آقا سید ابراهیم را بیش از یازده سال بود که از نزدیک ندیده بودم! آخرین بار ، سال 84 در بیت آیت الله نوری همدانی با هم گپ و گفتی داشتیم!
دو سه روز پیش ، دوباره او را دیدم. دوباره گپ زدیم! ولی این بار در کسوت متولی #آستانقدس بزرگ و شریف! هیچ فرقی نکرده بود؛ جز سر و رویی که سپیدتر شده بود و نورانی تر! همان که بود مانده؛ مردمی ، قبراق ، خنده رو ، پیگیر ، گیرا و خاکی!
راستش را بخواهید نمی توانم شادمانی ام را کتمان کنم. از اینکه تولیت حرم را با عمامه ای از سر برداشته ، گوشه ای از حرم در حال اشک و مناجات می بینم. از اینکه مردم را با تولیت آستان ، رو در رو و بدون حلقه های عریض و طویل حفاظتی می بینم. از اینکه می بینم مردم ، بالاترین مقام مسئول در حرم را به چالش می کشند و نقد و قند خود را بی پرده به او می رسانند!
مردی از شهرستان آمده بود با سر و وضعی نامرتب و زبانی پر غر و لند! زیر لب شکوه می کرد. حجت الاسلام رئیسی صدایش را شنید. محافظان را کنار زد و به مرد گفت: چه می گویی! بیا و حرفت را بزن! مرد انگار جان تازه گرفت! با صدای رسا و گویشی روستایی گفت: خب یه چیزی هم از این حرم به ما بدین! محافظ ها ناراحت شدند. اما سید ابراهیم دستی به جیب برد و در دست مرد گذاشت! مرد باورش نمی شد فیش غذای حضرتی را به این راحتی بتواند به دست آورد!
خوشحالم از اینکه رویش های انقلاب ، سقف خانه امام رضا(علیه السلام) را بر سر همه گشوده است! شادم از اینکه مردمان کم بضاعت و بالطبع کم زیارتی را می بینم که غم خرج مسافرخانه ندارند و شبها در حرم می خوابند! لذت می برم وقتی می بینم ندارها هم از این حرم سهمی دارند!
خبرهای خوش بیشتری از آستان قدس در راه است!خدا قوت آسید ابراهیم!
روح مرحوم طبسی نیز قرین رافت رضوی باشد ان شا الله
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-8364
ارسال نظر