به گزارش قاصدنیوز، دکتر محمد سعید احدیان مدیرمسئول روزنامه خراسان در سایت شخصی خود نوشت:
سخنان چند روز پیش آیتالله هاشمی رفسنجانی که "دلواپسان" را با نتانیاهو مقایسه کرده بود من را به یاد روزی انداخت که شورای نگهبان صلاحیت ایشان را برای انتخابات ریاست جمهوری رد کرد.
قبل از این که دلیل این مساله را ذکر کنم لازم است ابتدا دلایل عوامانه بودن این مقایسه را ذکر کنم و تصریح کنم این مقایسه توسط برخی سیاسیون و افرادی که نگاههایی سطحینگر دارند، طبیعی است اما آقای هاشمی که ما میشناختیم چنین سادهاندیشانه موضعگیری نمیکردند.
دلایل سادهاندیشانه بودن، یکسان دیدن نتانیاهو و منتقدانی که "دلواپس" نامیده میشوند خیلی روشن است اول اینکه یکی دشمن است و دیگری در بدترین حالت رقیبی که با انگیزه سیاسی غیر منصفانه اظهارنظر میکند و اگر کسی مثل آقای هاشمی بین این دو مقایسه میکند باید تفاوت نیتها را تصریح کند.
دوم اینکه الان دلواپسان مدتها است موضع گیری تند وجدی علیه تیم هستهای نکردهاند. مگر در موارد بسیار معدود توسط تک نفرهایی مانند آقای کریمی قدوسی که بازتاب بسیار کمی نیز در رسانههای ملی داشت. پس چوب زدن دلواپسان به دلیل موضع گیریهایی که ماهها پیش انجام دادهاند، در حد موضعگیری یک رقیب سیاسی است و اندازه آقای هاشمی بعنوان وزنهای فراجناحی با نگاهی ملی را در حد یک فعال سیاسی و جناحی پایین میآورد.
سوم اینکه نتانیاهو بالاترین مقام اسرائیل را دارد و در کنگره کشور طرف مقابل مذاکرات ما سخنرانی میکند و همه دنیا دارند درباره تاثیر مثبت و منفی سخنان او اظهارنظر میکنند، لذا تاثیرگذاری مستقیم در نتیجه مذاکرات دارد اما در کشور ما آیا انتقاد دلواپسان در عالم واقع تاثیری منفی در روند مذاکرات گذاشته است یا میگذارد؟ وقتی رهبری یعنی شخص اول کشور حامی مذاکرات و تیم هستند، مجلس در پازل مذاکرات همراهی کامل را با تیم هستهای میکند و حتی عمده چهرهها و رسانههای اصولگرا در همین پازل بازی میکنند، مخالفت عده معدودی چه تاثیر واقعی در روند مذاکرات دارد؟ آیا مقایسه نتانیاهو با عدهای منتقد کم تعداد و بدون مسئولیتهای موثر اجرایی و آن ها را مشکلهایی جدی برای نتیجه گیری نامیدن، سادهاندیشی نیست؟
و دلیل از همه مهمتر اینکه همانطور که قبلا هم ذکر کردهام با اینکه من با منتقد جدی دلواپسان کاملا مخالفم و این نگاه را آرمانگرایی غیرواقع بینانه میدانم که نتیجه اش توهم و رویاپردازی است، اما واقعبینی حکم میکند تصریح کنیم که این جریان منتقد بهترین کمک به تیم مذاکرهکننده هستند. آن ها بهترین برگ امتیاز هستند تا آقای ظریف به آمریکاییها بگوید با ما توافق برد برد نکنید دیگر نمیتوانید به خواسته خود برسید (اظهارات ظریف در این باره را به یاد بیاورید) آیا سطحی نگری نیست که این برگ چانه زنی که در عمل قدرت اجرایی برای برهم زدن توافق ندارد را مانعی برای توافق بدانیم؟
هنگامی که این حرف را که تاحالا زیاد از سیاسیون و برخی افراد عادی شنیده بودم، از آیت الله هاشمی رفسنجانی شنیدم، به یاد آوردم از این موضع گیریهای تعجب آور از ایشان بازهم دیده بودم.
به یادآوردم وقتی توافق ژنو بسته شد، ایشان تحت تاثیر جو تبلیغاتی، سادهانگارانه تصریح کردند که با توافق ژنو دیگر کار تمام شد و بقیه مسیر "روتین" است در حالیکه مطالعه سطحی توافق ژنو روشن میکرد که این توافق فقط تفاهمی برای ادامه مذاکرات است و به تعبیر آقای ظریف و عراقچی کار سخت (نه روتین) تازه شروع شده است و اصلا معلوم نیست بعدا چه می شود. یا مواضع ایشان درباره خوب شدن روابط با عربستان در آغاز کار را به یاد آوردم که ایشان ساده اندیشانه به روابط شخصی خوبی که با شاه وقت عربستان داشتند، اطمینان داشتند. در حالیکه براساس واقعبینی روشن بود که ایران با قدرتی که در لبنان و فلسطین و عراق پیدا کرده است و اتفاقات بیداری اسلامی، دشمن شماره یک عربستان شده است و ساده نگری است که فکر کنیم روابط دوستانه شخصی آقای هاشمی می تواند گره این دشمنی مبنایی را باز کند. یا به یاد آوردم که ایشان درباره ماجرای حمله شیمیایی در سوریه و بشار اسد را عامل این حمله دانستن، چه غیر سیاستمدارانه رفتار کردند( فرض کنیم تحلیل غلطی که عامل حمله شیمیایی بشار است را بپذیریم.)
همه این موارد من را به این جمعبندی رساند که واقعا تصمیم شورای نگهبان در رد صلاحیت آقای هاشمی برای دادن زمام کشور به دست ایشان کاملا درست بوده است. این مساله وقتی جدیتر میشود که آقای هاشمی در گذشته چنین شخصی نبود یعنی ما از آقای هاشمی جز سیاست و کیاست (البته با رویکردی که ممکن است ما مخالف آن باشیم) سراغ نداشتیم یعنی برای آقای هاشمی چه اتفاقی افتاده است که چنین اشتباهات فاحشی را در دوره کوتاه یک ونیم ساله میکند آیا سن بالای ایشان باعث این نتیجه شده است؟یا تاثیرپذیری ایشان از اطرافیان زیاد شده است؟
پاسخ هرکدام باشد در این که این اتفاق در دیگر مسائل قابل تکرار بود را باید پذیرفت. من میدانستم اقای هاشمی در دیدار با رهبری قبل از ثبت نام تصریح کردهاند که به دلیل کهولت سن، من کاندیداتوری برای ریاست جمهوری را برای خودم شرعی نمیدانم. با این وجود فکر نمیکردم رئیس جمهور شدن احتمالی ایشان می واند تا این حد هزینه زا باشد بگونهای که اطرافیان آقای هاشمی بجای ایشان رییس جمهوری کنند.
آیا میتوانید تصور کنید که در این صورت چه شرایطی پیش میآمد؟
محمد سعید احدیان
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-4379
ارسال نظر