بهشتی و دستغیب، اشرفی اصفهانی و ... و ترور آیت الله خامنه ای(حَفَظه الله) و لاجوردی و صیاد شیرازی و عملیات مرصاد و... آیا اینها به دست کفّار و مستکبران مخالف اسلام صورت گرفته و یا به دست کسانی که خود داعیه دار اسلام و انقلاب هم بوده اند؟
د) نفاق یک جریان است و همانند ویروسی سال به سال به روز می شود و تجدید حیات می کند و خود را در کالبد جامعۀ اسلامی با شرایط جدید وفق می دهد و به شکل تازه ای در می آورد و همیشه همگام بازار سیاست است.
هـ) مسئلۀ نفاق، مراتب دارد و خطرناکترین آن، پنهان ترین آن و نزدیک ترین آن به رأس هرم حاکمیت اسلام است. ماجرای قائم مقام مخلوع رهبری که کاندیدای نیابت امام زمان (عج) و از قضا مرجع تقلید هم بود، درس عبرتی از این نوع است. پس نفاق، عند اللزوم، هر لباسی را به تن میکند.
و) مسئلۀ نفاق را نباید با موضوع غفلت اشتباه گرفت و به هر جریان غافل و شخصیت اهل غفلتی، تهمت نفاق زد.
ز) جریان نفاق غالباً در پشت این مثلث، به حیات خود ادامه میدهد و با پشتیبانی این سه ضلع و با همکاری ایشان، دائماً تغذیه میشود. این سه ضلع، همان مافیای قدرت و ثروت و التقاط است:
- ضلع اول: مافیای قدرت که همان فساد سیاسی و مدیریتی و قدرتطلبی است که به آن «باند زور» میگوییم.
- ضلع دوم: مافیای ثروت که همان فساد اقتصادی و رانتخواری و رفاه طلبی است که به آن «باند زر» میگوییم.
- ضلع سوم: مافیای مصلحت که همان فساد عقیدتی و التقاط فکری و عافیت طلبی است که به آن «باند تزویر» میگوییم.
این سه جریان، به کمک هم نیاز دارند و غالباً در قالب یک هرم واحد، مدیریت میشوند و جریان نفاق، مستظهَر به پشتیبانی این مثلث است. پس منافقین را میتوان در لابه لای جلسه ها و رفت و آمد با اینها شناخت.
ح) نفاق به اصطلاح یک مسئلۀ نرم افزاری و نرم است و مراتبی دارد. ممکن است لایه های خفیفی از ان در وجود من و شما هم آرام آرام رخنه کند؛ یعنی منافقین از روز اول منافق نبوده اند. زمانی در صف اول مسلمین و اهل ایمان حضور داشتند. شاید مثل امروز و فردای من و شما.
ط) جریان نفاق را میتوان از راههای زیر شناخت:
- منافقین، ترسو هستند و در فشارهای سیاسی و بین المللی و شرایط سخت، در جا می زنند و تن به ذلّت و معامله می دهند.
- در موضوعهای رایج جامعه با دشمن همراهی می کنند و دشمنان اسلام هم از کارهای آنها تعریف می کنند و خوشحال هستند.
- دل به ولایت نداده اند و در مسیر راهبردها و خواسته های رهبر مسلمین و ولی امر، حرکت نمی کنند.
- باطن و خلوت آنها غیر از ادّعاها و ظاهرسازی آنهاست؛ لذا به دل اهل اخلاص نمی نشینند.
- در مسائل مهم، موضع گیری شفاف نمی کنند و غالباً دوپهلو صحبت می کنند و مبهم گویی می کنند و به اصطلاح، با همه هستند و آسته می روند و آسته می آیند.
ی) ملّت ایران و به ویژه جوانان انقلابی، باید خطر نفاق را جدّی بگیرند. شهید مطهری در این زمینه می گویند:
«صراحت و صداقت، نقطۀ مقابلِ نفاق است. خطر نفاق از خطر کفر خیلی بیشتر است؛ چرا که علی (علیه السلام) از قول پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: من از ناحیۀ کافران و مؤمنان نگرانی ندارم. از آن منافقی بر شما بیمناکم که زبانش دانا و متظاهر به اسلام و به خیر میچرخد، اما دلش به سوی دیگران است»(سخنرانی سال 1350 ـ مسجد الجواد تهران)
ک) راه چاره به قول شهید مطهری در روشنگری، آگاهی بخشی و بصیرت آفرینی خواص است. ایشان میگویند:
«باید توجه داشت که هر اندازه احمق زیاد باشد، بازار نفاق داغتر است. مبارزه با حماقت و احمق، مبارزه با نفاق نیز هست؛ زیرا احمق، ابزار دست منافق است. مبارزه با احمق و حماقت، خلع سلاح کردن منافق و شمشیر از دست منافق گرفتن است» (جاذبه و دافعۀ علی، ص 176).
ل) امام راحل عظیم الشأن، برای بعد از خودشان، خطر جریان نفاق را گوشزد کردند که البته شاید این خطر، شامل کسانی بشود که روزی طلحه و زبیرهای خود حضرت امام خمینی (ره) بودند و امروز طلحه و زبیر مقابل ولایت علوی هستند. ایشان فرمودند:
«شما بعدها مبتلا به این هستید؛ مبتلا به یک چنین اشخاصی هستید که گاهی به صورت اسلامی وارد میشوند. همین مسائل که حالا مطرح میکنند باید ولایت فقیه نباشد، این دیکتاتوری است (صحیفۀ نور، ج 9، ص 185).
البته سخن حضرت امام، بعد از 20 سال از رحلتش دوباره مصداق پیدا کرد و ایران اسلامی مبتلا شد به یک چنین اشخاصی که...
نتیجه:
اگر تعریف نفاق آن بود که گذشت، پس عزیزان باید منتظر منافقینی جدید در آینده باشند و مواظب خود و ... باشند. البته نباید در میان مخالفین امروز رهبری انقلاب به دنبال منافقین فردا گشت. منافقین فردا، امروز در صف مدّعیان ولایت هستند و این غربال تا ظهور ادامه دارد. خدا رحمت کند استاد شهید آوینی را که می گفت: «و آخرین نبرد ما نه با آمریکا که با اسلام آمریکایی است که از آمریکا دیرپاتر است».
پس دوستان! اسلام آمریکایی را بشناسید تا منافقین آینده شناخته شوند. اسلام مرفّهین بیدرد، اسلام التقاط، اسلام رفاه و تجمّلگرایی، اسلام اشرافیگری و....
قال امير المومنين (عليه السلام):إنَّ كَثرَةَ المالِ عَدُوٌّ لِلمُؤمِنينَ و يَعسُوبُ المُنافِقينَ؛
ثروت فراوان، دشمن مؤمنان و پناه وپيشواى منافقان است.(التمحیصَََ/ص ۴۸)
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-2102
ارسال نظر