موضوع بحث: « رسانه اثربخش » چیست؟ و چگونه؟
مساله بحث: چگونه میتوان بیشترین نفوذ و بیشترین تغییر را در مخاطب ایجاد کرد بهطوری که منجر به بیشترین تغییر رفتار در او شود؟
پیشفرضهای بحث:
- رسانه = ابزاری با کارکرد انتقال اطلاعات است بهطوری که منجر به تغییر در مخاطب شود. (هر ابزار ارتباطی، رسانه نیست!)
- تبلیغ = فرآیند اثرگذاری بر مخاطب بهطوری که مطلبی را بهعنوان واقعیت بپذیرد و حاضر شود عمل و رفتاری متناسب با آن بروز دهد. (هر سخنرانی، تبلیغ نیست!)
- جوهره هر رسانهای «پیام» است و مدل هر رسانهای تابع «کیفیت بستهبندی پیام» است.
فرضیه بحث:
مدل رسانه اثربخش، مدل سه بُعدی WPC است. (یعنی بستهبندی پیام بهطوری که شاخصهای سهگانه «منطقی بودن» ، «مفید بودن» و «برتر بودن نسبت به موارد مشابه» توسط مخاطب احساس شود.)
تبیین بحث:
تعاریف مختلفی از رسانه و تبلیغ بهعنوان یک فرآیند رسانهای ارائه شده است:
- ابزاری که فرآیند شکلدهی به دیدگاهها را تولید میکند.
- فرآیند بهکارگیری نمادها برای انتقال عقائد به مخاطب
- ابزار اقناع مخاطب
- فرآیند ایجاد تغییر در افکار
- ابزار مدیریت افکار عمومی
- ابزار گسترش آگاهانه و سازمانیافته اطلاعات
سطوح پیام رسانی تابعی از سطوح فهم وادراک مخاطب است؛ شش سطح فهم و ادراکی وجود دارد که تطبیق آن بر موضوع «پیام» بهصورت زیر است:
- فهم حافظهای: فقط میتواند پیام راتکرار کند.
- فهم اولیه: ارتباط موضوع و محمول پیام را میفهمد (اذعان به نسبت)
- فهم کاربردی: میتواند به سوالِ”این مطلب چه فایدهای دارد؟” پاسخ دهد. (ربط پیام با صحنه زندگی)
- فهم تحلیلی: میتواند به سوالِ”آیا واقعا همینطور است که این پیام میگوید؟ و اینکه چرا اینطور است؟”پاسخ دهد
- فهم نقادانه: در برابر اشکالات واردبر کاربرد و تحلیل پیام میتواند پاسخ دهد.
- فهم خلاق و شهودی: در برابر پیام ارسالی میتواند پیامهای مرتبط یا مشابه یا متضاد تولید و ارسال نماید.
در تحقیقی که بههدف کشف فرآیند پیشنهادی گزارههای دین، در مورد رسانه و نحوه بستهبندی پیام در رسانه، انجام پذیرفت یکی از گزارههای شفاف در این موضوع آیه ۱۲۵ سوره نحل بهدست آمد:
ُادْعُ إِلى سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ
تحلیل این آیه پس از بررسی میدان معنایی «حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن» در آیات و روایات و تفاسیر، به صورت زیر بهدست آمد:
با استفاده ازسه ابزار زیر، نفوس رابه سوی حقیقت دعوت نما :
- ارائه قوانین و معادلات موجود درموضوع، به طوری که منطقی بودن مطلب احساس شود. (حداقل معنایی در حکمت)
- نشان دادن نفع مطلب و ضرر نبودآن، به طوری که تمایل به پیگیری مطلب پیداشود. (حداقل معنایی در موعظه حسنه)
- نقد و بررسی مطالب و نظریات مشابه، به طوری که با قضاوت خودشان برتری مطلب را بیابند. (حداقل معنایی در جدال احسن)
(تعابیر فوق،از هیچ منبعی اقتباس نشده است و چنین مدلی در فضای رسانهای، مسبوق به سابقه نیست. معادلگذاریهای انگلیسی نیز به معنی کاملا منطبق با تعبیر قرآنی نیستند و تلاش شده است نزدیکترین معادل انتخاب شود. )
نتیجه:
میخواهیم تبلیغ کنیم یعنی ذهن مخاطب را برای فهم پیامی، فعال سازیم؛ این فهم،حداقل فهم اولیه باید باشد (فهم حافظهایی در حقیقت فهم نیست و فقط قدرت تکرارمطلب است)؛ در دستیابی به فهم اولیه و تهیه محتوایی با قابلیت فعالسازی ذهن مخاطب دراندازه فهم اولیه، چه فرآیندی باید شکل بگیرد؟
پاسخ: در دستیابی به فهم اولیه در مخاطب، مشکل اصلی ابهام در مفاهیم و عدم تصور شفاف در مفاهیم وجود دارد. مبلغ محقق، باید تلاش علمی خود را در این مرحله متمرکز در شفافسازی مفاهیم نماید و برای شفافسازی مفاهیم تفکر و مطالعه داشته باشد.
مقصود از شفافسازی مفاهیم، به احساس رساندن تصورات اولیه ذهنی است (احساس معنی بهجای تصور معنی، تبدیل علم حصولی به حضوری)
راهبرد مطلوب برای وصول به این هدف: (2راهبرد)
الف. تحقیق برای دستیابی به مهارت ترجمه بلاغی و استفاده از ابزارهای علم بیان (ایراد المعنی الواحد بطرق مختلفة فی وضوح الدلالة علیه، این ابزارها عبارتند از تشبیه، مجاز و استعاره و کنایه)
ب. تحقیق برای دستیابی به مهارت تعریفسازی مفهومی و استفاده از ابزارهای علم منطق (بیان جنس و فصل بهصورتی که در ذهن مخاطب قابل تصویر باشد.)
در مرحله بعد میخواهیم فهم مخاطب به سطح فهم کاربردی برسد، چه فرآیندی باید پردازش شود تا محتوای مناسب برای فعالسازی ذهن مخاطب و ارتقاء آن به سطح فهم کاربردی انجام شود؟
مشکلی که در این سطح مطرح است، سوال از فایده، کارآمدی، کارکرد و کاربرد مطلب است. (این پیام به چه دردی میخورد؟ چه فایدهای برای زندگی من دارد؟)
راهبرد حل مشکل: (۳ راهبرد)
الف. موضوع شناسی: مطالعه پیرامون هویت موضوعات و مسائل با دید کارشناسانه وبحرانشناسانه و آیندهسازانه (تلاش برای ایجاد دیدِ مسالهشناسی، آسیبشناسی ونیازشناسی. مردم با چه مشکلاتی دست به گریبان هستند؟)
ب. تولید محتوای مساله محور: جستجوی اطلاعات مرتبط با موضوع و محمولِ جملهای که نیاز و مشکل را بیان کرده است. (تلاش برای ایجاد مهارت تحلیل محتوا، مهارت نمایهسازی و تشخیص کلیدواژهها و مدخلهای لازم برای نفوذ به اطلاعات)
ج. مهارت ارائه پاسخ به شکل صغری کبری منطقی: تبیین پاسخِ مساله به شکل قیاسهاو اَشکال منطقی
پیامرسانی را با سوال شروع کنید و در فعالیتهای تحقیقیِ خود، سوالِ شفاف ومرتبط با نیازهای روزمره مخاطب را بیابید و با کوتاهترین جملات به عنوان طرح یک مساله ارائه کنید.
در صورتی که در طرح سوال و سپس ارائه پاسخ از موقعیتهای تطبیقی و مقایسهای استفاده نمایید، ضریب تاثیر در مخاطب افزایش خواهد یافت (موثرترین موقعیت برای ارتقاء فهم و ادراک، قرار گرفتن در موقعیت مقایسه میان دو مطلب است)
نتایج، آثار و لوازم پذیرش فرضیه:
برای دستیابی به بیشترین اثرگذاری بر مخاطب بهطوری که منجر به تغییر در تصمیم و رفتار او شود، «پیام» مورد نظر را طوری بستهبندی محتوایی کنید که: مخاطب احساس کند با مطلبی منطقی روبروست، پیگیری آن برایش نافع است و این پیام نسبت به موارد مشابه داری مزیت و برتری است.
برخی راهکارهای اجرایی برای تحقق راهبردهای سهگانه فوق:
- مهارت شفافسازی مفاهیم با استفاده از ابزارهای بلاغی و دستگاه منطقی
- مهارت نیازشناسی و کشف موقعیتهای بحرانی در زندگی مخاطب
- مهارت ترجمه گزارههای دین به زبان مرتبط با زندگی مخاطب
- مهارت ایجاد موقعیتهای مقایسهای
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-2316
ارسال نظر