به گزارش «قاصدنیوز» پدر حسنعلی مقدادی اصفهانی او را از همان کودکی در هر سحرگاه بیدار و با نماز و دعا آشنا ساخت و از آن پس تا پانزده سالگی بیشتر شب ها را تا صبح بیدار می ماند وا ز 15سالگی تا پایان عمرش هر ساله ماه های رجب، شعبان، رمضان و ایام البیض هر ماه را روزه دار بود و شبها تا صبح بیتوته می کرد.
در اصفهان از نزد آخوند ملا محمد کاشی و میرزا جهانگیرخان قشقایی تلمذ کرد و تفسیر را از محضر تنی چند از فحول دانشوران آن عصر بهره جست.
سال 1303ق عازم مشهد شد و یک سال در این شهر اقامت کرد و سال بعد برای تکمیل معارف الهی به نجف مشرف گردید و نزد سید محمد فشارکی و سید مرتضی کشمیری و ملا اسماعیل قره باغی دانش آموخت. در نجف هم حجرهای سید حسن مدرس بود. از دوستان او میتوان به شیخ محمد بهاری و سید حسین طباطبایی بروجردی اشاره کرد.
سال 1311ق بار دیگر به مشهد سفر کرد و تا سال 1314ق در مشهد ماند. در این مدت در مدرسه حاج حسن و فاضل خان سکونت داشت و برای ریاضت حجره ای در صحن عتیق برگزید و به مدت بیش از یک سال هر شب در حرم امام رضا (ع) به ختم قرآن نایل گردید و روزها را در محضر علم بسر می برد و در درس حاج محمد فاضل و میر سید علی حائزی یزدی و... شرکت می جست.
بر این باور بود که بعد از علم توحید و ولایت و احکام شریعت که آموزش آن واجب است، باید به تحصیل دانشهای دیگر روی آورد. چون جهل هر دانشی ناپسند است و مراد از حرمت برخی از فنون علوم به کار گرفتن آنها است نه آموزش آنها. وی فقه و تفسیر و هیئت و ریاضیات را به طلبه آموزش می داد و فلسفه و علوم الهی را به این شرط تدریس می کرد که ابتدا با اخبار معصومان آشنا باشد و تزکیه نفس بکوشد.
در سال 1351ق به اصفهان رفت و پس از توقف کوتاهی عازم نجف شد و تا سال 1318 در آنجا ماند. در نجف در مسجد سهله، کوفه، مقبره کمیل و میثم تمار به زیارت و عبادت پرداخت. سال 1319ه.ق بار یگر به اصفهان بازگشت به شیراز رفت و قانون ابوعلی سینا را نزد حاج میرزا جعفر طبیب آموزش دید و رمضان همان سال به بوشهر سفر کرد، ازآنجا به مقصد زیارت خانه خدا به حجاز رفت و پس از فرود آمدن از کشتی پیاده راه مدینه را در پیش گرفت. احرام بست و با پای پیاده به مکه رهسپار شد . در این سفر که همان سال 1319ق اتفاق افتاد با شیخ فضل الله نوری و شیخ محمد جواد بیدآبادی همسفر بود.
در سال 1329ق به مشهد عزیمت کرد و تا پایان عمر در مشهد اقامت داشت. سالیان مدیدی که در خدمت مردم نیک سرشت شهر شهادت بود، شب و روز نمیشناخت. روزی پسرش به او گفت: خوب است برای مراجعه مردم وقتی مقرر شود. گفت پسرم : آن کس که برای رضای خدا به خلق خدمت می کند نباید وقت تعیین کند.
آخرین روزهای زندگی مریض شد و به دستور پزشکان معالج به بیمارستان منتصریه مشهد انتقال یافت و در آنجا بستری شد. ولی ازدحام جمعیت موجب شد تا به منزل یکی از دوستان نزدیک خود منتقل شود. یک ماه آخر عمر را در منزل ایشان بستری بود.
سرانجام روز 17 شعبان 1361ق در 82 سالگی چشم از عالم ماده بست و پیکرش در صحن انقلاب حرم مطهر دفن گردید. با رحلت وی به احترامش مشهد دربست تعطیل شد، حتی ارمنی ها و کلیمی ها نیز دست از کار کشیدند. هنوز که هنوز است کراماتش جایگاه رفیعی را در چشم عموم مردم به وجود آورده است.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-9032
ارسال نظر