غلامرضا حسین زاده شغلش بنایی بود. عشق به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام از همان دوران نوجوانی پایش را به مساجد و هیات های مذهبی باز کرده بود. علاقه و استعدادش سبب شد به عنوان یک نوجوان خوش قریحه در مجالس مذهبی مختلف مداحی کند و مورد استقبال مردم قرار گیرد.
ارتباطات و رفاقت زیادی با علمای دینی شهر از جمله مرحوم حاج میرزا جواد آقا تهرانی، مرحوم حاج آقای واله، شهید هاشمی نژاد، مرحوم آیت الله واعظ طبسی، حجت الاسلام سیدان و... داشت و همین امر سبب شده بود مداحیهایش و اشعاری که میخواند از پختگی و ظرافت بالایی برخوردار باشد. به همراه این بزرگان و به دعوت بسیاری از شهرهای کشور برای تبلیغ و تبیین مکتب اهل بیت علیهم السلام سفر کرده بود.
در تاسیس و انسجام بخشی هیاتهای بزرگ مذهبی مشهد چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن نقش به سزایی داشت. او از موسسبن مهدیه خیابان امام رضا علیه السلام بود که امروز مرکز بسیاری از تجمعات و برنامههای انقلابی شهر است و مجموعه محبان الرضا علیه السلام نیز یکی دیگر از یادگارهای اوست.
قبل از انقلاب سعی می کرد از فرصت جلسات مذهبی برای تبیین اندیشه رهبر کبیر انقلاب استفاده کند و در توزیع رساله، نوارهای کاست و اعلامیههای ایشان نقش به سزایی داشت. پس از نصب عکس امام خمینی در بالای طاق نصرت نیمه شعبان، حساسیت ساواک به او و جلسات مذهبیاش دو چندان شده بود. این عشق و علاقه بود که سبب شده بود در 14 خرداد 68 در فراق امام خویش این چنین شعر بسراید که: مرا عهدیست با رهبر که تا جان در بدن دارم/ به راه مکتب و قرآن سر و جان باختن دارم تو گویی از جماران می رسد هر لحظه فریادش/نوای پر خروشش را بگوش خویشتن دارم.
منزل پدریاش به واسطهی فعالیتهای انقلابی او و خانواده اش محل رفت و آمد انقلابیون و پناهگاهی برای مبارزینی بود که از دست رژیم فراری بود. آیت الله یزدی چند روزی بر همین منوال مهمان او در آن سالهای خفقان و مبارزه بود.
مداحی اهل بیت علیهم السلام با آن همه عشق و شور و حال در میان مردم او را بزرگ و عزیز کرده بود و او هم از آن همه عزت و احترام به درستی بهره میبرد و آن را در راه کمک به مردم مستضعف و نیازمند استفاده میکرد. تاسیس دو صندوق قرض الحسنه، ساخت بیش از دویست مسکن برای محرومان، تهیه جهیزیه و... از جمله اقدامات اوست که هنوز در خاطر مردم به یادگار مانده است.
او اولین مداحی بود که دعای کمیل را در کنار قبرستان بقیع در جمع حاجیان خواند و کمیلخوانی ها و مناجات خوانیهایش در حرم حضرت رضا علیه السلام دلهای زائران را به پرواز در میآورد. خطبهخوانی های شب عاشورا و شب شهادت حضرت رضا علیه السلام را با سوز دل میخواند و عشقاش به امام هشتم هم در نامش و هم رفتارش و هم گفتارش متبلور بود.
هم با شعرش و هم با مداحیاش انقلاب را یاری میکرد. در جبهه ها حاضر میشد و با صدای خوشش روحیه بخش رزمندگان اسلام بود. پسر بزرگش در دوران دفاع مقدس به اسارت دشمن درآمد و عمر شریفش آنقدر مجال نداد که برگشت آزادهاش را ببیند.
نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی بی تفاوت نبود و همان طور که دستگیر مردم بود در مشکلاتشان و مهربانی و عطوفتش با مردم زبانزد بود ولی در مقابل دشمنان اسلام و حضرت امام محکم سخن میگفت؛ خصوصا آنها که به اسم دین و مقدس مآبی میخواستند امام را تضعیف کنند: نفرین بر آن گروه مقدس مآبها/ آنانکه چشم دیدن رهبر نداشتند خون شد دل امام از این دیو سیرتان/ زیرا که غیر توطئه در سر نداشتند.
سرانجام در 25 آبان 1368 به صورت غیرمنتظرهای بار سفر از این جهان بست و در گوشهای از صحن آزادی توفیق همجواری با حضرت ثامن الحجج علیه السلام را پیدا کرد. سید رضا موید از شاعران اهل بیت که سابقه رفاقت و دوستی با حسین زاده داشت این چنین دربارهی او میگوید: هر کس چو حسین زاده زجان یار رضا شد/در هر دو جهان محرم اسرار رضا شد. این است سعادت که به دنیا و به عقبی/ همسایه دیوار به دیوار رضاشد
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-9076
ارسال نظر