تاریخ نشان میدهد که فرزندان، همیشه از انتساب خود به پدران خوشنام خویش، بهره نبردهاند و دنیا بهمانند اقیانوسی ست که هرکس در آن سکاندار کشتی خویش است و عمل او معیار قضاوت آیندگان بوده و این خود مصداق تحقق کلامالله است که میفرماید:
خرج الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَیُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ…
سوره مبارکه الروم-آیه ۱۹
گاهی اتفاق میافتد که پدری مهذب، پرهیزکار، عالم، بصیر، شجاع و ولایتمدار فرزندی دارد که تنها نامی از پدر به میراث برده است و دیگر هیچ. “…انه عمل غیر صالح…”
قران کریم به ما آموخته است که فریب مناسب و مناصب دنیوی را نخوریم و همیشه خود را در تراز حق بسنجیم. البته نه حقی که ما درست کردهایم. حقی که ما را درست کند و کجیها و اعوجاجات روحی و فکری ما را برطرف سازد.
جناب مطهری؛
ایکاش در شما قدری انصاف و اعتدال انقلابی و ثبات عقیده مشاهده میکردم تا خیلی زودتر از این، پاسخ لاطائلات و اباطیل شمارا داده بودم. شما، متأسفانه در ردای عدالتخواهی و حقطلبی و دفاع از مظلوم به صحنه آمده و در پی جنجالآفرینی و بیان بیادبانهی تراوشها ذهنی و استدلالات کودکانه و نه مستندات واقعی هستید.
اگر تاکنون دهان سربازان امام خامنهای (حفظ الله) بسته مانده تنها برای رعایت مصلحت و ضرورت و به حرمت خون استاد شهید مرتضی مطهری (رحمهالله علیه) که انقلاب ما وامدار اوست، بوده است. رأفت اسلامی و تحمل جهل و گاهی دشمنی دارای حدودی ست که گویا شما سخت مایلید، آن حدود شکسته شود و مرز حق و باطل معلوم گردد.
در احادیث معصومین (صلوات الله علیهم اجمعین) آورده شده است که همنشینی با بدان، بدگمانی به خوبان و نیکان را در پی دارد. مدتها بود که اخبار جلسات شما با برخی از همین منحرفین و شبه روشنفکران و غرب دوستان و الخ، خاطر دوستان و دلسوزان شمارا آزرده و مذاق انقلابیون را تلخ کرده بود. اما اینک درخت آن همنشینیها و سادهانگاریها و دوستیهای نابجا میوه داده است. میوههایی از زقوم تلختر و سوزانندهتر.
ناشادم از اینکه عمرم را صرف نوشتن درباره افراد ناشکر و ناسپاسی چون شما میکنم. چراکه شاعر در وصف حال امثال شما میگوید:
هست بر ما باز، راه رزق و ما از غافلی / همچو آن طفلی که پستان میگزد خون میخوریم.
اما لازم میدانم جملاتی را در دفاع از رهبر مظلوم و مقتدر خود حضرت امام خامنهای (حفظ الله) بنویسم
۱- بارها و در هر مجلسی گفتهاید که حصر سران فتنه بی محاکمه و ناعادلانه است.
سؤال این است که آیا بازهی زمانی (از خرداد ۸۸ الی اسفند ۸۹) برای سران فتنه محصور که مکرراً بیانههای رنگارنگ صادر میکردند کافی نبود تا دلایل نافرمانی و عدم تمکین به آرای مردم و قانون اساسی را بیان کنند؟ چه کسی آنها را محدود کرده بود؟ این بیانیه هم مانند بیانیههای متعددی که توسط آنها در این مدت صادرشده است. پیشگاه مردم بهترین محکمه برای یک زمامدار بعد از محکمهی الهی ست.
حتم دارم اگر هماکنون بنای نظام بر محاکمه علنی و دادگاهی آن دو تن باشد بازهم دهان معاندان و مزدوران غرب و جاهلان “خوددوست پندار” بسته نخواهد ماند چراکه حصر آنان درواقع، خود نماد رأفت نظام اسلامی است. فافهم
۲- گفته بودید که فتنه ۸۸ عاملان دیگری غیر از سران فتنه هم داشته است که یکی از آنان رئیسجمهور سابق بود که جشن پیروزی گرفت و دیگری دوقطبی شدن جامعه ایران در اثر شایعات طرفداری رهبری از رئیسجمهور سابق بود.
آیا هزاران عامل ظاهری و باطنی (پشت پرده) که مستقیم و غیرمستقیم در ایجاد آن فتنه سهمگین نقش ایفا میکردند را میشود نادیده گرفت. آیا مستندات مقامات امنیتی و دستگیری مرتبطین برخی از دستگاههای جاسوسی خارجی و اعترافات آنها مبنی بر برنامه ریزی دشمن برای فتنه ۸۸ کافی نبود.
شما باید بهتر از بنده میدانید که گزینههای دشمن برای ایجاد یک فتنه یا یک کودتا در کشوری ثابت نیست. به تناسب موقعیت تغییر میکند. کارناوال خیابانی و تخریب اموال عمومی و ضرب و شتم و قتل و غارت، یکی از گزینهها بود که در صورت رأی آوری کاندیدای مورد تأیید آنها خود به خود ملغی میشد. هر حرکتی در نقشه دشمن برای انقلاب اسلامی چندین مفروض دارد که در صورت تحقق مفروض، خود به خود کلید میخورد. این خود کمترین دلیل روشن و عقلایی برای دست داشتن دشمنان خارجی و برنامه ریزی بلند مدت برای سرنگونی این انقلاب است.
۳- گفته بودید خبرگان رهبری به خوبی وظایف خود را انجام ندادهاند.
وای بر نیروهای انقلابی و ریشه دار انقلاب که حرف جریانهای انجمنی و شبه انجمنی و ضد انقلاب و تشنگان حکومت (؟؟؟) از زبان آنها بیرون بیاید.
محور مواضع جریانهای فوق همین عناوین است: تشکیک در اجتهاد و اعلمیت رهبری، تشکیک در عدالت رهبری، تشکیک در سلامت اقتصادی رهبری و تشکیک در درایت و سیاست رهبری و اساساً با تکیه بر عدم معصومیت ایشان (که البته ما هم به عدم معصومیت ایشان معتقدیم) رهبری را فردی ضعیف و لازم الانتقاد و منفعل معرفی میکنند.
چه جالب است که مدتهاست فرزند استاد شهید مطهری بلندگوی برخی از همین تفکرات شده است.خوب است بدانید، شهید مطهری (رحمهالله علیه) انسان صادق و قاطعی بود اما در التزام به ولایت فقیه و اطاعت محض از فرمان ایشان ذرهای تخطی نکرد. شما از کسانی حمایت و پیروی میکنید که پدر گرامیتان دغدغه نفوذ و شیوع تفکرات منحط و کرم خوردهی شبه اسلامی آنان را در جامعه داشت و این غم، خواب ناز را از چشمان ایشان گرفته بود.
شما مدتی ست که رو به جریانهای تکنوکرات، شبه سوسیالیستی، غرب زده و دنیاگرا ایستاده و پشت به جبهه خودی و انقلاب و رهبری کردهاید. خوب است بدانید، ولایتمداری نسبی نیست که گاهی از ولایت دفاع کنی و گاهی به ولایت حمله کنی ولایت سرباز مطیع میخواهد نه پیرو مغرور و خود رأی.
“با نظر رهبری درباره حصر مخالفت کرده بودید”، شما چطور خود را در هر بعدی که نام ببرید از ایشان اعلم می دانید، زمانی که ایشان در میدانهای سیاست و مبارزه بودند شما هنوز الفبای سیاست را نیز نیاموخته بودید.
ایشان یک مجتهد اعلم و جامع الشرائط اند. یعنی یک مجتهد اعلم و یک سیاس انقلابی و متدین که عمر خود را در راه اسلام و انقلاب گذرانده از شما درباره نحوه رفتار با سران فتنه کمتر میداند که شما خود را شایسته این پیشنهاد جسورانه به ایشان دانستید.
آیا شما در تقوا، فهم دینی، سیاست، علم روز، اطلاعات همه جانبه از امورات عادی و محرمانه و سری، عدالت و… از ایشان بالاتر هستید که فهمتان را بر ایشان مقدم می دانید؟ اگر هستید ادعا کنید تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد.
چرا تصمیم به حصر سران فتنه را مستقیماً به ایشان منتسب میکنید ولی اظهار نمیکنید که آخرین کسی که حاضر به حصر سران فتنه شد شخص ایشان بود؟
چرا خبرگان را متهم به اهمال وظیفه در خصوص وظایف خود میکنید؟ در صورتی که می دانید در جریان فتنه ۸۸ ایشان جلسات متعددی با مسئولین ذیربط داشتهاند.
چرا با جنجالآفرینی سعی در اغفال عده ای غیر مطلع و کودک سیاسی میکنید. طنین انداز شدن شعارهای جمهوری ایرانی و مرگ بر اصل ولایت فقیه در فضای خیابانهایی که مزین به نام شهداست را فراموش کردهاید. یا هیئت سوزان روز عاشورای ۸۸ را از یاد بردهاید. جواب خون شهدای فتنه ۸۸ را چه کسی خواهد داد؟ نکند اگر بنی صدر و امثال وی هم دوباره به کشور برگردند، شما و اقرانتان از فشار آورندگان به رهبری برای عفو وی خواهید بود؟ فرق آن دو با بنی صدر چیست؟ شاید ظهورات متفاوت باشد اما مسیر واحد است. (براندازی انقلاب)
نکته جالب و قابل ذکر این جاست که شما بواقع ژست بی طرفانه و اعتدال گرایانه گرفتهاید اما در عمل فقط جریان اصولگرایی و انقلابی و رهبری عزیز را به باد انتقاد گرفتهاید، فقط گاهی خورده انتقادی نیز به آن طرف میکنید تا ژست بیطرفانه تان دچار خلل نگردد. آیا شما واقعاً سهم حکومت اسلامی (به زعم خودتان) را در فتنه ۸۸ با جریانات ضد انقلاب و فتنه گران و غیره یکسان می دانید؟
باور نمیکنم که این ژست دروغین حق طلبانه و بی طرفانه باورتان شده باشد. البته باید مسیر برخی از اغفال شدگان و غیر مطلعین در جریان انتخابات ۸۸ را که با اعتماد به سوابق سران محصور فتنه از آنان حمایت کردند را از فتنه ۸۸ جدا دانست که من و ما نیز به آن معتقدیم. چه بد تجارتی ست فروختن دین خویش به دنیای دیگری.
غفرالله لنا و لکم
منبع: مشهدپیام
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-3048
ارسال نظر