قاصدنیوز/ صدای او را قطعاً بارها و بارها شنیده اید و با صدای او با امام زمانتان درد دل کرده اید. محسن فرهمند 42ساله از تجربیاتش در نوکری اهل بیت(علیهم السلام) می گوید و از انتظاری که باید انقلابی باشد.
مشروح مصاحبه ای که در ایام ولادت امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) سال گذشته به مناسبتی دیگر با وی انجام دادیم را می توانید در ذیل بخوانید:
صوت / دعای عهد معروف با صدای محسن فرهمند آزاد
- صدای شما به گوش بسیاری از کسانی که این گفتگو را می خوانند آشناست، اما از خواننده این صدا کسی چیزی نمی داند! به عنوان اولین سوال کمی از خودتان برای ما بگویید؟
بنده محسن فرهمند آزاد در سال 1351 در محله امیریه تهران که از محلات قدیمی و مذهبی تهران است، در یک خانواده ی سنتی مذهبی متولد و در همان محله هم بزرگ شدم. پدر و عموی من توفیق مداحی داشتند که البته به صورت افتخاری بود نه اینکه شغلشان بوده باشد و در واقع از ذاکرین قدیمی تهران به حساب می آیند. عموی بنده مرحوم شده اند اما الحمدلله سایه ی پدر روی سر ما هست و ایشان تقریباً حدود 70سال هست که به توفیق ذاکری آستان اهل بیت علیهم السلام مفتخر هستند. من در یک چنین خانواده ای بزرگ شدم. بعد از اخذ دیپلم، وارد دانشگاه شدم جهت تحصیل در رشته علوم آزمایشگاهی. به صورت همزمان به تحصیل ادبیات عرب به شیوه معمول حوزوی مشغول بودم. پس از اتمام دانشگاه، به سربازی رفتم و پس از آن مجدداً در کنکور سراسری شرکت کردم و اینبار در رشته فقه و مبانی حقوق اسلامی تا مقطع کارشناسی تحصیل کردم. این در واقع کلیت بیوگرافی من هست که شاید از این جهت لازم بود عرض کنم که دوستان بدانند چه فضایی مهیّا شد که بنده به عرصه خواندن (به نحو تخصّصی بحث دعا و به نحو عموم بحث مداحی و ذاکری) ورود کردم. خب طبیعتاً با پیشینهای که عرض کردم، خانواده ی ما یک چنین فضایی را داشت و طبیعتاً پدر و عمو و سایر اعضای خانواده ی من، مشوق من بودند در این مسیر و خصوصاً مرحومه مادرم خیلی مرا تشویق می کرد.
- صدای شما از چه زمانی به شکل وسیع وارد فضای جامعه شد؟
بنده از سال 68 خواندن را شروع کردم و هیئتی داشتیم در محله سابقمان که توی آن هیئت می خواندم. اما خواندن در عرصه عمومی اگر منظورتان همان هیئت هاست، شروعش را از همان سال ها می شود حساب کرد. اما اگر منظورتان خواندن دعا در فضای استودیویی است، این اتفاق از سال 1374 افتاد. در آن زمان با تعدادی از رفقا (یکی از ایشان به نام جناب استاد حاج مهدی صدقی، الان از نام آوران عرصه دعاخوانی هستند و صوت زیبای ایشان در اکثر رسانه ها پخش می شود) فعالیت هایی را در راستای تولید آلبوم های مذهبی دعا و مدح و مرثیه آغاز کردیم. آثار برجا مانده ی کنونی، از برکات آن دوران هستند.
- آقای فرهمند، اساساً چرا کار استودیویی؟
دلیل ما برای ورود به این عرصه این بود که اساساً کسی وارد این حیطه نشده بود. دعا خوان هایی که در کشور ما وجود داشتند عمدتاً یا روضه خوان هایی بودند که دعا می خواندند، و یا کسانی بودند که دعا را با یک ضربآهنگ خیلی ساده و ریتمیک، بدون توجه به معانی و لحن فرازهای ادعیه، قرائت می کردند. احساس ما این بود که لازم است وارد حیطه ی دعاخوانی به این نحو بشویم. البته پیش نیاز مهمش آشنایی با زبان عربی و توجه به فرازهای ادعیه و زیارات و نیز معانی عبارات ادعیه بود.
- شما ادعیه ی بسیاری را تا به حال خواندید اما چون موضوع ما مهدویت است و چیزی که احساس می شود صدای شما را ماندگار کرده و در ذهنها نقش بسته، صوت قرائت دعای عهد شماست. بفرمایید که چه سرّی بوده که باوجود اینکه انسان بارها و بارها این صوت را می شنود، ولی هر بار حال معنوی خوبی دست می دهد؟
عرض کنم خدمت شما؛ وادی ای که ما درآن فعالیت میکنیم (منظورم از « ما » همه کسانی است که کار آیینی میکنند) کارمان خوانندگی نیست به آن معنایی که خواننده های مرسوم سبکهای موسیقی در آن مشغول فعالیت هستند. ما در وادی آیین هستیم. یعنی کار مذهبی انجام می دهیم. ببینید در وادی کار مذهبی، یک « اجرا » تعریف خودش را دارد و متفاوت با اجرای یک قطعه توسط خواننده ی یک ترانه یا آواز است. لذا معمولاً تعبیری که توسط افراد به کار می رود؛ چه شنونده و چه کسانی که دارند نقد میکنند، می گویند یک عنایتی به این کار مذهبی شده است.
من و دوستانم در طول این بیست و چند سالی که مشغول این حرفه هستم و این توفیق را خدا تا امروز به لطف امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) از ما نگرفته، از این گونه تعابیر همیشه پرهیز داشته ایم. هم در مورد خودمان هم در مورد بقیه. یعنی اساساً به این قائل نیستم که ما اجازه داشته باشیم یک اثری را که حالا و لو مورد اقبال عمومی واقع شده، تعبیری که از آن می کنیم این باشد که بگوییم « مورد عنایت واقع شده ». نه؛ ببینید آن دعای عهد یا زیارت آل یس یا ادعیه ای که همان اوایل کار بعضاً خوانده شدند، یک سری ویژگی هایی آن ها داشته که به نظرم آنها باعث ماندگاری اش شده اند و اگر چیزی از جنس متافیزیک هست بنده مطلع نیستم و ابداً هم به آن فکر نمی کنم.
آن چیزهایی که موجب ماندگاری یک اثر می شوند، ویژگی های فنی به اضافه ی عناصر معنوی هست. عرض کردم عناصر معنوی را واردش نمی شویم، چون بنده بلد نیستم در موردش صحبت کنم. ولی در رابطه با ویژگی های فنی، میشود صحبت کرد. دلیلش هم این است که به دلیل عدم رعایت همان ویژگی های فنی بود که اساساً ما احساس کردیم باید در این حیطه ورود کرد. عرض کردم دعاخوانهایی که تا قبل از آن تاریخ در ایران به حرفه دعاخوانی مشغول بودند، کسانی بودند که فضای دعاخوانیشان یا الحان عربی بود (مثل قاریان قرآن)، یا روضه خوان هایی بودند که دعا را می خواستند به سبک روضه بخوانند، و یا خیلی ریتمیک با یک سری ضرب آهنگ های ساده و تکراری و بدون توجه به فرازها و معانی ادعیه آن ها را میخواندند.
در دعاهایی که توسط این حقیر و دوستان قرائت شد، تلاش ما این بود که این ساختار شکسته بشود به نفع توجه به معانی و مقاصد ادعیه. یعنی وقتی کسی یک فراز از دعایی را می شنود که در آن به عنوان مثال یک درخواست از خداوند در آن هست، لحن آن درخواست در آن صدا دیده بشود. اگر نفرین در آن است، لحنِ آن نفرین دیده بشود. اگر شرح حال بنده آمده، لحنِ شرح حال رعایت بشود. اگر فرازی از تمجید و تسبیح خداست، باید آن حالت در کلامش دیده بشود. اگر بنده به گناهانش اعتراف میکند و از عذاب خدا به خدا پناه میبرد، لحن این حالت در صدایش شنیده شود.
مهمترین ویژگی فنی که قرائتهای ما داشته این بوده که معنای فرازی که قرائت می شود، در لحن قرائت لحاظ شده است و این به نظرم راز ماندگاری این قرائت ها است. باز هم عرض می کنم به لحاظ فنی! جنبه های معنوی اش را اطلاع ندارم و بلد نیستم اصلاً و نمیفهمم یک کار چطور مورد توجه اهل بیت(علیهم السلام) واقع می شود!
- به عنوان سوال بعدی، این را قبول دارید که کار هنری و یا آئینی که برای حضرت حجت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام می گیرد با کار برای دیگر ائمه تفاوت دارد؟
این که می فرمایید؛ اساساً بین معصومین، جایگاه امام عصر(علیه الصلواه و السلام) ممتاز است، دقیقاً درست است. دلیلش هم این است که معصومِ حیّ ظاهری و کسی که ما مأموم او هستیم و باید متولّی ولایت او باشیم و او ولیّ عصر ماست، در واقع حضرت حجه بن الحسن (علیه السلام) است. لذا طبیعی است و بایسته است که این تفاوت وجود داشته باشد. یعنی لحن من، حال من و نوع مخاطبه ی من با کسی که امام حیِ فعلی من است، باید متفاوت باشد.
امام ظاهری به این معنا عرض میکنم که حیات ائمه(علیهم السلام) بعد از شهادت ظاهری شان به اتمام نمی رسد. لذا این بزرگوار تنها معصوم حیّ ماست که امام ما هم هست یعنی حجتِ بر ما، ایشان هستند. ما را امروز با امام صادق (علیه السلام) نمی خوانند. بر اساس آیه شریفه ی « یوم ندعوا کلّ اُناس بِإمامهم[1] » امام زمان ما، این بزرگوار است. طبیعی است که اساساً نوع ارتباط ما، نوع مخاطبه ی ما و نوع نگاه ما به ایشان متفاوت باشد.
- چه فرقی میان یک اثر فرهنگی و هنری که فقط به ابعاد فردی و جزئی ظهور می پردازد و با یک اثری که نگاه اجتماعی و جامع دارد هست؟
ببینید دو بحث است. یکی بحث نگاه فردی و اجتماعی نسبت به تولید یک اثر فرهنگی. یکی هم بحث نگاه فردی و اجتماعی به مقوله ظهور.
بحث اول اینکه قطعا در اجرا و پرفورمَنس، فردی که هنری را بروز می دهد، اعمّ از هنرمند آیینی یا غیرآیینی. وقتی این کار را برای خودش و بدون مخاطب انجام می دهد، با وقتی که برای فضای عمومی انجام می شود، متفاوت خواهد بود. لذا تمام ملاحظات و رعایت هایی که بنا به رعایت صحّت سوری و صحت باطنی یک کار باید ملاحظه بشود را در بعد کلان باید انجام دهد. لذا کاری که برای تعداد بیشتری انجام می شود، معمولا کار کم غلطی است. باز عرض می کنم از فضای اخلاص فاصله بگیرید، چون ما همیشه با آن درگیریم. می شود کسی حتی در خلوت هم مخلص نباشد و می شود کسی در جلوت هم بسیار مخلص باشد. این فرض را فراموش نکنید. سنگینی کاری که برای عموم و در حد کلان باید انجام بشود، به مراتب بیشتر است. هنرورز، تمام مراتب تلاشش را انجام می دهد تا تمام ملاک های یک اثر هنری مقبول را داشته باشد. در هنر غیرآیینی، ملاک ارزش گذاری، مقبول بودن در نزد مخاطب عمومی است. یعنی همان چیزی که امروزه " اودیِنس" نامیده می شود. اما در عالَم فعالیت های دینی، اساساً مداح، ذاکر و دعاخوان، مخاطب خودش را مردم نمی بیند و کسی دیگر می بیند. از لحظه ای که می نشیند و اجرا می کند، خودش را در محضر صاحب آن برنامه می بیند. بدین ترتیب، از اساس همه چیز متفاوت می شود.
در مورد نکته دوم که فرمودید نگاه اجتماعی در فعالیت فرهنگی و هنری به مقوله مهدویت، باید عرض کنم تفاوت یک کاری که خُرد نگری و فرد نگری در آن لحاظ می شود، با کاری که در آن کلان نگری شده و جمع محوری در آن لحاظ شده، از زمین تا آسمان است . به این ترتیب که اولا تا فرد اصلاح نشود، محال است شما بتوانید جمع را اصلاح کنید. یعنی همواره یک اثر جهانگیر، از اصلاح یک نفر آغاز شده که آن یک نفر یک حرکت هرمی را برای پدید آوردن یک موج فرهنگی مثبت آغاز کرده است. پس هرگز نمی توانیم به بهانه ذی اهمیت بودن یک کار کلان، کار روی افراد را کنار بگذاریم و برایش نقش کم رنگی قائل بشویم.
اما کاری که قرار است با نگاه جامع انجام بشود، مخصوصا مرتبط با مقوله ظهور، آن وقت یک رنگ و بویی به جامعه می دهد که یک سیکل مثبتی شکل می گیرد. یعنی آن رنگ و بوی شکل گرفته در جامعه، افراد را به حرکت تحریک می کند و این افرادی که حرکت کرده اند، جامعه را به حرکت وا می دارند. عرض می کنم از فرد شروع می شود اما وقتی کاری در حد کلان انجام می شود و یک موج اجتماعی راه می اندازد، مخصوصا در تلقی مقوله ظهور، اثر بی نهایت ماندگاری دارد. نشانه اش هم برخی کارهایی که بزرگان ما در فعالیت های عمومی انجام دادند جهت اشاعه فرهنگ مهدوی. یک نمونه کوچکش مرحوم شیخ احمد کافی که شما مشهدی ها بیشتر با او آشنا هستید. ایشان یک کاری را در عرصه عمومی شرع کرد و امروز شما بعد از چهل سال اثرش را می بینید. ایشان یک نسلی را مهدوی کرد. این تفاوت جریانی است که فقط به منافع خودش و حتی به منافع معنوی خودش فکر می کند با کسی که کلان نگر است و درد اجتماع دارد و برایش مهم است که این فساد در عرصه اجتماعی کاهش پیدا کند و مقدمات ظهور در عرصه اجتماعی محقق بشود و همه مردم امام زمانی بشوند.
- یک مداح و ذاکر اهل بیت(علیهم السلام) اساسا باید چه کند که در این عرصه موفق باشد؟
کسی که در وادی خدمتگزاری آیینی می خواهد ورود کند؛ اعم از مداح، ذاکر، دعاخوان و... بدون مطالعات عمیق و منضبط دینی به جایی نمی رسد (می خواهم بگویم در این وادی خاصّ، منضبط بودن حتی از عمیق بودن هم مهمتر است) و اگر قرار است این شروط را رعایت نکند، اساساً بهتر است ورود نکند. چون شرّش و فسادش بیشتر از خیرش و صلاحش خواهد بود. این وادی از وادی هایی است که صرف داشتن نیت پاک، مطلقاً کفایت نمی کند و طرف فساد ایجاد می کند. یک آدم بی سواد و ناآگاه و ناآشنا به این فضا، وقتی بخواهد ورود کند، خرابی ای که به بار می آورد، به مراتب بیشتر از آبادانی محتملش است.
- در عصر غیبت مهمترین وظیفه منتظران هم در عرصه فردی و هم اجتماعی چیست؟
روایتی داریم از امام محمدباقر(علیه السلام) که واقعا این روایت برای من تکان دهنده است. از وقتی که این روایت را دیده ام، تمام روایات دیگری که در این باب دیده ام، تحت الشعاع قرار گرفته اند. در این روایت، حضرت باقر اوضاع آخرالزمان را توصیف می کنند تا می رسند به این جمله که : « اِنِّی لَوْ اَدْرَکْتُ ذَلِکَ لَاَبْقَیْتُ نَفْسِی لِصَاحِبِ هَذَا الْاَمْرِ [2] »
اگر من دوران آخر الزمان را که پر از فتنه و انحراف و وسوسه و گمراهی و جاذبه های منفی است، درک کنم، چه می کنم؟ فرضاً یک مؤسسه فرهنگی می زنم و شروع می کنم به تکثیر نوارهای امثال مرحوم کافی یا ...؟ نه. حضرت می فرمایند: اگر من در دوران آخرالزمان واقع بشوم، خودم را ذخیره می کنم و باقی می گذارم برای صاحب این امر.
این ذخیره کردن و باقی گذاشتن، به معنای رکود، جمود و رفتن به پستوی خانه نیست. با توجه به روایات زیادی که در این وادی هست، این روایت این گونه بازگردان می شود که من تمام امکانات بالقوه و بالفعلم را می گذارم برای این آقا. یعنی اگر قرار است یکی از دوستانم، مرا به یک سمتی ببرد، می گویم شرمنده؛ من خودم را ذخیره کرده ام برای این آقا. اگر قرار است یک جریان فکری ـ اجتماعی، من را به یک سمتی ببرد، من می گویم برای این وساوس وقت ندارم الان. اگر قرار شد نزدیکانم مرا از مسیر صلاح دور کنند یا به هر نحو مرا از خدمت به آن ساحت مقدس بازدارند، می گویم: مرا معاف بدارید، من خودم را برای این بزرگوار ذخیره کرده و باقی داشته ام.
این ذخیره کردن، یک حرکت انفعالی نبوده و کاملاً فعال است. یعنی شخصی که قرار است منتظر باشد، تمام قوایش دائماً آماده است. تفنگش دائماً روغن زده و گلوله ها آماده و چک شده هستند. دائماً جبهه ی دشمن را رصد می کند. به این ترتیب است که می تواند خودش را برای امام زمان(عج) ذخیره کند. اینکه بنشیند در یک ده کوره ای و در پستوی خانه ای و در را به روی خودش ببندد و نداند بیرون چه خبر است، این چطور می تواند خودش را « ذخیره » بنامد؟ ذخیره وقتی معنا پیدا می کند که انسان بعد از پرداختن به صلاح معنوی خودش و اصلاح امور نفسانی اش، با تمام قوای مادی و معنوی اش معطوف بشود به حمایت و دفاع علمی و عملی و ظاهری و معنوی از حضرت صاحب الامر.
البته هر کسی به روایتی متمسک می شود. این روایت شاید برای من از همه تکان دهنده تر و زیباتر بوده.
- و ماندگار ترین اثر شما از نگاه خودتان کدام اثر بوده؟
درباره این سؤال که از بین کارهایی که انجام شده در رابطه با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) کدام یک از کارها را خود حقیر به دلم بیشتر نشسته عرض میکنم، با اعلام این توضیح که دلنشین بودن یک اثر برای من مطلقاً هیچ نشانهای غیر از صرفِ دلنشین بودنش ندارد. پاسخ به این سؤال، نه نشانه این هست که مثلاً این اثر با توجه بیشتری خوانده شده و نه نشانه ی این هست که عنایتی از این جنسی که حالا حضرتعالی میخواهید القا بفرمایید، در این قصه دیده باشم.
اما آن دعایی که امروز خودم بیشتر با آن ارتباط برقرار میکنم، همان زیارت آل یس قدیمی است که خوانده شده. دعای عهد را به آن دلیل که در فضای عمومی جامعه ی شیعه پیچیده، من هم متأثر از آن فضا، برایش یک جایگاه ویژه قائل هستم. ولی برای خودم از بین ادعیه مهدوی ای که خواندهام، زیارت آلیس که در سال 77 خوانده شده، ممتاز است.
صوت / زیارت آل یاسین
- در انتها لطفا برای خوانندگان این گفتگو، سلامی کوتاه را به حضرت حجت(عج الله تعالی فرجه الشریف) بدهید.
السلام علی المهدی الذی وعد الله عزّ و جلّ به الأمم أن یجمع به الکلم و یلمّ به الشّعث و یملأ به الأرض قسطاً و عدلاً
این سلام، بخشی از آن زیارت حضرتش است که با عبارت « السّلام علی الحقّ الجدید ... » آغاز می شود و سلامی است که خودم در خلوتم، وقتی بنای توجه کوتاه به ناحیه ی مقدسه ی مهدوی را دارم، با این سلام ایشان را زیارت می کنم.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-357
ارسال نظر