به گزارش «قاصدنیوز» به نقل از نشریه رمز عبور، اگرچه هر پنج فرزند آقای هاشمی رفسنجانی در فضای سیاسی، اقتصادی و رسانهای کشور پرتحرک و جنجالآفرین بودهاند، اما در این میدان رقابت، فرزند چهارم خانواده هاشمی با اختلاف چشمگیری از خواهران و برادران خود پیشی گرفته است. مهدی هاشمی بهرمانی متولد سال 1348 در تهران، فردی است که نامش در اذهان عموم جامعه با اتهامات بزرگ امنیتی، سیاسی و اقتصادی عجین شده است.
پای مهدی هاشمی از اواسط دولت سازندگی به وزارت نفت باز شد و بلافاصله به مدیرعاملی شرکت «مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی ایران» رسید. حضور مهدی هاشمی در این شرکت و طرف قرارداد شدن با شرکتهای بزرگ چندملیتی مانند استات اویل و توتال سبب شد تا نام مهدی هاشمی در اروپا و آمریکا نیز مطرح شود. مهدی هاشمی تا سال 1377 به عنوان مدیرعامل در شرکت تأسیسات دریایی بود و پس از آن به عنوان رئیس هیأت مدیره فعالیت کرد. در ادامه مهدی هاشمی به بخش دیگری از وزارت نفت یعنی «سازمان بهینهسازی مصرف سوخت» رفت. مهدی هاشمی همزمان فعالیتهای سیاسی خود را دنبال میکرد و در انتخاباتهای مختلف، کمیتهای غیرقانونی تحت عنوان «کمیته صیانت از آرا» را هدایت و فرماندهی میکرد. ریاست ستاد انتخاباتی اکبر هاشمی رفسنجانی در سال 1384 نیز یکی دیگر از عرصههای حضور مهدی هاشمی بود.
پیشینه تشکیل پرونده قضایی مهدی هاشمی اما به سال 1388 و اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری بازمیگردد. وی در آن زمان در رأس متهمان کمیته صیانت از آرا قرار داشت؛ کمیتهای که پیش از انتخابات شبههسازی و طرح اتهام تقلب را کارویژه خود قرار داده بود. در ادامه روند تحقیقات قضایی، برخی از اتهامات امنیتی دیگر مهدی هاشمی کشف شد و مورد بررسی قرار گرفت. به موازات طرح اتهامات امنیتی متعدد، اتهامات اقتصادی مهدی هاشمی نیز مجدداً به زیر ذرهبین دستگاه قضا رفت. اختلاس بزرگ در سازمان بهینهسازی مصرف سوخت و ارتشاء در قرارداد استات اویل، بیشتر از سایر اتهامات اقتصادی مهدی هاشمی مورد توجه قوه قضائیه قرار گرفته بود.
در هر حال به دنبال زمزمههای در جریان افتادن یک پرونده قطور و چند روز پیش از چهارمین دادگاه اغتشاشات پس از انتخابات، مهدی هاشمی در پوشش بازرسی از دفتر آکسفورد دانشگاه آزاد اسلامی، از تهران به لندن سفر کرد؛ واحدی که بعدها مشخص شد اصلا وجود خارجی ندارد. سفر چندروزه مهدی هاشمی اما با تغییر کاربری به «سفر تحصیلی» چندساله شد. قوه قضائیه نیز در پایان فروردینماه 1389 حکم جلب مهدی هاشمی را صادر و اعلام کرد به محض ورود وی به کشور، در فرودگاه دستگیر خواهد شد. مهدی هاشمی سرانجام در 2 مهرماه 1391 به کشور بازگشت و رسیدگی قضایی به پرونده قطور او آغاز شد.
در جریان رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی در دادگاه بود که جنبههای جدیدی از اتهامات امنیتی، سیاسی و اقتصادی او در مطبوعات بر سر زبانها افتاد. اتهامات به حدی جدی و مستند بود که حتی اسامی مستعاری که مورد استفاده قرار گرفته بود، مطرح شد. مهدی هاشمی در قسمتی از پرونده با نام مستعار «جونیور» ظاهر میشد و در قسمت دیگری با نام «ام.آر.» ناپدید میشد، روزی با اسم مستعار «شُل» میآمد و روز دیگری با نام «ام.اچ.بی» میرفت، یک بار با نام مستعار «گامبو» ایمیل میفرستاد و بار دیگر با آدرس «آقاکپل» ایمیل میگرفت. شمار زیادی از این مسائل بود که بر اهمیت پرونده آقازاده جنجالی میافزود.
این روزها که دادگاه مهدی هاشمی به جلسات آخر خود نزدیک میشود، همگان نگران آن هستند که فشارهای مختلف بر دستگاه قضا، سنگینتر از پرونده متهم باشد و بر پرونده فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تأثیر بگذارد، لیکن امید میرود شمشیر دستگاه قضا تیزتر از زبان رابطها و واسطهها باشد. در ادامه گزارش ویژه «رمز عبور» برای اولین بار ناگفتهها و جزئیات بخشی از اتهامات امنیتی، سیاسی و اقتصادی مهدی هاشمی را بررسی میکند.
* * *
بخش اول پرونده سیاه مهدی هاشمی
بخش دوم پرونده سیاه مهدی هاشمی
بخش سوم پرونده سیاه مهدی هاشمی
بخش چهارم پرونده سیاه مهدی هاشمی
* * *
7- اختلاس همراه با جعل اسناد از سازمان بهینهسازی مصرف سوخت
به دنبال ماده 121 قانون برنامه سوم توسعه مبنی بر کاهش مصرف حاملهای انرژی، از سال 1379 شرکت بهینهسازی مصرف سوخت کشور در وزارت نفت با مدیریت مهدی هاشمی تشکیل شد. هادی عرب قبادی کارمند روابط عمومی شرکت بهینهسازی مصرف سوخت کشور اعتقاد دارد کلیه مهرهچینیهای مدیران سازمان توسط مهدی هاشمی صورت گرفته است و ساختمان سازمان کاملاً یکدست و گوشبهفرمان وی بوده است و اگر تخلفاتی در بخشهای مختلف سازمان صورت پذیرفته باشد، متأثر از وجود دیکتاتوری و فضای حاکم بر سازمان در آن ایام بوده است. با تحقیقات به عمل آمده و برابر اسناد و مدارک موجود، مشخص گردید مقادیری از وجوه متعلق به دولت به صورت غیرقانونی و با سندسازی و اخذ استعلامهای صوری توسط مهدی هاشمی و با همکاری سایر کارمندان شرکت و تبانی با برخی از پیمانکاران به نفع خود یا دیگران برداشت گردیده است.
حمزه کرمی مدیر روابط عمومی شرکت بهینهسازی، در خصوص نحوه تأمین بخشی از هزینههای انتخاباتی توسط مهدی هاشمی چنین اظهار داشته است: «در جریان انتخابات دوره نهم بخشی از هزینههای تبلیغاتی انتخاباتی پدرش را از بودجه بهینهسازی و بخشی دیگر را از پیمانکاران مختلف دریافت میکرد که به نوعی مجبور بودند برای قرارداد کاری خود کمک کنند. خودروسازها، پالایشگاهها و کارخانههای بزرگ که نوعاً مشکل سوخت داشته و با بهینهسازی مراوده داشتند، بخشی از مخارج ستاد هاشمی را به مهدی دادند. افرادی هم برایش در پاکت، دلار و یورو میآوردند و مهدی میگفت اینطور کمککنندگان لو نمیروند زیرا اگر چک بدهند بعداً پدرشان را در میآورند... کلیه هزینه انتخابات سال 84 در ستاد سمیه از رانت و بودجه بهینهسازی به طور مستقیم یا از طریق پیمانکاران تأمین میگردید.»
اظهارات جهانبخش خانجانی نیز با اندکی تفاوت همانند اظهارات حمزه کرمی است. حمزه کرمی اظهار داشته است: «مهدی هاشمی در واقع منبع مالی ستاد پدرش بوده... و در کل بالای 5میلیارد تومان صرف انتخابات [کرد،] خصوصاً بخشی از آن از بودجه بهینهسازی مصرف سوخت کشور بوده است... آگهیهایی که به مطبوعات استان در زمینه تبلیغ از بهینهسازی داده میشود فقط به منظور جلب مطبوعات استان برای همکاری و تبلیغ آنها از آقای هاشمی به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری بود و اگر پدر در آن وقت کاندایدا نبود، به هیچ وجه مبلغ 120میلیون تومان آگهی به مطبوعات استانی و محلی برای تبلیغ بهینهسازی اختصاصی نمییافت. در واقع میخواست مطبوعات استانی و محلی را نمکگیر کند و با دادن آگهی، آنها را به آقای هاشمی خوشبین نماید و طرفدار نماید.»
اظهارات مهدی حسینیزاده مسئول اتاق فکر انتخابات، حاکی از آن است که مهدی هاشمی بیان نموده که میتواند برای تأمین مالی ستاد، از پروژههای مطالعاتی سازمان بهینهسازی استفاده نماید، به گونهای که در مقابل ارائه خدمات انتخاباتی به ستاد آقای هاشمی پروژههای مطالعاتی سازمان به افراد یا گروهها واگذار گردد. س.س. اعتقاد دارد در دوره انتخابات ریاست جمهوری 8/7میلیارد تومان از بودجه بهینهسازی خرج شده است و 80% سندهای فروردین قطعاً برای انتخابات است.
اظهارات همکاران مهدی هاشمی پیرامون نحوه برداشت وجوه نیز جالب توجه است. محمدرضا رجبی در خصوص دریافت 500هزار دلار گفت: «قبل از انتخابات نهم، مهدی هاشمی به من گفت برو شرکت بهینهسازی و از س. یک بسته بگیر. من آمدم دفتر آقای س. یک پاکت که حدوداً پنج بسته صدهزار دلاری باند رولشده بود از وی گرفتم و تحویل مهدی هاشمی دادم. این مبلغ 500هزار دلاری بود که آقای س. از طریق ارتباط با پیمانکاران تهیه میکردند که بخشی از سنددارها دروغی و ساختگی بود که در شرکت فقط پرونده مالی داشت و هیچ وجود خارجی نداشتند و برای این که پولها ردیابی نشوند، از طریق ریال به دلار پولشویی انجام میدادند. این پولها که در بخش داخلی و ریالی شرکت بود -که اصطلاحا بخش خانگی نام داشت- و زیر نظر آقای س. بود، یا از طریق قراردادهای تبلیغاتی بود که خودشان از طرف همان شرکت طرف قرارداد بهینهسازی تبلیغ میدادند که روزنامهها را بخرند و پولش را چند برابر از آن شرکت میگرفتند یا این که شرکتها از سازمان بهینهسازی سوبسیدی به عنوان بهاصطلاح انرژی میگرفتند و چون تشخیص آن از یک ریال تا یکمیلیارد ریال فقط با تشخیص کارشناس سازمان بود، بالطبع سازنده (تجاری، یخچال، آبگرمکن و...) آماده هر گونه پرداختی از محل سود بود. پولها کاملاً یکجا تبدیل به دلار میشد و برای هزینه کردن باز به ریال تبدیل میشد که خود به یک معضل تبدیل شده بود.»
حسب اظهارات محمدرضا رجبی، مهدی هاشمی 50هزار دلار به آقای حسینیزاده در محل ستاد سمیه تحویل میدهد. رسیدهای پول را هم خانم زمردیان دریافت نموده که ظاهراً جزو اسناد انتخابات بود که به دفتر دانشگاه آزاد منتقل شده بود. حمزه کرمی در خصوص نحوه برداشت از بهینهسازی گفت: «ابتدا مبلغ مورد نظر که قرار بود از سازمان برداشت شود مشخص میشد. مثلاً اگر تا 20میلیون تومان بود، از اختیارات مدیر واحد بود که با سه استعلام یک پروژه را تعریف و اجرا نماید و ما هم از همین سادگی کار سوءاستفاده کردیم. اما بالای 20میلیون تومان تا مبلغ 100میلیون تومان را باید در کمیسیون معاملات مجوز میگرفتیم که آنها هم اغلب آدمهای مهدی بودند. س. بود مدیر حقوقی و یک عضو هیأت مدیره که همه حرفشنوی مهدی بودند و ما هرچه میخواستیم تا سقف 100میلیون تومان از آنجا مجوز میگرفتیم. یک وقتهایی کمیسیون تشکیل نمیشد و یا خودمان تصمیم میگرفتیم تا تشکیل کمیسیون یک پروژه را 50 یا 60میلیون میشد اجرا میکنیم. در آنجا از روشی به نام شکستن معامله استفاده میکردیم یعنی دو یا سه بار همان عمل مرحله اول... یعنی با سه استعلام زیر 20میلیون تومان را اجرا نموده و مبلغ 60میلیون تومان این گونه تحصیل و سپس برای امور انتخابات مصرف میکردیم. اگر میخواستیم پروژهای بالای 100میلیون تومان تعریف کنیم، باید از هیأت مدیره اجازه میگرفتیم و آنها به راستی اجازه میدادند، زیرا مهدی عضو هیأت مدیره بود و خود همه را قانع میکرد تا به هر طرحی رأی بدهند. ملاحظه میفرمایید که ساده بودن برداشت پول در چنین سیستمی که مدیریت واحد و هماهنگی داشته باشد چقدر عیان است. کافی است مدیران با هم هماهنگ باشند و یک حسن معادیخواه که تا شب 50 عدد استعلام برایت فراهم میکند را هم داشته باشید. میتوانی روزانه صدها میلیون تومان از آنجا برداشت نمایی و این مسأله بود که باعث وسوسه شدن مهدی و سایرین مانند بنده گردید که از این پولهای بیحساب استفاده نماییم. ساده بودن برداشت پول از سازمان بهینهسازی بود که در آن شرایط او را وسوسه کرد به جای پول شخصی از بیتالمال برای انتخابات استفاده نماید.»
مورد اتهامی دیگر مهدی هاشمی فاکتورسازی پرداخت 000/700/246/2 ریال به حسن معادیخواه برای چاپ مجدد 12 عنوان کتاب کودک بود. برخی اسناد و اظهارات همکاران مهدی هاشمی حکایت از آن دارد که در سال 1383 قرار میشود شرکت بهینهسازی مصرف سوخت اقدام به چاپ 26 عنوان کتاب کودک به قیمت 450 تا 520میلیون تومان نماید. در این راستا از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز اخذ شد و کتب توسط حسن معادیخواه چاپ و هزینه آن اخذ میشود، لیکن چون حسن معادیخواه وجوهی بابت چاپ پوسترهای تبلیغاتی از مهدی هاشمی طلبکار بوده است برای اخذ طلب خود با دستور مهدی هاشمی اقدام به فاکتورسازی به عنوان چاپ مجدد 12 عنوان کتاب کودک بدون مجوز وزارت فرهنگ و ارشاد مینماید. در واقع تیراژ کتابهایی که باید چاپ میگردید 600هزار جلد بود که تنها 5هزار جلد چاپ شد ولی فاکتور برای 600هزار جلد تهیه و وجه آن دریافت گردید.
حسن معادیخواه مدیر عامل نشر ذره اظهار داشت از دورههای نهم و دهم ریاست جمهوری، برای ستادهای انتخاباتی کار تبلیغاتی و نشر و چاپ انجام میداده است. این مطلب به تأیید شخص مهدی هاشمی نیز رسیده است. در دوره نهم فقط برای ستاد آقای هاشمی رفسنجانی در خرداد 84 حدوداً 1200میلیون تومان هزینه این عملیات شده است. وی در خصوص نحوه وصول این مبلغ اظهار داشت مبالغ را نقداً و در دوره انتخابات از مهدی هاشمی در ستاد به صورت تراول در هم دریافت نموده است. مبلغ 680میلیون تومان در زمان انتخابات گرفته است و 300میلیون تومان پرداخت نشده است که مبلغ 220میلیون تومان (224670000 تومان) بابت کتاب کودک گرفته است. حسن معادیخواه در تاریخ 31/3/88 میافزاید: «مهدی هاشمی در دفتر خودش تنها گفت چقدر از طلب شما مانده است؟ گفتم حدود 550میلیون تومان. گفت خب بیا کتابهای کودک را که 12 عنوان بود به نام 12 انتشارات دیگر فاکتور کنید و مبلغش را بگیرید. ما این کار را در قالب انتشارات «آخرین پیام» انجام دادیم و پولش را گرفتیم...» معادیخواه در تاربخ 12/7/1391 بیان میدارد: «پس از انتخابات سال 1384 برای مطالبات ستاد پیش ایشان [مهدی] رفتم. گفت حالا بهت میگم. بعد از چند بار رفت و آمد ایشان گفت یکسری دیگر کتاب کودک چاپ کنید کمتر و پولتان را بردارید. من با حمزه کرمی صحبت میکنم. به هر حال حمزه کرمی با من صحبت کرد و قرار شد این کار را بکنیم. معاون ایشان آقای صادقی قبول نکرد و گفت این کار خلاف است. آقای قبادی را جای ایشان گذاشتند. البته ایشان گفت با دو ناشر دیگر بیایید، به اسم نشر ذره نباشد. من هم انتشارات آخرین پیام مربوط به پدر خانم آقای ناصر هاشمی بود که مهرش در اختیار من بود و 6 عنوان را همه به نام آن انتشارات زدهام. البته ناصر قبول نکرد ولی ما چارهای نداشتیم... چون مطالبات کاغذفروشیها بابت ستاد مانده بود. مقداری از سری دوم کتابها را چاپ کردیم. در تیراژ 5هزار یا مقداری بیشتر با هماهنگی آقای قبادی و کرمی تأیید آنها، وجوه فاکتورها را گرفتم و مطالبات ستاد را پرداخت کردیم.»
معادیخواه در خصوص میزان مطالبات چنین توضیح میدهد: «حدود مبلغ 540میلیون تومان [طلب] بود، تعداد 60000 [ظاهراً 600هزار جلد صحیح است] جلد کتاب منتشر شد. از هر عنوان کتاب (12 عنوان) فاکتورها از انتشارات دارالفکر برای 6 عنوان کتاب به خاطر این که مدیر آن به من اطمینان داشت، سربرگ هم با مهر سفید به من داد. انتشارات آخرین پیام مربوط به آقای پدر خانم حسن هاشمی (مرحوم مهدوی) بود که سربرگ و مهر در اختیار بود. لذا فاکتورها را صادر کردم که 6 عنوان آن هم مربوط به انتشارات آخرین پیام بود. سری اول کتاب کامل چاپ شده و تحویل شده است. سری دوم کتاب، حدود 40هزار که چاپ شده است، مبلغ 220میلیون تومان از بهینهسازی خارج گردید. این مبلغ (220میلیون تومان) با دستور و برنامهریزی مهدی هاشمی از حساب شرکت بهینهسازی خارج شده است.»
لیست عناوین این کتب عبارتند از: 1- آبگرمکن کوچک من، 2- پنجره و باد، 3- راهنمای سوخت، 4- آبگرمکن خورشیدی، 5- خانهداری برای چشم آبی، 6- درخت توت و درخت گردو، 7- گربه راهراه، 8- لانه کلاغ، 9- لباس گرم برای خرگوش بازیگوش، 10- خاله خرسه، 11- پاکوتاه و خاله مرغابی، 12- سطل مهربان، 13- اشک تمساح.
اظهارات سایر مطلعین و مداخلهکنندگان در این ماجرا نیز در تأیید مطالب فوق است:
1- اظهارات مورخ 25/9/1389 حسن هاشمی بهرمانی (پسرعموی مهدی هاشمی و شریک حسن معادیخواه) حاکی از آن است که پروژه کتاب کودک از سال 1383 به قیمت 450 تا 520میلیون تومان کلید خورده و امتیاز آن از وزارت ارشاد گرفته شده تا برای سازمان بهینهسازی چاپ شود که چاپ شده و توزیع شده و پول آن هم گرفته شده است. این با زمان انتخابات تلاقی کرد و آقای معادیخواه طلبکار بود و برای چاپ مجدد کتاب کودک به تعداد 600هزار عدد از سوی وزارت ارشاد، تأییدیه نداشتهاند و...
2- اظهارات مورخ 10/6/1388 هادی عرب قبادی: «فلسفه چاپ این کتب، به طلب آقای حسن معادیخواه از آقای مهدی هاشمی رفسنجانی بابت تبلیغات انتخاباتی سال 1384 برمیگردد. این راهکاری بود که مبتکر آن شخص حسن معادیخواه بود. وی در نظر داشت طلب حدود 500میلیون تومانی خود را به این روش از منابع بیتالمال وصول نماید. البته آقای حمزه کرمی، نامهای صوری برای مدیرعامل سازمان، مهدی هاشمی رفسنجانی نوشتند و درخواست چاپ کتب مذکور کودک (26 عنوان) را نمود. پس از موافقت مدیرعامل، کار از طریق آقای معادیخواه، بین چند شرکت صوری تقسیم گردید. نامهها درخواست و سه فقره استعلامهای مربوطه از سوی شرکت نشر ارائه گردید. اسناد پرداخت مالی و مدارک مورد نظر به آن ضمیمه شد. امضای آخر سند (تصویبکننده) باقی مانده بود و آقای حمید صادقی، معاون آقای کرمی زیر بار امضای آن نرفت. اسناد مذکور توسط آقای معادیخواه، نزد آقای هاشمی برده شد و چون آقای مهدی هاشمی رفسنجانی در جریان بدهی خود به آقای معادیخواه بودند، اسناد را امضا نمودند. پس از تکمیل امضاها، اسناد جعلی به امور مالی سازمان ارسال شد و یکییکی مراحل سند رسمی را گذراندند و توسط آقای حسن معادیخواه یا عوامل وی، چکهای مربوطه وصول گردید و طلب انتخاباتی ایشان بدین طریق وصول گردید. البته کتب چاپشده در تیراژ 50هزار عدد قرار بود از طریق سیستم پست به ادارات آموزش و پرورش استانها ارسال گردد و رسید پستی آن ارائه گردد. کلیه اسناد مذکور و مکاتبات داخل آن و مدارک منضمّ به آن جعلی و باطل است. انتشارات گلهر، آخرین پیام و... شرکتهای صوری بودند. کتب مذکور در تیراژ بسیار بسیار اندک حدود 50 عنوان فقط برای نمایش چاپ گردید.»
اظهارات مورخ 24/9/1388 هادی عرب قبادی نیز تأکیدی بر موضوع است. وی مطابق اظهارات مورخ 30/8/1388 در این خصوص گفت: «امضای تهیهکننده اسناد را اینجانب انجام دادهام و مسئولیت آن را میپذیرم. کلیه فاکتورها و استعلام قیمتها صوری بوده و اینجاب با علم و آگاهی از این که کتب مربوطه در واقع چاپ نشده است و کل کار صوری میباشد، نسبت به امضای آن اقدام کردم. تهیهکننده اسناد و... اینجانب در جریان صوری بودن فاکتورها و استعلام قیمتهای آن بودهایم.»
3- اظهارات مورخ 2/4/1388 حمزه کرمی مسئول روابط عمومی: «...در دفعات مختلف 500میلیون تومان به صورت غیرقانونی و با سندسازی در اختیار مهدی هاشمی برای انتخابات قرار گرفت. کل کتابهای سازمان بهینهسازی توسط نشر ذره چاپ میشد و مسئولیت آن را آقای حسن معادیخواه برعهده داشت... آقای حسن معادیخواه توسط مهدی هاشمی توجیه شده بود. بر این اساس وجوهی که با سندسازی از سازمان بهینهسازی پرداخت میشد، به طور کامل در وجه حسن معادیخواه بود که نیمی از آن بابت چاپ کتاب و نیمی دیگر بابت چاپ پوستر و اقلام تبلیغاتی انتخابات بود.»
اظهارات تکمیلی حمزه کرمی در تاریخ 14/6/1388 نیز بدین شرح است: «مبلغ حدود 500میلیون تومان از سازمان بهینهسازی مصرف سوخت در قبال فاکتورهای جعلی چاپ کتاب پنججلدی کودک، توسط حسن معادیخواه دریافت گردید. بنا به دستور مهدی هاشمی مدیرعامل سازمان و از طریق هماهنگی با آقای س. و فرهنگسازی و ارتباطات. اینجانب نیز دستور هماهنگی صادر کردهام که مسئولیت فرهنگسازی و اطلاعات برعهده اینجانب بود. قرار بود کتاب پنججلدی کودک به تعداد 200هزار نسخه پنججلدی -یعنی یکمیلیون عدد- چاپ کند ولی فقط 25هزار عدد را چاپ نمود. [آن طوری که به خاطر دارم] ولی فاکتور اصلی او یکمیلیون نسخه بود که چنین کتابی به آن تعداد چاپ نشد. سندسازی با فاکتورهای جعلی توسط حسن معادیخواه و تأیید مهدی هاشمی و سپس در قسمت فرهنگسازی با سندی که به امضای کارشناسان شامانی، قبادی و صادقی رسید صورت گرفت. این کار با فشار مهدی هاشمی انجام شد... در جریان چاپ پوستر برای هاشمی رفسنجانی، او [معادیخواه] داوطلبانه پوستر آقای هاشمی را در چاپخانه خود چاپ کرد و در مقابل با فاکتور چاپ کتابهای کودک، پول خود را از بهینهسازی اخذ نمود. وی با پسرعموی مهدی هاشمی که در واقع برادرزن او نیز میباشد، به نام ناصر هاشمی شریک بود و در جریان انتخابات علاوه بر چاپ پوسترهای هاشمی، مبادرت به تهیه رایانههای ستاد با همکاری س.س. نمود. در مورد چاپ پوستر آقای هاشمی توسط حسن معادیخواه در جریان انتخابات وی با هماهنگی مهدی هاشمی 500میلیون تومان پوستر چاپ کرد و به جای اخذ وجه، فاکتور مبنی بر چاپ کتاب پنججلدی کودک 200هزار نسخه صادر نمود ولی از آن کتاب فقط تعداد اندکی چاپ شد و فاکتور صوری بود. بقیه بابت پولهای پوسترها تسویه گردید و در واقع اولین اقدامات تبلیغاتی در انتخابات را حسن معادیخواه آغاز نمود. به عبارتی او باید یکمیلیون کتاب چاپ میکرد و فقط 200هزار کتاب چاپ کرد و بقیه را با فاکتور صوری از سازمان معادل 500میلیون تومان پول گرفت.»
اظهارات تکمیلی حمزه کرمی مورخ 24/9/1388 نیز به شرح ذیل است: «[معادیخواه] از طرف شرکت نشر ذره مبلغ 320میلیون تومان برای چاپ پوسترهای آقای هاشمی از محل چاپ مجدد کتاب کودک دریافت نمود یعنی یک بار قبل از انتخابات کتاب را چاپ نمود و بعد از انتخابات آن را تجدید چاپ کرد. فاکتورهای مربوط به تجدید چاپ، مبلغ فاکتور مذکور 220میلیون تومان بود بابت چاپ پوسترهای آقای هاشمی از سوی معادیخواه کارسازی شد یعنی پول آن را بنا به دستور مهدی هاشمی از محل بهینهسازی دریافت کرد. حتی پیشنهاد این که پول مطالبه 220میلیونی حسن معادیخواه از چه محلی تأمین شود از سوی مهدی هاشمی ارائه گردید و بدون صورت مهدی هاشمی به جای این که از پول شخصی خود مبلغ 220میلیون تومان طلب معادیخواه را برای چاپ تبلیغاتی پدرش به وی پرداخت نماید از محل تجدید چاپ کتاب کودک این مبلغ را کمک نمود.»
4- اظهارات شامانی نیز ادعاهای دیگر همکاران مهدی هاشمی را تأیید میکند: «در خصوص این فاکتورها، فاکتور یکمیلیون کتاب قبلاً توضیح دادم که آقای صادقی این اسناد را امضا نکرد به دلیل غیرقانونی بودن و تسلیم هیچ یک از فشارها نشد، تا این که آقای هاشمی شخصا وارد عمل شد و اسناد را امضا نمود. آقای معادیخواه فاکتورهای صوری (شاید نزدیک به 20 فاکتور) را با اسامی شرکتهای مختلف برای فرار از مناقصه ارائه نمود که کاری در قبال آن انجام نشده بود و صرفاً مربوط به انتخابات بوده است (به نقل از خود معادیخواه) اجازه بررسی این فاکتورها و استعلامها بنا به دستور آقای هاشمی و کرمی به پرسنل داده نمیشد کما این که مدیران نیز قدرت عدم تمکین دستورات وی را نداشتند، چه برسد به ما. چیزی حدود 500میلیون تومان آقای معادیخواه بابت وجوه انتخابات و چاپ کتاب کودکان دریافت نمود. به خصوص در ایام انتخابات به این شکل عمل میکردند که مبلغ معامله را میشکستند. میخواستند درست عمل کنند مثلاً 500میلیون تومان که بابت چاپ کتاب کودکان بوده است و باید مناقصه میرفتند ولی برای فرار از مناقصه که فاکتورهای متعدد کار تقسیمشده با مبالغ کمتر از سقف معاملات کوچک (20میلیون تومان) و از این طریق سوءاستفاده مینمودهاند.»
شامانی طی مواجهه حضوری مورخ 19/7/1391 مابین وی و حسن معادیخواه، اظهارات معادیخواه در خصوص وصول طلب انتخاباتی از محل بهینهسازی را مورد تأیید قرار داد و در مواجهه حضوری با مهدی هاشمی و حسن معادیخواه اظهار داشت: «در مقطع بعد از انتخابات آقای حسن معادیخواه در روابط عمومی شرکت حضور یافت و عنوان نمود بابت هزینههای انتخاباتی طلبکار میباشد و قرار است از محل کتاب کودک تسویه گردد. بنا به دستور آقای کرمی گزارش خرید کتب تنظیمشده به دست آقای هاشمی رسید. آقای هاشمی چند بار گزارش را تصحیح نمود و نهایتاً مجوز خرید را صادر نمود. بلافاصله آقای معادیخواه استعلام مالی و فاکتورهای مربوطه را ارائه نمود و اسناد پرداخت مربوطه تنظیم گردید. آقای صادقی اسناد را باید امضا میکرد ولی به هیچ عنوان این کار را نمیکرد و عنوان میکرد این اسناد مورد دارد و بعداً دردسر درست مینماید. آقای کرمی از بیرون شرکت پیگیر امضای اسناد بود که آقای صادقی میگفت از خود آقای هاشمی بپرسید... خود آقای هاشمی اسناد پرداخت را امضا نمود. این اقدامی غیرمعمول است و مدیرعامل هیچ وقت سند پرداخت امضا نمیکند. استعلام صوری بوده و توسط آقای معادیخواه ارائه میگردید برای فرار از کمیسیون معاملات و قوانین موجود. فاکتورهای موجود به نام دارالفکر، آخرین پیام و گل مهر شرکتهایی بودند که فاکتور آورده میشد و هر دفعه یکی از این شرکتها پایینترین قیمت را میدادند تا برنده معامله شوند. همچنین مطلع شدم که کتابها به تعداد ثبتشده در فاکتورها چاپ نگردیده است که این موضوع در مواجهه با آقای معادیخواه مشخص شد درست بوده است. از سال 1381 نیز مناقصه برگزار گردید که به مبلغ حدود 3میلیارد تومان که در آن موقع رقم بسیار بالایی بود شرکت نگاه سبز شرقی در مناقصه شرکت نموده بود و گزارش تأیید وضعیت شرکتها که توسط آقای زم رئیس روابط عمومی تهیه شده بود، قید گردیده بود که این شرکت امتیاز لازم در مناقصه را ندارد ولی شرکت نگاه سبز شرقی برنده مناقصه اعلام گردید، در حالی که تنها یک هفته از تاریخ تشکیل آن (طبق روزنامه رسمی) میگذشت.»
مورد اتهامی دیگر مهدی هاشمی، پرداخت مبلغ 40/982/285/3 ریال به حسن معادیخواه با وساطت شرکت تولیدی و صنعتی پارس کمپرسور است. حسن معادیخواه بابت طلب خود از چاپ پوسترهای انتخاباتی به مهدی هاشمی مراجعه کرد و مهدی هاشمی اظهار داشت که برنامه نرمافزاری را که شخصاً از خارج خریده است به واسطه یک شرکت دیگر به سازمان بهینهسازی مصرف سوخت کشور فروخته و طلب خود را وصول نماید. حسن معادیخواه در این خصوص چنین اظهار میدارد: «بعد از انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری با توجه به این که مقداری از طلب ما از ستاد مانده بود، پیش مهدی هاشمی در بهینهسازی رفتم. او گفت من نرمافزارهایی با برنامههای هاچ و یا برنامههایی را از خارج از کشور با پول خودم خریداری کردهام... اینها را بگیرید، دو شرکت بیاورید، فاکتور کنید، پولتان را از سازمان بگیرید. من دو شرکت ایدهگستر و سارنگ (هر دو شرکت فاقد سابقه ثبتی هستند) را آوردم. البته در مورد شرکت ایدهگستر، آقای شکوری (مدیرعامل) فکر میکرد عدد فاکتور 300میلیون ریال است. وقتی فهمید مبلغ به تومان است. ناراحت شد و قرار شد من فقط پول بیمه و مالیات 10% فاکتور را به ایشان بدهم.» به علاوه محسن شکوری مقدم، مدیرعامل شرکت ایدهگستر، فروش سیدی مربوط به اصول آموزش بهینهسازی سوخت به تقاضای معادیخواه به شرکت بهینهسازی مصرف سوخت کشور را تأیید نموده است.
معادیخواه در ادامه توضیح داد: «این فاکتورها را به آقای س. دادیم، آقای س. گفت به نام شرکت پارس کمپرسور بزنید. من این کار را کردم و فاکتورها را تحویل آقای س. دادم، چون شرکت پارس کمپرسور را نمیشناختم. یک روز آقای لهراسبی تماس گرفت و گفت بیا چک را بگیر. مهدی هاشمی آن زمان مکه بود. چک را گرفتم. گفت زود نقدش کن و بیاور. من تعجب کردم، چون قرار بود این مبلغ را ما از بدهی ستاد آقای هاشمی رفسنجانی کم کنیم. به او چیزی نگفتم. چک را به آقای ناصر هاشمی دادم. مبلغی از آن را به حساب من ریخت و یک چک 73 یا 75میلیون تومانی تضمین هم گرفت. گفت این مبلغ را به لهراسبی (کارمند مجمع تشخیص مصلحت نظام) بده تا بعداً تسویه کنیم. من چک را به لهراسبی دادم. او گفت بقیهاش... گفتم خودم با مهدی هاشمی صحبت میکنم. عصر لهراسبی و فریادرس به دفتر آمدند و تلفن را به من دادند. مهدی هاشمی شروع به فحاشی و تهدید کرد [که] اگر پول مرا ندهید چنین و چنان میکنم. من هم یک چک بانک رفاه به مبلغ حدوداً 20میلیون تومان کمی بیشتر یا کمتر به آنها دادم... آقای صادق... پسرخاله مهدی هاشمی یک بار به من گفته بود چک تو را دیدهام یا چک تو را مهدی به من داد برای نقد کردنش یا خرج کردنش. [مقصود چک 20میلیون تومانی بانک رفاه است.]»
با بررسیهای بهعملآمده از اسناد ملاحظه شد چک شماره 107317 مورخ 19/5/1384 به مبلغ 040/983/285/3 ریال از حساب جاری 0026925835 بانک تجارت شعبه سمیه شرقی صادره توسط شرکت تولیدی و صنعتی پارس کمپرسور در وجه شرکت ایدهگستر بابت نرمافزار درخواستی صادر گردیده است که طبق تصویر چک، توسط شخصی به نام حامد احمدی فرزند سیدمحمدکاظم (بازرس علیالبدل شرکت ایدهگستر) وصول شده است. بررسیها نشان داد که چک موصوف به چهار فقره چک بینبانکی(جدول 1) به شرح ذیل تبدیل شده است:
که جمع آن برابر 000/000/286/3 ریال است. چک شماره 982382 مورخ 30/5/1384 مبلغ 000/200/2 ریال در وجه حامل از حساب جاری شماره 3080379 حسن معادیخواه که توسط شخصی به نام محمدمهدی جعفریزاده وصول شده است. رسید مورخ 27/5/1384 حکایت از دریافت چک برای مهدی هاشمی به مبلغ 310میلیون تومان دارد. این رسید توسط شخصی به نام علی فریادرس مرقوم شده و قید شده است که مبلغ 730میلیون ریال چک تضمینی و چک بانک رفاه شعبه میرداماد حساب 379/308 به نام حسن معادیخواه به مبلغ 000/000/200/2 ریال و مبلغ 000/000/170 ریالی برای مهندس مهدی هاشمی بهرمانی دریافت نموده است. مهدی هاشمی طی مواجهه حضوری مورخ 19/7/1391 مابین وی و محسن شامانی و حسن معادیخواه، ابتدا پس از رؤیت رسید دریافت وجه به واسطه علی فریادرس، از آقای حسن معادیخواه ادعای طلب به واسطه تنخواهی که به حسن معادیخواه داد نمود. لیکن راجع به مقدار این تنخواه ادعا نموده که یادش نمیآید، ولی اذعان نمود که از بودجه ستاد بوده که بابت چاپ به ایشان داده شده است. به فرض صحت ادعای مهدی هاشمی، معلوم نیست این طلب چرا باید به شخص مهدی هاشمی برگردد و چرا به حساب شرکت بهینهسازی مصرف سوخت کشور واریز نشده است. در این مواجهه، سپس معادیخواه اظهار داشت: «در مورد گفتههای آقای مهدی هاشمی، به هیچ عنوان تنخواهی در اختیار من قرار نگرفته است. اگر ایشان تنخواه داده است، رسیدشان را نشان دهند. اختلاف من با آقای هاشمی، از سر همین رسید شروع شد و بحث حکمیت، چند ماه بعد از آن که ما خدمت آقای هاشمی رفسنجانی رسیدیم، تاریخ رسیدی که من دادهام فکر نمیکنم با اصل چک که از پارس کمپرسور گرفته شده است بیش از چند روز باشد. ایشان مکه بودند. جلسه حکمیت کی تشکیل شده است؟ شاهد این مدعای من آقای حسن هاشمی (ناصر) پسرعمومی ایشان است. حسابرسی که انجام شده است کجا است؟ (مربوط به ستاد) آقای ناصر هاشمی کارها را چاپ میکرد. بعد از تأیید ناظر ایشان که اسمشان را من نمیدانم من به ستاد میبردم و پول دریافت میکردم. البته بخشی ریالی هست، به طریق ارز داده میشود، مثل درهم و یا دلار که ما هم این گزارش پرداختها را بعد از چند ماه که از اختلافمان گذشت به آقای محمود هاشمی دادیم که گزارش مالی توسط آقای حسن هاشمی (ناصر) تهیه شده بود. جالب اینجاست ما همیشه از ستاد طلب داشتیم. نه این که آنها به ما تنخواه داده باشند، کمک مالی هم فقط یک مورد بود. آن هم توسط آقای ناصر هاشمی، یک شرکت کمک کرده بود. آن را هم در گزارش مالی برای آقای محمد هاشمی نوشتیم.»
وی در خصوص علت پرداخت این وجه به مهدی هاشمی میگوید: «در اصل ایشان یک محافظ به درب منزل من فرستاد و خانواده مرا تهدید کرده است. حال میگوید به چه دلیل پرداخت کردیم؟ بله بنده از ترس تهدید خانوادهام، این پول را پرداخت کردهام، چرا که این در راستای تهدید تلفنی ایشان [مهدی هاشمی] بوده است.» اظهارات مورخ 9/7/1391 حسن هاشمی بهرمانی، شریک حسن معادیخواه نیز مؤید این امر است.
مضاف بر موارد فوق، اظهارات س.س. در خصوص دریافتیهای مهدی هاشمی از سازمان بهینهسازی نیز قابل توجه است. وی اذعان میدارد: «...[مهدی] میرفت از داخل اینترنت کلی پرینت تهیه میکرد، میشد کتاب، ولی همهاش اطلاعات اینترنت بود. بیشتر این کار را معادیخواه برایش انجام میداد. بعد میآمد میگفت 100میلیون تومان برای اسناد فنی، ولی همهاش از اینترنت کپی میشد. از اینها از روز اول سازمان تا آخر سازمان زیاد داشتیم منتها خودش بود و امور مالی، چون اطلاعاتش خیلی زیاد بود مهدی و واقعاً هم هوش میخواهد، مطالب اینترنت را خوب میخواند... اینها را پرینت میگرفت، مثلاً میشد 50هزار صفحه. بعد میداد به کتابخانه فقط میشد هزینه پرینت و صحافی و اینها. بعد به اسم این که از یک شرکت، اطلاعات فنی خریده... این از روز اول سازمان زیاد بود و قیمت میگذاشت. مثلاً این کتاب 100 دلار، 200 دلار، اینها دیگر [با] مدیرعامل بود. نه کمیسیون معاملات میآمد، نه در هیأت مدیره میآمد. مثلاً کتاب 500 دلاری را بعد فاکتور میکرد 20 میلیون، 30 میلیون، 50 میلیون...» همچنین وی در خصوص شرکت پارس کمپرسور میگوید: «یک ارتباط مشکوکی همیشه در داخل سیستم با پارس کمپرسور بود... پارس کمپرسور حدود 30 الی 35میلیون دلار به انتخابات کمک کرده است... یکی دیگر از این اسناد بحث 300میلیون تومانی توی قرارداد با پارس کمپرسور است، خرید اسناد که به معادیخواه پرداخت شده است. 2 - 3 تا شرکت است که به معادیخواه پرداخت شده است. چون امضای آنها را هم خودم زدم. همان خرید اسناد فنی، الحاقیه خورده یا یک چیز از توی قرارداد پارس کمپرسور، اصلا مشخص است ما به پارس کمپرسور همیشه به خاطر تحویل کمپرسور پول میدادیم ولی این 300میلیون تومان، تحویل کمپرسور نیست. خرید اسناد فنی است که به معادیخواه پرداخت شده و کپی آنها در کتابخانه موجود است.»
در نمونه دیگر به هر حال 000/000/200/3 ریال به حمزه کرمی به عنوان هزینه تبلیغات انتخاباتی روزنامهها پس از تبانی و برنده نمودن شرکت نگاه شرقی سبز با مدیریت آقای امیرعلی آقایاری پرداخت شد. وجوهی به عنوان انجام پروژههای پیمانکاری، به وی پرداخت میگردد که اسناد کلیه پرداختها موجود است. طی توافق بهعملآمده میان حمزه کرمی، مهدی هاشمی و امیرعلی آقایاری، قرار میشود تا کلیه کارها -ولو کارهای ناقص- توسط شرکت بهینهسازی مورد تأیید واقع شود و در عوض مبالغی به فاکتورها که بسیاری از آنها بر مبنای استعلامهای صوری صادر شده بود، اضافه گردد و پس از وصول چک به واسطه حمزه کرمی بابت پرداخت به روزنامهها به کار گرفته شود.
گزارش اداره ثبت شرکتها و موسسات غیرتجاری، حکایت از فقدان سابقه ثبتی در خصوص شرکتها و موسساتی که از آنها استعلام اخذ میشد دارد. این شرکتها عبارتند از: شرکت ایدهگستر، شرکت تبلیغاتی دامنه، شرکت پردازش دادهها، موسسه انتشارات نقش 5، موسسه تبلیغاتی همه با هم، چاپ پیام آزادی، چاپ و لیتوگرافی لیدا، موسسه چاپ گلگونه، شرکت تابان چاپ گرافیک، شرکت پیمان فیلم، کانون تبلیغاتی سهندهامون، شرکت پرنیان فیلم، موسسه فرهنگی نقش سبز.
اسامی شرکتهایی که جهت این پرداختها از آنها استعلام به عمل آمده است، با قید میزان پرداختها به شرح زیر است: 1- شرکت نقش 5 بابت پوستر و بروشور مبلغ 000/000/60 تومان، 2- شرکت نزهت بابت چاپ کتاب و ملاقات مبلغ 000/000/230 تومان، 3- شرکتهای مختلف بابت چاپ بروشور و اقدام تبلیغی مبلغ 000/000/360 تومان
4- شرکت پارین فیلم بابت تولید تیزر تلویزیونی مبلغ 000/000/80 تومان، 5- شرکت جلوههای ویژه دیدار بابت تولید تیزر انیمیشن مبلغ 000/000/58 تومان، 6- شرکت نگاه شرقی سبز بابت ترجمه مبلغ 000/000/291 تومان،
7- شرکت سهندگستر بهار بابت ساخت تابلو و تیزر مبلغ 000/000/20 تومان، 8- شرکت پرنیان فیلم بابت تولید تیزر تلویزیونی مبلغ 000/000/160 تومان، که جمع کل برابر 000/000/970/9 ریال میشود.
در تأیید آمار و ارقام فوق میتوان به اظهارات حمزه کرمی اشاره کرد: «برای سندسازی، ابتدا باید فاکتورسازی میکردیم یعنی فاکتورهای مورد نظر تهیه میشد. بعد آن [کسی] که قرار بود برنده باشد، کمترین قیمت را داشت، طبعاً به رؤیت مدیریت واحد میرسید و آن هم پایینترین قیمت را تأیید میکرد. در این باره اصلاً مشکلی وجود نداشت. به سادگی یک چایی خوردن بود چون هم آقایاری چند شرکت زیرمجموعه مانند نزهت و... داشت و هم آقای معادیخواه چند شرکت زیرمجموعه مثل دارالفکر و... داشت. بدین صورت، هر وقتی تصمیم میگرفتیم، ظرف یک نصفروز 3 فاکتور آماده بود و میتوانستیم با تهیه فاکتور جعلی سند مالی صادر کنیم، یعنی خانم منصوری پیشنویس تهیه میکرد، آقای قبادی و شامانی و صادقی آن را تأیید میکردند، سپس سند را تأیید میکردم و به امور مالی میرفت. برای صدور چک، امور مالی هم ابتدا به بخش انباری داد (اگر موضوع فاکتور مثلاً تولید محصولی مثل کتاب و سیدی و بروشور و... بود) و بخش انبار هم، همان طور که قبلاً گفته شد بدون هرگونه بررسی تأیید میکرد. سپس سند به مالی برمیگشت و به تأیید انبار، چک مربوطه صادر و به امضا مدیرمالی و مدیرعامل سازمان یعنی مهدی هاشمی یا آقای س. میرسید... در مورد شرکت نگاه شرقی سبز با مدیریت آقای یاری... به دستور مهدی هاشمی مبلغ 320میلیون تومان آن را از آقای یاری دریافت و تحویل شرکتهای طلبکار و روزنامهها و طلبکاران دادم... در همه موارد با دستور مهدی هاشمی این اتفاقات صورت پذیرفت... و مهدی در موارد ناظر و در جریان اقدامات بود.»
اظهارات امیرعلی آقایاری مدیرعامل شرکت نگاه شرقی سبز نیز در تأیید همین امر است: «در سال 1384 با فشار و تأکید آقای مهدی هاشمی مجبور شدیم مبلغ 300 تومان از محل فاکتورهای قبلی خود و همچنین تهیه فاکتورهای جدید که در سربرگ شرکتهای بیهویت بود، آقای کرمی بابت هزینه به روزنامههای ستاد آقای هاشمی بدهیم...»
«در خصوص شرکت نگاه شرقی نیز نامه درخواست پیمانکار به همراه استعلامهای مربوطه از سوی آقای یاری به آقای کرمی داده میشده که عمدتاً ساخت تیزر و اقلام مالی بوده است. پس از هماهنگی مالی پس برای صدور سند و تکمیل مستندات سند، به کارمندان روابط عمومی تحویل میگردید. در نهایت پس از گردشکار سند امور مالی، مبلغ چک توسط شرکت نگاه شرقی سبز وصول شده و بر اساس توافق اولیه فیمابین آقایان آقایاری و کرمی، مبلغ مربوطه برای صرف مخارج تبلیغات انتخاباتی به گفته خود ایشان به آقای حمزه کرمی تحویل میگردید، مبلغ کل این گونه اسناد در حدود یکمیلیارد تومان بوده و طبق اظهار نظر آقای حمزه کرمی، حدود 300میلیون آن به ایشان تحویل شده است.»
وی همچنین اظهار داشته است برای این کار قرار شد به مبلغ فاکتورهایی که بابت انجام کارهای قبلی و جدید ارائه شود، مبالغی در حدی که خیلی هم نمایان نباشد، اضافه شود تا مبلغ 300میلیون تومان تأمین شود که در فاصله زمانی بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 تا تقریبا اواخر سال به فاکتورهای صادره بابت انجام کارهای تبلیغاتی مبالغی اضافه میگردید که در مجموع مبلغ 320میلیون تومان اضافه شده بود که به تدریج در اختیار آقای حمزه کرمی قرار گرفت.» آقایاری همچنین در خصوص علت همکاری در انجام این تخلفات چنین بیان نمود که اگر این کار انجام نمیشد، طلب قبلی شرکت نگاه شرقی سبز که بابت کاری انجام شد و حدود 100 تا 150میلیون تومان بود به آنها پرداخت نمیگردید و قرارداد مربوطه هم به صورت یکطرفه لغو میشد و آن شرکت مجبور به پرداخت خسارت میشد. فلذا از روی ترس از عدم دریافت طلب خود و ضرر بابت لغو یکطرفه قرارداد و از همه مهمتر، ترس از عدم انجام خواسته مهدی هاشمی تن به این کار داد. در آن زمان وی [آقایاری] هم مانند سایر مردم تصور میکرد، مهدی هاشمی از قدرت و نفوذ بسیاری برخوردار است و چنانچه بخواهد مخالفت کند، توان مقاومت نخواهد داشت و حتی دچار دردسر خواهد شد و مجبور به همکاری شده است. امیرعلی آقایاری اظهار داشت: «اذعان میدارم آقای مهدی هاشمی با بهرهگیری از فرصت مدیریتی خود و همچنین سوءاستفاده از جایگاه خانوادگی خود، سببساز این تخلف گردید و ایشان برای مجبور کردن به این تخلفات، هم از اهرم مدیریتی خود و همه از اهرم فشار موقعیت خود استفاده نمود.»
همچنین امیرعلی آقایاری در خصوص نحوه استفاده از شرکتهای جعلی و صوری توضیح میدهد: «...در همین مرحله بحث بر سر تولید تیرز تلویزیونی بود که مستقیما خود آقای هاشمی جلسه میگذاشت و نظر میداد. زمانی که محتوای تیزرها پس از چند جلسه مشخص شد، گفتیم بر اساس نظر [امور] مالی مشکل پرداخت وجود دارد. وی گفت شما کار را انجام دهید. روی یک سربرگ شرکت دیگری اگر میتوانید یک پیشفاکتور بزنید. من تأیید میکنم... لذا آقای سعید رضوان که مسئول تولید تیزر بود، نسبت به ارائه پیشفاکتور و سربرگ پرنیان فیلم اقدام کرد و پس از تأیید آقای مهدی هاشمی، کار تیزر شروع شد. بر اساس تأیید اولیه آقای مهدی هاشمی، امور مالی کلیه پرداخت مربوط به تیزرهای که توسط پرنیان فیلم فاکتور میشد را انجام میداد. البته برای تولید تیزر، هیچ مذاکرهای توسط سازمان با افراد دیگر انجام نگرفت و برای قیمت اعلامشده هم هیچ استعلامی صورت نگرفت و بر اساس تأیید آقای مهدی هاشمی انجام شد... قرار شد هم موارد آماده و یا از قبل مانده که پول آنها دریافت نشده بود، فاکتور شود و به ارقام اصلی مبالغی اضافه شود. در تیزر هم قرار بود به ازای هر تیزر مبلغ 4میلیون تومان دریافت شود که با تغییر روش محاسبه از عدد به ثانیهای 110هزار تومان مبلغ... آقای کرمی پرداخت گردید و استعلامهای ارائهشده نیز غیرواقعی و در راستای تأیید فاکتور بوده است.»
امیر آقایاری ایرادات کلی موجود را به شرح ذیل بیان نموده است: «به طور کلی مواردی که میبایست رعایت میشد تا کارها به صورت صحیح انجام شود ولی از آن به خاطر تأمین پول انتخابات چشمپوشی شده بود، عبارتند از:
1- هیچ گونه درخواست کاری از واحدها و اعلام نیاز انجام نمیگرفت و برای هر کاری یا فعالیتی که صورت میگرفت، درخواست تهیه میشد. به طور مثال چند تیزر با موضوعات مختلف تهیه میشد و پس از تهیه درخواست نیاز و مدارک مربوطه توسط آقای کرمی تهیه میشد.
2- برای انجام کارها، اگر نیاز به مناقصه یا هر تشریفات قانونی بود، هیچ کدام رعایت نمیشد و اگر هم در موقع ارائه فاکتور موردی پیش میآمد، توسط آقای کرمی در سازمان تهیه میشد.
3- هیچ گونه استعلام قیمت و یا پیشفاکتوری قبل از انجام کارها دریافت نمیگردید. همگی بعد از انجام کار و ارائه فاکتور به صورت غیرواقعی تهیه میگردید.
4- هیچ گونه برآوردی برای نیاز سازمان به اقلام تبلیغاتی نبود که براساس نیاز، مطالب تهیه شود، بلکه هدف فقط این بود که کارها انجام شود، اعم از موردنیاز یا غیرضروری که بتوان از محل اضافه دریافتی بخشی از پول به آقای کرمی داده شود.
5- برخلاف قبل که معمولا مراحل صدور چک در امور مالی مدت زیادی طول میکشید، در این مدت چکها خیلی سریع آماده میشد و دیگر امور مالی بدون معطلی و ایراد گرفتن چکها را صادر میکرد.
6- وقتی یک کار یا فعالیتی آماده میشد، به آقای کرمی میگفتم که این کار آماده است و این قدر هم هزینه دارد و آقای کرمی خودش میگفت که این قدر باید اضافه شود و میدانست و وقتی هم چک را میگرفتیم وی آن مبلغ را خیلی سریع دریافت میکرد. به طور کلی قیمت نهایی را آقای کرمی تعیین مینمود.
7- به طور کلی میزان کاری که در سال 1384 انجام شده، فراتر از نیاز بود و هیچ روال جاری و قانونی که باید برای آن در نظر گرفته میشد صورت نمیگرفت.
8- در سال 1384 با توجه به شخصیت و وجهه آن زمان آقای مهدی هاشمی، همه قسمتهای سازمان بر اساس فشار و دستور وی، ملزم شده بودند که در هیچ کاری مانعتراشی نشود.
9- همه کارها قطعاً با اطلاع و دستور آقای مهدی هاشمی بوده که توسط آقای کرمی پیگیری میگردید. در غیر این صورت با توجه به روال جاری سازمان، هرگز این کارها در سال 1384 قابل انجام نبود.
10- در طول سال 1384 برای این که پول انتخابات تأمین شود، در مقطع انتخابات هزینههای انتخاباتی ستاد آقای هاشمی، بدون در نظر گرفتن هر گونه نیاز و ضرورت برای انجام کارها، بدون رعایت تشریفات اولیه لازم، بدون نظارت کافی در طول مراحل کار، بدون در نظر گرفتن کیفیت لازم در انتهای کار با علم به این که برخی فعالیتها قابلاستفاده نخواهد بود و با فشار و دستور آقای مهدی هاشمی برای تسریع در مراحل کار، از محل انجام کارهایی از سازمان بهینهسازی مصرف سوخت کشور تأمین میگردید.
11- طبق اعترافات آقای حمزه کرمی در دادگاه علنی مورخ 3/6/1388 به مبلغ حدود 320میلیون از کل مبلغ یکمیلیارد تومان سوءاستفاده گردیده و جهت تبلیغات انتخاباتی هزینه شده است... این امر قاعدتا میبایستی به دستور آقای مهدی هاشمی رفسنجانی و جهت پرداخت مطالبات انتخاباتی صورت گرفته باشد.»
منبع: نشریه رمز عبور
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-4129
ارسال نظر