"هشت سال دولت قبل مانند مرض هاری بود!"؛ این جدیدترین اظهارنظر اکبر هاشمی رفسنجانی در فضای سیاسی-مطبوعاتی کشور است. جمله ای که بیش از آنکه به اظهارنظر یک سیاستمدار ۸۰ ساله شبیه باشد؛ به عقده گشایی دور از نزاکت یک نوجوان عصبانی در جمعی خصوصی! تنه می زند. هاشمی پیش از این نیز نشان داده است که برای موضعگیری های وقت و بی وقت خود هیچ شاخصی جز روحیات شخصی اش نمی شناسد. او این روزها عصبانی به نظر می رسد! وی پیش از این و در ماه های پایانی سال گذشته در گفتگو با خبرگزاری مهر در پاسخ به این سوال که "شاخص شما برای حمایت از افراد چیست؟ چه معیارهایی برای حمایت از افراد دارید؟" گفته بود :"شاخصاش افکار خودم است." هاشمی شاخصی جز خود، افکار و روحیات شخصی اش نمی شناسد و این مسئله را بارها و بارها در عمل نشان داده است. افکاری که گاه جنجال ساز، متناقض و چندپهلو می نماید. با این همه ریشه یابی رفتارهای سیاسی هاشمی به تاملی عمیق تر از این نیاز دارد.
سیدرضا اکرمی عضو جامعه روحانیت مبارز در گفتگویی؛ رفتار سیاسی هاشمی را اینگونه شرح می دهد:" مثلا ایشان بسیار عاطفی است. به خاطر همین عاطفی بودن است که نمیتواند به دخترش بگوید که کمتر وارد حاشیه شود!" با این همه بحث ما در این مجال؛ بحث بر سر «مرض هاری بودن یا نبودن»! دوران دوری هاشمی از قدرت و علل عصبانی بودن وی نیست. ما در این گزارش قصد داریم پس از ذکر این مقدمه کوتاه درباره روانشناسی رفتار سیاسی هاشمی؛ به بررسی و ریشه یابی بخشی از اظهارات وی در زمینه وضعیت اقتصادی مردم بپردازیم.
هاشمی که برخورداری اش از وضعیت مالی مناسب بر هیچ کسی پوشیده نیست و زمانی در دولت سازندگی معتقد بود برای رسیدن به توسعه اقتصادی باید عده ای از مردم در سختی زندگی کنند، این روزها اما به شدت دلواپس همان قشر آسیب پذیر جامعه شده است.
وی که پیش از این برای آزادی موقت پسر دلبندش یک وثیقه ی ناچیز ۱۰ میلیارد تومانی! نزد دادگاه گذاشته بود، اکنون بنا بر مصلحتی که تشخیص داده است؛ ۲۶ خردادماه جاری در مراسم رونمایی از مجموعه ۲۰ جلدی تاریخ جامع ایران به دلسوزی برای قشر آسیب پذیر روی آورده، می گوید:" تحریم پدر مردم را درآورده. البته برای عدهای بودن و نبودن تحریم فرقی نمی کند اما تحریم استخوان قشر حقوق بگیر مردم را خرد می کند. تحریم بر قشر مزدبگیری که اکثریت قاطع کشور را تشکیل میدهند، فشارهای زیادی وارد کرده است. بسیاری از طرحها به خاطر تحریم معطل مانده. بعضی از حرفهایی که زده میشود، حرفهای ملت ایران نیست، بلکه حرفهای کسانی است که تریبون دارند و قدرت از آنها حمایت میکند و اهل دانش هم مجبورند مقابلشان محافظه کاری و ملاحظه کند. باید به نقاط مشترکی با دنیا رسید و این محقق نمیشود؛ مگر از طریق تعامل با دنیا." هاشمی در بخشی دیگر از سخنان خود برای تکمیل پازل خودساخته اش می گوید:" متأسفانه در مسیر رسیدن به تمدن عالی که امام(ره) دنبال آن بود، دچار انحراف شدهایم! که امیدوارم روند امور اصلاح شود."
اگرچه تشخیص انحراف از مسیر امام(ره) توسط هاشمی -به عنوان فردی که دوران مدیریت رقبایش در دولت را به مرض هاری تشبیه می کند- کمی دور از ذهن می نماید، با این حال مرور رفتارهای سیاسی و موضعگیری های نه چندان دور وی نشان دهنده ی حقایقی دیگر از نگرانی او برای قشر آسیب پذیر جامعه است. اول آنکه با توجه به تعلق هاشمی رفسنجانی به طبقه ی مرفه جامعه و تنفس چندین ساله اش در فضای کاخ مرمر و منزل چندین میلیارد تومانی خود؛ درک شرایط سخت اقتصادی قشر مستضعف جامعه توسط وی کمی دور از ذهن می نماید. حداقل توقع صداقت سیاسی ایجاب می کند تا کسی که متن خاطرات روزانه ی او در دهه ی ۶۰ و ۷۰! پر از شرح داستان تمرین اسکی روی آب و خوشگذرانی در لواسان، فشم و منطقه ییلاقی سد لتیان و نقل و انتقال خود و آقازاده هایش با هلی کوپتر است، ادعای حمایت از محرومین جامعه نداشته باشد.
دوم آنکه فردی که ادعا می کند بسیاری از کارهای کشور به علت تحریم بر زمین مانده است؛ باید در مسیر بازگردندان اختلاس های کلان مفسدان اقتصادی به خزانه ی بیت المال، که بسیاری از آنان از اعضای خانواده و دوستان جناب هاشمی هستند، هم کمی خود را به زحمت بیندازد. بازگرداندن این مبالغ هنگفت به خزانه ی دولت؛ یقیناً گامی در مسیر پاسخگویی به دغدغه های بودجه ای دولت خواهد بود.
از طرفی تمامی مصلحان اجتماعی معتقدند بهتر آن است هر فردی برای اصلاح جامعه؛ ابتدا از خود و خانواده اش شروع کند. بنابراین لازم می آید تا جناب آقای هاشمی نسبت به بازگردان حقوق تضییع شده محرومین کشور به بیت المال و کمک به کسانی که استخوان هایشان بر اثر فشار تحریم خرد می شود؛ حداقل از روند قانونی محاکمه فرزند مفسد خود حمایت کرده یا در این مسیر سنگ اندازی ننماید!
ضرر و زیان های وراد شده بر حقوق ملت ایران در جریان پرونده ی افسانه ای کرسنت؛ حکایتی تلخ و گریه آور است. ابعاد فساد این پرونده آنقدر زیاد است که با وجود بایکوت رسانه ای آن بر طبق مصوبه شورای عالی امنیت ملی دولت یازدهم!؛ علی جنتی در جریان حضور چندی پیش خود در مجلس برای پاسخگویی به سوالات نمایندگان می گوید: "این پرونده بسیار حساسی است و بنابر ادعای خارجی ها در یک مرحله ایران را محکوم به پرداخت ۱۳میلیارد و ۸۵۰ میلیون دلار کرده است و به همین جا هم ختم نمی شود و اگر بعد از این به پرداخت این مبلغ محکوم کند باز دولت امارات و شرکای کرسنت کسانی هستند که می گویند چون گاز را به ما تحویل ندادید٬ باید خسارتهایی بدهید." کیست که نداند یکی از متهمین ردیف اول این پرونده خیانت آلود؛ فرزند دلبند آقای هاشمی و دیگر متهم اصلی آن وزیر نزدیک به ایشان است! با این شرایط مردم ایران مات و مبهوت مانده اند قسم حضرت عباس ایشان را باور کنند یا این دم خروس ها را!
از این رو به نظر می رسد دغدغه ی مقطعی آقای هاشمی برای وضعیت اقتصادی مردم؛ بیش از آنکه رنگ واقعیت داشته باشد معلول عللی دیگر است. چه آنکه وی در سال ۱۳۹۱ در مصاحبه ای با یک روزنامه ی اصلاح طلب؛ ربط دادن مشکلات اقتصادی به تحریم های خارجی را به طور کامل رد کرده و می گوید: "این مباحث چه سودی برای رفع مشکلات مردم دارد؟ (...) بپذیریم این وضعیت تقصیر خودمان است و آن را اصلاح کنیم. به هر حال در تولید نباید وضع کشور اینگونه باشد. این موضوع ربطی به تحریمها ندارد و این از جمله اموراتی است که مدیرها باید جوابگو باشند. تحریم چه تأثیری میخواهد روی کشاورزی بگذارد؟ شاید بگویند واردات سم و کود کم شده است، ولی این حرف زیبنده ایران نیست."
باید به آقای هاشمی گفت این تغییرات سینوسی مواضع سیاسی نیز زیبنده ی سیاستمدار کهنه کاری چون شما نیست. اینگونه صحبت کردن جدا از آنکه آنچه از وجاهت سیاسی و اجتماعی شما باقی مانده است را از بین خوهد برد؛ بر خلاف آنچه تصور کرده اید؛ هیچ کمکی به پیشبرد تئوری "توافق به هر قیمتی" نخواهد کرد. راهبرد ربط دادن تمامی مشکلات کشور به تحریم ها و شرطی کردن مردم نسبت به این مسئله؛ چیزی جز یک دوپینگ سیاسی خطرناک نیست و یقیناً به مصلحت منافع ملی ایران نخواهد بود. باید به آقای هاشمی گفت آنگونه که سیدرضا اکرمی می گوید لازم است شما کمی بیشتر احساسات خود را کنترل کنید و پیش از اتخاذ اینگونه مواضع سینوسی کمی به عواقب آن برای کشور و اندک وجاهت سیاسی خود نیز فکر کنید.
متاسفانه اظهارات نه چندان قابل دفاع ایشان به روزهای اخیر محدود نمی شود و این قبیل اظهارنظرها مسبوق به سابقه بوده است. ایشان پیش تر مخالفان خود و منتقدان دانشگاه آزاد را «حسودان مزاحم» نامیده بود و در اظهارنظر جنجالی دیگری منتقدان را «نفهم» نامیده بود. ظاهرا این روحیه ی حاشیهساز حاجآقا و عادت ایشان به بیان جملات جنجال آفرین، به دیگر اعضای خانوادهی هاشمی نیز رسوخ کرده چراکه عفت مرعشی همسر ایشان در واکنش به صدور حکم زندان برای جرایم اقتصادی و امنیتی فرزندش مهدی، این تصمیم قوهی قضاییه را نتیجهی «پدرسوختهبازی» خوانده است.
منبع:جهان
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-5595
ارسال نظر