تاریخ خبر: کد خبر: 7161

نشست خبری پُرتیتر وحید جلیلی؛ از پیشنهاد دوچرخه‌سواری به نخبگان تا جایگاه هنرمندان غیرانقلابی در برنامه‌های فرهنگی شهرداری

در موضوع حاشیه شهر- که نگرانی اصلی ما هم هست- اگر می‌خواهیم در مقابل تهدیدهای اجتماعی و فرهنگی حرفی برای گفتن داشته باشیم باید نگاه فرصت محور را سرلوحه قرار دهیم. مشکل این است که ما تهدید محور هستیم نه فرصت محور.

نشست خبری پُرتیتر وحید جلیلی؛ از پیشنهاد دوچرخه‌سواری به نخبگان تا جایگاه هنرمندان غیرانقلابی در برنامه‌های فرهنگی شهرداری

به گزارش «قاصدنیوز»، وحید جلیلی پس از یکسال از شروع فعالیت در کسوت معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری مشهد به همراه مدیران این مجموعه به ارائه گزارش عملکرد خود پرداختند. در بخشی از این نشست خبری که روز شنبه برگزار شد، تعدادی از خبرنگاران درباره موضوعات مختلفی سؤال کردند. بودجه چهارمیلیاردی جمع‌آوری معتادان، حفظ هویت اصیل مشهد، فرقه‌های نوظهور و شیطان‌پرستی در حاشیه شهر، مشهد2017، شادی و کنسرت در شهر، وضعیت ارتباط با هنرمندان، حفظ ابنیه تاریخی و... از جمله مباحثی بود که نمایندگان رسانه‌ها از معاون فرهنگی و اجتماعی شهردار مشهد پرسیدند.

 

در ادامه متن مشروح و تنظیم‌شده این نشست خبری می‌آید:

 

بعید است با این حد از اقدامات معضل اعتیاد ریشه‌کن یا التیام جدی بخشیده شود/ تشکل‌های مردمی ورود کنند

مبلغ چهارمیلیاردی که در تفاهم‌نامه بین شهرداری و نیروی انتظامی برای جمع‌آوری معتادان در نظر گرفته‌شده، بخش ناچار و ناگزیر ماجرا است. برای مقابله با اعتیاد باید اقدامات وسیع اجتماعی با همکاری گسترده دستگاه‌ها و مردم انجام شود . باید اعتراف کنیم برای معضل اعتیاد نتوانسته‌ایم به‌طور کامل علاجی پیدا کنیم و در مشهد هم با آن روبه‌رو هستیم درحالی‌که اعتیاد عامل تأثیرگذاری بر روی معضل‌های و آسیب‌های دیگر اجتماعی همچون طلاق است.

 

نیروی انتظامی به‌صورت مستقیم با اعتیاد در ارتباط است و طبق این تفاهم‌نامه قرار شده شهرداری بودجه‌ای را تأمین کند تا عملیات لازم انجام شود و پیگیری این روند نیاز به پاسخگویی دوستان در نیروی انتظامی هم دارد که هم‌اکنون در این زمینه فعال هستند. من بعید می‌دانم بتوانیم با این حد از اقدامات در مشهد معضل اعتیاد را ریشه‌کن کنیم یا التیام جدی ببخشیم. این قسمت معلول ماجرا است اما در مورد برخورد با علت، معاونت اجتماعی در حد مأموریتش فعالیت‌هایی انجام می‌دهد. اخیراً نیز در بخش کارآفرینی در سازمان فرهنگی طرح‌هایی تهیه می‌شود و باید با تلاش  همه دستگاه‌ها و ظرفیت‌های مردمی به‌پیش برویم . فعالیت‌های نهادهای مردم‌نهاد در این حوزه در سال‌های اخیر زیاد شده است و در مناطقی که درگیر این مسائل هستند در سند ارتقای محلات بخش‌های خاصی به این موضوع اختصاص داده‌شده است و این‌که برآیند مجموعه این تلاش‌ها به نهایت خود برسد، باید زمان لازم طی شود. همچنین یکی از راه‌حل‌های موجود این است که نیروهای فرهنگی دغدغه اجتماعی‌شان را بیشتر کنند و این گام جدی برای حل مؤثرتر مسئله است .

 

سید رضا موسوی(رئیس سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری مشهد): در بحث پیشگیری از اعتیاد برای حاشیه شهر بخشی از افراد خود معتادین هستند و بخشی نوجوانان و جوانانی که با این افراد در ارتباط می باشند. در این خصوص در موضوع پیشگیری بیشتر تمرکز پیداکرده‌ایم و یکی از موضوعات آن توجه به کارآفرینی است که ازاین‌روی طرحی با عنوان «زنگ کار» باهدف آشنایی بااهمیت کار و ارزش کار کردن را در مدارس این مناطق اجرا کردیم. همچنین در بحث استعدادهای درخشان حاشیه شهر اعتکاف علمی در نوروز 94 انجام شد و دوره‌های ویژه‌ای برای دانش آموزان کنکوری برگزار شد که 800نفر از دانش آموزانِ در آستانه کنکور در آن شرکت داشتند. همچنین ستاد توانمندسازی بانوان سرپرست خانوار حاشیه شهر را در حال برنامه‌ریزی و اجرا هستیم. با توجه به این‌که معتاد از لحظه‌ای که جمع‌آوری می‌شود در اختیار نیروی انتظامی قرار می‌گیرد ، ما برای نسل جوان حاشیه شهر و پیشگیری از ورودشان به عرصه اعتیاد برنامه‌ریزی می‌کنیم . با مراکز خیریه هم برای معتادانی که بازگشت می‌کنند کارهایی در حال انجام است.

سید رضا موسوی

آماری که از جمع آوری معتادان در شش‌ماهه اول امسال هست درمجموع 2 هزار و 130 نفر معتاد بوده که 1700 نفر آنان مرد  و 430 نفر زن بودند. از اول مهرماه که این طرح انجام شد با کمک نیروی انتظامی و قوه قضاییه 900 مرد و 250زن درمجموع 1150 نفر جمع‌آوری‌شده‌اند. در ذیل تفاهم‌نامه این معتادان در مراکزی که در اختیار نیروی انتظامی است نگهداری می‌شوند و درمجموع از ابتدای سال تاکنون 3 هزار و 280 نفر جمع‌آوری معتاد صورت گرفته است.

 

به دنبال شهری معنوی و پیشرفته یا شهری مدرن با ریاکاری مذهبی نما؟

مشهد امروز در یک نقطه‌ی عطف قرارگرفته است و در پیچ تاریخی به سر می‌بریم . ما باید انتخاب کنیم که آیا مشهد حول محور امام رضا شکل‌گرفته است و از ابتدا تعریف دینی و تمدنی داشته باشیم یا به‌سوی دیگری؟ آیا به دنبال شهری، معنوی و پیشرفته هستیم یا به دنبال شهر مدرن با ریاکاری مذهبی نما؟ سؤال این است که امروز هم مدیران و هم نخبگان مشهد باید طرح کنند و پاسخ دهند. رویکرد این است که مشهد و هویتش و فرهنگش را بفروشیم و در حاشیه‌ی مدرن جایی پیدا کنیم؟

 

این بدترین رفتاری است که با ظرفیت عظیم حرم انجام می‌دهیم. یعنی این ظرفیت را نردبانی قرار دهیم برای دور شدن از سنت‌ها و با آن به شکل ابزاری برخورد و مشهد را به دوبی تبدیل کنیم! گاهی دیده می‌شود که بعضی می‌خواهند مشهد با چنین عظمتی را مثل دبی کنند، به شکلی که اگر این رویکرد قالب شود در سال‌های نه‌چندان دور اولین چیزی که از مشهد به ذهن متبادر می‌شود دیگر زیارت نخواهد بود. این دغدغه‌ای جدی است که اگر به آن توجه نشود در معرض مخاطره بزرگی قرار خواهیم گرفت. واژه «نفوذ» که این روزها در کشور مطرح است یکی از مصادیق آن شاید این باشد که یکی از مذهبی‌ترین نهادها هتلی هفت ستاره در مشهد بسازد و اگر روزی این اتفاق فراگیر شود ناشکری عظیمی در حق نعمت بزرگی است که خدا به مشهدی‌ها داده است . باید این چالش را جدی بگیریم و تلاش کنیم برای تبیین آن در فضای مشهد کارهای جدی صورت بگیرد .

 

نخبگان شهر به شکل نمادین دوچرخه‌سواری کنند

در حوزه فرهنگ شهروندی برنامه‌هایی برای ترویج فرهنگ دوچرخه‌سواری شروع‌شده است. سازمان فرهنگی هم تابلوهای شهری را به این امر اختصاص داده است ولی این اقدامات تأثیر چندانی ندارد و عزم ملی می‌طلبد. رسانه‌ها باید در این زمینه فعال‌تر عمل کنند و نیازهای شهر برای ترویج و تثبیت مؤلفه‌های شهروندی رعایت شود. ما نیازمند کارهای جدی‌تری هستیم مثلاً از نخبگان شهر به شکل نمادین بخواهیم این کار را انجام دهند که این، حضور و مطالبه رسانه‌ها را می‌طلبد. خود آقای شهردار در جلسه‌ای اعلام کرده است که اگر تأثیری در این موضوع دارد حاضرم از دوچرخه استفاده کنم

 

به جای تهدیدمحوری، از فرصت‌ها و کرامت‌های حاشیه شهر هم بگوییم

در موضوع حاشیه شهر که نگرانی اصلی ما هم هست، تحلیل من متفاوت است؛ زمانی که بخش‌هایی به شهر اضافه می‌شوند تا وقتی‌که امکاناتی به آنجا برسد، حتی اگر عزم و اراده جدی وجود داشته باشد مدتی طول خواهد کشید تا آن بخش‌ها به‌اندازه مناطق برخوردار از امکانات بهره‌مند شوند . بهترین کار برای این مناطق شهر این است که وقتی درباره آن حرف می‌زنیم صرفاً از آسیب‌های آن صحبت نکنیم، بلکه از کرامت‌ها و فضائل آن‌هم صحبت کنیم. مثلاً در بخش قُرقی، بعضی از شهدای برجسته خراسانی ازآنجا برخاسته‌اند. پس ظرفیت‌های بالایی دارد اگر می‌خواهیم در مقابل تهدیدهای اجتماعی و فرهنگی حرفی برای گفتن داشته باشیم باید نگاه فرصت محور را سرلوحه قرار دهیم. مشکل این است که ما تهدید محور هستیم نه فرصت محور.

 

یک خاطره بگویم که ده‌هابار دیگر هم گفته‌ام. چند سال پیش برای یادواره شهیدی به برازجان بوشهر رفتم و در آنجا با تعدادی جوان بسیجی که مشغول کار فرهنگی بودند مواجه شدم، می‌گفتند ما چهارگیگ اطلاعات شیطان‌پرستی جمع کرده‌ایم! یعنی کار فرهنگی خود را دانلود کلیپ‌های شیطان‌پرستی و مسلط شدن بر مبحث شیطان‌پرستی و فرقه‌های بیان می‌کردند. از آن‌ها پرسیدم که شما فردی به نام نادر مهدوی و بیژن گرد را می‌شناسید؟ گفتند نه.  گفتم این دو نفر از بچه‌های برازجان بوشهر هستند که بالگرد آمریکا را در خلیج‌فارس زدند و ناو بریجتون را در تنگه هرمز منفجر کردند و آبروی آمریکا را بردند و دریکی از عملیات‌ها هم اسیر و زیر شکنجه آمریکایی‌ها شهید شدند و جنازه آن‌ها به ایران تحویل داده شد.

 

راهکار من برای بسیاری از مشکلات فرهنگی، «فرصت محوری» است. مجموعه‌ای از ظرفیت‌ها مثل شهدای مشهد اگر به افراد محله شناسانده شوند در جهت‌گیری‌های رفتاری تأثیر دارد.

 

 

برخی‌ها با دستپاچگی، نگاه مدرنیزه و مبتذلی به موضوع «مشهد2017» دارند/ حرم و انقلاب در بیانیه مشهد2017 مفقود بود

من در یادداشتی که در مورد جهان اسلام با عنوان «مشهد را خدا جهان خواسته نه آیسسکو» نوشته ام این بحث را مطرح کردم . بحث اول این بود که درست است پایتخت شدن مشهد موضوع خوبی است اما نباید بهانه‌ای شود که موضوع هویت مشهد -که کلان رویکرد ما است-  تحت‌الشعاع قرار بگیرد.

 

بعضی‌ها به‌قدری دستپاچه هستند و نگاه مدرنیزه مبتذلی به این موضوع دارند که در بیانیه‌هایی که برای 2017 مشهد ارائه می‌کنند دو چیز در آن مفقود بود یکی حرم و دیگری انقلاب اسلامی و البته این موضوع مورد اعتراض چهره‌های ملی هم قرار گرفت. این سراسیمگی ممکن است مشهد را دچار هویت نوکیسگی کند و این از شکوه بزرگ تمدن جهان اسلام به دور باید باشد.

 

ما دو محور برای مشهد جهانی مدنظر قرار داریم :  اول معرفی جهان اسلام به مشهد، یعنی باید مشهدی‌ها به درک کامل و تفصیلی از جهان اسلام برسند. در سال‌های اول انقلاب این اتفاق افتاده بود یعنی شهروندانش برای خود مسئولیت جهانی قائل باشند. با ذکر یک خاطره این موضوع را شفاف کنم. یادم می‌آید آن زمان در مشهد یعنی سال 62 یا 63 تازه علی قاسم پور شهید شده بود، روی دیوار میلان با زغال نوشته‌شده بود تیم علی قاسم پور آماده مسابقه است. یک تیم آمده بود یادم نیست چند چند شدیم اما اسم تیم یادم است که بابی ساندز بود. این فرد یکی از مبارزین ارتش جمهوری‌خواه ایرلند است که در زندان‌های انگلیس اعتصاب غذا کرد تا فوت کرد و اینجا یک عده از بچه‌های دبستانی در کوچه‌پس‌کوچه‌های طلاب مشهد اسم او را با گلدوزی روی لباس تیمشان نوشته بودند. این یعنی زندگی کردن در جهان در فضایی فراتر از مرزهای سیاسی.

 

20 طرح فرهنگی با نگاه جهانی تصویب‌شده است

فعالیت‌هایی خوبی هم‌اکنون شروع‌شده است که در جلسه‌ای مفصلاً توضیح داده خواهد شد . 20 طرح تا الآن تصویب‌شده و پیگیری می‌شود. به‌عنوان‌مثال بحث برادرخواندگی مساجد مشهد با دیگر کشورها و یا تعریف جوایز و نشانه‌های بین‌المللی ازجمله اعطای جایزه  امام رضا(علیه‌السلام) به بهترین ابتکار عمل در حوزه شهر اسلامی و یا نشان بین‌المللی «گوهرشاد» که هرسال از سوی شهرداری مشهد به بهترین ابتکار در تبیین چالش سبک زندگی دینی نسبت به زندگی غربی تعلق می‌گیرد. اعطای نشان خادمین تقریب مذاهب اسلامی و بحث روزنامه‌های محلی شهرهای اسلام هم ازجمله دیگر طرح‌ها می‌باشد و یا نقاشی کودکان جهان اسلام با موضوعات مسجد و طرح‌های دیگری که توسط فرهنگسرای زیارت اعلام خواهد شد.

وحید جلیلی

پرتاب کردن کلمات «شهر شاد و مدرن» به فضای عمومی برای استفاده ابزاری از آن

پیرامون تعارضی که بر سر تعاریف از شهر زیبا و مدرن و یا شهر شاد وجود دارد بحث من هم همین است که اگر درست تعریف نشود در مرحله کاربرد به مشکل برمی‌خوریم . شهر مدرن یعنی چه ؟ جنس طرح مسئله‌ای که راجع به پیشرفت و توسعه می‌شود نیازمند بحث دقیق و تئوریکی است. اگر با نگاهی سطحی گرایانه از شهر مدرن حرف بزنیم باید تبعاتش را بپذیریم. کدام نگاه ایران را به  پیشرفت رسانده است ؟ همین مشهد را در طی این 30سال چه کسی به این پیشرفت رسانده و گازرسانی و خدمت‌رسانی کرده است؟ این، محصول تفکر انقلاب اسلامی است و پرچم‌دار این پیشرفت انقلاب اسلامی است. لذا یک سری کلمات را مثل «شهر شاد»به فضای عمومی پرتاب می‌شود تا از آن استفاده ابزاری صورت پذیرد. می‌بینیم که در همین برنامه‌هایی که توسط معاونت فرهنگی شهرداری اجراشده است، شور و هیجان و شادی در آن‌ها وجود داشته، ولی بعضی‌ها می‌گویند نه و این را نشاط نمی‌دانند. شادی می‌گویند اما چیز دیگری را مراد می‌کنند.

 

با موسیقی مخالفتی ندارم/ به دنبال ترویج ابتهاج معنوی هستیم و نه خوشی‌های بی‌فایده

هدف و مانیفست من از همان ابتدایی که به مشهد آمدم «شهر شادکامی مؤمنانه» بود و با آیه « وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونَ » شروع کردم. برخی ها شاید بگویند این آیه خون و شهادت است اما قرآن می‌گوید پیام شهدا باعث شادی و مایه خوشحالی است و اگر جامعه‌ای می‌خواهید که نگرانی و افسردگی نباشد باید خط شهادت را ترویج کند. حتی اگر مسلمان هم نباشیم، این فرمولی است که خوف و حزن و نگرانی و افسردگی را برطرف می‌کند. لذا پیام شهدا که در شادکامی هستند پیام بشارت است. حال باید دید ما شادی را چه معنا می‌کنیم ؟ فردی به مجلس میگساری رفته و شوری به او دست داده اما وقتی بیرون می‌آید کِدِر و فرسوده است، اما شما ببینید نشاطی که بعد از مراسم عزاداری هست و آن بهجت و شوری که وجود دارد. ما دنبال ابتهاج معنوی هستیم و نباید به دنبال الکی‌خوش بودن باشیم. آمار کمدین هایی که در غرب خودکشی کرده‌اند یا افسردگی گرفته‌اند را ببینید.

 

مدیریت فرهنگی شهر باید متوجه این باشد تعریف دقیقی داشته باشد. من با حوزه موسیقی مخالفتی ندارم و خودم در آن فعالیت‌هایی دارم و برخی از پرشنونده‌ترین آهنگ‌ها را در دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب تولید کرده‌ایم. پس نباید این مباحث را به‌صورت سیاه‌وسفید ببینیم. در حوزه مسائل مدیریت فرهنگی بحث‌های مفصلی ناظر به تعاریف دقیق و روشن باید مطرح شود. چه کسی گفته ما المان‌های شاد نداشته‌ایم ؟ موارد متعددی وجود داشته است. در همین المان‌ها، آیا ما جلوگیری کردیم از المان شهر موش‌ها، یا المان شنگول‌ومنگول و...؟ ولی اگر بعضی توقع دارند مدیریت شهری صرفاً ماشین امضا باشد این را قبول ندارم، به‌عنوان‌مثال فلان محفل نگاهش به سیستم فرهنگی مدیریت شهری این است که مثلاً فلان هزینه بی‌ربط را ما پرداخت کنیم . ما در فضای مدیریت شهری حتماً باید راهبرد و چشم‌انداز داشته باشیم اگر این‌گونه نباشد دچار بلبشو می‌شویم و کسی سودی نمی‌برد .

 

جایگاه هنرمندان مسلمان امّا غیرانقلابی در فعالیت‌های فرهنگی شهرداری

در جمهوری اسلامی ما «هنر تحت ضابطه» داریم و یک «هنر رو به آرمان» که هر دو مشروع و مقبول است ولی نمی‌توان به هر دو به‌یک اندازه ارزش قائل شد. لذا فضا برای کسانی که می‌خواهند کار کنند در شهرداری باز است. اگر می‌گوییم مسئولان و نخبگان باید موضع خود را درباره مثلاً هنر سینما مشخص کنند این درست و باید اتفاق بیفتد اما از آن‌سو، سینماگر نیز باید موضع خودش را نسبت به انقلاب مشخص کند. به نظرم باید برآیند فعالیت‌های فرهنگی در شهر مشهد باید بر این باشد که در شهری که 9 هزار نفر جان خود را فدای انقلاب کرده‌اند و از سرمایه جانش گذشته‌اند و بر سردر کوچه‌هایش نام شهیدان است، این‌که بگوییم فضا و برآیند محیط فرهنگی و رسانه‌ای را در اختیار جریانات معاند انقلاب و غیرانقلابی قرار دهیم هیچ افتخاری ندارد. در فعالیت‌های شهرداری هم اگر ببینید این‌جور نیست، مثلاً کسانی که در مسابقه گرافیتی اخیر شرکت کردند یک‌شکل نبودند.

 

همه در ذیل پرچم جمهوری اسلامی می‌توانند کار خود را در چارچوب قانون انجام دهند ولی فضای فرهنگی قاعدتاً باید برای آن آرمان‌هایی که ملت برای آن هزینه داده‌اند فراهم‌تر باشد. در همین فرهنگسرای کودک ببینید چقدر فعالیت انجام می‌پذیرد و ببینید آیا نگاه بسته‌ای وجود دارد و مخاطبان عام استقبالی نمی‌کنند؟ یا در استقبال از بهار94 مثلاً ما گفتیم که در المان شهر موش‌ها ما گفتیم برو نماد انقلاب اسلامی را در آن بیاورید؟ ما اعتقادداریم در این زمینه هنر ذیل فرهنگ است. برعکس سؤال امروز در جمهوری اسلامی این است که بخش مهمی از بودجه‌ها نه صَرف غیر انقلابیون، بلکه در خدمت کسانی قرار می‌گیرد که اعتقادی به تجربه تاریخی ملت در انقلاب اسلامی ندارند.

 

جلوگیری از تخریب آثار تاریخی فشار رسانه‌ای می‌خواهد/ پدران و مادران شهدا را میراث فرهنگی می‌دانم

درباره تخریب ابنیه تاریخی، مشاهده می‌کنیم که تجربه‌ی خوبی پیرامون جلوگیری از تخریب«مهدیه مرحوم عابدزاده» اتفاق افتاد و البته که رسانه‌ها در آن نقش اول را داشتند. این دغدغه را همه رسانه‌ها باید به‌عنوان بحثی مستقل و خاص دنبال کنند و به آن بپردازند. اتفاقی که در این سی سال گذشته در مشهد افتاده است مرا به فکر فروبرد که نخبگان مشهد تاکنون کجا بودند که این‌همه فاجعه را ببینند . حسینیه‌هایی را اطراف حرم دیدم که تأسیس آن به سال 1277 هجری قمری برمی‌گردد و فقط چندتایی از آن‌ها باقی‌مانده است. باید تلاش کنیم تا آنچه باقی‌مانده است را حفظ کنیم و این بی‌تعارف فشار رسانه‌ای می‌خواهد. اگر یک عزم جدی در رسانه‌ها وجود داشته باشد می‌توانند این بخش‌ها را حفظ کنند ما هم در معاونت فرهنگی شهرداری در خدمت هستیم و اگر جایی به این مجموعه معرفی شود، نمی‌گذاریم این‌چنین اتفاقاتی بیفتد و اگر ثبت ملی آن با شاخصه‌های خاص خود، چند سال طول می‌کشد حداقل می‌تواند ثبت شهری شود.

 

برخی چیزها است که ده‌ها سال دیگر تبدیل به میراث فرهنگی خواهد شد. ببینید هفته‌ای 3 نفر از پدران و مادران شهدا در مشهد از بین می‌روند . این‌ها را من میراث فرهنگی می‌دانم. خانه‌ای که در آن سه شهید پرورش پیداکرده است، این صدسال و دویست سال دیگر، مردم نسل‌های آینده از ما انتظار دارند که آن را حفظ کنیم. حالا مهدیه مرحوم عابد زاده که 60، 70سال بیشتر عمر ندارد و رسانه‌ها کارکردند و انشا الله در فهرست آثار ملی ثبت خواهد شد.

 

نماد مفقودالاثرها در شهر بوینس آیرس آرژانتین!

اطلس گردشگری مشهد در حوزه سنتی، انقلاب، دفاع مقدس و... توسط مدیریت گردشگری در حال تهیه است. باید این مکان‌ها شناسایی و حفظ شوند. جالب است که در سفری که به مناسبت اجلاس متروپلیس به آرژانتین رفته بودم در خیابان‌ها نمادی نصب بود که می‌گفتند اینجا مکانی است که 20سال پیش حکومت دیکتاتوری آمریکایی، جوانی را ربوده و دیگر پیدا نشده است یا در میدان اصلی شهر تصاویری کشیده بود همانند روسری، می‌گفتند این‌ها نماد چارقد مادرانی است که به خاطر جوانان مفقودالاثرشان در آنجا قدم می‌زدند. با خودم گفتم که اگر از این منظر بخواهیم مشهد را نگاه کنیم می‌بینیم چقدر از این نشانه‌ها داریم که باید ثبت شود و به نسل‌های فعلی و بعدی منتقل کنند.

نسیت خبری وحید جلیلی

از ژورنالیسم زرد بپرهیزیم/ مشهد مسائل کلیدی و مهمی دارد

باید کاری می‌کردیم . از موضع خبرنگاری خودم خواهش من این است که در مشهد به متن بپردازیم. این از ویژگی‌های یک شهر فرهیخته تمدنی  است. بحث‌های کلان و کلیدی مهمی همانند پیوست فرهنگی در شهرداریم که روی آن باید کار انجام شود تا به جمع‌بندی برسند و مدیریت شهری تکلیف خود را بداند. لذا به متن بپردازیم، نقدها را ببینیم و تذکر بدهیم و از رفتن به سمت ژورنالیسم زرد بپرهیزیم. شأن مشهد بالا است. بسیاری از روزنامه‌نگاران درجه‌یک کشور مشهدی هستند لذا ما باید الگوی روزنامه‌نگاری منتقدِ متن محور، فعال و مسئولیت گرا در مشهد باید شکل بگیرد. این پتانسیل در مشهد وجود دارد.

 

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون