به گزارش قاصدنیوز، شهر آرا نوشت:
خانم غفوری از ابتدای سال٦١ خدمت خود را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشهد آغاز کرد. او در پاییز٦٦ بهعنوان مسئول بسیج خواهران استان خراسان منصوب شد و تا سال٨١ عهدهدار این مسئولیت بود. مشاوره فرماندهی منطقه مقاومت خراسانرضوی و مدیریت فرهنگی بسیج خواهران استان نیز از دیگر فعالیتهای او است. از سال٨٥ تا پاییز٩٠ در سمت معاون دفتر زنان و خانواده استانداری به فعالیت پرداخت.
* کاری بوده است که فکر کنید بعداز ورود شما به شورا محقق میشود و اگر شما نباشید اتفاق نمیافتد؟ و در این مدت کمتراز یک سالِ شورای چهارم آیا محقق شده است؟
ادعایی ندارم که کاری بوده است که اگر من نمیآمدم اتفاق نمیافتاد. تصمیم برای ورود به شورا یا حتی نامزدی مجلس برگرفته از مجموعهای شرایط است که من را به این نتیجه رساند. جامعیت در موضوعات مختلف مد نظرم بوده است و هیچگاه فکر نمیکنم باید به یک موضوع بپردازم و از دیگر موضوعات غافل شوم. در تمام موضوعات، عضو شورا باید اطلاع کافی داشته باشد؛ چون میخواهد رأی بدهد، یا مثبت یا منفی، در شورا رأی ممتنع نداریم.
سعی میکنم با حضور در کمیسیونهای مختلف مسائل را پیگیری کنم، اما باتوجهبه تجربیاتم در گذشته، تخصص من موضوعات فرهنگیاجتماعی است که الان هم در کمیسیون فرهنگیاجتماعی کار را دنبال میکنم.
موضوعی که پیگیر هستم و در مدیریت شهری هم بسیار آنرا مهم میدانم، ایجاد همسویی و هماهنگی در نهادهای مختلف و شهرداری مشهد درارتباطبا فعالیتهای فرهنگیاجتماعی است. این موضوع یک مشکل کلیدی در مسائل فرهنگی شهر و کشور است. معمولا تداخلکار و موازیکاری پیش میآید و از طرفی نبود پاسخگویی هرکدام از آنها را درپی دارد؛ چراکه میتوانند با هم به یک موضوع بپردازند و عملا هیچکدام هم پاسخگو نیستند و این موازیکاری آفت بزرگی است.
* بهطور مصداقی میتوان اشاره کرد که مثلا در کدام بخش شهرداری این ناهماهنگی وجود داشته که با این برنامه بهتر شده است؟
البته بهتر نشده؛ زیرا کمی برنامهریزی فکری نیاز است. فقط مختص به شهرداری نیست و در دیگر سازمانها هم میتوانید آثار این موازیکاری را ببینید. مثلا در بحث اوقات فراغت و تقویت نهاد خانواده و... دستگاههای متعدد نقش بازی میکنند، ولی هیچکدام پاسخگو نیستند. اگر در تعریف نقشهای هرکدام از دستگاهها هماهنگی خوبی انجام شده باشد حضورشان تقویتکننده همدیگر است، اما اگر در تعریفها کلیگویی شده باشد آسیب رخ میدهد.
اینطور میشود که مسجدی که باید یک پایه اصلی در سطح محلات باشدو مردمیترین و اصیلترین نهاد است و میتواند نقش ایفا کند، وقتی برنامهای اجرا میکند گزارشش به چند جا میرود و برای یک بررسی مناسب انحراف ایجاد میکند.
* در سه دوره قبلی، کمیسیون فرهنگی معمولا ضعیفترین عملکرد را بهلحاظ تعداد یا کیفیت لوایح داشته است. بسیار منفعل بوده و فقط محلی بوده برای امضای لوایحی که از شهرداری میآمده است؛ بنابراین باید طرحی داشته باشید. مثلا درباره مسجد هماهنگی با استانداری، بسیج و... انجام شود. جور دیگری میشود سؤال را پرسید که آیا اساسا چیزی روی میز هست که بعد با هماهنگی بخواهیم حلش کنیم؟
این هماهنگی در دو قسمت میتواند اتفاق بیفتد؛ یکی بخش بودجه و تدابیری که در آن بخش انجام شده است. دیگری بخش فرایندها که ناظر به دو بخش است که یا زیرمجموعه شهرداری است که ما درباره آن تکلیف داریم یا در مدیریت شهری و در نهادهای دیگر است. موضوعیابی کردیم حتی در جاهایی که تداخلکار بین زیرمجموعه خود شهرداری است یا شهرداری با جاهای دیگر، موضوع به موضوع در کارگروهها بررسی میکنیم.
شورای اجتماعی محلات را بررسی کردیم که چقدر میتواند مؤثر باشد و میتوان از ظرفیت مردمی اینها درراستای تصمیمسازی و هم برای نظارت و هم جاییکه میتوانند نقش اجرایی داشته باشند، استفاده کرد، اما بستری که فعلا مهیا شده، ناقص است و نیاز به اصلاح دارد تا کارایی لازم را داشته باشد.
اگر بتوانیم زیرساختها را هدایت کنیم خودبهخود آن نتایج محقق میشود. بهدنبال این هستیم که تاحد ممکن شهرداری تصدی گری نداشته باشد و اگر میخواهد کاری انجام دهد با هماهنگی نهادهای تخصصی مرتبط باشد و از ظرفیت آنها استفاده شود.
بهنظر من شهرداری موظف است بخشی از امور فرهنگیاجتماعی را با کمک سازمانها و تشکلهای فرهنگی موجود و بخشی را با کمک سازمانهای تخصصی انجام دهد. در شرایطی که داریم، باید از همه ظرفیتها استفاده شود. اگر نقشها در یک طرح جامع دیده شود همسویی ایجاد میکند. اعتبارات زیاد نیست و باید در برآوردهکردن نیازهای اصلی مشهد خرج شود.
* در حوزه کارهای فرهنگی شهرداری، عدهای معتقدند شهرداری باید به کارهای ظاهری مثل چراغانی و عطرافشانی و... بپردازد و عدهای دیگر معتقدند شهرداری میتواند کارهای عمیق فرهنگی هم انجام دهد. شما جزو کدام گروه هستید؟
قطعا از نگاه دوم حمایت میکنم. اگر قرار به انجام کارهای ظاهری باشد که نیاز به این بودجه آنچنانی نیست.
اعتبارات بخش معاونت فرهنگی شهرداری چند برابر بعضی بخشهای اجرایی ماست ولی میگوییم اگر میخواهیم اتفاق چشمگیر و منجربه تغییر رفتار بیفتد، این اعتبارات کافی نیست.
کمبودهای فرهنگیاجتماعی زیادی در مشهد وجود دارد، دستگاههای اجرایی هم توان حلوفصلش را ندارند، شهرداری هم برای آنها اعتبارات بهتری دارد. حالا یا باید بگوییم شهرداری تصدی گری بکند و همه اعتبار را خودش خرج کند که این باعث میشود با دیگر دستگاههای اجرایی در یک جاهایی به تعارض و موازیکاری برسد یا شورای شهر ظرفیتهای دیگر را شناسایی و از آنها درراستای همافزایی حمایت کند.
اگر یک سازمان بودجه داشت و سازمانی دیگر ظرفیتهای مردمی خوبی داشت، اینها باید به همافزایی برسند، نه به موازیکاری.
* استدلال کسانیکه در شهرداری هستند تغییری نکرده است. میگویند در بسیاری از مواقع کانونهای تخصصی داریم مانند کانون فرهنگی مساجد، حوزه، سازمان تبلیغات و... . برای اینکه ما از موازیکاری جلوگیری کنیم نباید وارد حیطه کاری آنها بشویم. این نگاه نتیجهاش این میشود که با خودمان بگوییم: خب کاری که آنها نمیتوانند انجام بدهند چیست؟ مثلا برگزاری جشنهای پارکی، برگزاری چراغانیها و... بنابراین چنانچه کار عمیقی بخواهد اتفاق بیفتد حواله داده میشود به مجموعه تخصصیاش. اینطور که شما تبیین کردید این نگاه باید کمکم در شهرداری کم میشد، درحالیکه هنوز وجود دارد. جشنهای مهدویت یکی از همین موضوعات است که باعث شد شهرداری دست به کارهای عمیقی نزند. این تناقض را چطور پاسخ میدهید؟
جاافتادن موضوعی که گفتم زمانبر است. ساختارهایی شکل گرفته و براساس آن سازوکارها ایجاد شده است. تغییر، احتیاج به پارهای اقدامات زیربنایی دارد و با یک دستورالعمل اصلاح نمیشود. ما این رویه را در جای دیگر اجرا کردیم و با کمترین اعتبار کارهای بزرگی اتفاق افتاده است. نکتهای را که گفتید قبول دارم و دنبال تغییر نگاهها هستیم. به همین علت اینها را در کارگروههای تخصصی بردیم تا برگرفته از نظر فرد نباشد.
راجع به مجموعههای تخصصی و کارهای مردمی هم اگر ما قرار است به برگزاری جشنهای پارکی اکتفا کنیم که نیاز به این همه بودجه نیست، اما الان که بودجه زیادی داریم؛ پس باید کارهایی را بکنیم که مردم نمیتوانند انجام بدهند، اما اگر اعتقاد داریم که مجموعه شهرداری باید درراستای امور فرهنگی مردم هزینه بکند باید تصدی گری نکند تا موازیکاری نشود.
ما نمیگوییم شهرداری باید در همه موضوعات دخیل بشود، اما در برخی موضوعات که قصد ورود دارد نباید کار سطحی انجام بدهد. باید جدی، نظاممند و هدفمند وارد بشود.
چرا فرهنگسرا با یک هزینه بسیار زیاد همان کاری را باید انجام دهد که یک کانون در مسجد انجام میدهد و کار مردمی را که در مسجد با کمترین هزینه انجام میشد تحت الشعاع قرار میدهد؟ بودجه نباید صرف کارهایی شود که دیگران انجام میدهند. هدفمان از مشخصکردن تخصصی فرهنگسرا این بوده است که تخصصی کار کنیم. فرهنگسرا باید یک ستاد تخصصی باشد برای ایجاد هماهنگی و پشتیبانی از ظرفیتهای مردمی.
* اینطورکه شما میگویید کمیسیون در جشنهای مهدویت خلاف خطمشی خودش عمل کرده است. چند میلیارد کمک کردیم که قرار بود به تشکلها برسد و وارد حوزهای هم شدیم که وظیفه مردمی بوده است. در سطح شهر هم بیلبورد زدیم «جشن مردمی...». به نظر میرسد شورای چهارم وارد حوزهای شده که عملا کار مردم است.
درباره ستاد مهدویت به نظرم اطلاعرسانی درست انجام نشد و پارهای شنیدهها و برداشتهای ناقص منتشر شد و نگرشی ایجاد کرد که منجر شد به این برداشتی که شما دارید. شورای سوم مصوبهای داشته است مبنیبر اینکه شهرداری به جشنهای مهدویت مثل مراسم استقبال از بهار بپردازد.
در شورای چهارم، تعدادی از تشکلها این را مطرح و فعال کردند. درصورتیکه دیدگاه شورای چهارم واگذاری بخشهایی که امکان دارد، به تشکلهای مردمی است. مصوب هم داریم که ٢٠درصد اعتبارات سازمان فرهنگیاجتماعی باید ازسوی تشکلهای مردمی
اجرا شود.
فعالیتهای فرهنگی با همان کیفیت باید اقتصادی بشوند که اگر غیراز این باشد همیشه درجا میزنیم؛ بنابراین اعتقاد داریم باید برای اقتصاد فرهنگ کمک بشود. در همین راستا شورای چهارم مصوبهای داشت که حداکثر دو میلیارد تومان برای جشنهای دهه مهدویت هزینه شود. مبنایش هم برنامههایی بود که تعدادی از تشکلها ارائه دادند.
قسمت کمی از این بودجه صرف برنامههای عمومی مثل جشنها و اعزام مداح و سخنران و... شد که البته در همین زمینه هم تشکلها مشارکت کردند.
قسمتی هم صرف کارهای عمیق مثل نمایشهای آیینی شد و قسمتی نیز کمک به تشکلهایی شد که نوپا هستند تا بتوانند در آینده به فعالیت شان ادامه دهند.
* البته باید ببینیم واقعا این بودجه و این پول بهدست همان هنرمندی که مثلا نمایش یا انیمیشن را اجرا میکند، رسیده است یا نه؟
از زمان شروع کار هم تاکید میکردم که حتما محل هزینهکردها بررسی شود و بعداز راهاندازی ستاد هم چندین بار سرزدم و در برنامههایشان حضور پیدا کردم. الان هم کمیسیون از معاونت خواست که گزارش بدهد و حسابرسی هزینههایشان را ارائه کند. درمجموع یکمیلیاردو٥٧٠میلیون تومان بودجه مصوب بود که قسمتی از آن بهعلت اینکه زمان اجرای یک طرح گذشته بود اصلا هزینه نشده و بودجه مانده است.
* رهبری تاکید میکنند مسئولان مختلف شهرداری باید از معتقدان به اسلام سیاسی باشند. باتوجهبه شناخت شما این مسئله چقدر در شهرداری مشهد صادق است؟
تا جاییکه من شناخت دارم مدیران فعلی فرهنگی و اجتماعی در شهرداری، معتقد به اسلام سیاسی و انقلابی هستند، اما انتقاد من به رویههای موجود است.
* یکی از مشکلات این است که اتاق فکر منسجمی برای طراحی مسائل فرهنگی از طرف شورا وجود ندارد؛ یعنی فعلا بیشتر لوایح شهرداری بررسی میشود و یک فعالیت ایجابی و پژوهشی شروع نشده و مرکز پژوهشها هم به این رسالت خودش عمل نکرده است. اتاق فکر کجاست؟ آیا نخبگان به آنجا رفتوآمد دارند؟
حقیقت این است که از روند کار راضی نیستم. ضمن اینکه نخبگان در بخشهای مختلف در فرهنگسراها یا معاونت و... بهکارگیری شدهاند و در برنامههای مختلف استفاده کردهایم.
قسمتی از طرحها را ازسوی کارگروهها بررسی میکنیم که در آن هم جمعی از نخبگان حضور دارند. نارضایتی من به این علت است که آن جامعیتی را که باید دنبال کند، هنوز بهوجود نیامده است.
* یعنی چنانچه یک فرد حوزوی که در مباحث فرهنگی کار کرده است، به شما یا افراد دیگر کمیسیون فرهنگی مراجعه نکند، آیا ساختاری وجود دارد که شناسایی و بهکارگیری شود؟یا شما بهواسطه ارتباطی که با نخبگان دارید از آنها نظرخواهی میکنید؟
کارگروههای ما بهشکل تخصصی دنبال شده است. پنج کارگروه تخصصی داریم؛ رسانه و هنر، تربیتبدنی، اجتماعی، فرهنگی و زیارت. تعدادی از افراد برای عضویت در این کارگروهها پیشنهاد و منتخب شدند و کارگروه با اینها شکل میگیرد. حالا اگر طرحی متناسب با یک کارگروه بیاید اول آنجا بررسی میشود و سپس به کمیسیون میآید. چنانچه نخبگان پیشنهادی دارند باید مکتوب ارائه دهند. درواقع کارگروه همان اتاق فکری است که شما میگویید.
* یکی از موضوعات مهم مشهد، مسئله حاشیه شهر است. قسمتی از مشکلات حاشیه، اجتماعی و فرهنگی است. متاسفانه شهرداری تابهحال به این موضوع بهصورت ساختاری نپرداخته است. بهنظر اینجا یکی از جاهایی است که کمیسیون فرهنگی باید ریلگذاری را انجام دهد. کارهایی مثل اعزام روحانی به حاشیه شهر و ساخت مسجد و... انجام شد. ولی لازمهاش یک طرح جامع فرهنگی است. دقیقا برای فرهنگ در حاشیه شهر چه برنامهای دارید؟
در بحث حاشیه قرار است کمیسیون حاشیه شهر طرح بدهد. یکی از مباحث معتادان هستند و برای کمک به حلوفصل این موضوع شهرداری موافقت کرده است، هرچقدر ستاد مبارزه با مواد مخدر اعتبار بگذارد، شهرداری دو برابر اعتبار بگذارد.
طلبه مقیم در مساجد هم یکی دیگر از موضوعات برای رسیدگی به مشکلات فرهنگی حاشیه است، ولی موضوعاتی مثل سلامت شهروندان و تربیتبدنی و کلاسهای فرهنگی را هم پیگیری میکنیم.
شهرداری مجاز است به میزانی که برای کاهش آسیبهای اجتماعی هزینه میکند، برای حمایت از نخبگان در حاشیه شهر هزینه کند. برای حمایت از زنان سرپرست خانوار و جوانان در حاشیه شهر پنج میلیارد تومان درقالب وام قرضالحسنه در نظر گرفته شده است.
* از دیگر مباحثی که همیشه مطرح بود طرح «پیوست فرهنگی» است. تابهحال چقدر عملیاتی شده است؟
پیوست فرهنگی در شورای سوم هم مصوبهای داشته است، ولی شورای چهارم مجددا طرحی را ارائه کرد که در آن، ساختار پیوست فرهنگی و اجرا و نظارت بر آن بازنگری شده است. اخیرا در جلسه علنی شورا، مصوب و پیشبینی شده یک شورای راهبردی با ترکیبی از اعضای شورای شهر و مدیران شهرداری و تعدادی از نخبگان تشکیل شود تا فقط از نگاه اجرایی شهرداری و شورا به پیوست نگریسته نشود. این شورای راهبردی قرار است تمامی مراحل اجرایی و عملیاتی پیوست فرهنگی را درباره پروژههایی که نیاز دارند، پیشبینی کند.
درباره روند تجاریشدن مشهد ما یک گلایه داریم که شامل شما هم میشود. میگوییم شهرآرا نباید روزنامه شهرداری باشد؛ بلکه باید روزنامه مردم مشهد باشد. اگر مشهد در یک روند بیحسابوکتاب دارد پیش میرود، نقش رسانهها کجاست؟ چرا برای مردم و سرمایهگذاران تبیین نشده است که از این بازارهایی که ما ساختیم شاید حدود ٥٠درصدش پر شده و بقیه خالی مانده است؟ چرا از همان مغازههای خالی گزارش نمیگیرید تا برای مردم روشن شود؟ سرمایهدارهای خردهپا هم ضرر میکنند. نهتنها از نظر مالی منفعت ندارد؛ بلکه از لحاظ فرهنگی هم اثر خودش را تحمیل میکند.
* سابقه سیاسی شما را در مشهد با فهرستهای انتخاباتی «هوالمطلوب» میشناسند. فهرستهایی که شب قبل از انتخابات در مساجد ازسوی هادیان سیاسی سپاه پخش میشد. صحتوسقم کلی را از خودتان میخواهیم بپرسیم، آیا واقعیت دارد و شما با اینگونه تبلیغات موافق هستید؟ این موضوع بسیار مطرح شده، ولی تابهحال بهصورت جدی واکاوی نشده است.
من واقعا متعجب هستم از بعضی صحبتهایی که میشود و این صحبتها ناشی از آن است که ما مردم را نمیشناسیم. ما فکر میکنیم مردم آنقدر سطحی تصمیم میگیرند که رأیشان با یک فهرست کف دستی شب قبل از انتخابات تغییر میکند. اول اینکه من منتخب چندین گروه بودم که مهمترین آنها جبهه پایداری بوده است. کسانیکه این صحبتها را میکنند بهتر است جوانب را عمیقتر بررسی کرده و سپس قضاوت کنند؛ دوم اینکه «هوالمطلوب» که یکی نبود، دستکم یازده نمونه را در انتخابات مجلس، خودم بررسی کردم که اتفاقا در تعداد زیادی اسم من نبوده است.
* البته در انتخابات اخیر یازده تا شد وگرنه از ابتدا که یکی بود؟
از ابتدا هم بوده است. مگر «هوالمطلوب» چیست؟ شما چند تا اسم را روی یک برگه بنویسید و به اسم «هوالمطلوب» و بدون امضا و اسمورسم پخش کنید. برای همین میگویم کسانیکه این حرف را میزنند مردم را نمیشناسند.
* جدا از اینکه چه کسی این کار را انجام داده است، اصلا شما این سبک را میپسندید؟
مردم مختار هستند هرطوریکه میخواهند کاندیدای خودشان را تبلیغ کنند. این را که میگویید ازطریق سپاه و بسیج بوده است، اصلا قبول ندارم. نباید فکر کرد مردم آنقدر چشموگوش بستهاند که از یک فهرست که هیچ نامونشان خاصی هم ندارد خط میگیرند. فکر نمیکنم اگر کسی اسامی کاندیداهای مطلوبش را روی کاغذی چاپ کرده و پخش کند، مرتکب کار خلاف شده، که اگر اینچنین بود ستاد انتخابات باید جلویش را میگرفت. اگر انتخابشدن به این راحتی باشد که اسم فرد در یک کاغذ شب قبل در مساجد پخش شود و فرد انتخاب شود که هرکسی میتواند این کار را انجام دهد. سرمایه اجتماعی حامی افراد مهم است. مردم هوشیارند. گاهی وقتها یک فهرست بهطورکامل رأی نمیآورد؛ چون مردم از بین آنها انتخاب میکنند.
گفتگو: دکتر سعید شعرباف
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-840
ارسال نظر