1- يك سال و سه ماه از آغاز به كار دولت يازدهم ميگذرد. دولت تدبير و اميد بيش از 30درصدِ راه چهارساله خود را طي كرده و از نوسفري درآمده است. حالا ديگر ميتوان نگاهي به گذشته كرد و نقدي هرچند كوتاه به عملكرد دولت اعتدال داشت. در اين يادداشت سعي شده است مشفقانه و برادرانه به يك اشتباه استراتژيك دولت در حوزه سياست خارجي اشاره شود.
2- متأسفانه فضاي يازدهمين دوره انتخابات رياست جمهوري به نحوي پيش رفت كه موضوع سياست خارجه (و به خصوص مذاكرات هستهاي) بيش از آنچه كه بايد ضريب گرفت. اين قضيه هم در حجم كلي مباحث انتخاباتي و هم در تعداد كانديداهايي كه وجه سياست خارجي آنها پررنگتر بود (روحاني، جليلي و ولايتي) نمود داشت. البته تحريمها و رها بودن مديريت اقتصادي كشور در دو سال آخر دولت دهم نيز در اين موضوع بيتأثير نبود. به هرحال دولت يازدهم با رأيي لغزنده و لب مرزي، در چنين فضايي کلیددار پاستور شد.
3- همه ميدانيم نورچشمي دولت، وزير امور خارجه آن است. بيشترين تصويري كه از دولت يازدهم به ذهن مخاطبان مخابره شده، چهره خندان محمدجواد ظريف است. وزيرالوزرا ظريف، در فضاي مجازي نيز بزرگ ظاهر شده است، تا جايي كه مقايسه نتيجه جستوجوي دو كلمه بسيط «ظريف» و «روحاني» در موتورهاي جستوجوگر اينترنتي، گاهي اوقات رقمي تا دو برابر (به نفع ظريف!) را نشان ميدهد.
4- دولت روحاني يك دولت برونگراست، بدين معنا كه خواسته يا ناخواسته اصليترين حوزه كاري او سياست خارجي و مهمترين مسألهاش موضوع مذاكرات هستهاي تعريف شده است. دولت بيشتر تخممرغهايش را در سبد سياست خارجه گذاشته و در اين سبد هم بيشتر در خانه مذاكره منزل كرده است.
5- مذاكره، خانه امن و منزلگاه مطمئني نيست. مذاكره (به معناي اصطلاحي آن) در سياست خارجي يك تاكتيك است، نه استراتژي. يك روش است، نه اصل. اما متأسفانه دولت يازدهم مذاكره را استراتژي و اصل خود ميداند. اشتباه بزرگ دولت روحاني جابجايي سطحِ اهميت و بالا بردن امر مذاكره از لايه تكنيكي به لايه استراتژيك است، تا جايي كه حاضر است از واقعه عظیم كربلا كه الهامبخش همه تاريخ و جغرافيا در استكبارستيزي و مبارزه با ظلم است هزينه كرده و كربلا را درس بزرگ مذاكره بداند! اين نگاه در بلند مدت به ضرر دولت تمام خواهد شد. كربلا همه آرمان ماست. عاشورا همه چيز ما و يك موضوع فراراهبردی است. ما بايد در خرج كردن از اصول و ادبيات دينيمان حساس باشيم.
6- نمايش گفتگوها و لبخندهاي حين مذاكره تا مدتي جواب داده و براي افكار عمومي نشانه «تدبير و اميد» خواهد بود، اما اگر مذاكرات فرسايشي شده و به نتيجه ملموس نرسد، افكار عمومي خسته شده و اين موضوع ديگر برايش اهميت چنداني نخواهد داشت. نشانههاي اين امر در جمعهاي خانوادگي، تاكسيها، اتوبوسها و ديگر پاتوقهاي مردمي در حال ديده شدن است. ديگر مذاكرات هستهاي نَقل و نُقل مباحث كوچه و بازار نيست.
7- دولت برونگراي يازدهم، براي برونرفت از اين مخمصه بايد همزمان با ادامه دادن به مذاكرات هستهاي هر چه زودتر (و اين بار نه با شيبي ملايم) مأموريت اصلي خود را به درون برگرداند. راهبرد رهبري نيز براي دولت همين است. از ميان ١٥ توصيه كليدي رهبر انقلاب به دولتمردان (در شهريور امسال و به مناسبت هفته دولت) تنها يك مورد آن در حوزه سياست خارجي بود و آن هم نه به موضوع مذاكرات هستهاي كه به ادامه يافتن مواضع خوب روحاني در قبال مسائل منطقه اشاره داشت.
8- دولت بايد به قدرت درونزايي كه رهبر فرزانه انقلاب بارها به آن اشاره كردهاند ايمان بياورد، وگرنه همين افكار عمومي كه با رأي ٥١ درصدي به او اقبال نشان داده است از بازي «مذاكره براي مذاكره» به ملال آمده و در وقتش واكنش نشان خواهد داد.
برگرفته از: شهرآرا
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-2588
ارسال نظر