١-«پدیده شاندیز» به مثابه سبکی توسعهیافته و مستقل از حیثیت مصداقی خود، قطعا یکی از اتفاقهای تاثیرگذار دهه اخیر و حتی تاثیرگذار در آینده اقتصاد ایران است که اگر دانشگاهها و مراکز علمی ما اینقدر دچار رکود و تحجر علمی نبودند، باید عنوان دهها پایاننامه و متن درسی در رشتههای اقتصاد، جامعهشناسی و... بشود، همانطورکه این قابلیت در خیلی از پدیدههای مثبت و منفی اقتصاد ایران از سبکشناسی اقتصادی فساد سههزارمیلیاردی تا نمونههای موفق پروژههای ملی انجامشدنی است؛ اما حیف و صدحیف که هنوز مراکز علمی ما در باتلاق تحلیلهای غیربومی گرفتارند و دهها فرسنگ تا این هدف فاصله دارند.
٢- در خلق این «پدیده» محیرالعقول، دههاهزار سهامدارش آنقدر تاثیرگذار نبودهاند که اکنون و با آشکارشدن برخی ماجراهای پشتپرده آن، انگشت شماتت را به سمت آنها ببریم که چرا به اخطارهای مراجع قانونی توجه نکردید؟ چرا در مکانی غیر از بورس و فرابورس سهم خریدید؟ چرا مفتون حباب قیمتهای زیاد سهام شدید؟ و دهها نکته اخلاقی دیگر... اصلا، خود این نحوه برخورد با مسائلی از این جنس، توسط رسانه و مسئولان دولتی یک «پدیده» است که به نظر بنده، آنهم میتواند در دانشگاههای ما تدریس شود!! گویی در این ده سال، تمام مسئولان استانی، متولیان دولتی، رسانه ملی و استانی، روزنامههای محلی و کشوری، بیلبوردهای شهری و... مشغول انذار مردم و تبیین تخلفات این قبیل پروژهها بودهاند و علیرغم این افشاگریها مردم با دست خود، دست به خرید سهام پروژه زدهاند و حالا باید تاوان این ناآگاهی را بدهند!
٣- برای چند لحظهای تصور کنید که زمان، کمی به عقب بازگشته است. رئیس کمیسیون اصل ٩٠ مجلس شورای اسلامی در بازدید از پروژه، فعالیتهای آن را یک عزم ملی، پاسخگوی مطالبات بهحق مردم کشورمان و مصداق اقتصاد مقاومتی قلمداد میکند. یک نماینده دیگر مجلس، کار را بینظیر میداند، شهردار منطقه در چند مقطع زمانی مانند یک وکیل مدافع خصوصی شرکت! در رسانهها ظاهر میشود و اعلام میکند که همه فعالیتها قانونی است و اصلا وزارت جهاد کشاورزی و سازمان اراضی حق اظهارنظر دراینمورد را ندارند! و باید کار را به مسئولان استانی بسپارند، بالاترین رده استانی یعنی استاندار سابق خراسانرضوی (که هماکنون نیز در دولت مسئولیتی دارد) بههمراه معاونان در مراسم رسمی پروژه شرکت میکند و از آن تمجید میکند، رسانه ملی که گفته میشود نزدیک به یکونیمدرصد از حجم درآمدش از محل تبلیغات مربوط به این شرکت است، مخاطبان را به همراهی با این پروژه فرا میخواند، انبوهی از صفحات روزنامههای محلی و کشوری بهطور تمام قد و رنگی، مشغول تبلیغات پروژهای هستند که گفته میشود متوسط هزینه هر روز تبلیغش، آنهم فقط در یک روزنامه ۳۰ تا ۴۰میلیون تومان بوده است. هر زمان نیز که بحثها مبنی بر اشکالات قانونی بالا میگیرد، حجم تبلیغات بیشتر میشود و به آگهیهای ۱۲۰میلیون تومانی هم میرسد. درصد عظیمی از تبلیغات کل فرودگاههای ایران به همراه صدها بیلبورد، در سراسر کشور، مردم را به کار اقتصادی و کمک به کشور در قالب این پروژه فرا میخوانند. بانک میزان، بانک انصار، موسسه مهر، بانک کشاورزی و... که مردم آنها را نماینده بخشی از نهادهای دولتی نظامی و غیرنظامی میدانند، وامهای کلانی را به پروژه میدهند و عملا به سرمایهداران حقیقی و حقوقی طرح پیوستهاند، کمیسیون ماده پنج و دادگستری هم منتظر شاکی خصوصی هستند تا وارد موضوع شوند. حال در این میان، مردم هستند و انبوه اعتمادی که به مدد مسئولان پهلوانساز در آنها ایجاد شده است. چرا برای یک بار هم که شده فکری برای نظام رسانهای و دولتی پدیدهساز نمیکنیم و حتما باید منتظر باشیم که بهدلیل ناکارآمدی حضرات مسئول، کار بالا بگیرد و پروندهای قطور با شاکیانی چنددههزار نفره که بسیاری از خانوادهها را درگیر مشکلات کرده روی دست نظام باقی بماند.
منبع: شهرآرا
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-3804
ارسال نظر