به گزارش «قاصدنیوز»، حجت الاسلام والمسلمین کشوری دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی پیشرفت در گفت و گویی به صورت تفصیلی به تبیین مسئله الگوی پیشرفت اسلامی و همچنین مدیریت شهر اسلامی ذیل این تبیین پرداخته است.
حجت الاسلام کشوری با بیان اینکه در شهر مشهد که پایتخت معنوی و پایتخت تبیین انقلاب و اسلام است، برنامههای توسعه شهری درحال تبدیلکردن این شهر به شهری با معماری مدرن است اظهار داشت: میدانیم که محاسبات توسعهگرا در بخش معماری به شاخصهای هویت اسلامی توجه نمیکند. حال اگر سکوت کنیم این معماری، هویت اسلامی شهر را به چالش میکشد. این یکی از مصادیق اختلافات محاسباتی است.
وی ادامه می دهد: مدیریت شهر اسلامی از نظر ما محلهمحور است؛ یعنی شهر به نظامی از محلات تفکیک میشود و مدیریت متمرکز را در شهر نمیپذیریم. محله، محل ارائه خدمات به خانوار تعریف میشود. سبد نیازهای اقتصادی، آموزشی، امنیتی، روانی، تفریحی خانوار باید در محله عرضه شود. این اساس کار در مدیریت شهری است.
دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی پیشرفت اولین الزام برای همفازشدن با گفتمان رهبری را درست شناختن جنگ تصمیمسازی می داند و میگوید: ما اگر هشت سال «جنگ تحمیلی» داشتیم، الان چندینسال است که دچار «جنگ تحلیلی» هستیم. الان الزام اصلی ما مدیریت جنگ نرم است.
وی ضمن انتقاد از جریان توسعهگرا که بهدنبال ارائه خدمات بهشکل متمرکز است میگوید: جریان توسعهگرا میخواهد خدمات را متمرکز ارائه بدهند و برای تحقق این مسئله و رفع مشکلاتش بهدنبال گسترش دولت الکترونیک در جامعه است.
کشوری، الگوی اسلامی پیشرفت را تفصیلیافته پایه محاسباتی انقلاب اسلامی میداند و تأکید میکند: اگر بتوانیم این پایه مفهومی را بازخوانی و ترجمه کنیم، میتوانیم جلوی دشمن را که میخواهد در ما اشتباه محاسباتی ایجاد کند، بگیریم.
آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفتوگوی روزنامه شهرآرا با دبیر شورای راهبردی الگوی اسلامی پیشرفت است که در حاشیه برگزاری «همایش مقاومت در افق فقاهت»[1] انجام گرفته است:
*****
* تحلیل شما درباره تقابل نظریه الگوی اسلامی ،ایرانی پیشرفت با نظریه های توسعه گرای غربی چیست؟
در کشور دچار دعوای محاسباتی[٢] هستیم و اختلاف محاسبه بین مسئولان وجود دارد. بخشی از مسئولان نظام که آدمهای خوبی هستند، مبنای محاسباتشان برای اداره جامعه، توسعه غربی است ولی بخش دیگری از مسئولان، مفاهیم اصلی انقلاب و الگوی پیشرفت اسلامی را پایه محاسبات جامعه قرار دادهاند. وقتی در چنین فضایی به سر میبریم، طبیعتا برگزاری نشستها و جلساتی که به شکلگیری محاسبات صحیح کمک کنند، اهمیت بسیار دارد.
بههرحال باید در تصمیمسازی فعلی کشور حضور فعال داشته باشیم و نگذاریم «محاسبات توسعهگرا» فضای توسعه[٣] را در جامعه محقق کنند؛ به عنوان مثال در شهر مشهد که پایتخت معنوی و پایتخت تبیین انقلاب و اسلام است، برنامههای توسعه شهری درحال تبدیلکردن این شهر به شهری با معماری مدرن است و ما میدانیم که محاسبات توسعهگرا در بخش معماری به شاخصهای هویت اسلامی توجه نمیکند. حال اگر سکوت کنیم این معماری، هویت اسلامی شهر را به چالش میکشد. این یکی از مصادیق اختلافات محاسباتی است که اشاره کردم؛ بنابراین هر گفتگویی که به محاسبات ملت ایران و نخبگانش کمک کند که با واقعیت متناسبتر شود، به ما کمک کرده است.
ما در شرایطی قرار داریم که «اختلاف محاسبه» بین نخبگان و مسئولان درحال تبدیلشدن به یک «جنگ محاسباتی» است. اجازه بدهید این مسئله را بیشتر شرح دهم. اول باید بدانیم که حکومت برآمده از انقلاب اسلامی با عرف حکومتهای مدرن امروز سازگار نیست و بهدلیل این استقلالِ مشی، آنها اقدامات مختلفی را برای مقابله و بهچالشکشیدن این حکومت اسلامی نوپا طراحی کرده و در دستورکار قرار دادهاند. دشمنان، مجموعهای از فعالیتها شامل اقدامات نظامی، کودتا و فعالیتهای اقتصادی و... را در دستورکار خود قرار دادهاند و در شرایط فعلی بهدلیل اینکه اقداماتشان به بنبست رسیده بر روی تغییر محاسبات مسئولان و مردم تمرکز کردهاند.
به عبارت بهتر، مردم، مسئولان انقلاب و نخبگان جامعه ایران نشان دادند که وقتی محاسبه درست انجام میدهند، میتوانند آن محاسبه را عملیاتی هم بکنند. دشمن هر چه تلاش کرده، نتوانسته جلوی این سیکل را بگیرد. درواقع دشمن، کاری کرده که ما محاسبه درست نداشته باشیم! مثلا مدتی است که بهدنبال یک محاسبه صحیح، کشور به صحنه تولید علم و جنبش نرمافزاری وارد شده است و بهتدریج درحال جبران عقبماندگیهای علمی کشور و نیز عبور از آفت ترجمه هستیم. نتیجه این محاسبه، این شده که ما در حوزه علم، روی پای خودمان ایستادهایم و مثلا وارد باشگاه هایتکهای اول دنیا شدهایم. در ده سال اخیر، برپایه محاسبات صحیح توانستیم این موفقیت را به دست بیاوریم.
همچنین محاسبات ما برای شکلدادن به جبهه مقاومت، باعث شده بهتدریج مردم منطقه بهسمت ایران سوق پیدا کنند و بهدنبال آن، دولتهایی هم در منطقه به طرفداری از ما سرِکار بیایند. اینها نمونههایی از محاسبات صحیح مردم ماست.
البته کسانی هم هستند که محاسبات غلطی دارند؛ حرکت به سمت شکلدهی جبهه مقاومت باعث شد، فرانس٢٤ گزارشی داد که نظام جمهوری اسلامی ایران توانسته است چهارمین پایتخت عربی را تحت نفوذ معنوی خود قرار دهد. ما در حوزه محاسبات سیاسی رفتیم بهسمت شکلدهی جبهه مقاومت که ازجمله فوایدش میتواند افزایش تبادلات تجاری میان ما و این کشورها باشد.
* یعنی ابتدا باید بهسمت آسیبشناسی فعالیتهای نیروهای انقلاب حرکت کنیم؟
عرض بنده این است که اگر بتوانیم پایه محاسباتی انقلاب اسلامی را شناسایی و آن را به حوزههای بیشتری ترجمه کنیم، آسیب فعالیتهای ما کمتر میشود؛ مثلا باید بتوانیم پایه محاسباتی انقلاب را به حوزه سیاست خارجی و جبهه مقاومت بهتر ترجمه کنیم. باید بتوانیم با نگاه انقلاب، مسئله پیشگیری از جرم را تقویت کنیم. یکی از مصیبتهای ما این است که قدرت پیشگیری از جرم نداریم. باید گفتمان اقتصاد مقاومتی را که ترجمه پایه محاسباتی انقلاب در عرصه اقتصاد است، پیش ببریم. اگر بتوانیم درون جبهه خودی ترجمه پایه محاسباتی انقلاب را به حوزههای مختلف تعمیم بدهیم، بعدها در این جنگ محاسباتی قویتر عمل خواهیم کرد.
به نظر من جرئت جریان روشنفکری در نسبتدادن برخی ناکارآمدیها به انقلاب، بیشاز اینکه به قوت مباحث و استدلال آنها برگردد، ناشیاز کمکاری ما در ترجمه انقلاب به حوزههای مختلف است. مسئله الگوی پیشرفت اسلامی اینجا متولد میشود.
الگوی پیشرفت اسلامی درواقع تفصیلیافته پایه محاسباتی انقلاب اسلامی است و اگر بتوانیم این پایه مفهومی را بازخوانی و ترجمه کنیم، میتوانیم جلوی دشمن را که میخواهد در ما اشتباه محاسباتی ایجاد کند، بگیریم.
الان ما این ترجمه را بهصورت تفصیلی انجام ندادهایم ولی به این سمت درحال حرکت هستیم. در حال حاضر چون سیاستهای توسعهگرا بسط پیدا کردهاند، مقام معظم رهبری با نرمش قهرمانانه، فرصت آزمایش را به این نظریات دادهاند تا اثبات شود این نظریات غلط هستند و قابلیت اجرا ندارند.
این آزمایش بهتدریج برائت عمومی از نظریات توسعهگرا را افزایش میدهد و مردم متوجه ناکارآمدبودن این دیدگاهها خواهند شد. بالاخره انقلاب متعلقبه همه ملت ایران است و اینکه اختلاف محاسباتی وجود دارد، نباید ما را بهسمت اختلافات سیاسی و نزاع ببرد. فلسفه «نرمش قهرمانانه» هدایت نظام ذهنی است. با اینکه در مذاکرات، اختیارات بسیاری به دولت داده شده است، این سوال بهصورت جدی در فضای بینالملل ایجاد شده که آیا استکبار قابلاعتماد است؟ در سطح عمومی دارد این مسئله جا میافتد و بالطبع تفکر «مرگ بر آمریکا» ادامه پیدا میکند.
تقریبا هرکدام از مفاهیمی که رهبری مطرح میکنند، بدنه اجتماعی نخبگان با تاخیر زمانی به آن میرسند؛ درواقع در زمانی که رهبری مفهوم جدید دیگری را مطرح میکنند. آیا همین «اختلاف محاسباتی» است که باعث این تاخیر میشود؟
٩سال است که رهبری، موضوع الگوی پیشرفت اسلامی را مطرح کردهاند. ما تنبلیم و این ضعف به روحیات ما مربوط میشود. شاید شرایطی را که در آن قرار داریم، نمیشناسیم. بههرحال اگر از فضایی که دراختیار ماست استفاده نکنیم، با چالشهایی بدتر از فتنه٨٨ روبهرو میشویم. باید بهسمت گسترش محاسبات انقلاب در فضای تصمیمسازی کشور پیش برویم.
اولین الزام برای همفازشدن با گفتمان رهبری، این است که موضوع را که همان جنگ تصمیمسازی است، درست بشناسیم؛ یعنی ما اگر هشت سال «جنگ تحمیلی» داشتیم، الان چندینسال است که دچار «جنگ تحلیلی» هستیم. الان الزام اصلی ما مدیریت جنگ نرم است.
البته نباید جنگ نرم را جنگی خُرد معنا کرد. باید اصلیترین لایههای این نبرد را شناسایی کنیم که «مدل برنامهریزی کشور» است. جریان توسعهگرا این لایه را دراختیار گرفته و جبهه پیشرفت اسلامی باید تحلیلهای مبتنیبر الگوی پیشرفت اسلامی را در این حوزه بسط دهد. الگوی اسلامی درمقابل توسعه غربی، مطرح است و مفهوم این تقابل سنجیدهای که امام خامنهای مطرح کردند، «جلوگیری نرم از شکلگیری محاسبات غلط متکی به توسعه» است.
همین که شما میگویید کشور باید توسعه پیدا کند، ابتدای بحث است. به نظر من اگر سعی کنیم دوگانة توسعه یا پیشرفت را در کشور ایجاد کنیم، خدمت بزرگی کردهایم؛ مثلا اگر بتوانیم دربرابر سیاست خارجی توسعهگرا ایدهای بدهیم یا در حوزه تربیت، نظریهای کاربردی براساس مفاهیم انقلاب ارائه دهیم، دوگانة توسعه و پیشرفت بیشتر تبیین میشود.
برای مثال در «اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی»[٤] نظریة «بهبود مستمر فضای حاکم بر نهادهای متکفل تربیت»[٥] مطرح شده است. تعمدا این نظریه را طوری نامگذاری کردهایم تا تقابلش با «نظریه بهبود مستمر فضای حاکم بر کسبوکار»[٦] احساس شود.
جریان توسعهگرا میگوید در بحث اقتصاد، دولت باید تمام تلاش خود را بکند تا «فضای حاکم بر کسبوکار» را بهبود بخشد. این خودش یک نوع محاسبه است که میگوید اگر شما اشتغال و تولید را میخواهید، راه آن، بهبود فضای کسبوکار است. ما درتقابل با این شکل محاسبه، با زاویه دید الگوی پیشرفت اسلامی، یک سوال مطرح کردهایم: آیا تربیت اسلامی را میخواهیم یا نمیخواهیم؟ پیداست که با برنامهریزی برای تربیت نمیتوان مخالفت کرد؛ بنابراین در برنامهریزی باید نهادهای متکفل تربیت را که مهمترین آنها خانواده است، تقویت کنیم.
* در تقویت نهاد خانواده هم برخی عوامل درونی وجود دارد که به دست پدر و مادر است. برخی عوامل هم بر نهاد خانواده تاثیر میگذارند ولی دراختیار پدر و مادر نیستند و اثر سوء بر تربیت دارند. حال سوال این است که آیا این عوامل را باید بهبود بخشیم یا خیر؟
اگر دوستان توسعهگرا به ما بگویند که به تربیت بپردازید ولی فقط روی عوامل درونی تمرکز کنید، همین توصیه را در بخش کسبوکار به آنها خواهیم کرد و این بنبستی برای آنها میشود. میدانید که جریان توسعهگرایی براساس «نظریه بهبود مستمر فضای حاکم بر کسبوکار» ١٠٨حکم از ٢٣٥ماده برنامه پنجم را اشغال کرده است. این جریان نمیتواند در مقام برنامهریزی برای بهبود فضای حاکم بر نهاد خانواده برنامهریزی نکند.
با بررسی این نظریه مبتنیبر الگوی پیشرفت اسلامی، تقابل توسعه و پیشرفت بیشتر تبیین میشود. در پیشرفت اسلامی، محور تربیت بوده و لازم است فضای حاکم بر تربیت را تقویت کنیم. در این دیدگاه اقتصاد، بخشی از فضای حاکم بر تربیت است و باید در خدمت تربیت باشد ولی در نگاه توسعهگرا اقتصاد، محور است و باید فضای حاکم بر اقتصاد را بهبود بخشید. در این نگاه تربیت باید در خدمت اقتصاد باشد.
این خاصیت تعمیمدادن اصول انقلاب به بخشهای مختلف است. یکی از پیشنهادهای ما در «اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی» این است که اگر قرار باشد نگاه انقلاب به فرهنگ، تربیت و... تعمیم پیدا کند، این تعمیم باید براساس یک نظریه انجام پذیرد. «الگوی بهبود مستمر فضای حاکم بر نهادهای متکفل تربیت» یک نظریه است و این نظریه درواقع مبنای انقلاب را تعمیم داده است. البته در نقشه راه ما مجموعهای از این نظریات وجود دارد.
* آیا موضوعات در مدل اسلامی و مدل توسعهگرا اشتراکاتی دارند؟
پاسخ به این سوال را فعلا مسکوت میگذاریم؛ دلیلش این است که الان درک تفصیلی از الگوی پیشرفت و انقلاب وجود ندارد و اگر با این شرایط وارد مقایسه شویم و دنبال اشتراکات و اختلافات بگردیم، درواقع بین دو مطلب که یکی از آنها تفصیلی و یکی از آنها اجمالی است، مقایسه کردهایم؛ بنابراین الان وقت این بحث نیست. در حال حاضر باید به تبیین تفصیلیِِ مسلمات الگوی پیشرفت اسلامی بپردازیم.
وقتی درک مبتنیبر پیشرفت اسلامی و محاسبات انقلاب تفصیل پیدا کرد، میشود به سوال شما پاسخ داد. اگر الان این کار را انجام دهیم به اسم جوابدادن به این سوال و به اسم بیان اشتراکات میان توسعه و پیشرفت، به تبیین بیشتر توسعه کمک کردهایم. بسیاری از دوستان رسانهای به این مسئله توجه نمیکنند.
* در این اتفاقات به نظر میرسد هرچقدر جزئیتر بتوانیم صحبت کنیم، برای خودمان هم بهتر است. نظریاتی که تحت الگوی پیشرفت عنوان میشود، باید در سطح و مباحث خُرد، خودش را نشان بدهد. مثلا در مشهد با چالشهای مختلف فرهنگی مثل بلندمرتبهسازی، لوکسسازی و حاشیه شهر مواجه هستیم. آیا در الگوی پیشرفت به مباحثی مثل اقتصاد شهری و شهر ایرانیاسلامی نیز پرداخته شده است؟
ما در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی ٨١مسئله را تحلیل کردهایم. ٢٧بسته جدید را با زاویه الگوی پیشرفت اسلامی تحلیل میکنیم. اساسا اگر الگوی پیشرفت اسلامی به حل مسئله نرسد، نمیتواند مشکلی را حل کند.
یک قدم جلوتر میروم و میگویم اگر کسی ادعا کرد الگوی پیشرفت اسلامی را جلو میبرد ولی در عمل به ارائه راهحل برای مسائل نرسید، این جریان درحال تقویت فرایند مدرنیزاسیون در ایران است. ما با کلیگویی درباره انقلاب مشکل داریم؛ اگر این جریان خود را اصلاح نکند، کشتی انقلاب بیشتر به سمت مدرنیزاسیون میرود. البته راه فهماندن به این دوستان این نیست که بگوییم چرا دارید کلیگویی میکنید؛ بلکه راهش این است که مثلا درباره مسئله شهرسازی از آنها راهحل مطالبه کنیم.
مثلا از مدیرانی که حل مسائل مالی شهر را در فروش تراکم میدانند، باید پرسید: بهفرض در کوچه دهمتری بهبهانه اینکه درآمد شهری ندارید، تراکم میفروشید. با فروش تراکم، تمرکز جمعیتی ایجاد میشود ولی شما فقط به این فکر میکنید که شهر درآمد داشته باشد! با این کار، جمعیت کوچه افزایش پیدا میکند و هزینههای اجتماعی و مشکلات در این کوچه بیشتر میشود. البته بعدا مجبور میشوید برای حل این مشکلات هزینه کنید. حالا پولی را که از فروش تراکم به دست میآورید و پولی را که برای حل اینطور مشکلات باید هزینه و خرج کنید، حساب کنید. ما با مبنای شما حرف میزنیم؛ میگوییم طوری درآمدزایی نکنید که مجبور شوید بعدها دهبرابر آن را هزینه کرده و با این حال نتوانید مشکلات ناشیاز تمرکز جمعیتی را اصلاح کنید.
* حال باید چه کرد؟ اگر بخواهیم این مسئله و مسائل مشابه را حل کنیم، باید بهسمت تعریف اثباتی از شهر اسلامی برویم. اگر تعریفی از شهر اسلامی نداشته باشیم، در بهترین وضعیت تبدیل میشویم به منتقد محض. چون نظریه نداریم، مجبوریم فقط انتقاد کنیم. البته انتقاد نیز سطحی از کار است ولی من انتقادم این است که نیازهای دیگر چطور پاسخ داده میشوند؟
در اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی ارکان شهرسازی اسلامی را تعریف کردهایم. مدیریت شهر اسلامی از نظر ما محلهمحور است؛ یعنی شهر به نظامی از محلات تفکیک میشود و مدیریت متمرکز را در شهر نمیپذیریم. محله، محل ارائه خدمات به خانوار تعریف میشود. سبد نیازهای اقتصادی، آموزشی، امنیتی، روانی، تفریحی خانوار باید در محله عرضه شود. این اساس کار در مدیریت شهری است.
اولین فایده این مدل، کاهش سفرهای درونشهری است. اگر شما بهسمت درستکردن محله بروید، دومین فایدهاش این است که تَعَرُّفْ [٧] افزایش مییابد؛ یعنی چون سعی بر این است که تمام خدمات در محله ارائه شود، افراد با هم آشناتر میشوند و بههمین دلیل خودکنترلی ایجاد میشود. با محلهمحوری تَعَرُّفْ زیاد میشود و تَعَرُّفْ امنیت و دهها آثار خوب دیگر را به دنبال دارد. اگر بخواهیم این کار را اجرایی کنیم، باید در گام نخست، از بین نیازهای خانوار آنچه را که ممکن است، در محله ارائه دهیم و بعد برای بقیه نیازها زیرساخت ایجاد کنیم. درست است که صنایعی داریم که باید بیرون شهر تولید شود ولی مثلا میتوان کاری کرد که تحصیل فرزند در محله انجام گیرد. با همین کارها چقدر هزینه خانوار کاهش پیدا میکند؟ تقویت زیرساختها و رویههای مرتبط با محلهمحوری، پیشنهاد «اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی» است. درمقابل جریان توسعهگرا بهدنبال ارائه خدمات بهشکل متمرکز است. میخواهد خدمات را متمرکز ارائه بدهند و برای تحقق این مسئله و رفع مشکلاتش بهدنبال گسترش دولت الکترونیک در جامعه هستند. اولا بعضی خدمات را مانند خدمات آموزش نمیتوان و نباید بهصورت مجازی ارائه داد؛ ثانیا اگر دولت الکترونیک تعمیم لازم را پیدا کند، برای مقابلهبا مشکلات امنیتی آن، ناگزیر هستیم تدابیر خاصی بیندیشیم. یکی از این تدابیر تعریف IP اختصاصی برای افراد است. IP درواقع کلید ورود شما به دولت الکترونیک است و عملا آزادی انسان را نفی و حریم خصوصی را به چالش میکشد. من از دوستان توسعهگرای مدرنمان تعجب میکنم که از یک طرف، شعار اصلی مدرنیته را آزادی میدانند و از یک طرف سیستمی را طراحی کردهاند که تأمین سادهترین نیازها را تحتکنترل دولت قرار میدهد! مهمترین عارضه پذیرش دولت الکترونیک، این است که وقتی بهتدریج احساس کنید تحت کنترل هستید، ابتکار و خلاقیت شما زیر سوال میرود.
* مهمترین مسئله در مدیریت شهری از نگاه «الگوی پیشرفت» را چه میدانید؟
مهمترین مسئله مرتبطبا مدیریت شهری، اصلاح مدل قانونگذاری کشور است. طبق برخی مطالعات و آمارها ما ١٨٠مرجع قانونی و همچنین ١٠٨سال سابقه قانونگذاری در مجلس داریم. ما حجم وسیعی از قانون داریم. وقتی قانون متکثر شد، اولین عیبش این است که قابلیت آموزش ندارد و عملا اجرایی نمیشود. دلیلش را میتوانید از قضات سوال کنید؛ در بسیاری از پروندهها شخص مجرم اطلاع نداشته که فلان مسئله خلاف قانون است. ضمن اینکه حتی اگر بهسمت اطلاعرسانی بروید، مشکل دیگری ممکن است به وجود بیاید و آن، اینکه طرف باخبر شود ولی میلی به اجرای قانون نداشته باشد. دقت کنید. وقتی مردم خودشان را در تلههایی از قانون و مقررات ببینند، از این تحکمها خسته میشوند. البته از دل کثرت قوانین، مشکل سومی هم به وجود میآید؛ قوانین متعارض میشوند. مثال آن در حوزه شهرسازی زیاد است بهشکلی که مدیریت، مقررات را در هر بخشی که به نفع خودش باشد، اجرا میکند. عرض بنده این است که ما نباید وقتی با بحران روبهرو میشویم، فقط بهسمت اورژانسی عملکردن برویم و زود برایش قانون وضع کنیم. مقرراتزدایی، لازمه محلهمحوری و مدیریت غیرمتمرکز است.
* شما میگویید در این طرح و بحثها همهچیز باید با هم پیش برود اما خیلی بهندرت پیش میآید که چنین شود؛ فرض کنید میخواهم الگوی شما را بگیرم و در همه بخشها اجرا کنم. آیا مقاومتی از دیگر نواحی نمیشود؟ نباید خط زمانی تعریف شود؟
بین مقام تبیین الگوی پیشرفت اسلامی و عمل به آن، تفکیک قائل شوید تا مسئله واضح شود. بنده عرض میکنم تبیین شهرسازی اسلامی براساس این الگو وابسته به این است که از بخشهای مختلف ورودی بگیریم. اگر از مسائل تأثیرگذار بر شهرسازی مثل اصلاح مدل قانونگذاری غفلت کنیم، شهرسازی اسلامی به نتیجه نمیرسد؛ مثلا در مدل اقتصادی که پیرامون حرم امامرضا(ع) است، باید اصلاحاتی صورت بگیرد تا وضعیت شهرسازی مشهد اصلاح شود و ما الان میتوانیم درباره این الگو بحث کنیم. صحبتکردن درباره ابعاد مختلف مدیریت شهری به ساخت تصویر درزمینه این موضوع کمک میکند.
* در بحث اقتصاد اسلامی و اقتصاد شهری و استفاده از سرمایههای خُرد مردمی و اقتصاد مردمی نکاتی مطرح شده است؟
تجمیع سرمایه با محوریت بخش وقف را باید جدی گرفت. در وقف، سرمایهای است که میتواند خیلی از مشکلات را حل کند. حرف اول ما در بخش اقتصاد، «تلاش برای تغییر در مدل تشکیل سرمایه» است. یک مثال میزنم. طبق محاسبات، ٦٠ یا ٧٠درصد سهم درآمدهای مردم به بخش مسکن اختصاص دارد و باتوجهبه اینکه وقف بیشتر در املاک تحقق مییابد، با جهتدادن به آن، میتوان با همین درآمد فعلی وقف، اگر طرحهایی نوشته شود، چند هزار مسکن راهاندازی و بخش عظیمی از مشکلات مردم را حل کرد.
با تشکیل سرمایه حول وقف در بخش مسکن، امید بسیاری در دل مردم زنده میشود. جوانان با حل نسبی مشکل مسکن بیشتر به ازدواج ترغیب میشوند و انگیزه واقفان هم ارتقا مییابد. البته این کارها علاوه بر تبیین نظریه بنگاههای وقفمحور[٨] به لوازمی همچون تشکیل واحدهای مشاورهای وقف و طراحی مدلهای محلهسازی و... نیاز دارد که باید بهصورت تفصیلی تبیین شود. در پایان صحبتهایم از نخبگان مشهد و جبهه فکری انقلاب اسلامی خواهش میکنم بعداز ٩سال، زمینه بسط گفتمان الگوی پیشرفت اسلامی را در جامعه فراهم آورند تا در سایه این کار مبارک، محاسبات شهری و سطح کلان دولت بهینه شود.
-------------------------------------------------------
پینوشتها:
[١]. همایش «مقاومت در افق فقاهت» ١٦ و ١٧بهمن١٣٩٣ در مشهد برگزار شد.
[٢]. آنچه ما امروز در مجموعة رفتار دستگاه استکبار مشاهده میکنیم، همین است؛ هدف ایجاد اختلال در نظام محاسباتی و دستگاه محاسباتی من و شماست. در میدانهای دیگر، استکبار نتوانسته است؛ کاری از او برنیامده است (بیانات امام خامنهای در دیدار با مسئولان نظام؛ ١٦/٢/١٣٩٣).
[٣]. آنچه که من میخواهم اضافه کنم، این است که اولا کلمة «پیشرفت» را ما با دقت انتخاب کردیم؛ تعمداً نخواستیم کلمة «توسعه» را به کار ببریم. علت این است که کلمة توسعه، یک بار ارزشی و معنایی دارد؛ التزاماتی با خودش همراه دارد که احیاناً ما با آن التزامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمیخواهیم یک اصطلاح جاافتادة متعارف جهانی را که معنای خاصی را از آن میفهمند، بیاوریم داخل مجموعة کار خودمان بکنیم. (بیانات امام خامنهای در اولین نشست اندیشههای راهبردی در جمهوری اسلامی١٠/٩/١٣٨٩)
[٤]. اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی درواقع پاسخی مبسوط به سفارش علمی امام خامنهای در موضوع تولید الگوی اسلامیایرانی پیشرفت محسوب میشود که دارای٨١ محور بحثی است.
[٥]. نظریه تربیتی اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی.
[٦]. مهمترین نظریه جریان توسعهگرا.
[٧]. شناخت طرفینی گسترده بین افراد.
[٨]. نظریه اقتصادی اولین نقشه راه تولید الگوی پیشرفت اسلامی.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-5660
ارسال نظر