به گزارش«قاصدنیوز»، پنجشنبه ۲۶ شهریور ماه ۱۳۷۱، حادثهای در یک رستوران یونانی اما پاتوق ایرانیها به نام «میکونوس» در منطقه "ویلمرسدورف" برلین رخ میدهد. ساعت حدود ۲۲:۵۰ ناگهان سه فرد مسلح وارد رستوران میشوند. یکی نزدیک در ورودی و دومی در قسمت جلویی رستوران میایستند و نفر سوم نیز مسلسل به دست وارد قسمت پشتی رستوران که شش ایرانی در آنجا دور یک میز نشسته بودند رفته و همه آنها را به رگبار میبندد. از جمع افراد حاضر در رستوران چهار نفر در جا کشته میشوند و یک نفر نیز به شدت زخمی میشود و چهار نفر دیگر نیز جان سالم بهدر می برند.
در این حادثه "صادق شرفکندی" دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران، "همایون اردلان" نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در آلمان، "فلاح عبدلی" نماینده حزب دمکرات کردستان ایران در اروپا، "نوری دهکردی" کارمند صلیب سرخ، کشته میشوند.
یک سال بعد از این واقعه، دادگاهی در آلمان به ریاست "فریچوف کوبش" پیگیر این ماجرا میشود و پنج سال بعد، در ۲۱ فرودین ۷۶ طی حکمی که مدرک اصلی آن شهادت "ابوالحسن بنی صدر" است، "کاظم دارابی" از اتباع ایرانی و "عباس رحیل" تبعه لبنانی به حبس ابد و "یوسف امین" و "محمد اتریس" هر دو از اتباع لبنان به ترتیب به ۱۱ و ۵ سال زندان محکوم میشوند و مهم تر از اینها در ادامهی رای در حکمی طنز گونه و با شهادت اپوزسیون خارج نشین، مسولین طراز اول جمهوری اسلامی متهم به صدور دستور قتل مخالفان بی خطر خود میشوند.
در واکنش به این اقدام دولت آلمان، دکتر ولایتی (وزیر امور خارجه وقت ایران) در مرحلهی اول، سفیر آلمان را فرامیخواند و مراتب اعتراض خود را بیان میکند، متعاقب آن آلمان سفیر خود را از ایران خارج میکند و چهار دیپلمات ایرانی را از آلمان اخراج میکند. متقابلاً ایران هم سفیر خود را از آلمان فرا میخواند. اینجاست که تمام کشورهای اروپایی در اقدامی بی سابقه و البته شتاب زده، جهت تحت فشار قرار دادن ایران، تمام سفرای خود را از ایران خارج میکنند و متقابلاً ایران نیز سفرای خود در اروپا را فرا میخواند و این اوج شکل گیری بحرانی بیسابقه است که میتواند حتی پایههای حیات سیاسی یک کشور را نیز به خطر بیاندازد.
در اکثر قریب به اتفاق منابع لاتین، قضیه این دادگاه را تا همین جا ذکر کرده و هیچ اشارهای به ادامهی جریان و نحوه خاتمه یافتن آن نداشتهاند.
سیلی تاریخی به اروپا
یک ماه از صدور رأی گذشته و اردیبهشت ۷۶ فرا رسیده. غرب و صهیونیسم حساب تمام کارها را کرده اند، همهی سفرای کشورهای اروپایی خارج از ایران مشغول استراحت هستند، یک بحران تمام عیار و فلج کننده! چشمها به "حسینهی امام خمینی" واقع در انتهای خیابان فلسطین در تهران است. معلمان به دیدار رهبر انقلاب رفته اند و البته اروپا منتظر است تا عقب نشینی طبیعی و ناگزیرانه بلندپایه ترین مقام ایران را بشنود.
در داخل ایران، رهبری و دیگر مسوولان نظام با حفظ موضع قدرتمندانه، و عزت و غرور ملی، این رفتار را تحقیر کردند و از دادگاه برلین به " خیمه شب بازی " تعبیر کردند. ایشان در واکنش به این اقدام اروپایی ها گفتند: " ما به اروپایی ها هیچ احتیاجی نداریم "
رهبر حکیم انقلاب شروع به سخنرانی میکنند:
«همین آقایان اروپاییها؛ همینهایى که دیروز در لوکزامبورگ نشستند و ریشهایشان را همقد کردند و با هم حرف زدند و حکمت(!) صادر نمودند، دهها کشور دنیا را استعمار کردهاند. اگر استعمار و تضییع حقوق ملتها گناه است، این گناه فقط بر گردن همین دولتهایى است که نمایندگانشان دیروز نشستند و راجع به ایران حرف زدند که حقوق بشر را رعایت کند!»
بعد هم از پرکشته ترین دو جنگ جهانی که همینها با هم به وجود آوردند، سخن گفته و از کارخانههای سلاح شیمیایی در عراق که همین اروپاییها ساخته بودند. پشت تریبونی که همه منتظر عقب نشینی ایران بودند، یکی یکی جنایات اروپا را برشمرد، از بوسنی گرفته تا قانا، و دست آخر هم آب پاکی را رو دستشان میریزند:
«مگر کسى اهمیت مىدهد که اینها چه گفتهاند؟ البته دستگاه دولتى ما که بحمداللَّه مواضع بسیار خوبى در مقابل حرکتهاى زشت اینها داشته است، از حالا به بعد هم بایستى با کمال قدرت عمل کند و در مرحله اوّل، سفیر آلمان را فعلاً تا مدّتى نباید راه بدهد که به ایران بیاید. بقیه هم که مىخواهند به عنوان یک حرکت به اصطلاح آشتىجویانه برگردند، مانعى ندارد. خودشان رفتهاند، خودشان هم برمىگردند. دیدند که رفتنشان هیچ اهمیتى ندارد. اینها مىخواهند برگردند، مانعى ندارد؛ اما در رفتن سفراى ایران به کشورهاى آنها، هیچ عجلهاى نباید بشود. باید سرِ صبر و فرصت ببینند چه چیزى مصلحت است؛ هر چه که عزّت اسلامى اقتضا مىکند - همان طور که همیشه گفتهایم - همان گونه عمل کنند.»
«این نکته را، هم اروپاییها و هم دیگران بدانند. اروپا خیال نکند که ما به او احتیاج داریم؛ ابداً. ما به اروپا هیچ احتیاجى نداریم. ما کشور خودمان را مىتوانیم بدون اروپا هم اداره کنیم. حالا فرض کنید، اگر چهار قلم کالاى لوکس و تجمّلاتى از فلان جا مىآید، نیاید؛ چه اهمیتى دارد. آنچه که مورد نیاز ملت ماست، در داخل تولید مىشود و اگر هم چیزى باشد که ما لازم داشته باشیم، خیلى از کشورها هستند که صف کشیدهاند تا به ما بفروشند. چه نیازى به این چند دولت کشور اروپایى است که خیال مىکنند صاحب دنیا هستند؟!»
این رفتار رهبری، در شرایطی بود که سفیران 12کشور اروپایی فراخوانده شده بودند. رهبری نه تنها در موضع ضعف، که با رویکردی عزت مندانه در رابطه با سفیر آلمان از مسئولین دیپلماسی خواست وی را تا مدتی به کشور راه ندهند و در مورد سفرای بقیه کشورها، نیز به ترتیبی که اگر بازگشتشان معنای عذرخواهی دارد، به کشور بازگردند. رهبر انقلاب با تشریح شرایط تاکید کردند که اولا سفیر آلمان حق ندارد که با بقیه سفرا برگردد و ثانیا در رفتن سفراى ایران به کشورهاى آنها، نباید هیچ عجلهاى شود.
آبان ماه همان سال و دست از پا درازتر سفیران اروپایی مجبور شدند با وضعی ذلت بار به ایران برگردند وسفیر آلمان هم(علی رغم عجله برای برگشتن) مجبور شد به عنوان آخرین سفیر اروپایی به تهران بازگردد.
البته برای همیشه این رفتار با اقتدار جمهوری اسلامی در ذهن سیاسیون جهان ماندگار شد.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-7550
ارسال نظر