به گزارش «قاصدنیوز»، حضرت آیت الله علم الهدی دیروز چهارشنبه در جلسات تفسیر سوره کوثر که در مهدیه مشهد برگزار میشود، در پاسخ به سوال یکی از حاضران پیرامون سخنان اخیر علی مطهری در دانشگاه فردوسی مشهد، به بیان نکات مبنایی مهمی پیرامون فتنه 88، انتقاد از رهبری، وظایف مجلس خبرگان و... پرداختند.
متن کامل سخنان ایشان ( پیاده شده از روی صوت) بدین شرح است:
دشمنان ما به این نتیجه رسیده اند که این انقلاب و نظام را تا وقتی که با ستون خیمه-یعنی ولایت- سرپا هست نمی توانند آسیبی به آن بزنند. حال اگر آنان با ولایت برخورد مستقیم و رویارویانه داشته باشند، اتفاقا ولایت قوی تر می شود و مردم بیشتر طرفدارش خواهند شد، پس راه برخورد با این ستون خیمه از جریان های داخلی است. متاسفانه در داخل هم یک عده جریان های سیاسی قدرت طلب و فرصت طلب وجود دارند که در جامعه هم بستر لائیک و بی دین که حداقلی هستند پیدا کرده و فکر می کنند اگر حرکتی را که برای این بی دین ها مطلوب بود انجام دهند اینها دنبال رو آنان می شوند و از این طریق به قدرت می رسند. از آن طرف دشمن درصدد این است که رویارویی را در داخل قرار بدهد و از آن طرف اینها هم آماده اند در جهت قدرت طلبی و فرصت طلبی دست به چنین کاری بزنند و اینها ابزار دشمن شده اند. در هر مقطعی و مناسبتی در مقابل جریان ولایت برخورد و ایستادگی کنند به امیدی که آن جریان لائیک به دنبال آنها راه بیفتند و خوششان بیاید. در حالی که اینگونه نیست آنها هم دنبال این افراد قدرت طلب راه نمی افتند و ابزارشان نمی شوند.
این دوجریان در این دروازه مردمسالاری ما به هم رسیده اند. لذا می بینید هرجریانی که بر ضدولایت در کشور راه می افتد سر آن به نحوی به خارج کشور وصل می شود یا از خارج متصل شده یا از داخل خودش راه افتاده و به مجرد راه افتادن به خارج وصل شده است. شاهد زنده این مسئله فتنه 88 است. اینها که جاسوس خارجی نبوده اند یک رویارویایی با رهبری پیدا کردند و بلافاصله رگه اینها به خارج وصل شد و خارجیان به آنان کاملا سرویس داد و فتنه 88 به وجود آمد.
خوب است که بازخوانی هایی از گذشته داشته باشیم. زمان که می گذرد ما یادمان می رود. از سال 88 تا الان پنج سال گذشته است. علت این که رهبرانقلاب به فتنه88متذکر می شوند به خاطر این است که این مساله را فراموش نکنیم و دقیقا بدانیم راهبرد دشمن در برخورد با نظام و انقلاب چیست و از کجا می خواهد وارد بشود. دشمنان در همه حال فکر می کنند از هر موضعی و نقطه ای استفاده کنند و جریان لائیک را به عرصه بیاورند. ما وظیفه مان این است که موقعیت فکری و بینشی خود را در مقابل این حرکت ها نشان بدهیم. برخورد فیزیکی و اجرایی درست نیست اما ما می توانیم برخورد فکری و منطقی داشته باشیم که حال این افرادی که این سخنان را می گویند ادعایشان چیست؟ چون نمی توانیم بگوییم که در کشور حرف زدن ممنوع است اما اگر کسانی بخواهند توطئه کنند و به این وسیله جریانی را به وجود بیاورند که دشمنان ما آن را به دست بگیرند و در عرصه دنیا که اقتدار نظام آنها را کور کرده است مطرح کنند باید برخورد کنیم. در این باره شخصی را مطرح نفرمایید چون اشخاص عدد نیستند و برخی ها با نام بردن می خواهند عدد بشوند ما بیاییم مسائل را بررسی کنیم.
باید فتنه را بازخوانی کنیم که سران فتنه چه کردند. مسائلی را بررسی کنیم که روشن است. حال آن مسائلی که تحلیل می شود و اسنادی موجود است و مدارکی موجود است و دستگاه های امنیتی و قضایی در دست دارند کاری نداریم. ما نه دستگاه امنیتی هستیم و نه دستگاه قضایی هستیم و نه اسناد و مدارکی در دست داریم. این ماییم و ظاهر قصه.
آقای موسوی قبل از اینکه کاندیدا بشود راهبرد خود را مشخص کرد که استراتژی برخورد با رهبری است با اردوکشی خیابانی. ایشان مقارن کاندیدا شدن در مصاحبه ای با روزنامه لوموند فرانسه در پاسخ به سوالی که به نظر شما کسی که می خواهد رئیس جمهور ایران باشد چه خصوصیاتی باید داشته باشد و چه کارهایی انجام بدهد؟ یک سری مسائل را مطرح کرد. مصاحبه گر گفت که کارهایی که شما می گویید کار رئیس جمهور نیست چون در ایران رئیس جمهور قدرت اول نیست و رهبری قدرت اول است. او گفت نه خیر رهبر قدرتش در اصل 110 قانون اساسی محدود است و رئیس جمهور اگر رئیس جمهور مقتدر و قدرتمندی باشد مردم را در خیابان می ریزد که مردم رهبر را در حوزه قدرت خودش یعنی اصل 110 محدود کنند. روزنامه لوموند این را چاپ کرد اما این حرف را ایشان تکذیب کرد و البته ایشان همین مساله را تکذیب رسمی نکرد و بعد اینکه اعتراض کردند گفت من این را نگفته ام. یک هفته بعد روزنامه نیویورک تایمز همین مصاحبه را از لوموند برداشت و نقل کرد.
تاکید می کنم ما دنبال اسناد و مدارکی که در دست دستگاه قضایی و امنیتی هست کاری نداریم بلکه ظاهر مسئله را ببینیم. یک انتخاباتی انجام گرفت و با فاصله 11میلیون یک آقایی انتخاب شد. حالا تقلب با فاصله 11میلیون معقول و منطقی است ما به این هم کاری نداریم. خوب ادعا کردند که حالا فرض کنیم این آقای مسلمان و خوب، شک کرده است که این رای نیاورده و رقیبش با 11میلیون رای اختلاف انتخاب شده است و مدعی تقلب در انتخابات شدند. برای این مسئله در نظام ما راهکار و سازوکار وجود دارد و این هم معلوم است. دستگاهی که باید داوری کند و آنانی که ادعای تقلب دارند اسناد و مدارک خود را ارائه می کنند و آن دستگاه داوری کننده شورای نگهبان است.
به این آقایان گفتند از طریق راهکار قانونی وارد بشوید. گفتند ما از این طریق وارد نمی شویم و شما باید انتخابات را ابطال کنید. ابطال انتخابات و باطل کردن رای مردم یک زیاده خواهی در حقوق است. این زیاده خواهی در حقوق در فرهنگ اسلان «بغی» نامیده شده است. باغی در اسلام در حد محارب است. اینها راهکار قانونی را قبول نکردند و برای ابطال انتخابات اردوکشی خیابانی کردند. خود این آقا شعارها و راهپیمایی را روی وانت! هدایت می کرد در حالی که اینها مجوز قانونی نداشتند. انتهای این راهپیمایی قانونی به درگیری منجر شد. از داخل مردمی که راهپیمایی شرکت کرده بودند تیزاندازی به سمت پایگاه بسیج صورت گرفت. در این تیراندازی چندبسیجی کشته شدند و آنها درصدد دفاع برآمدند و تیراندازی متقابل صورت گرفتند. تعدادی در این وسط کشته شدند و اموال مردم را آتش زدند. اینها نتیجه یک راهپیمایی بود که مجوز قانونی نداشت. در این راهپیمایی عده ای کشته شدند. این کشته ها مقتولند که از نظر عدالت باید به قاتل اینها رسیدگی شود. ما در قتل یک سبب قتل داریم و یک مباشر قتل. اگر در یک قتل هم مسبب و هم مباشر شناخته شدند اینها شریک جرم یکدیگرند و کیفر بین آنها تقسیم می شوند. اما در یک قتل اگر مباشر شناخته شد اما سبب شناخته نشد، مباشر، قاتل است و قصاص می شود. اما اگر به عکس در قتلی مباشر شناخته نشد و سبب شناخته شد، سبب به عنوان قاتل شناخته می شود و قصاص می شود.
بیست و دو سه نفر در این قضیه کشته شده اند حالا مباشری که اینها را کشته، معلوم نیست چه کسانی هستند؟ یک تیراندازی مجهولی شده است. هرکسی این حادثه را به یک نفر و جریانی نسبت می دهد اما ثابت نشده است نه دلیلی است که چه کسی قاتل بوده و نه مباشر قتل شناخته نشده است. حالا که مباشر شناخته نشده پس سبب قتل به عنوان قاتل شناخته شده است و محاکمه می شود. پس سبب قتل آقایی است که اعلامیه فراخوان به راهپیمایی فاقد مجوزقانونی داده است. این می شود سبب قتل. ببینیم اگر دادگاه بخواهد فقط همین مسئله را رسیدگی کند - به بقیه مسائل کاری نداریم- این ها سبب قتل شدند. حالا اگر قاتل با دلیل و مدرک به عنوان مباشر شناخته شد آن حکم خود را دارد و محاکمه می شود حالا کاری نداریم این کیفر قصاص است یا دیه و... ما به این کاری نداریم و کار قاضی است و الان هم قضاوت نمی کنیم بلکه یک مسئله حقوقی را داریم بررسی میکنیم. تازه از این راهپیمایی گذشته است و بازهم این آقایان اردوکشی را ادامه دادند. از اینجا که ادامه دادند -حالا قبلش را کار نداریم که می گویند اینها با دستگاه های اطلاعاتی انگلیسی و آمریکایی ارتباط داشته اند- از این به بعد که معلوم شد دستگاه های خارجی دخالت داشته اند. حرکت های بعدی که در فیس بوک و توییتر و رسانه های خارجی رسما اعلام می شد و این حرکت شروع می شد. بی بی سی که اعلام راهپیمایی می کرد چرا راهپیمایی ما را اعلام نمی کند؟ وقتی راهپیمایی را اعلام کرد و معلوم می شود این راهپیمایی مال بی بی سی و انگلیس است.
اینهایی که می گویند مدرک برای دخالت دستگاه های خارجی در فتنه چیست؟ مدرک از این بالاتر؟ عرض کردم که دستگاه های امنیتی و مدارک آنها را کار نداریم و ظاهر مسئله را می گوییم. اینکه هرحرکتی که آنها بیانیه می دادند و دعوت به اردوکشی می کردند بلافاصله این رسانه ها آن را تحریص و اصرار می کردند که این اقدام انجام شود. این بالاترین مدرک است. در روز قدس اینها آمدند و نه غزه و نه لبنان گفتند. بعد خود این آقایان بیانیه دادند و همین را تایید کردند. آقای موسوی 17 بیانیه داده است. در این بیانیه ها همه حرکات را تایید کرده است. آنجایی که نه غزه نه لبنان گفتند، آنجایی که در شانزده آذر عکس امام را پاره کردند و در جریان روزعاشورا عزاخانه امام حسین(ع) را آتش زدند و ایشان صریحا بیانیه داد و بعدش گفتند مردم خداجوی! این بیانیه ها اگر ایشان راضی به این کار نبود چرا بیانیه داد و حرکت را تایید کرد؟ و در هیچکدام از بیانیه ها اعلام نکرد که پاره کردن عکس امام، نه غزه نه لبنان و آتش زدن حسینیه امام حسین(ع) به ما مربوط نیست!
خب یک آقایی که این چنین کرده است و الان ماییم و ظاهر قضیه و ما باطن را کار نداریم. ایشان مجرم هست یا نیست؟ می گویید مجرم را قاضی باید محاکمه کند. بسیار خوب متهم هست یا نیست؟ وقتی کسی متهم به قتل بیست و دو سه نفر به عنوان سبب قتل و متهم به این حرکت ها و آتش سوزی ها و تضییع مال مردم است دادستان طبق قانون کشور و مسئله حقوقی به عنوان مدعی العموم این اختیار را دارد که متهم را از نظر اثبات جرم و تحقیق جرم و پیگیری بازداشت کند. این حق دادستان است. هیچ قانونی نداریم که دادستان را در بازداشت محدود کند و بگوید یک روز بازداشت کند یا ده سال بازداشت کند. تاجایی که مصلحت اقتضا کند بازداشت ادامه پیدا می کند تا به مسئله به صورت رسمی پرداخته شود. این آقای دادستان حکم داده است اینها بازداشت شوند و حال به جای آنکه به زندان بروند، در خانه خودشان در حصر خانگی قرار دادند، کنار دریایشان برقرار است و ییلاق تابستان شان درست است. هرجا که بخواهند بروند با محافظ می برند و می آورند. از اینها پذیرایی می کنند.
مقام معظم رهبری در این حکم هیچ دخالتی ندارند و مسئله به قانون کشور واگذار شده است. هیچ قانونی نمی تواند این اختیارات دادستان را محکوم کند. دادستان بر اساس مصلحت عمل می کند. طبیعی است که اگر پرونده به جریان بیفتد مسئله پیگیری و قضاوت حکم و رسیدن به نتیجه عوارضی در داخل و خارج دارد. همین آقایانی که دم از دفاع از سران فتنه می زنند مسلم اینها راضی به آن قضاوت نخواهند شد. لذا دادستان مسئول امنیت است. امنیت نهایتا از دستگاه های اطلاعاتی باید توسط قوه قضائیه تامین بشود. امنیت سیاسی اقتضا کرده است که این آقایان به این صورت توسط حکم دادستان نگهداری بشوند. این کجایش رهبری مربوط است؟ بهترین عملکرد و بزرگترین ارفاق در همین ظاهر مسئله - که ما مدارک و اسناد و ارتباطات خارجی که دستگاه قضایی رصد کرده مثل چت ها و... را نمی دانیم- همین است.
در نه دی بنده سخنرانی کردم و این آقایان را به عنوان باغی معرفی کردم بر اساس دلایل شرعی معرفی کردم. بعد آقای موسوی نامه ای نوشت بر رد حرفهای ما. بنده نامه ای نوشتم که در کیهان چاپ شد و تمام جوابهای آن را دادم و ایشان جوابی نداد. تازه من به این وضوح عرضی نداشتم.
لذا بنده روی شخص خاصی نظر ندارم اما براساس جریان هایی که وجود دارند می گویم اینها به دنبال قدرت هستند. افراد برای اینکه به قدرت برسند فکر می کنند در جامعه دینی به قدرت نمی رسند و فکر می کنند جریان های دینی و عناصر دین مدار دنبال اینها راه نمی افتند . یک بستر لائیک در این کشور است که متاسفانه هر سیاستمداری که منحرف می شود و انحرافش را به نقطه ای می رساند که منفور حامعه دینی می شود با این چنین طمعی است که بیاید این بستر لائیک را به دنبال خودش راه بیندازد و با این بستر لائیک جامعه رشد سیاسی کند و قدرت به دست بگیرد. این فکر غلط باعث می شود افراد بیایند و در این مواضع قرار بگیرند.
مسئله ولایت و رهبری مسئله کوچکی نیست. ما قائل نیستیم ولی فقیه معصوم است اما اگر بنا شد بنده بگویم ولی فقیه اشتباه کرده و معصوم نیست، حق هم ندارم هرچه که به نظرم درست نیامد را بگویم اشتباه کرده است! چون ولی فقیه در عینی که معصوم نیست اما حکیم است. در عین حال «حافظا لدینه، مخالفه لهواء، مطیعا لامر مولا» هست خب معلوم است او وقتی می خواهد در موردی نظر بدهد و در موضوعی حکم کند طبیعی است که مشورت های لازم و نظریه های گوناگون را بررسی می کند و این نیست که بر اساس شناخت فردی خود علیرغم استعدادهای بالا و نبوغی که دارد اکتفا کند. حالا اگر ولی فقیه در یک موضوعی به نتیجه ای رسید که نظر من مخالف او بود اولاً حق ندارم بگویم اشتباه کرده است چون بنده که این نظر را دارم با چند کارشناس مشورت کرده ام و چند نظریه تخصصی گرفته ام؟ چقدر روی اسناد و مدارک و ادله موضوع بحث و بررسی کرده ام که به این نظر رسیده ام که بگویم این تحقیق و پژوهش من به مراتب بالاتر از پژوهش ولی فقیه است و من به این نظر رسیدم و او به این نظر رسیده ام پس اشتباه کرده است! این جور نیست که هرکسی که بگوید نظرم مخالف است پس او اشتباه کرده است. این حرف درستی نیست. تمام خصوصیات ولی فقیه اعم از حکیم بودن، مرجع بودن، موید از طرف امام زمان است به کنار.
ببنید ما دین داریم. امام زمان(عج) که افسانه نیست، جنابعالی یک اسکناس صدتومانی در جیبتان است وقتی می خواهید به کسی بدهید که احتمال بدهید کسی این صدتومان را بالا می کشد یا گم می کند به دست او نمی دهید آن وقت یک جامعه عظیم امت اسلام را امام زمان(عج) گفته اند «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی رواه احادیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله» تحویل یک آقایی می دهند، بعد یک فردی از یک گوشه ای بیرون می آید و بگوید اشتباه می کند! این درست است واقعا؟ ما امام زمان را اینگونه می شناسیم؟ ایمان شما به امام زمان(عج) این است؟ شما اسکناس صدتومانی را فرد خائنی یا ناتوان نمی دهید بعد امام زمان(عج) امت اسلام را به دست کسی داده است که همه اش اشتباه می کند و بعد او را ول کرده است؟ در حالی که امام زمان(عج) دارای ولایت مطلقه الهیه است و قدرت تصرف در موجودات را دارد و در عین حال که خودش مشغول جهانی سازی است و بعد او را ول می کند با امت اسلام در اشتباهاتش و هرکاری هم که می خواهد بکند؟!! واقعا اعتقاد ما درمورد امام زمان(عج) این است ؟ اینجوری نیست که در بین ده تا بیست مجتهد ملای باسواد یک نفر مرجعیت عامه پیدا می کند و یک نفر رهبری پیدا می کند و می شود امام و مقام معظم رهبری و این بر اثر تصادف به وجود آمد! شما در فروردین 68 احتمالی می دادید که مقام معظم رهبری، رهبر شوند؟ کسی احتمال می داد؟ خود این آقایان خبرگانی این احتمال را می دادند؟ یک دست غیبی پشت قضیه است. او تصرف می کند در افکار و مغزها. اوست که پرچم را به دست هرکسی که بخواهد می دهد به این سادگی نیست مسئله. خدا رحمت کند شهید مطهری را که می فرمودند که شب شنبه بود، در جلسه شورای انقلاب به این نتیجه رسیدیم که امام به ایران نیایند و گفتند من از طرف شورا مسئول شدم که صحبت کنم تا امام نیایند تا شورای انقلاب تصویب کند. زنگ زدم که اینها فرودگاه ها را بسته اند و پدافند را مجهز کرده اند تا هواپیما را بزنند و کار تمام کنند لذا در شورای انقلاب ما به این نتیجه رسیده ایم که فعلا به ایران نیایید. امام فرمودند امروز صبح جمعه بود و من متوسل شدم به امام عصر(عج) و بعد از توسل به ایشان تصمیم گرفتم بیایم و یکشنبه هم می آیم.بدانید که لازم هم نیست کسی امام زمان(عج) را ببیند و به کسی دستور بدهند، خیر.
همه این حرفها را بگذاریم کنار، رهبری عنصری تخبه، سیاسی، اجتماعی و فکری است. در این حد که قبول دارید رهبری را؟ این وقتی بخواهد تصمیم بگیرد در جریان هدایتی یک ملت و امت آیا بر اساس خواسته نفسانی و فکر شخصی اش تصمیم می گیرد؟ یا نه، ده مورد کارشناسی و صدمورد شناخت را زیر و رو می کند و اسناد و مدارک و دلایل و بعد تصمیم می گیرد و بنده هیچ تحقیق و تفحصی نکرده ام و هیچ سند و مدرکی هم ندارم صرفا نظرم مخالف رهبری است بعد بیایم بگویم رهبری که معصوم نیست ممکن است اشتباه کند! اگر کسی این حرف را زد یا دیوانه است یا دشمن است و درصدد قدرت یابی ابزار دشمن شده است و ستون خیمه نظام را هدف قرار بدهد. این را از هر دهنی شنیدید که رهبری که معصوم نیست! دنباله این حرف رویارویی با پیغمبر است. همه می گویند رهبری معصوم نیست و کسی نمی گوید ایشان معصوم است اما این رهبری که معصوم نیست دلیلی نیست که حرف او اشتباه است و تو اشتباه نکرده ای! تو چه دلیلی داری که او اشتباه کرده است و تو اشتباه نکرده ای؟ به صرف اینکه او معصوم نیست؟ این مسائل را باید حلاجی کنیم تا حل شود برایشان.
در مسئله مجلس خبرگان که اینها چه می کنند و.. در قانون اساسی یک اصل بیشتر برای خبرگان نداریم و در آن اصل می گوید خبرگان مجموعه قوانین و مقررراتی که مربوط به مجلس اعم از آئین نامه داخلی و انتخاباتی و... خودشان باید مطرح کنند و تصویب کنند. هرچه تصویب کردند قانون است. مسئله خبرگان یک مسئله دقیقا شرعی در نظام ماست. یعنی دندانه وصلی که نظام ما را دینی می کند خبرگان است. ما وظیفه داریم که در مسائل طبق فرموده امام عصر به «رواه احادیث» مراجعه کنیم. امام عسکری(ع) فرموده اند « من کان من الفقهاء صائناً لنفسه و حافظاً لدینه و مخالفاً علی هواه و مطیعاً لأمر مولاه فللعوامّ أن یقلّدوه » هرکسی که این شرایط را دارد مردم از آنها تقلید کنند. جمع بین توقیع شریف و روایت امام عسکری(ع) این است که رهبر در این نظام مجتهد جامع الشرایط باشد. چون ما هر حاکمیتی غیرحاکمیت الله را قبول نداریم و آن طاغوت است ولو دموکراسی باشد. ما حاکمیت الله را قبول داریم و مظهر اجرایی حاکمیت الله امام معصوم (ع) است. امام زنده ما امام زمان(عج) است و ایشان دستور داده اند به حجت من مراجعه کنید. پس ما باید در مسئله حکومت و رهبری یک نظام حاکم به حجت ایشان مراجعه کنیم. حالا آن حجت جامع الشرایط را چگونه تشخیص بدهیم؟ آن مجتهدی که خبره تشحیص بدهد که مجتهد و عادل هستند و از روی هوای نفس تصمیم نگیرند. تا زمانی که مجتهد نباشد خبره نیست عادل هم نباشد خب حرفش قابل اطمینان نیست. مردم هم همه مجتهد عادل نیستند و لذا می گویند شما برای اینکه به خبره مراجعه کنید در نظام و قانون اساسی ما سازوکاری پیش بینی شده است مردم مجتهد عادل را به عنوان نماینده خودشان انتخاب کنند. در تشکیلات شورای نگهبان در اجتهاد و عدالت تایید می کند و حال مردم هرکسی را خواستند انتخاب کنند. مردم رفتند و نماینده ای را انتخاب کردند به عنوان مجتهد عادل. در این بین چند وظیفه شرعی مردم دارند که عضو مجلس خبرگان وقتی وظیفه شرعی را قبول کرد باید به نیابت مردم آنها را انجام بدهد. اول اینکه حجت امام زمان(عج) را از بین مجتهدین جامع الشرایط تشخیص دهد. بهترین و برترین فرد که در شرایط آیا باید اعلم باشد(فقهش بیشتر باشد) یا نه باید بصیرتش بیشتر باشد که در بین فقها بحث است که خب اکثر فقهای قائل به ولایت فقیه می گویند در مسائله رهبری ابصر بودن مقدم است به اعلم بودن. اولویت این است که با دِماء و فروج و اموال و جان مسلمانان در ارتباط است و آن خصوصیتی که در مجتهد جامع الشرایط با اموال و دماء مردم مرتبط است آن مسئله بصیرت است و نه تنها فقاهت. این مسئله محل اختلاف و بحث است که نمی خواهیم فعلا ورود کنیم.
عضو مجلس خبرگان از طرف مردم بر حسب وکالتی که دارد با او «بیعت» کنند و نه به عنوان رهبری بشناسند چون ولایت را مردم و خبرگان نمی دهد بلکه خدا داده است به کسی که جامع الشرایط است. همه مجتهدین جامع الشرایط بر حسب توقیع شریف ولایت دارند اما وقتی قرار شد یک نفر را مردم انتخاب و بیعت کردند اینجا چون رجحان اثباتی پیدا می کند و این رجحان مقدم بر ثبوتی است و... لذا او مقدم بر دیگران می شود. با این مقدم بودن می تواند اعلام حکم کند.
نمایندگی دومی که عضو خبرگان دارد این است که کاملا مراقب باشد اگر شرایط در او سقوط کرد(حافظا لدینه، مخالفه الهوا و... و بصیرتش ناقص شد و عدالتش ناقص شد) از او حل بیعت کند از طرف مردم و به دنبال کسی دیگر برود.
خبرگان ناظر به عملکرد رهبری نیستند. این مسئله شرعی است. رهبر ولی است . مردم «مولّی علیه» اند. خبرگان ولو مجتهدند اما «مولّی علیه» ولی اند. ولایتی که رهبر بر یکایک مردم دارد آن ولایت را بر منِ خبره هم دارد. وقتی او ولیِ من است، من چگونه بر عملکرد او نظارت کنم؟ «مولّی علیه» که نمی تواند بر عملکرد ولی نظارت کند. لذا وظیفه خبرگان رهبری نظارت بر بقا شرایط است نه نظارت بر عملکرد. یعنی باید مواظب باشم که اگر خدای ناکرده آن شرایط در رهبری سقوط کرد، بیعتم را بردارم.
بنده به عنوان فرضا نماینده یک میلیون و صدهزار نفر در استان که به بنده رای داده اند وکیل این افراد هستم و چون شرایط سقوط کرده است پس بنابراین من بیعتم را از این رهبر برداشتم. این کار خبرگان است. خبرگان ناظر عملکرد بر دفتر رهبری و کارکردنهادهای زیرمجموعه رهبری نیست. او ولی من هم هست ولیِ شما هم هست. در ولایت بر من و شما یکسان است همانطور که بر شما ولایت دارد بر من هم ولایت دارد.
متاسفانه افرادی که این حرف ها را می زنند فقه بلد نیستند و مبانی فقهی و شرعی دستشان نیست. مسائل لیبرال دموکراسی در دنیا یک چیز است و مبانی ما مسلمانان مسئله دیگر است. ما به عنوان اسلام نظام را سرپا کرده ایم و نه به عنوان لیبرال دموکراسی. اینکه بیایند با مبانی لیبرال دموکراسی مسائل فقهی و شرعی و اسلامی ما را تحلیل کنند و این را سکوی یک حرکت سیاسی قرار دهند و شروع کنند، سمپاشی در مردم است.
آقایان خبرگان کجا از وظایف شرعی خود تخطی کرده اند؟ نعوذبالله شما اعتقاد دارید شرایط در رهبری سقوط کرده و اینها مراقب نیستند؟ سرسخت ترین دشمنان مقام معظم رهبری بیاید بگوید ثابت کند که شرایط در رهبری سقوط کرده یا بیاد بگوید که از این رهبر بهتر نداریم. روزی که به رهبری مقام معظم رهبری در رحلت امام رای داد در آن روز 63درصد خبرگان رای دادند . در چند اجلاس قبل همین مسئله بحث شد و خبرگان صددرصد نظر به این دادند که الان رهبری نظام در روی کره زمین منحصر به همین رهبر است.حتی کسانی که در ذهنشان بوده است که رهبری فلان و... همانها هم رای به این دادند. ما تحدی و اعلام کردیم به دشمنان داخل و خارج رهبر انقلاب که بیایید در کره زمین نشان دهید فردی را که از مقام معظم رهبری شایسته تر است برای رهبری. تا به کنون هیچکدام نتوانسته اند فردی را نشان دهند.
ما باید متشکر امام زمان(عج) باشیم که اینجور ما را حمایت و کمک می کنند. این کفران نعمت است که افراد بایستند و نگاه کنند که آقایی بیاید و هر حرفی که از دهانش درمی آیدد پس و پیش بگوید. حالا آزادی بیان در این کشور اقتضائاتی دارد که بنده کار ندارم و نمی خواهیم تعیین تکلیف کنیم و به ما ربطی ندارد و به آدم ها هم کار نداریم که چه کسی خوب است و چه کسی بد، اما شما به عنوان معتقد به امام زمان(عج) نمی توانید بایستید هر حرکتی در مقابل رهبری شد بی تفاوت یک ژستی بگیرید و تماشا کنید و آنها بگویند و بروند. به هر نحوی و شکلی با حفظ امنیت و اصول نظام و آزادی بیان و اینکه تحکمی و زورگویی و برخورد فیزیکی نباشد و با همه شرایط باید موضعمان کاملا شفاف و روشن در دفاع و حمایت از رهبری و سینه چاکی برای ولایت باشد. این را باید ما در هر عرصه ای نشان بدهیم. پیدایش این فضاها و حرکت ها به هرنحوی در خط دفاع از رهبری انجام گیرد چون اگر این کار را نکردیم به امام زمان(عج) خیانت کرده ایم و در مقابل وجود و عنایت خاصه امام عصر ما بی تفاوت بوه ایم و بی توجه بوده ایم.
امیدواریم خدا این انقلاب و نظام را وسیله امتحان ما و اتمام حجت در جهنمی شدن ما قرار ندهد. امیدواریم سایه مقام معظم رهبری مستدام باشد و دشمنان خارجی ما را نابود کند و برخی عناصر داخلی که بی بصیرتند و بعضی حرکت های می کنند خدا بصیرت دهد. اگر در جهت بعضی قدرت طلبی ها کارهایی را انجام می دهند، آنها را هم خدا هدایت کند. آن چیزی که برای ما مطلوب است هدایت و بهشتی شدن بیشتر مردم است ولو اینکه دشمنان ما باشند اینها انشالله هدایت بشوند و ما هیچ جایی سراغ نداریم ائمه در خصوص دشمنانشان نفرین کرده باشند مگر دشمنانی که حساب کردند دشمنی آنها به خاطر دشمنی با خداست. ائمه(ع) دشمن شخصی و داشته باشند نفرین نمی کردند. ما در روایت نفرین های زیادی نسبت به ائمه داریم که می گفتند این دشمنی نتیجه دشمنی با خداست. فلذا وجود مقدس حضرت سیدالشهدا وقتی کنار بدن پاره پاره حضرت علی اکبر(ع) آمدند نفرین کردند و نفرین کردند . این نفرین به خاطر آن بود که فهمیدند این دشمنی به خاطر دشمنی با خداست و بدترین دشمنی ها با خدا این است که خدا را وجه المصالحه مقام و قدرت خود قرار دهد و بازیچه قرار دهد. یعنی پایش را بگذارد روی شانه دین خدا و بخواهد به قدرت برسد. این سرسخت ترین دشمنان خداست و ائمه حتی دشمنانشان به خاطر دشمنی با خدا نفرین می کردند.
انشاالله یک عده افرادی که دشمنی با خدا ندارند و مقداری بی بصیرت و بی توجه اند خدای متعال آنها را هدایت کند و نقطه کمال عزت و عظمت اسلام و مسلمین را فرج مولایمان بقیه الله را تعجیل بفرماید. همه مصیبت ها این است که ما آقا نداریم. اگر دست ما به دامن آقا و صاحبمان می رسید این مسائل را نداشتیم. مسیر روشن بود و راه می افتادیم و هیچ گیری هم نبود. خدا انشاالله چشمان رمق دیده ما را به جمال مولایمان روشن و منور بفرماید.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-3070
ارسال نظر