تقویت جناح فرهنگی مؤمن، مطالبه مهم رهبر انقلاب اسلامی از دولت بود که مدتی پس از اعلام نگرانی ایشان در حوزه فرهنگ معنای ویژهای یافت. به علاوه، تأکید ایشان در سخنرانی نوروزی مبنی بر فعالشدن تشکلهای مردمی در کل کشور، بهویژه درشهرهای تهران و مشهد، نشانگر وجود ظرفیتهای مهمی در این زمینه در فضای فعلی بود.
«تقویت جناح فرهنگی مؤمن» در تراز شهری، اگر چه میتواند محل مطالبه از تمامی ارگانها و سازمانهای دخیل در مدیریت شهری باشد، اما روی سخن هماندیشی برگزار شده در روزنامه شهرآرا، با شهرداری است؛ زیرا هم نقشی پررنگ در این عرصه دارد و هم شورای چهارم و مدیریت جدید شهرداری مشهد براساس گفتمان و ارزشهای انقلابی روی کار آمدند. حاضران در این نشست، عبارت بودند از علی سهیلی (دبیر جبهه گفتمانی تشکلها)، جمال یزدانی ( دکترای فرهنگ و ارتباطات)، سعید اکبریان (عضو کانون دانشآموختگان بسیجی)، مرتضی سعیدیزاده (دبیر جبهه فکری انقلاب اسلامی خراسانرضوی) و جواد قاسمپور (دبیر کانون نخبگان تبلیغ).
سوال:یکی از دغدغههای جدی رهبری، تقویت جناحفرهنگی مومن و استفاده از پتانسیل آن هاست، اما درعمل این مطالبه چگونه باید محقق شود؟ در کنار ساز و کارهایی که برای کل جامعه، اعم از تشکلها، مردم و فعالان مختلف فرهنگی بخواهیم در نظر بگیریم، وظایف مدیران فرهنگی و غیرفرهنگی در این رابطه چیست و چگونه باید تعریف شود و اساسا جناح فرهنگی مومن چه کسانی هستند؟
سهیلی: کلید واژه «تقویت جناح فرهنگی مومن» یکی از کلید واژههای مطرح شده در منظومه فکری رهبری است. رهبری حدود 60عنوان دیگر به نام های جوانان مومن فعال، جوانهای پارسا و پرهیزگار مومن، جوان مومن بازاری، جوان انقلابی شجاع، جوان مومن فداکار، با تقوا، و... به کار برده اند. حال اگر بخواهیم بدانیم شاخصههای این جناح چیست، رهبری تعابیر بسیار ی در این قضیه به کار بردهاند که باید به آنها رجوع کرد، اما در عمل مسئله اول این است که متاسفانه ما یک شورا برای هماهنگی فرهنگی در استان نداریم و خلأ شدیدی در این قضیه وجود دارد. به جز امام جمعه که شاید بگوییم فعالترین بازیگر صحنه فرهنگی است، متاسفانه سایرین عملا در این قضیه نقش خودشان را ایفا نکردهاند. مسئله دوم این است که مدیریت فرهنگی و شهری با چه فرایندی باید به شناسایی این جبهه و رصد فعالیتها بپردازد؟ محوریت یا مدیریت شهری داریم که خودشان را متولی کار بدانند؟ که بعد به فرایند و بررسی و رصد ظرفیت بپردازیم؟ یا نه؛ اصلاچنین محوریتی وجود ندارد؟ قبلش باید به این سوالها پاسخ گفت.
یزدانی: به نظرم رهبری به این راهبرد رسیده اند که کار فرهنگی از عرصه حکومتی باید به عرصه مردمی منتقل شود تا به لحاظ محتوایی همجهت شوند و عمق و غنا پیدا کنند و گسترده تر و ماندگارتر از مجموعه حاکمیتی به عرصه فرهنگی بپردازند، چون معتقدند نیرویی که انقلاب را به ثمر رسانده و جلو میبرد، ویژگیهایی دارد که اگر در عرصه فرهنگ یک فعالیت نظام مند داشته باشد هم جواب میدهد.
با توجه به اینکه عملا کار مدیریت شهر دست شهرداریهاست مدیریت شهری را من همین شهرداری فرض میکنم. شاید اگر بخواهیم برای حمایت از جناح فرهنگی مومن دریچه ای باز کنیم، به نظر من بهترین جا، مدیریت شهری است. ماهیت شهرداریها ماهیتی عمومی است نه ماهیتی دولتی.
بعضا طرح هایی که سازمان فرهنگی شهرداری اجرا کرده، خوب بوده است، مثل طرح هایی که به سراغ سه منبع اصلی فرهنگی، یعنی مسجد، مدرسه وخانواده رفته است،اما در اجرا می توانیم بگوییم درست اجرا نشد. در گزارشی که از مساجد شهر مشهد تهیه شد، یکی از نقاطی که در آن به عنوان طرح های مثبت تاکید شد، طرح «خادمین شهر بهشت» بود که باعث شد خیلی از مساجد بتوانند خدمات فرهنگی غنیتری انجام دهند. اینقدر هم دست ما خالی نیست که بخواهیم همه چیز را از صفر و با ساختار و فرایندش بچینیم.
اکبریان: وقتی صحبت از جناح فرهنگی مومن میشود، شاید مدنظر جریانی سازمان یافته باشد که تبدیل به گفتمان شده است. ساختار جزئی از آن است، اما اصل این است که در فضای جامعه احساس کنند که جریان فرهنگی مومن نقش و حضور دارد. باید کاری کنیم تا مطالبه عمومی در دو سطح صورت بگیرد؛ یک سطح بین مردم است که باید تبدیل به گفتمان شود و یک سطح هم در بین مسئولان، مراجع فکری، مذهبی و مدیریتی است که آنجا هم احتیاج به گفتمانسازی دارد.
مسئله بعدی ویژگی های فردی و خلقی است که باید بین نیروهای مومن وجود داشته باشد، مثل مردمدار بودن، خوشرو و خوش رفتار بودن و...که برایند اینها به رضایت مردم منجر میشود. علاوه بر اینها خصوصیات دیگری مثل اقتدار، عدالت طلبی و هوشمندی، بصیرت سیاسی، بصیرت اقتصادی، بصیرت اجتماعی هم داشته باشد. باید اهل تدبیر، برنامه محور و جهادی باشد. مشورت پذیری و اعتقاد به خرد جمعی از آن دسته خصوصیاتی است که نبودنش برای بچه انقلابیها آفت است. این خصوصیات باید در سیستم شهرداری و بیرون از آن، تشکلها و نظامات اجتماعی وجود داشته باشد. چقدر بیرون و داخل شهرداری دنبال آن هستیم که یک شهردار انقلابی ایده آل داشته باشیم؟
سعیدی زاده:تقویت جناح فرهنگی مومن یک خاستگاه دارد و آن، اقتدار فرهنگی است، چرا میگوییم جناح فرهنگی مومن و چرا نمیگوییم جناح فرهنگی؟ چرا میگوییم «مومن» و «انقلابی» را پسوندش میآوریم؟ به این دلیل است که میخواهیم آنها را از نخبگانی که معتقد به مبانی توسعه غربی هستند و میخواهند آن را هم در فضای فرهنگی مطرح کنند متمایزکنیم. یکی از شاخصهای جناح فرهنگی مومن اعتقاد به اسلام سیاسی است، یعنی این جناح کاملا چارچوب تئوری و ایدولوژیک دارد.
برداشت من از صحبتهای رهبری درباره جناح فرهنگی مومن این است که این جناح حرکتش در عرصه فرهنگی، محافظهکارانه و متحجرانه نیست و خواستار تحول است. این جناح معتقد به مبانی انقلاب اسلامی است و در حرکت فرهنگی چیزی غیر از این را بر نمیتابد. این جناح چند وظیفه دارد؛ یکی اینکه جناح فرهنگی مومن برای تثبیت باید نسبت خودش را با بیرون مشخص کند. نسبت مدیریت شهری و حاکمیت را با جناح فرهنگی مومن باید مشخص کنیم. نسبت حاکمیت در فضای فرهنگ، نسبت حمایت، نظارت و هدایت است. مدیریت شهر باید آرایش فرهنگی خودش را در چارچوب جناح فرهنگی مومن تعریف کند و نمیتواند غیر از این حرکتی داشته باشد. پس ابتدا باید بستر خودش را با این عناصر و آرایش خودش را مبتنی بر این جناح تعریف کند، دوم اینکه حمایت و بسترسازی کند.
قاسمپور: طبق گفته قرآن، جناح مومن باید سه شاخصه اصلی داشته باشد؛ ١-ایمان دارند ٢-عمل صالح دارند ٣-اهل نشر عمل صالحاند. از هر چیز مادی و معنوی که خداوند داده است انفاق میکنند. رهبری از فضاهای رسمی و دولتی در راستای تاثیرگذاری فرهنگی تقریبا قطع امید کرده و میدانند که اینجا هم باید رابطه «امام و امت» مسئله را حل کند. ببینید عزتی را که رهبری به بچه های این جناح میگذارند، مقایسه کنید با نوع نگاه مدیران! در جاهایی حتی در عرصه های مدیریتی رده بالای فرهنگی که کار به بچه های مومن واگذار شده است، اما باز هم میبینیم یک جای کار میلنگد. میبینیم یک جاهایی گیر است و چرخه نمیچرخد! چرا نمیتوانیم این جریان را جلو بیندازیم؟ چرا ما نمی توانیم گل آخر را بزنیم؟ چه در مدیریت قبلی شهرداری و چه در مدیریت فعلی، برخوردها تفاوتی نکرده و همان گلایه هایی که به معاونت فرهنگی داشتیم فرقی نکرده است. یک تعبیر ذوقی دارم و این است که به نظرم هر فرد مومن یک همچین جناحی را باید در خودش ایجاد کند. آن جوششی که در درون دارد، اما در جامعه خودش را نشان میدهد.
سوال: چه چیزی مانع تحقق این هدف میشود؟ به نظر در مسئله مدیریت فرهنگی، موضع نهادهای دولتی و فعالان فرهنگی که در تشکلهای مردمی هستند با هم متفاوت است. اساسا به ذهن من میرسد که حوزه کار نهادهای دولتی و حاکمیتی عرصه سیاست گذاری، نظارتی و زمینه سازی است و حوزه ترویج ، اجرا و چرخه ایده تا مخاطب به تیمهای فعال اجرایی هنرمندان، تولیدکنندگان، توزیع کنندگان و هیئات بر میگردد. اساسا آیا این تفکیک درست است؟ مدیریت کلان فرهنگی باید چه سیاستهای کلان فرهنگی داشته باشد تا منجر به پرورش جناح فرهنگی مومن بشود. مدیریت شهری رسانه، توان قانونگذاری، پول و قدرت دارد که میتواند بابت توانمند سازی جناح فرهنگی مومن به کار گیرد.
اکبریان: باید فضای انتقادی و مطالبهگرانه در سیستم مدیریت شهری وجود داشته باشد. هرکسی که از بیرون نقد میکند، باید مراقب باشد وقتی خودش وارد سیستم میشود، آفتزده نشود.
زمانی میتوانیم روحیه مطالبهگری را به گفتمان تبدیل کنیم که تشکلهای تخصصی وارد میدان شوند. من معتقدم تشکلهای مردمی تخصصی، بهترین گروه برای فعالیت در این عرصه اند، چون قدرتطلب نیستند و منافع عمومی و اجتماعی را دنبال میکنند، توانایی حل مشکلات مردم را دارند و مترجم خوبی بین مردم و مسئولان هستند، هم زبان فنی دارند و هم زبان اجرایی و مشکلات را خوب میفهمند. شاید مسئولان اجرایی خوب نفهمند درد مردم چیست، اما این تشکلها درد مردم را دارند.
با قاطعیت میگویم مشهد در مباحث مربوط به تشکلها از تمام شهرهای کشور پیشگامتر است، زیرساختها و بستری که ایجاد کرده برای رشد تشکلها خیلی خوب است؛ البته تا آنجایی که بنده مطلعم شهردار، شورای شهر و... بر استفاده از ظرفیت های تشکل ها تاکید دارند، منتها باید بهگونه ای باشد که این حمایت تبدیل به سیستم شود؛ البته طرحهایی هم وجود دارد تا تشکل ها به امور شهری ورود پیدا کنند مثل اینکه امور اجرایی محلات مثل نگهداری فضای سبز، امور خدمات شهری، فنی عمرانی را به تشکلهای تخصصی واگذار کند. خدمات فرهنگی محلات را به نمایندگان مردم واگذار کند که مشارکت اجتماعیشان را افزایش دهیم یامثلا شهرآرا میتواند از خبرنگار محلات و پتانسیل هایی که در محلات برای این کار وجود دارد، استفاده کند که خیلی هم هزینه بردار نیست.
سهیلی: بحث ما فراتر از به کارگیری تشکل هاست، باید ببینیم مدیریت شهری به تشکل ها چه نگاهی دارد؟ بحث بعدی سطح تعامل است که باز هم مشخص نیست. بحث دیگر موضع مدیریتی قضیه است. بحث سر این است، حالا که مدیریتها عوض شده نگاهها و مکانیزمها هم عوض شده یا نه، یا فقط مدیر جابهجا شده است؟ آیا همین سیاستهای فرهنگی در فرهنگسراها و سازمان فرهنگی و معاونت فرهنگی دارد اتفاق میافتد یا همان قبلیهاست و اتفاقی نیفتاده است؟ باید در نظر داشت؛ اینطور نیست که هروقت خواستیم سوت بزنیم و جناح فرهنگی مومن بیاید و زینت المجالس ما بشود یا فقط بعضی مواقع فکر و حضورشان را خوب و موثر بدانیم. نوع همکاری مهم است.
هدف جناح فرهنگی مومن از دید مدیریت شهری چه کسانی هستند؟ یک سطح فعالان فرهنگی داریم که مدیران تحت تاثیر فعالان فرهنگی تصمیماتی میگیرند. یک سطح هم خواص و نخبگان وگروههای مرجع فرهنگی اند، که چند نفر در شهر هستند که همه قبول شان دارند و ما از آنها مشورت میگیریم. حالا مدیریت شهری میخواهد با کدام طیف و با کدام سطح با اینها ارتباط برقرار کند؟ این هم از همان بحثهایی است که مشخص نشده یک بحث مکانیزمسازی و تقویت جناح اینهاست. بعد هم باید به بعضی تشکلهای عمومی کمک کنیم تا تخصصی شوند و عمق پیدا کنند و فقط در سطح نباشند.تشکلهای عمومی و تخصصی و موضوعی باید کنار هم قرار بگیرند تا جناح فرهنگی مومن شکل بگیرد.
یزدانی: اینکه چرا تا به حال تقویت جناح فرهنگی اتفاق نیفتاده از دو منظر قابل بررسی است. به نظرم مشکل نگاه در مدیران وجود دارد و به مدل ربطی ندارد. دو رویکرد دارند؛ یا علمزده میشوند و یکی از انگ هایی که به جناح مومن میزنند این است که کار کارشناسی انجام نشده و منظورشان کارشناسی بر مبنای علم غربی است. عمدتا ادبیات معرفتی این قشر مدیران و جناح فرهنگی مومن با هم مشترک نیست و این، مانع از برقراری ارتباط میشود. نکته دوم اینکه اگر طرف، علمی نباشد در کار فرهنگی رویکردهای تشریفاتی و تزئینی دارد؛یعنی یک کار سطحی گسترده نه یک کار عمقی. وقتی نگاه این طور است عملا مانع از ارتباط با جناح فرهنگی مومن شده و دچار اختلاف میشود.یک طرفه به قاضی رفتن هم کار درستی نیست. جناح فرهنگی مومن که از آن حرف میزنیم، جناح فرهنگی مطلوب است و ما هنوز چنین چیزی نداریم یا اگر داشته باشیم کم داریم.
جناحفرهنگی موجود یکسری ویژگیهایی دارد که عملا مانع ارتباطش با مجموعههای دولتی و حاکمیتی میشود.باید سر جناح فرهنگی موجود صحبت کنیم و نه مطلوب، چون جناح فرهنگی موجود ما این ویژگیها را دارد. اگر بخواهد روابط را ایجاد کند باید این نواقص را در خودش اصلاح کند. روی صحبت رهبری به حاکمیت است که باید هوای اینها را داشت؛اما خودشان حرفهای مهمتری برای جناح فرهنگی مومن دارد. در کتاب «قرارگاه فرهنگی» رهبری به صراحت به تشکلها میگویند که شما باید تغییراتی در خودتان ایجاد کنید، اینها مانع برقراری ارتباط میشود. نفهمیدن نگاه حاکمیتی یکی از دلایل است،نکته دیگر این است که جناح فرهنگی مومن فعلی ادعا زیاد دارد و در حوزه عملیاتی و تخصصی دستش پر نیست. عملا چون دستش در بحثهای تخصصی خالی است، جذب فضای حاکمیتی مدیریتی نهادها و سازمانها میشود.
نکته دیگری هم که در اینها وجود دارد، این است که نتوانسته ادبیات و آرمانهایش را با زبان مردمی متناسبسازی کند و این نکته خیلی مهمی است. وقتی من نتوانم کار بزرگ در مقیاس حاکمیتی انجام دهم و ادبیاتم ناظر به جناح خودم باشد، مورد استفاده نهاد دولتی هم قرار نمیگیرد. حاکمیت، قویترین مرجع برای حمایت است، برای همین است که رهبری تاکید به حمایت میکنند. خب فرد قویتر کارهای متناسب با سطح خودش انجام میدهد و وقتی جناح فرهنگی مومن توان این را ندارد که در این مقیاس کار کند، بیتردید نمی تواند در کارها ورود کند، البته در حال شدن است و این فرایند زمان بر است؛ ولی اگر به او توجه نکنیم شاید نتوانیم به آن نقطه مطلوب برسیم.
سعیدی زاده: مشارکت نخبگان در مدیریت شهری باید تحقق پیدا کند؛ یعنی فارغ از اینکه جناح فرهنگی مومن در بستر مدیریت شهری قرار بگیرد یا نگیرد، مشارکت نخبگان باید نمود داشته باشد، اگر نداشته باشد یعنی تعامل اتفاق نیفتاده است؛ یعنی نه عنایتی از آن طرف بوده و نه حرکتی از این طرف.
نکته بعدی این است که باید بستری برای حضور جناح فرهنگیمومن در عرصه کاری وجود داشته باشد. باید برای کسب تجربه و رشد جناح فرهنگی مومن، میدان داده شود و پای هزینههایش هم باشیم. مدیریت شهری برای اینکه این اتفاق بیفتد باید در چند حوزه وارد شود:
١- مدیریت شهری وضعیت خودش را به سطح مطلوب برساند و ٢- جناح فرهنگی، خودش را تقویت کند و زمانی تقویت میشود که با مسئلههای حاکمیتی آشنا شود. ٣- مدیریت شهری از پتانسیل و زیرساختهای جناح مومن برای مرتفع شدن مسائل در حوزه واقعیت های اجتماعی استفاده کند. بهعنوان مثال شهرداری نمیتواند از محل گردش مالی، وام در اختیار مجموعههای فرهنگی مومن قرار دهد؟ یا اینکه مثلا برای نشر حرکتهای فرهنگی، جایی را تعبیه کند تا محصولات فرهنگی بهروز شهری آنجا ارائه شود؟ جناح فرهنگی مومن وقتی بخواهد در مدیریت شهری قرار بگیرد یکسری قواعد و...را باید در نظر داشته باشد.
به نظر من با همین جناح فرهنگی مومن فعلی تحولاتی اساسی رخ خواهد داد. با همین وضع موجود باز هم مدیریت فرهنگی باید خودش را برساند به جناح فرهنگی مومن تا مساوی باشند. به نظرم مدیریتفرهنگی شهری در خیلی از حوزه هابه نسبت ازهمین جناح فرهنگی مومن عقب تر است.
قاسمپور: با توجه به ضعفهایی که اشاره شد نباید درخصوص کارهایی که انجام شده هم غفلت داشته باشیم، چون جناح مومن در این حوزه دستشان پر است و واقعا حرف دارند، با سالها تجربه کار فرهنگی باید از ظرفیت اینها استفاده شود.
منبع: روزنامه شهرآرا
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-2356
ارسال نظر