مقوله گردشگری برپایه تفریح بنا نهاده شده است و قرار گرفتن آن بر مدار واژههایی همچون مذهبی، معنوی یا دینی، هدفگیری و برنامهریزی را کاملا تحتتاثیر قرار میدهد و شاید به مقاصد مختلفی بینجامد.
تفاوت گردشگری در خطه شمال کشور و جنوب آن، نمایانگر این است که جنوب کشور با توجه ویژه به موضوعات و سوژههای تاریخی مانند کشتی یونانی یا ایجاد جذابیتهای جدید بهخوبی توانسته است موفقیت کسب کند. این مثال حاکی از آن است که شمال کشور تنها به داشتههای خود اکتفا کرده است و اصولا نوآوری خاصی را در آن شاهد نیستیم اما در جنوب، مرتب شاهد نوآوری هستیم و دقیقا گردش مالی حوزه گردشگری در جنوب کشور بیش از خطه شمال است. دقیقا در شهر مشهد هم همگی پشت مجموعهای از داشتههای باارزش خود پنهان شدهایم و به خود جرئت و جسارت خلاقیت نمیدهیم.
از سوی دیگر شاهد این هستیم که سیاهنماییهایی را رسانههای خارجی مطرح کردهاند که باید شفاف آنچه در مشهد میگذرد، بررسی کنیم و به مدیران امر اطمینان دهیم که ظرفیت گردشگری دینی را با قدرت تمام پیگیری کنند تا اثرات وسیع و بینالمللی آن را لمس نمایند.
ما در عصری زندگی میکنیم که همچنان سوغات شهر مشهد، زعفران و نخود مشکلگشاست؛ هرچند این سوغات برای عصر خود بسیار خوب بوده است اما واقعا ما به امامرضا(ع) مدیون هستیم؛ چراکه وظیفه خود را برای طراحی و تولید کالاهای فرهنگی بهخوبی انجام ندادهایم.
به عقیده بنده، شهر مشهد بیش از آنکه شهری معنوی معرفی شده است، میباید پایتختی فرهنگی معرفی میشد تا از این طریق اهالی فرهنگ و مدیران نیز تکانی به خود بدهند و به داشتههای موجود اکتفا نکنند. صنایع فرهنگی دقیقا یکی از پیوستهای مهم شهر مشهد است که بسیار از آن غفلت شده است و اساسا شناخت کافی از چیستی و اثرگذاری استراتژیک آن وجود ندارد.
از سوی دیگر باید بدانیم که صنایع فرهنگی بر محور کسبوکارها و اصولا بر مدار کارآفرینی فرهنگی عمل میکند و رونق گرفتن این صنعت، اثر شایستهای نیز در رشد اقتصادی بر جای خواهد گذارد. حاکمیت نیز در حوزه آموزش این موضوعات، وظیفه جدی دارد.
اگرچه آمارها نمایانگر این است که میزان زمانی که زائران در حرم میگذرانند، نسبت کمی از زمان اقامتشان را شامل میشود و باقی زمان را به موضوعاتی میپردازند که کمتر با مقوله زیارت همخوانی دارد، بنده آرزو دارم در آینده شهر مشهد را فضایی ببینم که از یکسو مضجع حضرت رضا(ع) و زیارت آن حضرت بهعنوان اولین هدف زیارتی گردشگران مطرح است و پس از آن، گردشگران اوقات خود را به موضوعات دیگری همچون سیاحت و تفریح اختصاص میدهند؛ با این تفاوت که اگر به پارک میروند، پارکهای موضوعی با محوریت فرهنگ و معارف اسلامی و... را انتخاب میکنند؛ برای مثال میتوانیم پارکی موضوعی داشته باشیم که به مقوله طبالرضا بپردازد و در عین حال که به نگاه دینی میپردازد، جذابیت هم داشته باشد؛ همچنین زائران در بازارهایی قدم بگذارند که کالاهای فرهنگی و معرفتیشان را تامین کند یا اینکه در یک کنسرت موسیقیِ متعالی شرکت کنند.
در این زمینه لازم میدانم دیدگاههای مقام معظم رهبری را در سال1375 بازخوانی کنم. ایشان میفرمایند: «در منطقهای که تاریخ موسیقی ما در آن شکل گرفته است، موسیقی معنای صحیح ندارد. شما باید به آن، معنا و مفهوم صحیح بدهید و درواقع باعث نجات آن شوید. حرف من با موسیقیدانها این است که موسیقی را به سمت معنا و هدفهای متعالی ببرید؛......... اگر چنین باشد، آن وقت میشود موسیقی را پاک و مقدس نامید. آن وقت میشود ما هم مثل غربیها کنسرت داشته باشیم(عنوانش را مثلاً محفل خوانندگی بگذاریم، تا اصطلاح غربی بهکار نبرده باشیم) که مردم -اعم از معمولی و متدین- بلیت تهیه کنند و برای شنیدن ساز و آواز شما، به آن محفل بیایند.» بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در بازدید از صداوسیما و در جمع اهالی موسیقی (9/5/1375)
خب، حالا نگاه بکنید و ببینید که چقدر در حوزه شعر و ترانه، در سطح آنچه باید تولید میکردیم، کارِ انجامنشده داریم و از آن طرف شاهد این هستیم که فضای تفریحات ناهمگن با هویت شهر مشهد، مانند پارکهای آبی و... به صورت افسارگسیخته، گسترش یافته است. به هر روی امیدواریم با شناخت دقیق آنچه در مقوله گردشگری دینی میگذرد، فرصتهایی فراهم آوریم تا گردشگران با هر محصول و هر خدمتی که به آنان داده میشود، یک گام به سوی تعالیِ فردی نزدیک شوند.
منبع: ماهنامه جریان امروز
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-6243
ارسال نظر