به گزارش «قاصدنیوز»، محمدتقی بهلول گنابادی در سال 1279 در روستای بیلند از توابع گناباد به دنیا آمد. پدرش مجتهد شهر گناباد و سرآمد اهل زمان به شمار میرفت. در ششسالگی به مکتب رفت. هشتساله بود که حافظ کل قرآن شد. در همین ایام نیز در مجالس روضهخوانی میکرد و برای زنان به منبر میرفت. درسهای حوزه را نزد پدر آموخت و جهت ادامه تحصیل راهی سبزوار شد.
در منبرهای خود در گناباد به مخالفت با فرقه صوفیه و افشاگری علیه آنان میپرداخت. وقتی پدر جان وی را درخطر دید، او را به سبزوار فرستاد. رمضان آن سال در سبزوار به منبر رفت و شروع به انتقاد از کارهای خلاف شرع دولت و مأموران حکومتی کرد. در ابتدای ماه محرم آن سال پادشاه افغانستان قرار بود از سبزوار بگذرد. در شب اول محرم باغ ملی سبزوار را آذین بسته بودند. زنان رقصنده با مشروبات الکلی آماده پذیرایی بودند. او در مقابل این جریان افشاگری نمود که باعث شد پادشاه باعجله از شهر بگذرد.
پسازاین ماجرا با پای پیاده از سبزوار عازم قم شد. در قم نیز از در کنار گذراندن دروس از اقدامات انقلابی علیه رضاشاه کوتاه نیامد و در ماجرای تخریب قبرستان میدان آستانه قم و تبدیل آن به مرکز فساد، ضمن مشورت با علما و مقدسین قم به مقابله با این فعالیتها پرداخت و در سخنرانیهای آتشین به افشاگری علیه رژیم پرداخت که هر بار موفق به فرار از چنگ مأموران دولتی شد.
به سبزوار بازگشت و همراه مادرش بهقصد زیارت راهی عراق شد. تصمیم او این بود که علاوه بر زیارت، به تکمیل تحصیلات بپردازد اما طی گفتگویی که با آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی داشت، مسیر خود را عوض نمود. این مرجع تقلید به او گفت در اینجا مجتهد درسخوان زیاد داریم، ولی مجتهد مبارز کم داریم، شما بهتر است به ایران برگردید و علیه رژیم رضاشاه مبارزه کنید. امر استاد را اطاعت کرد و به ایران بازگشت و مبارزهاش را پی گرفت.
در جریان کشف حجاب رضاخانی و فجایع فرهنگی آن دوران، علما و مجتهدان مشهد جلسات متعددی برگزار کردند و درنهایت تصمیم گرفتند آیتالله حاجآقا حسین قمی بهعنوان اعتراض به تهران برود و با او صحبت کند. حضور گسترده مردم برای دیدار با آیتالله قمی در تهران موجب وحشت دولت گردید. خبر بازداشت به مشهد رسید. بهلول که در گناباد بود سریعاً خود را به مشهد رساند و پسازآنکه در حرم رضوی وی دستگیر موقت شد، با همراهی مردم بر فراز منبر قرار گرفت و گفت: "اکنون کار از اصلاح گذشته، وظیفه ما این است که کمرها را محکم بسته و دست از جان شسته برای جهاد دینی حاضر شویم و بکوشیم تا حضرت آیتالله قمی را از زندان تهران نجات دهیم. یا همه کشته شویم یا دولت موجود را براندازیم." در روز 14 تیر 1314 مردم که حرکت کردند تا به جمع مردم و روحانیون متحصن در مسجد گوهرشاد بپیوندند اما این تجمع به خاک و خون کشیده شد و آنطور که منقول است بیش از هزار نفر(تا 2هزار نفر نیز نقل شده است)در این حادثه در صحن مسجد گوهرشاد به شهادت رسیدند.
رهبری قیام مسجد گوهرشاد بر دوش علما و مراجع بود اما اعلامیهای که دولت فروغی صادر کرد بهلول را عامل نهضت قلمداد نمود. در روزنامهها و اخبار هم سعی بیشماری به عمل آمد که قهرمان این ماجرا را بهلول معرفی کنند اما بهواقع آنان از این قهرمان سازی به دنبال چیز دیگری بودند.
او با کمک مردم از مهلکه مسجد گوهرشاد نجات دادهشده بود پس از مدتها سفر، مخفیانه وارد افغانستان شد. نیروهای امنیتی او را دستگیر کردند و دولت ایران خواستار استردادش شد، اما مقامات افغان از انجام این کار سرباز زدند و شیخ بهعنوان پناهنده سیاسی پذیرفته شد، اما مدت 35سال اقامت وی در افغانستان به اسارت و تبعید گذشت. او در این مدت که به تدریس نیز میپرداخت، به چهرهای نامآشنا برای مردم افغانستان تبدیل شد.
به دمشق رفت و ازآنجا راهی مصر گردید و در دانشگاه الازهر به تدریس علوم دینی پرداخت. در بخش فارسی رادیو قاهره هم فعالیت کرد. پسازآن برای دیدن خواهر و مادرش به نجف مسافرت نمود. پس از چند سال اقامت و به ایران بازگشت و همان زمان توسط نیروهای سلطنتی دستگیر شد، اما مدتی بعد آزاد گشت.
در سالهای پس از پیروزی انقلاب در خراسان به سر برد و در عین ارادت به رهبران نهضت و تکریم آنان، به وعظ هدایت و راهنمایی مشغول بود. کشف و کراماتی نیز از او نقل شده است. بیش از 200 هزار بیت شعر سروده بود و 50 هزار بیت شعر از دیگر شاعران را حفظ داشت. همواره باوجود کهولت سن به ورزشهایی چون شنا، کوهنوردی، پیادهرویهای زیاد میپرداخت.
سرانجام هفتم مهرماه 1384 در سن 105 سالگی در تهران دار فانی را وداع گفت و پس از تشییع در مشهد و گناباد، در ورودی شهر گناباد به خاک سپرده شد.
رهبر معظم انقلاب در پیام خود به مناسبت رحلت وی آورده است: "خبر درگذشت روحانی وارسته و پارسا مرحوم حجتالاسلام آقای شیخ محمدتقی بهلول -رحمةالله علیه- را با تأسف و دریغ دریافت کردم. این بندهی صالح و مجاهد و پرهیزگار که عمر طولانی و پرماجرای خود را یکسره با مجاهدت و تلاش گذرانید. یکی از شگفتیهای روزگار ما بود. هفتادسال پیش در ماجرای خونین مسجد گوهرشاد زبان گویای ستمدیدگان و حقطلبان شد و آماج کینهی حکومت سرکوبگر پهلوی گشت. 25 سال مظلومانه در اسارت حکومت ظالم دیگری انواع رنجها و آزارها را تحمل کرد پسازآن سالها در مصر و عراق ندای مظلومیت ملت ایران را از رسانهها به گوش مسلمانان رسانید سالها پسازآن در ایران بیهیچ پاداش و توقعی به هدایت دینی مردم پرداخت و در سالهای دفاعمقدس همهجا دلهای جوان و نورانی رزمندگان را از فیض بیان رسا و صادقانهی خود نشاط و شادابی بخشید. ۹۰ سال از یک قرن عمر خود را به خدمت به مردم و عبادت خداوند گذرانید. زهد و وارستگی او، تحرک و تلاش بیوقفه پیکر نحیف او، ذهن روشن و فعال او، حافظهی بینظیر او، دهان همیشه صائم او، غذا و لباس و منش فقیرانهی او، شجاعت، فصاحت و ویژگیهای اخلاقی برجستهی او، از این مؤمن صادق انسانی استثنایی ساخته بود، اکنون این یادگار یک قرن تاریخ پرحادثهی مبارزات ملت ایران از میان ما رفته و انشاءالله قرین رحمت و مغفرت الهی است."
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-8996
ارسال نظر