به گزارش قاصدنیوز، در ابتدای این مراسم، مجید لشگری، گردآورنده این کتاب درباره آشنایی با اوانسیان توضیح داد: «زمانیکه آثار عباس نعلبندیان را مطالعه میکردم متوجه تفاوتی در ساختار نگارش آن شدم و به دنبال فردی بودم که نمایشنامههای نعلبندیان را به اجرا در آورده است؛ با مطالعه چند کتاب کمی با اوانسیان آشنا شدم و فهمیدم که میخواهد به ایران برگردد، زمانیکه توانستم او را ملاقات کنم، خواهش کردم تا در مورد تمامی آثارش با من مصاحبه کند، اما پاسخ مثبتی نگرفتم و تصمیم گرفتم تا اطلاعات مورد نیاز خودم را از طریق اطرافیان این هنرمند جمع آوری کنم.»
در ادامه، آربی اوانسیان هنرمند پیشکسوت تئاتر و سینما با بیان اینکه کار دشواری است که جریان یک زندگی را با نوشتهها به مخاطب القاء کنیم، اظهار کرد: «اثر مجید لشگری یک برش از تاریخ را به زندگی بازگرداند. معتقدم ویژگی تئاتر اجرای زنده آن است، بنابراین با توجه به این فکر و اندیشه هیچ آرشیوی از آثارم جمع آوری نکردم، اما لشگری با جستوجوی ۱۰ ساله خود این مطالب را جمع آوری کرد؛ این کوشش برایم بسیار ارزشمند بود.»
او با اشاره به اولین مکانهای اجرای تئاتر عنوان کرد: «انجمن ایران و آمریکا، کارگاه نمایش و تالار چهارسو سالنهایی بود که در اجراهای نخست آن حضور داشتم. اما در ساخته شدن تئاتر شهر و سالن اصلی هیچ مشارکتی نکردم، زیرا این سالن محیطی بسیار نامناسب برای اجرای تئاتر بود و تنها برای اجرای برنامههای موسیقی محیطی مطلوب محسوب میشد.»
این کارگردان با اشاره به فعالیتهای سینمایی خود گفت: «دغدغه اصلی من سینما بود، اما زمانیکه میخواستم «شوهر آهو خانوم» را به عنوان اولین اثرم بسازم، متاسفانه در ابتدای کار این فیلم به معنای واقعی از من دزدیده شد که به طور کامل در این کتاب دربارهاش توضیح دادهام و دومین اثر سینمایی من را هم ارامنه نگذاشتند تا به پرده سینما برسد.»
او در پایان صحبتهایش اشاره کرد: «پس از مشکلات متعددی که برای ادامه فعالیت من رخ داد، برای مدتی کوتاه تصمیم گرفتم به خارج از کشور روم اما این مدت کوتاه تبدیل به ۲۵ سال شد که متاسفانه در طی این سالها هیچ کدام یک از هنرمندان هم دوره من و مدیران یادی از من نکردند، آنها من را بیرون نکردند اما سراغی هم از من نگرفتند و جای خالیم در بین آنها احساس نشد.»
سید آرش بهشتی، مدیر انتشارات روزنه نیز در سخنانی کوتاه گفت: «گرد هم آمدن اهالی فرهنگ و هنر اثرات قابل توجهی میتواند بر فرهنگ بگذارد، این گردهمایی از انتشار کتابی که بر عهده ما بود بسیار مهمتر و پراهمیتتر است. انتشارات ما سهم کوچکی در به چاپ رسیدن این کتاب داشته است و کار اصلی بر عهده مولف و آربی اوانسیان بود.»
هوشنگ توکلی بازیگر و کارگردان در ادامه این مراسم درباره اوانسیان گفت: «تنها هنرمندانی که در دوران فعالیت آربی اونسیان حضور داشتند، میتوانند عواطف و احساسات این هنرمند را درک کنند. زمانیکه اونسیان هنرمندی جوان بود، جلال آل احمد در نقدی از کارهای این هنرمند از آینده هنری او سخن گفت. هنرمندانی مانند من که توانستیم شاگردانی تربیت کنیم، مدیون آموزههای اوانسیان هستیم. تاسف میخورم که چرا در آن زمان نتوانستم بهره کافی را از این هنرمند ببرم و ذهن خلاق این هنرمند را به درستی درک کنم.»
آربی اوانسیان کیست؟!
یکی از برنامههای ضددینی رژیم پهلوی برگزاری برنامههایی موسوم به «جشن هنر» بود که به دلیل محل برگزارى آن ـ شهر شیراز ـ به «جشن هنر شیراز» مشهور شده بود. این جشنها که با حضور بسیاری از شخصیتهای کشورهای غربی و با مدیریت فرح دیبا (همسر شاه) و با هزینههای سرسامآور برگزار میشد از سال ۱۳۴۵ آغاز شد در سال ۱۳۵۶ در آخرین سال رژیم پهلوی به نهایت ابتذال کشیده شد.
جشن هنر سال ۵۶ درحالی برگزار شد که همچون سالهای گذشته همراه با برنامههای ضداخلاقی و اسلامی بود اما جشن هنر این سال اوج فرهنگ منحط پهلوی را به نمایش گذاشت و به دلیل همزمانی آن با ماه مبارک رمضان به نقطهی عطفی در اعتراضهای علما و متدینین تبدیل شد.
نمایش صحنه تجاوز به عنف به صورت واقعی در خیابان شیراز!
در آخرین جشن هنر رژیم پهلوی نمایشی مستهجن با عنوان «خوک، بچه، آتش» به کارگردانی آربی اوانسیان در یکی از خیابانهای شیراز برگزار شد که در آن صحنهی تجاوز به عنف یک مرد به زن به صورت زنده و واقعی اجرا شد که این نمایش باعث اعتراض گستردهی بسیاری از متدین و علمای شیراز شد تاجایی که برنامههای ضداخلاقی جشن هنر سال ۵۶ انتقاد سفیر وقت انگلیس در ایران به شاه را نیز به دنبال داشت!
انتقاد سفیر وقت انگلیس در ایران به شاه از نمایش «خوک، بچه، آتش»!
آنتونى پارسونز ـ سفیر وقت انگلیس در ایران ـ در نقل خاطرات خود، ضمن آنکه این حرکت را یکى از نخستین جرقههاى انقلاب اسلامى توصیف میکند، میگوید:
«جشن هنر سال ۱۳۵۶ شیراز، از نظر کثرت صحنههاى اهانتآمیز به ارزشهاى اخلاقى ایرانیان از جشنهاى پیشین فراتر رفته بود. به عنوان مثال یک شاهد عینى صحنههایى از نمایشى را که ترتیب داده بودند، یک باب مغازه را در یکى از خیابانهاى پررفتوآمد شیراز اجاره کرده و ظاهراً مىخواستند برنامه خود را کاملاً طبیعى در کنار خیابان اجرا کنند، صحنه نمایش نیمى از داخل مغازه و نیمى در پیاده رو مقابل آن بود. یکى از صحنههایى که در پیادهرو اجرا مىشد، تجاوز به عنف بود که به طور کامل (نه به طور نمایشى و وانمودسازى) به وسیله یک مرد (کاملاً عریان یا بدون شلوار درست به خاطر ندارم) با یک زن که پیراهنش به وسیله مرد متجاوز چاک داده مىشد در مقابل چشم همه صورت مىگرفت. ولى موضوع به شیراز محدود نشد و توفان اعتراض که علیه این نمایش برخاست، به مطبوعات و تلویزیون هم رسید. من به این خاطر، موضوع را با شاه در میان گذاشته و به او گفتم اگر چنین نمایشى به طور مثال در شهر منچستر انگلیس اجرا مىشد، کارگردان و هنرپیشگان آن جان سالم به در نمىبردند. شاه مدتى خندید و چیزى نگفت.»
اعتراض آیتالله محلاتی به آخرین جشن هنر شیراز
اولین بازتاب این نمایش، در روز چهارشنبه مطابق با اول ماه مبارک رمضان در مسجد مولا در شیراز، جلوه کرد. ماجرا از این قرار بود که آیتاللّه شیخ بهاءالدین محلاتى پس از اقامه نماز جماعت، در خلال موعظه خویش، خطاب به مردم، ضمن درخواستِ گفتن «آمین» به دعاهاى خود، گفت: «خدا لعنت کند مسببین جشن هنر را، خداوند لعنت نماید برگزارکنندگان جشن هنر را، خدا لعنت کند شرکتکنندگان در جشن هنر را» و مردم نیز با صداى بلند آمین گفتند.
اعتراضهای پیدرپی شهید دستغیب به آخرین جشن هنر شیراز
دو روز بعد، شهید محراب آیت اللّه سیدعبدالحسین دستغیب، در روز سوم ماه رمضان، در مسجد جامع شیراز، ضمن حمله شدید به جشن هنر، خطاب کلام و لعنت را متوجه فرح پهلوى کرد و گفت: «خدا لعنت کند کسانى را که در این جشن شرکت مىنمایند، خداوند لعنت کند افتتاح کننده جشن [فرح پهلوى ] را.»
فرح پهلوی
شجریان در نمایش خوک
و در روز ۵۶/۵/۲۸، بر فراز منبر مسجد جامع قرار گرفت و گفت:
«در ماه مبارک رمضان که ماه خداست و مردم باید عبادت کنند در کشور ایران که کشور مسلمان و دین رسمى آن اسلام است، جشن درست کردهاند … لعنت خدا بر آن کس باد که به تماشاى اینها برود. میگویند از ولایت کفر هم رقاصه به ایران آوردهاند، چه رقاصههایى، واى بر زن مسلمانى که به تماشاى اینها برود… من قبل از ماه مبارک گفتم که این کار را نکنید ولى به خرج نرفت انسان نمىداند به چه کسى بگوید ولى این کارها را مىکنند…»
و در سخنرانى روز بعد گفت :
«شخصیت انسان با حیوان فرق دارد مثلاً مىشود یک خر را لباس رنگارنگ بپوشانند و او را روى تخت سلطنت بگذارند و بگویند حکم کند. آیا درست است. جاى خر بدبخت در طویله است نه آنجا، هر چیز جایى دارد…»
جشن هنر شیراز جشن خوک و مؤسس آن خوک است!
سندى که در زیر آمده است، سندى از سلسله اسناد سخنرانىهاى حضرت آیتاللّه شهید عبدالحسین دستغیب است که ایشان جشن هنر شیراز را جشن خوک نامیده و مؤسس آن را نیز، خوک دانسته است.
متن این سند چنین است :
آقاى سید عبدالحسین دستغیب ضمن سخنرانى در مسجد جامع شیراز اظهار داشته است:
«… یک چیزى شنیدم. جشن خوک. جشن خوک. عجیب اسمى هم دارد. آنها که به اینجا مىروند نر و ماده با هم از خوک هم پست ترند. اى لعنت بر آنها. مؤسس آن هم خوک است. لعنت بر آنها باد. تا کى این مملکت و این جوانها را میخواهید گمراه کنید و بدست استعمار بدهید و منحرف کنید. این اولیا چکار مىخواهند بکنند ماه مبارک رمضان و این رقاصهها آنها هم که مىروند خرند. شیراز اهل علم بوده حال کردهاندش رقاصخانه نمىگذارند دهن ما بسته باشد….»
تئاتر خوک، بچه، آتش در اسناد امنیتی رژیم پهلوی هم منعکس شد. در چند سند ساواک اشاراتی به این تئاتر و جنجالهای پیرامونش شده است:
مطبوعات که از یک سو برای شدت قضیه نمیتوانستند به سانسور تن در نهند و از سویی هم واقعا از این بیاخلاقی ناراضی بودند دست به اعتراض زدند: «دلیل اساسی اعتراض مردم به اجرای این نمایشنامه، محتوای پوچ و بیمعنی و نیز بازسازی کثیف اعمال جنسی –آن هم به وقیحانهترین شکل ممکن- بر صحنه است. نکته جالب و در عین حال تاسفبار این است که این نمایشنامه بیبدیل، برخلاف غالب برنامههای جشن هنر که مختص خواص است، در پیادهروی خیابان فردوسی شیراز و در مقابل چشمان حیرتزده کودکان و زنان سالخورده و جوان اجرا میشود.... به دنبال نخستین اجرا و عرضه آن حرکات شنیع و تکاندهنده در مقابل چشمان مردمی که غافلگیر شدهاند، انتظار میرفت که مسئولان از ادامه نمایش جلوگیری به عمل آورند.»
نکته جالب دیگری که در اطراف این تئاتر رخ داد، درگیری و تعرض آربی آوانسیان، یکی از کارگردانان تئاتر ایرانی به خبرنگار روزنامه کیهان بود. آوانسیان که همیشه در جشن هنر حضور داشت، در اعتراض به انتقاد خبرنگار کیهان به تئاتر خوک، بچه، اتش به او حملهور شد و بهطرز موحشی دوبار او را آزار و اذیت کرد. به گزارش کیهان، «آوانسیان برای نخستین بار یکشنبه شب در ملا عام به خانم خوارزمی توهین کرد و یک بطری نوشابه روی سر او ریخت. او دیروز در هتل کورش بار دیگر به خانم خوارزمی حمله برد و به گفته شاهدان عینی میخواست او را خفه کند. علت حملات آوانسیان به خبرنگار کیهان این است که خانم خوارزمی از یک نمایش مجارستانی به نام «آتش، خوک، بچه« انتقاد کرده است. آوانسیان عقیده دارد که نمایش مذکور یک اثر بزرگ هنری است و نباید مورد انتقاد قرار بگیرد.»
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-2875
ارسال نظر