به گزارش قاصدنیوز با گرم شدن بحث استیضاح وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و مطرح شدن نظرات مختلف، خبرگزاری ایسنا تصمیم گرفت تا در نشستی میزبان دوطرف مخالف و موافق این استیضاح باشد.
گروهی که معتقدند دکتر فرجیدانا در زمینههایی نظیر انتصابات مربوط به روسای دانشگاهها عملکرد قابل قبولی نداشته، همچنین در بازگرداندن برخی از اساتید اخراج شده به دانشگاهها، بهرهگیری از عناصر دارای سابقه در فتنه 88 و میدان دادن به برخی نشریات و تحرکات سیاسی ضد نظام در فضای دنشگاهی به نحوی غیرقابل قبول عمل کرده است و باید استیضاح شود.
اما گروه دوم نیز اعتقاد دارند وزیر علوم در بازگرداندن آرامش به فضای دانشگاهها و فراهم کردن زمینههای استقلال این نهاد و همچنین اعتلای علمی کشور به گونهای عمل کرده که باید همچنان سکاندار مسند وزارت باشد.
در همین خصوص خبرگزاری ایسنا، منطقه خراسان با دعوت از دو تن از صاحبنظران این عرصه، به نمایندگی از این دو طیف، اقدام به بررسی مسایل مطرح شده در خصوص این استیضاح پرداخت.
در این نشست که از ساعت 10 تا 12.30 تاریخ 26 مرداد ماه، انجام شد، با دکتر سعید شعرباف، استاد دانشگاه امام رضا(ع)، عضو شورای مرکزی مجمع مطالبه مردمی مشهد و دبیر سابق جنبش عدالتخواه دانشجویی و امیر اقتناعی، پژوهشگر اجتماعی و فعال سیاسی و مدنی، مسئول سازمان دانشآموختگان ایران اسلامی(ادوار تحکیم وحدت)، شعبه خراسان و عضو سابق هیات رئیسه شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب خراسان به گفتوگو نشستیم؛ این نشست در دو بخش ارائه خواهد شد.
در ادامه متن کامل این گفتوگو آمده است:
شعرباف: قبل از ورود مصداقی در بحث، به یک آفت مهم نظری در بحث بپردازم که حدث می زنم در فرآیند مناظره نیز گریبان گیر آن باشیم و آن مطلق اندیشی است. آفت مهم فكري و انديشهاي كه اغلب جريانها، احزاب و متفکرین درگير آن هستند و بسيار به انديشه و تفکر آنان نیز ضربه ميزند، نگاه صفر و صدی به مسائلو پرهیز از توجه به واقعیت طیف گونه مسائل ؛ باید توجه داشت، این نگاه در عین اینکه واقعی نیست، میتواند به اصل مراد گوینده و نویسنده نیز ضربه بزند.
جملاتي از این قبیل که این روزها در رسانه ها زیاد با آن مواجه می شوید که «تمام فعاليتهاي دولت گذشته دچار اشكال بوده است»، «تمام مصوبات غیركارشناسي بوده»، «اين جريان سیاسی مثلا اصلاح طلب کلا يك جريان آمريكايي است» و مواردی از این قبیل، هیچ گاه نمی توانند کاملا درست قلمداد شوند مستقل از اینکه در مورد چه دولتی و چه جریانی صادر شده باشند؛ در بررسی پديدهها و زاویه نگاهها، واقعيت همواره امری نسبي، طيفي و فازي است كه اگر به اين نکته توجه نكنيم، اخلاق و انصاف را از دست داده و نیز به موضوعات درست و جامع نگاه نكردهايم.
متاسفانه نگاه یکسویه در جريانهاي سياسي و همه دولتها رايج بوده است؛ در بسیاری از موارد كار ما به جای اینکه کار يك جراح باشد کار یک چماقدار است؛ عليرغم ظاهر روشنفکرمان. چماقدار وقتي با يك نقيصه مواجه ميشود، آن را ميكوبد و درست و غلط را با يكديگر از بين ميبرد؛ اما يك جراح سعي ميكند با كمترين عارضه، نقيصه را از بين ببرد؛ خيلي از ما عليرغم ظاهرمان در روش چماقدارانه عمل ميكنيم.
يكي از نكاتي كه به همه دولتها و از جمله دولت يازدهم ضربه زده است نیز همین نگاه یکسویه در بسیاری از موضعگیریهاست کما اینکه این نگاه در دولتهاي گذشته نیز موجد ضرر بوده است. بنده به آقاي روحاني راي ندادهام اما خیرخواهانه نميخواهيم اتفاق بدي در این دولت بیفتد چون به هر حال دولت جمهوری اسلامی است و موفقیت آن به موفقیت نظام گره خورده است.
يكي از مصاديق مطلقانديشي دولت، عملکرد وزارت علوم است؛ به اين صورت كه وزير علوم و مجموعههايي كه در اين وزارت فعالیت ميكنند، در برخورد با مسائل، در يك سال اخير، به شدت دچار این مساله هستند که به مصادیق آن اشاره خواهم کرد؛ اگر نگاه علمي و دانشگاهي جایگزین این نگاه غیر علمی و مطلق شود، قطعا به نفع دولت و حاكميت خواهد بود.
اقتناعي: من معتقدم دانشگاه مهمترين سنگر آزاديخواهي و آزاداندیشی در ایران بوده و خانه خردورزان و مدبران است كه در طول دهههاي گذشته در ايران و طي چندين دهه قبل در اروپا و امريكا همواره مورد هجمه نابخردان قرار گرفته است.
به همین جهت معتقدم این اتفاقی که در خصوص استیضاح وزیر علوم در جامعه ايران رخ داده، دور از ذهن نيست چرا كه طي سالهاي اخير با جرياني مواجه بوديم که به تعبير من، با ميزان كم آگاهي سعی میکند تمام حوزههاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي، اقتصادي و حتی اعتقادي جامعه را دستخوش تحولاتی كه به مزاق خودشان خوش ميآيد، قرار دهند؛ اين افراد خود را ذيحق دانسته و در حوزههاي مختلف سينما، ورزش، كتاب، نشريات، ورزش، مذهب دخالت میکنند و امروز هم نوبت به سنگر علم و دانش رسیده است.
جالب اينجاست كه به هر عرصهاي كه وارد شده و حمله ميكنند، ابتدا آن را تخريب و سپس تهي از محتواي غنی کرده و نهايت در آن ترزيق فرومايگي ميكنند، به طوري كه نمي توان عرصهاي را نام برد كه اين متحجران و نابخردان به آن دست برده باشند و آن عرصه پيشرفت كرده باشد و يا حداقل همان طور كه سابق بود، باقي بماند.
به اعتقاد من آقاي فرجيدانا در مقايسه با وزراي گذشته از نظر علمی بسيار تواناتر بوده و از سابقه پرباري برخوردار است؛ جالب اينجاست كه گفته ميشود، وزير علوم در يك سال دوره وزارت، آفتهاي زيادي را وارد دانشگاه كرده است؛ اولا باید توجه داشت، هنوز يك سال از عمر وزير علوم نگذشته و اين يكي از دلايلي است كه بر سياسي بودن استيضاح صحه ميگذارد و استيضاح وزير علوم در همان سه ماه اول وزارت، همزمان با در خواست مجلس برای ارائه لیست دانشجویان ستارهدار، كليد خورد.
آقايان عادت كردند كه انبانی پر از برچسب و تهمت به همراه داشته باشند و هر كسي با آنها همراه نبود، يا جاسوس بنامند، يا كافر، يا غيرمسلمان و يا فتنهگر و... .
بحث جالب بعدي كه شنيده و تكرار ميشود، اين است كه استيضاح حق نمايندگان است؛ خوشحاليم كه نمايندگان به حق خود واقف هستند؛ اما يك سوال باقي ميماند و آن اینکه، چرا زماني كه در همين كشور عدهاي كمر به همت ويراني آن بسته بودند، آقايان نماينده ياد حقشان نيفتادند؟ چطور وقتي دولت همسو با آنان نيست دلواپس شدهاند؟
آن زمان بسیاری از این افراد در برخی منافع اشتراکاتی داشتند؛ مهمترین مصداق در این خصوص، توزيع پول نقد در صحن مجلس بوده است؛ آن زمان که دولت راي ميخريد، صدای کسی درنیامد؛ نمايندهاي كه جيرهخوار دولت باشد، حالا كاملا حق دارد دلواپس باشد چرا که منافعش به خطر افتاده و این دلواپسی كاملا منطقي است.
مهمترين دلیل شرکت تخریبگرایانه دلواپسان امروز و مهرورزان دیروز در استیضاح وزیر علوم این است که با منافع آنان همسو نیست.
زمانی که اساتید بی سواد به دانشگاهها تزریق شدند، دلواپسان کجا بودند؟ این فقط مختص وزارت علوم نیست؛ زمانی که آقای زنگنه از وزارت نفت رفت، این وزارتخانه 96 هزار كارمند داشت؛ الان 245 هزار كارمند دارد؛ آيا وزارت نفت بزرگتر شده؟ آيا توليد نفت كشور افزایش یافته؟
در وزارت جهاد كشاورزي 100 هزار نيروي مازاد داريم؛ امروز از اين مصاديق زياد است.
حمله به وزارت علوم، حمله به عقلانیت و خردورزی است
ميزان حجمه به نوع وزارتخانه در هر دوره با ميزان عقلانيت نمايندگان ارتباط مستقيم دارد؛ امروز كه به وزارت علوم حمله ميشود؛ اين حمله بر ضدعقلانيت و خردورزی در كشور است.
شعرباف: ابتدا چند نکته راجع به مطالب جناب اقتناعی عرض کنم و سپس به جزئیات استیضاح بپردازیم. قاعدتا جريان دانشجويي ما می بایست نسبت به 15 سال گذشته تفاوت معناداری داشته باشد؛ ادبيات ما در دهه عدالت و پيشرفت بايد ادبياتی مصداقي، شاخص محور و دقيق باشد؛ امروز و اينجا، سال 78 و تريبون آزاد انجمن اسلامي نيست كه با یک ادبیات کلی، غیر مصداقی و ادبياتي كه مفاهیم آن نه قابل رد و نه قابل اثبات به صورت علمی است، سخن بگوييم؛ در واقع در برخی موارد تنها بعضي گزارههاي كيفي مبهم را فقط به هوا پرتاب ميكنيم.پرتاب كردن گزينهها در صورت عدم ورود به جزئيات آن معمولا مسالهاي را حل نميكند؛ به طور مثال ميگويند كانون خردورزان مورد تخطئه نابخردان قرار گرفته است؛ در اين موضوع مصداق و معیار سنجش نابخردي چيست؟ کدام شاخص خرد ورزی وزیر مورد هجمه است؟ و ...
ادبيات سیاسی دهههاي گذشته متاسفانه هنوز هم در ساختار برخی اظهارات ديده ميشود؛ به طور مثال، اگر در مورد سياست خارجی دولت، من و آقاي اقتناعي مبهم صحبت كنيم، هر كدام نظر گاه متفاوتی خواهیم داشت؛ ایشان معتقد به حركت روبهجلوي دولت و من معتقد به حركت روبه عقب آن هستم، اگر جملات تنها به هوا پرتاب شوند و مصداقی نشوند بحث به مجادله ختم خواهد شد؛ ادبيات دهههاي گذشته هنوز در برخی بچهمذهبيها نيز نسبت به موضوعاتی مثل غرب و آمریکا نیز ديده ميشود؛ اما اصل اين روش برخورد با مسائل اشتباه است.
بعضي از تعابير مطلق مانند اين همه استاد كمسواد یا بيسواد به دانشگاهها ترزيق شده است، به كار ميرود كه میزان صحت آن به طور کامل مشخص نيست؛ همچنين مشخص نشده كه شاخص بيسوادي چيست و برمبناي چه آماري صحبت ميشود؛ طرح این موضوعات به این صورت متناسب با یک فضای علمی نیست.
چند وقتی است که باب شده هر کس در هر موردی که می خواهد سخن آغاز کند حتی در یک زمینه غیر مرتبط نیز، باید ابتدا چند ناسزا به نفت و بودجه و فعالیتهای دولت قبل بزند، که در جای تخصصی خود نیز مانعی ندارد و سازنده است اما اکنون زمان زدن حرفهای ايجابي در مورد مصداق عملکرد وزارت علوم است؛ اگر دولت يازدهم نيز بخواهد گزارش يك ساله خود را ارائه كند، در ابتدا چند ناسزا بر گذشته مطرح کرده و بعد به ارائه گزارش ميپردازد كه گویادر نوع روش پرداخت به اين موضوع، بین تمام دولتها اتفاق نظر وجود دارد.
گاهی هنگامی که بحث میشود، سریع لیست ها و اسامی افراد را به میان میکشند؛ اول باید اصل موضوع روشن شود و سپس به مصادیق برسیم؛ این که همان سبك احمدينژادي در برخورد با فساد است که شما نیز ظاهرا بدان نیز انتقاد داشتهاید؛ فرقي هم نميكند كه به كدام هدف می خواهید برسید، روشتان مشکل دارد به دليل اينكه روش همان روش قبلي است.دوستان اصلاح طلب ما نیز به لحاظ وسیله و روش از همان منظر به مسایل نگاه میکنند؛ یعنی هدف وسیله را توجیه میکند.
اینکه گفته میشود آقای فرجیدانا فردی توانمند از نظر علمی است، از چه بعد و از چه نظر چنین صحبتی میشود؟ چه شاخص و معیاری را در این ارزیابی ملاک قرار دادهاید؟باز هم کلی سخن می گویید. بماند که اینجا بحث از توانایی علمی شخصی آقای دکتر فرجی دانا نیست.
برخي از دوستان ميگويند به دليل اينكه موضوع استيضاح وزير علوم در زماني كمتر از يك سال خدمت ايشان مطرح شده است، سياسي است؛ اصل این استدلال غلط است که سیاسی است چون دارد کمتر از یکسال مطرح می شود.بله بنده به طور کلی به اصل استيضاح وزير علوم معتقدم که دلایل آن را نیز در ادامه ذکر خواهم کرد. نکات دیگری نیز مطرح شد که به نظر من جای آن در یک جلسه متفاوتی است. اما به جزئیات عملکرد وزیر بپردازیم:
يكي از شواهدی که مطرح میشود که استیضاح وزیر علوم سياسي است، مبحث بورسيهها است.
افرادی که چه به صورت رسمي و چه غيررسمي متعلق به این جریان (مخالفان استیضاح) هستند، در ابتدا عنوان کردند که حدود 3700 بورسيه غيرقانوني در كشور داریم و بعد از آن یکی از مسئولین هيات جذب وزارت علوم اعلام كرد كه بخشی از این تعداد اشكال داشتهاند و منظور وزارتخانه، تمام این افراد نبوده است؛ این در حالی است که بیش از 3000 نفر بورسیه وزارت علوم شدهاند و زندگی خود را بر مبنای آن برنامهریزی کردهاند.
در واقع ابتدا به صورت رسمي و مطلق اعلام شد كه بورسیهها غيرقانوني است و بعد از فضاسازي رسانهاي، گفته شد كه تنها بخشی از این تعداد، حدود 700 نفر، در پرونده بورسيه خود دچار مشكل شده است؛ پس از آن، طبق گفته مسئولان، از این تعداد 70 یا 80 نفر مشکل لاینحل پرونده دارند؛ یعنی آقایان نمیگویند این بورسیهها رسما غیرقانونی هستند، بلکه مشکلاتی وجود دارد.
سئوال بنده این است که مسئولین وزارت علوم با چه مجوز و استدلالی با زندگي اين 3700 نفر بازي كردهاند؟ آن هم زماني كه استناد و اطلاقي به غيرقانوني بودن همه بورسيهها وجود نداشته است.
به عنوان یک مثال بنده خود در در طرح خدمت هيات علمي که در پادگان مدرسی کرج برگزار شده بود شرکت داشتم، حدود 600 نفر از اعضاي جذب شده هيات علمي كشور درآن شركت داشتند كه بسیاری از آنها بورسیه بوده و جالب است که به لحاظ فكري نیز به هیچ وجه متعلق به جريان فكري دولت قبل نبودند، اما بیشتر آنان امروزدر فرآیند جذب وزارت علوم دچار مشكل هستند؛ چه كسي بايد جواب آبرو و مشکلات اين افراد را بدهد؟پرونده جذب برخی از اين افراد بيش از يك سال است كه روي زمين مانده و شوراي جذب نیز براي تصميمگيري تشكيل نشده و جوابی به این افراد داده نشده است. ادامه نکات مربوط به بورسیه ها را نیز در ادامه اشاره خواهم کرد.
اقتناعی: در خصوص استیضاح وزیر علوم، یکی از دلایل سیاسی بودن استیضاح میتواند این باشد که دوره حضور فرجیدانا در این وزارتخانه به یک سال هم نرسیده است؛ در حقیقت نمایندگان مجلس هنوز به وزیر اجازه ندادند کار خود را انجام دهد و خروجی اقدامات وی را ارزیابی کنند؛ مجلس از دي ماه سال گذشته وارد مساله استیضاح شد.
در خصوص بررسی وضعیت بورسيهها، با این شکل آماری که ارائه دادید، موافق نیستم؛ طبق تصمیم وزارت علوم، بنا شد این افراد معلق بمانند تا تصمیمگیری مجددی در این خصوص صورت گیرد؛ چون نشانههای نازلی در روند بورسیهها دیده شد که باعث شد وزارتخانه دچار شک و تردید در صحت طی شدن فرایند قانونی بورسیهها داشته باشد؛ این هم حق وزارتخانه است که در این خصوص وارد شود.
بحث در مورد نحوه رخ دادن این مساله و مباحث شکلی آن بوده و میخواهیم آن را از نظر علمی بررسی کنیم؛ دو اشکال اصلی در مساله بورسیهها وجود داشته است؛ یکی اینکه روند برای بورسیه شدن به شکل مشخص و فراگیری اعلام نشده که فرصتی برابر در اختیار همگان قرار گیرد؛ دولت وظیفه داشت این فرصت برابر را برای همه ایجاد کند اما نکرد؛ این شائبه رانت را در این مورد به وجود میآورد.
هنگامی که بحث بورسیه را مطرح شد، معیارهایی که برای بررسی این مساله ارائه شده، ایراد داشته است؛ به عنوان مثال دختر وزیر دولت قبل با معدل 13 بورسیه نخبگان شده است؛ با این استدلال که معدل وی در دوره کارشناسی ارشد متناسب برای اخذ بورسیه بوده است؛ فرايند مصاحبه و گزينش در بورسیه کردن دانشجویان اشتباه بوده است و حتی مسلمی، معاون بورس وزیر علوم سابق، اعلام میکند «بورسیهها با دستور شخص وزیر بود و هر کس را صلاح دیدیم بورسیه کردیم».
سوال این است که ایشان در چه جایگاهی بوده که چنین مصلحتی را در نظر گرفته است؟
در یک ساختار سالم، مسایل را به مسئول سابق نباید ارجاع داد؛ میتوان درستی یا نادرستی هر مسالهای را با دقت نظر در آییننامههای مختلف بررسی کرد؛ اگر آییننامه نبوده، باید مسئولین پاسخ دهند.
اما هيچ چيزي به صورت عيني مشخص نيست و فقط محورهاي كلي براي استيضاح وزير علوم اعلام شده است؛ در خصوص تخلف آشكاري كه در بورسيهها صورت گرفته بود، هروی، عضو کمیسیون آموزش مجلس، اعلام كرد «تخلفي آشكار در بورسيهها صورت گرفته است» بنابراين در اين كه تخلف شده، هيچ بحثي نيست.
جامعه اسلامي دانشجويان دو ليست 10 نفرهای برای بورسیه اعلام میکند؛ چه اتفاقي در وزارت علوم اين مملكت افتاد كه افراد به خودشان اين حق را دادند.
اگر جامعه اسلامی دانشجویان به عنوان متعبدترین و تاثیرگذارترین تشکل در دانشگاه مطرح میشود و در مقابل موسسین و اعضای انجمنهای اسلامی به عنوان مزدبگیر دولتهای اسرائیل معرفی شوند، باید بر مبنای شاخصهایی که مطرح میکنید، این مساله بررسی شود.
هر قدرتي كه دانشگاه را محدود كند، خودش شكست ميخورد؛ اتفاقی که در انتخابات سال 92 افتاد، مصداق این مساله بود؛ پادگانی کردن فضای دانشگاهها منجر به این مساله شد؛ هیچکس فکر نمیکرد حجتالاسلام روحانی رای بیاورد؛ از سال 88 دانشگاه را به دبيرستان تبديل كردند و جديترين تشكلهاي دانشجویی بدون ادله قانوني، يك شبه منحل شدند؛ فقط به این دلیل که همسو با دولت نبودند.
امروز دكتر فرجيدانا به اين دليل استيضاح میشود كه جبران مافات گذشته ميكند و آمده فضا را حداقل به پنج سال قبل بازگرداند؛ وی آمده که پاسخگوی تظلمهایی باشد که در گذشته رخ داده است.
چون آن زمانی که اساتید و دانشجویان اخراج میشدند، کسی فکر نمیکرد فضا دچار چرخش شود.
شعرباف: اطلاق 3000 بورسیه غیرقانونی، اطلاق غلطی است؛ همچنین ابراز این توجیه که چون چند تخلف وجود داشته که عدد آن را نیز نمیتوان دقیقا ذکر کرد برای اطلاف بيش از يك سال از زندگي مردمي كه جذب مكانيزم وزارت علوم نشدهاند و با درآمد حقالتدريس زندگي ميكنند تا زمان استيضاح شدن یا نشدن وزير علوم برسد، کار غلطی است؛ ما در كشور يك روند قانوني داريم و نبايد فرآيندهاي قانوني را دور بزنيم.
روش وزارت علوم دربرخورد با مساله بورسیهها غلط است
اشكال ما معمولا در روش برخوردي است؛ وزارت علوم نيز در روش دچار مشكل است؛ در صورتي كه فرآيند قانونی بايد طي شود؛ باید مسایل مربوط به بورسیهها وارد کمیته انضباطی شده و در خصوص آن رای صادر شود.
در قانون فرایندی برای حل این مسایل دیده شده است؛ این فرایند این نیست که افراد را معطل کرده و شورای جذبی تشکیل ندهیم و با زندگی افراد بازی کنیم.
اطلاق و نوع برخورد وزارت علوم با بحث بورسيهها، مهمترين دليل بر سياسي بودن این وزارت است و وزیر علوم به ساختار علمي دانشگاه خدشه ميزند.
سیاستزدگی دانشگاه، مانع رشد علمی خواهد شد
دانشگاه هر زماني به معناي درست كلمه سياستزده شد، رشد علمي آن نيز متوقف شده است؛ اگر در حال حاضر جلوي سياستزدگي آن گرفته نشود و اين روند ادامه پيدا كند، تا چند سال ديگر نميتوانيم جلوي آن را بگيريم.
نکته دوم اینکه بايد محل تخلف را در خصوص بورسیهها را با دقت مشخص كنيم.
مثلا در بررسی برخی از موارد تخلفات گفته میشود، فلان فرد مدیر بوده است؛ سوال این است که چون مدیر است، دچار تخلف شده؟ در این صورت میتوان نام مدیران زیادی را برد.
موضوعي كه آقاي اقتناعي در خصوص فرزند یکی از وزرای دولت قبل مطرح میکنند که با معدل 13 بورسيه نخبگان شده است، براي من هم عجيب است؛ باید توجه کرد، فرم هيات جذب داراي شاخصهايی مانند معدل، تعداد مقاله و... است و در واقع يك نمره و سطح آستانهاي دارد که فرد از طريق مصاحبه در آن پذيرفته ميشود؛ اگر میخواهید تخلفی را ثابت کنید باید بر مبنای این شاخصها بررسی کنید.
باید متخلفین براساس شاخصهای مشخص احصا شوند.
نکته دیگر روش برخورد است؛ جملاتي که برخی از مسئولین مانند پورنژادی، خباز، مطهری و درویشی گفتهاند، از قبیل، «من یک لیستی دارم که اشاره خواهم کرد»، «اگر استیضاح شوم، خواهم گفت»، «مسائلي بر ملا خواهد شد»، «لیستی هست که برملا شدن حقایق دولتهای گذشته است»، «منافع افراد در ضرر است» و «پردههاي اسرار خواهد افتاد» نشاندهنده اين است كه سبك صحبت دولت جديد با دولت قبل فرقي نكرده است؛ اصلاحطلب و اصولگرا خيلي مطرح نيست و روش برخورد غلط است.
اين سبك صحبت نشاندهنده اشتراک جناحین در این روش است؛ اين چه اخلاق برخورد با فسادي است؟ چه نوع روش برخوردي است؟ در اصل نكته غيراخلاقي، روش برخورد است.
این در تناقض با آن نکتهای است که گفته میشود «سالهای 86 تا 92 نباید تکرار شود».
وزارت علوم با چه ملاحظاتی اسامی افراد را منتشر میکند؟
این نشان میدهد مشکلی با احمدینژاد نبوده است؛ این مسایل به دلیل جایگاهی است که وی در آن قرار گرفته بود؛ در غیر این صورت من نیز حاضرم برای نیل به هدف از همان روش استفاده کنم و دست به انتشار لیست بزنم؛ با چه ملاحظهای این اسامی منتشر میشود؟
چه کسی باید پاسخگوی آبروی افرادی باشد که نام آنها منتشر میشود؛ بعد اشکال میگیرند که چرا احمدینژاد نام برادر آقای لاریجانی را برد؟ این روش غلط است.
جريانهايي كه ظاهرا مخالف جريان فكري دولت قبل بودهاند، وقتي وارد فضا ميشوند، در عمل از همه ابزار استفاده ميكنند.
اعتقاد من این است که شيوه مبارزه با فساد به روش احمدينژاد بايد از اين مملكت حذف شود زيرا اين شيوه، روش غلطي است؛ بايد ياد بگيريم تا زماني كه جرمي ثابت نشده آن را انتشار ندهيم؛ مقام معظم رهبری نیز بر این نکته تاکید داشتهاند؛ خانواده این افرادی که نامشان منتشر میشود، چه گناهی کردهاند؟
انتشار اسامی افراد نشان میدهد وزارت علوم بنای کار سیاسی دارد
زماني كه معاون وزير علوم ليست افراد بورسيه غيرقانوني را منتشر میكند، نشان دهنده اين است كه ساختار وزارت علوم بناي كار سياسي دارد؛ زيرا اگر دیدگاه آنان به حل مساله بورسيه بود اين طور برخورد نميكردند و اگر ساختار وزارت علوم با اين روند پيش رود در دانشگاه مشكل به وجود ميآيد؛ ما تجربه این را داریم که هر موقع روند سياسي در دانشگاه حاكم شده، چه مشكلاتی ايجاد كرده است.
نکته این است که اگر کسی بخواهد بررسی کند، باید محل تخلف را دقیقا احصا کند.
ما مکانیزمهایی برای حل این مسایل داریم؛ من اگر جای وزیر بودم و چند تخلف مشاهده میکردم، وارد فرایند قانونی شده و از آن استفاده میکردم.
برخي عنوان ميكنند همه مصوبات دولت گذشته غلط بوده است، در حالي كه قانون جمهوري اسلامي، قانون دولت قبل است؛ اگر قانون را بزنیم، سنگ روي سنگ بند نميشود.
اقتناعی: با این نگاه آقای شعرباف كه امروز معتقد است، روشهاي مبارزه با فساد به شیوه احمدينژاد بايد کنار گذاشته شود و آبروي افراد محترم است، کاملا موافقم ولی این دیدگاه باید پیشتر از این مطرح میشد.
در خصوص برخی تیترهایی که ارائه دادید، من معتقدم براساس روشی که مورد استفاده قرار میگیرد، میتوان نسبت به آن انتقادهای ابراز کرد.
در مورد محورهای استیضاح باید توجه کرد، سياست كلان احمدينژاد در قبال جذب، هدایت و اداره سيستم مديريت در جامعه بر مبناي نوچهپروري و کوتولهپروری بوده است؛ هنوز هم معتقد هستم اعطای برخی از این بورسیهها نیز در همین راستا صورت گرفته است.
شعرباف: آیا تمام این 3000 نفر کوتوله و نوچه هستند؟
اقتناعی: خیر؛ اگر فرض کنیم که این افراد صلاحیت بورسیه شدن داشتهاند، ولی چون شکل و فرایند بورسیه به درستی انجام نشده و به نوعی از رانت استفاده شده است، فرصت برابر برای همه فراهم نشده است.
در همین راستا برخی ستارهدار شدنهای بعضی از افراد نیز در راستای تقویت همین امر بوده است.
تماما و مطلقا نميگويم منع تحصيل كار اشتباهي بوده، چرا که شايد واقعا در بين این افراد كسي مشكل امنيتي یا اخلاقی داشته، اما نگاه و برخورد و نحوه عملکرد به طور کلی در آن دوره، طوری بوده که چیزی جز تلاش براي پادگاني شدن و یک صدا كردن دانشگاه نبوده است؛ با ستارهدار كردن عدهاي از دانشجويان به بهانه مخالفت با دولت، با سرنوشت، حيثيت، اعصاب و روان عده زيادي بازي شد؛ بعد در تلويزيون ميگویند «ما دانشجوي ستارهدار نداريم».
یکی از محورهای استیضاح «عدم پذیرش و سرگردانی پذیرفتهشدگان قانونی بورسیههای تحصیلات تکمیلی و متاسفانه ارایه پذیرش مجوز افراد رد صلاحیت شده در این دورهها، علیرغم تاکید مراجع ذیصلاح و قانونی در کشور و بازگرداندن برخی اساتید اخراج شده توسط هیاتهای رسیدگی به تخلفات یا مراجع ذیربط دانشگاهها» است.
اینکه برخی در مجلس اين محور را مطرح ميكنند، باید پرسید، مگر مملکت دستگاه امنيتي ندارد كه اين مسائل از آن سوال شود؟ اگر شما با كسي مشكل دارید، باید از آمدن این افراد به دانشگاه جلوگیری كنيد؛ در واقع مقصر فرجيدانا و رئیس جمهور هستند كه در مورد اخراج اساتید اخراج شده در دوره قبل، کسی را بازخواست نمیکنند؛ بنابراین باید شاهد پيشدستي استیضاح کنندگان باشیم.
محور دوم استيضاح درباره «اعزام گروههاي سياسي بعضا داراي سوابق تندرو و در قالب كارشناسان، ارزيابي عملكرد روساي دانشگاهها كه زمينه ايجاد تنش را در دانشگاهها فراهم كرده وتغيير شيوه انتخاب روساي دانشگاهها برخلاف رويه جاري شوراي عالي انقلاب فرهنگي و خلاف دستور صريح رياست محترم جمهوري است» است.
مهمترين ايراد محورهاي استيضاح وزير علوم كلي و مبهم بودن آن است؛ در مورد دوم در جريان فعالیت هياتهای علمی بودهام؛ در اين هياتها عموما يا روساي دانشگاهها و يا معاونين دانشگاهها حضور داشتند و يا جزو مديران دانشگاهها بودند كه حداقل مدرك آنها دانشياري بود؛ مثلا هیات سه نفرهای که از وزارت علوم به ریاست دکتر فهیمیفر به مشهد آمد ودکتر ابرينيا، به عنوان یکی از اعضای این هیات و عضو هيات علمي دانشگاه هنر و... از این دست افراد بودهاند؛ همه هياتها اعضاي اين چنيني داشتهاند؛ چطور ميتوان به اين گروهها و هياتها، سياسي تندرو و فتنهگر گفت؟ استاد دانشگاه پلي تكنيك، با 70 سال سن، كه تمام وقت خود را صرف علم آموزي كرده آيا وقتي براي سياسي شدن داشته كه تندرو هم باشد؟
در خصوص اينكه گفته ميشود انتخاب روسای دانشگاهها موجب اجاد تنش شده، باید پرسید، آيا اين افراد واقعا تنش ايجاد كردهاند؟ بايد در اين مورد مثالهاي عيني آورده شود.
انتخاب روسای دانشگاهها مورد تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است
همچنین گفته شده این انتخاب برخلاف نظر شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است؛ شورای انقلاب فرهنگی میتواند در این موارد اظهار نظر کند؛ انتصاب روسای دانشگاهها در این شورا تصویب شده است و تمام استعلامها مورد تایید قرار گرفته است.
شعرباف: در موضوع دانشجویان ستارهدار باید توجه داشت که مستقل از مفهوم ستارهدار و دعوای اینکه ستارهدار داریم یا نه، حداقل دو دسته قابل فرض است؛ اگر بخواهيم در خصوص انواع دانشجو صحبت كنيم، بايد بگوييم كه يكسري از این دانشجوها افرادي هستند كه به دلیل نوع عملکردی که داشتهاند، حتی نمیتوان از آنان تعبير به دانشجو کرد؛ بنده خود به خاطر دارم که در انتخابات انجمن اسلامی سال 1383 دانشگاه فردوسی که خود من کاندیدا بودم و اتفاقا رای اول را نیز در دانشکده مهندسی داشتم، درست در انتهای فرآیند رایگیری، تعدادی از این دانشجویان مثلا روشنفکر ما، تشریف آوردند و با زد و خورد با انتظامات دانشکده و مسئولین رای گیری رسما صندوق آرا را به امانت بردند!
بخشی از همین دوستان سال قبل زحمت شیشههای سازمان مرکزی دانشگاه فردوسی را نیز کشیده بودند؛ یا در مسائل پس از انتخابات 88، شاهد بودم که در دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی و در حضور استاد درس، رسما برخی از این حضرات برگه را از زیر دست دانشجویان در امتحانات کشیدند و بسیاری از این امتحانات به انتهای تابستان سال موکول شد.
به نظر شما واقعا امکان بازگشت این قبیل دانشجویان به دانشگاه منطقی است؟ بنده آمار دقیقی از نسبتها ندارم و نمیتوانم ادعا کنم این افراد چند نفرند اما استدعا میکنم با موضوع دقیق برخورد کنید.
بله، کاملا محتمل میدانم که ممکن است درصدی از دانشجویان به جهت اظهار نظرهای سیاسی وارد کمیته انضباطی شده باشند و احکامی نیز صادر شده و برخی تعلیق شده باشند؛ اتفاقا برای رفع و رجوع به مسائل آنها نیز راهکار قانونی دیده شده است؛ در حال حاضر نیز در ساختار کنونی دانشگاهها کمیته انضباطی تشکیل شده و این افراد امکان بازگشت دارند(که وزارت علوم مدعی است که این کار انجام شده است)؛ منتها بنده سوالم این است که اگر این بازگشتها منطقی باشد، چرا اطلاعات مربوط به پرونده این افراد را نمایندگان مجلس متوجه نشوند و وزارت علوم حاضر به روشن کردن محتوای دقیق این بازگشتها نباشد؟ آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است؟
اينكه دوست ما ميگويند استعلام وزارت اطلاعات در خصوص افراد صورت گرفته و استعلامها همه مثبت بوده است و مشکلی نداشته، برای ما دو فرض را به وجود خواهد آورد؛ يا همه این موارد ادعایی نمایندگان دروغ است و مورد با استعلام منفی نداریم که دیگر مشکلی نیست؛ اما ظاهرا دوستان وزارت اطلاعات در خصوص چندین معاون وزارت علوم و برخی دانشجويان ستارهدار و بازگشت آنان به وزارت علوم نظر متفاوتی اعلام نمودهاند.
اقتناعی: این مساله در مورد استعلام در خصوص بازگشت روسای دانشگاههاست؛ اما در مورد اخراج دانشجویان و بازگشت آنان به دانشگاه، به نظر نمیرسد اقدام صحیحی انجام شده باشد.
شعرباف: به هر حال ظاهرا اين استعلام صورت گرفته و در مورد تعدادی از این افراد منفي بوده است؛ اگر غیرقانونی بوده باید وزیر علوم پاسخ دهد که چرا این کار را کرده است؟ اگر وزارت اطلاعات میگوید این افراد بازنگردند، یعنی نمیخواهم فضا را سیاسی کنم؛ اگر هم استعلام از اصل غلط است، استعلام نکنید.
در مورد اساتید دانشگاهها هم وزارت علوم در بازگشت این افراد کاری غیرقانونی نکرده است چون وزارت علوم در معرفي و جايگذاري استاد دانشگاه نميتواند مستقل عمل كند بلكه بايد انتخاب خود را به عنوان يك پيشنهاد به شوراي عالي انقلاب فرهنگي پيشنهاد كرده و در صورت تصويب این شورا اقدام به جايگذاري فرد مورد نظر كند.
رای ندادن شورای عالی انقلاب فرهنگی به برخی از افراد برای انتصاب به عنوان رییس یک دانشگاه نشانگر توجه شورا به سابقه سیاسی این افراد است
به عنوان مثال در همین ساختار، وزير بهداشت دو نفر را به شوراي عالي انقلاب فرهنگي پيشنهاد داد كه هر دو نفر راي آوردند اما بیشتر افرادی که توسط وزير علوم به اين شورا معرفي شد، راي نیاوردند؛ درست است که مسیر قانونی بوده اما سوال من این است، چرا باید شورای عالی انقلاب فرهنگی به این افراد رای پایینی دهد؟ جز این است که این افراد سابقههای سیاسی صرف دارند؟
این معنا دارد که رئیس دانشگاه صنعتی اصفهان از 40 رای تنها 8 رای در شورای عالی انقلاب فرهنگی کسب میکند؛ این نشان دهنده یک رویه سیاسی است.
اين كه براي انتخاب يك فرد برای سمت مشخصی فشار سياسي و رسانهاي ایجاد كنيم و بعد همان فرد مورد نظر را براي ریاست دانشگاه به شوراي عالي انقلاب فرهنگي معرفي كنيم، اقدام درستی نيست چون در اين صورت شورا را مقابل افکار عمومی قرار دادهایم؛ شورا هم نميتواند فرد مورد نظر را رد كند؛ بايد اين رويه عوض شود.
این نکته در مورد انتصاب رییس دانشگاه تهران، موجب انتقاد رییس جمهور شد که این رویه عوض شود.
اصرار بر ادامه روند انتصابات در وزارت علوم ناشی از رویکرد سیاسی در این وزارتخانه است
این رویکردها ظاهرا غیرقانونی نیست اما اصرار بر ادامه آن، نشان دهنده رویکرد سیاسی وزارت علوم است؛ شوراي عالي انقلاب فرهنگي يك شوراي فراجناحي است و با وزارتخانههاي دیگر در این خصوص مشكلي ندارد.
اقتناعی: در خصوص بحث دانشجوي ستارهدار، براي اولين بار که نشانههایی از آن دیدیم، سه ماه بعد از استقرار دولت احمدينژاد در هفته سوم مهر ماه 84 مطرح شد.
اما به شكل جديتر آن، براي اولين بار نام مهدي امينزاده، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، به عنوان دانشجوي ستارهدار دانشگاه شهيد رجايي معرفي شد؛ اين دانشجو پس از اینکه دو سال در كلاس حضور داشت، در سال 86 هيچ كارنامهاي براي وي صادر نشد؛ بايد توجه داشت كه دانشگاه محل تمرين سياستورزي بوده و اعمال اين تمرين در بيرون از دانشگاه يعني ايفاي دقیق حقوق شهروندی؛ بايد در دانشگاه تسامح زيادي در برخوردها وجود داشته باشد و نبايد با دانشجويان براساس قوانين بيرون برخورد كرد.
فلسفه تشكيل كميته انضباطي نيز بحث تربيتي بود؛ دانشجوي با نشاط بيانيه تندی صادر ميكند و نهايتا مثلا به رئيس جمهور فحش ميدهد، اما نباید به اين بهانه از تحصيل محروم شود؛ با دانشجويان بايد با تسامح برخورد شده و نگاه پدرانه داشته باشیم؛ اگر دانشجو در دانشگاه اشتباه نكند و ما ایرادات وی را برطرف نکنیم، هميشه آن حرفهای نگفته را همراه خود خواهد داشت؛ فضاي دانشگاه یک فضاي تمريني است.
رویکردها در کمیته انضباطی و انتصاب افراد فرق میکند؛ در دوره اصلاحات از مدیر گروه علوم اجتماعی استفاده میشود؛ در دوره احمدینژاد، این سمت به یک حقوقدان داده میشود؛ در دولت فعلی نیز چنین جایگاهی در اختیار یکی از اساتید روانشناسی که اتفاقا یک زن هست، قرار میگیرد؛ در تمام این موارد تفاوت دیدگاه و نظر وجود دارد و باید به این مساله نیز توجه کرد.
فضا در دانشگاه تمرینی است و باید اصلاحگرانه باشد
بحث دیگر در حوزه کمیته انضباطی، مساله امحای احکام است؛ یعنی پس از مدتی که از صدور حکم انضباطی یک دانشجو گذشت، در صورتی که تخلفی نداشت، پس از بررسی مجدد، این حکم از پرونده وی حذف خواهد شد؛ در کدام دادگاهها حکم امحا میشود؟ این یکی از نشانههای این است که فضا در دانشگاه تمرینی است و دیدگاهها باید اصلاحگرانه باشد.
شعرباف: اينكه تعبير ستارهدار براي اولين مرتبه از سوي كدام دولت مطرح شده است، اهمیت چندانی ندارد و یک دعوای زرگری است و به حل مساله كمكي نميكند.
حق مطلب این است که برخي از دانشجوياني كه در كميته انضباطي وارد شدهاند، جرائمي داشتند كه يك انسان حق طلب نيز معتقد به آن است كه اين جرایم شايسته یک دانشجو نيست؛ برخی نیز احیانا میبایست به دانشگاه برگردند و بنده هم موافقم که كميته انضباطي يك فلسفه تربيتي دارد كه بايد در تعليق و حكمها لحاظ شود.
علمآموزي چيز بدي نيست اما بعضي افراد ممكن است براي فضای علمآموزي مضر باشند؛ هر فردی كه شيشه بشكند و کارهایی از این جنس کند، اهل كار علمي نيست؛ اما اینکه اختلاف نظری سیاسی وجود داشته و بعد از آن کارنامهاش صادر نشود (که مصادیقی اشاره کردند)، این را درست نمیدانم؛ من اگر وزیر علوم بودم، ابایی نداشتم که در اینگونه موارد پاسخگو باشم؛ اما اينكه گفته شود همه ستارهدارها به دانشگاه بازگردند، تعبير غلطي است؛ ستارهدار چه کسی است؟ این باید مشخص شود؛ اگر تعابير را درست استفاده نكنيم درگير الفاظ ميشويم.
به نظر من وجدان عمومي دانشگاهها با مشاهده پروندهها ميتواند تصميمگيري كند و در واقع مشكلي از این نظر حتی بین اساتید اصلاحطلب هم نداريم بلكه این رسانهها هستند که با پرداخت سیاستزده به موضوعات، حل آن را دچار اشکال مینمایند.
پافشاری بر بازگشت دانشجویان ستارهدار به دانشگاه یکی دیگر از رویکردهای سیاسی وزارت علوم است
به هر حال وزارت اطلاعات دولت يازدهم قطعا در استعلامها سهمي از تسامح در بررسی پروندههای دانشجویان ستارهدار داشته است؛ به هر حال با وزارت علوم دولت قبل قطعا فرق دارد، پس در این مورد اگر وزارت گفته که صلاح نیست تعدادی دانشجو به دانشگاه بازگردند و این نظر نیز مشورتی باشد، اما وزارت علوم بر موضع خود پافشاری کند، این پافشاري تنها یک نشانه دارد و آن، این که این وزیر به دنبال پافشاری بر یک موضع سياسي خاص است.
چرا يك وزير بايد به نظر كارشناسي و با تسامح وزارت اطلاعات خود كه فصلالخطاب نيست، اما یک نظر کارشناسی با تسامح هم هست بيتوجه باشد؟
چرا این مساله را به صورت حاد با وزیر علوم مواجهیم نه با خیلی از وزرای حتی سیاسیتر کابینه؟
به عنوان مثال، بنده موافق راي آوردن آقاي ربيعي، وزير كار، رفاه و تعاون اجتماعي، كه سابقه امنيتي زيادي داشت و حوزه تخصصي وي به وزارت وي نزديك نبود، نبودم؛ اما در حال حاضر بعد از يك سال از فعاليت وي ادعا می کنم، اين فرد با وجود سابقه سياسي، امنيتي و ارتباطات خود يكي از موفقترين وزاري دولت يازدهم است و در موضوعات پرتنشي مانند تامين اجتماعي و حقوق کارگری به خوبی كار كرده و فعاليتش با موضعگيري سياسي حداقلي همراه بوده است.
این فرد در حال کار تخصصی خود است؛ چرا در مجلس در خصوص این وزیر حساسیت وجود ندارد؟ چون هنوز سیاست زده نشده است. ما نمیگوییم رییس جمهور وزیری از جناح مخالف بیاورد و مثلا یک اصولگرا را مامور وزارت کند. مگر وزیر بهداشت و اقتصاد اصولگرا بودند، هر چقدر هم خوب کار کردند یا بد به هر حال افرادی متخصص در همان حوزه گفتمانی دولت اعتدال هستند.
ابقای افرادی مانند نیلی منفرد و توفیقی در وزارت علوم موجب ایجاد فضای سیاستزده در دانشگاهها در آینده خواهد شد
آقاي نيلي منفرد كه براي وزارت علوم در ابتدا پيشنهاد شد، در مجلس 160 راي منفي گرفت؛ اين نشان دهنده اين است كه مجلس نمی تواند به دلايل منطقي يا حتي غيرمنطقي با اين وزير تعامل كند اما اين فرد بعد از مدتي معاون آموزشي وزارت علوم ميشود که موثرترین بخش وزارتخانه است؛ چطور وزارت علوم با این رویه ها ميتواند ادعا كند كه اهل تعامل با مجلس است و می خواهد مسائل را حل کند.
آقاي توفيقي با سوابق سياسي و موضعگيريهايش، مشاور عالي وزارت علوم شده است؛ اگر اين وزارت به فكر تعامل و حل مساله باشد، نباید اين افراد را جايگذاري كند؛ این افراد اگر باشند، تا یک سال دیگر موجد فضای سیاستزده در دانشگاهها خواهند بود.
ما براي فضاي دانشگاه يك فضاي سياسي آرام در همان جریان سیاسی خودتان ميخواهيم.
همین جا یک نکته هم به خودم گوشزد کنم و آن اینکه نبايد دچار اظهار نظر مطلق در انتصابات شويم و به طور مثال بگوييم چون انتصاب چندین رئیس دانشگاه کلان سياسي بوده که بوده آن را به تمام فضاي دانشگاهي كشور تسري دهيم؛ حواسمان باشد كه دچار خطاي فكري اطلاق نشويم و همه را با یک تعبیر توصیف نکنیم.
اما در این موضوع شکی نداریم که سطح کلان در برخی انتصابات وزارت علوم، نگاه سیاست زده وجود دارد.
اقتناعی: محور «منصوب كردن عناصر داراي سابقه مشخص فتنه 88 در مسئوليتهای مهم ستادي وزارتخانه و عزل اشخاص عالم، متعهد و مدير از برخي دانشگاهها و منصوب كردن برخي افراد افراطي و تند، به ويژه در مسئوليتهاي مياني دانشگاهها» نيز بسيار مبهم است ولی میتوان تفسیرهایی داشت؛ اگر منظور از فتنهگر توفيقي و نيليمنفرد است و اگر منظور از اشخاص متعهد نیز افرادی مانند حجتالاسلام شريعتي، رئیس سابق دانشگاه علامه، است، بايد توجه داشت، این افراد هيات علمي دانشگاه هستند و افراطی و تند چه معنایی میدهد؟
شعرباف: مگر کسانی که به قول شما فضا را پادگانی کردند، هیات علمی نبودند؟
اقتناعی: این مساله در آن دوره دستوری اجرا میشد.
هیات علمی که محافظه کار باشد، درس میدهد و خطري ندارد؛ مثلا در خصوص برکناری شريعتي از ریاست دانشگاه علامه، وزیر علوم کار خوبی کرد؛ وی آنقدر از دانشگاه علامه استادان را اخراج كرد كه دو گروه در رشته اقتصاد این دانشگاه به كلي منحل شد.
با این حال واضح است كه وزیر اختیار تغییر مدیران را دارد؛ با تغيير دولتها مديران تغيير ميكنند و این امری بدیهی است؛ بنابراين نبايد پرسيد چرا مديران قبلي بركنار شدند؟ این درست نیست.
شعرباف: در دوره احمدینژاد هم همین را میگفتید؟
اقتناعی: معمولا زماني كه يك گروه سياسي در انتخابات پيروز ميشود، گروه مقابل مدتي سكوت اختيار ميكند اما جريان مقابل آنقدر پیش میرود كه صندلي رياست را رها نميكند؛ خوب بايد كمي اين جريان هم به خودش استراحت دهد؛ ما نيز زماني كه در سال 84 شكست خورديم، مدتي در خانه نشستيم؛ به نوان مثال الان يكي از مهمترين مشكلات استانداری خراسان رضوي همين موضوع است؛ در دولت گذشته شاهد بودیم که يك كارشناس عادي مدير كل ميشد و يك كارمند جز به سمت فرمانداري ميرسید؛ بعد حالا بايد از اين افراد در چه سمتي استفاده كرد تا معترض نظام نشوند؟ اين مشكلات همه به خاطر كوتوله پروري دولت احمدينژاد است.
در خصوص معرفي نيليمنفرد به عنوان یکی از عناصر فتنه، اولا بايد مفهوم فتنه تعبير شود كه در اين خصوص وزير علوم جواب خوبي داده است که گفت «وزارت اطلاعات كتبا مشكلدار بودن اين دو شخص را به من اعلام كند تا خودم آنها را بركنار كنم» اما وزارت اطلاعات هيچ نامهاي را كتبا اعلام نكرده است.
در خصوص محور «عدم مواجهه درست با تحركات سياسي ضد نظام و برخي عناصر در دانشگاهها و ميدان دادن به برخي نشريات داراي رويكرد ضدديني و گرايشات شديدا قومي و تجزيه طلبانه در محيطهاي دانشگاهي و احياي برخي تشكلهاي افراطي و آشوب طلب» اين نكته قابل ذكر است كه در دانشگاه هيچ اتفاق جدي به لحاظ عملي نيافتاده است؛ این محور بسیار کلی است وباید گفته شود مصداق حرکات ضدنظام کدام بوده است؟ چنانچه از تحركات سياسي ضد نظام بحث ميشود، اين تحركات بايد عيني مشخص شود.
همچنین وقتي به نشريات ضد ديني اشاره ميشود، بايد با مصادیق مشخص و عناوین مطالب نام برده شود.
شعرباف: در حال حاضر ادبيات صحبت افراد در خصوص جريانات و دولت كلي است؛ بايد ياد بگيريم كه كلي صحبت نكنيم.
بیایید یک بار برای همیشه بررسی کنیم که نقش مساله فتنه 88 در انتصابات چیست؟ برخی از عملکردهای که این افراد داشته اندبا هیچ منطقی قابل دفاع نبوده و به هیچ عنوان با مبانی جمهوری اسلامی نیز قابل جمع نیست.
بگذارید از یک زاویه دیگر موضوع را مطرح کنم. دغدغهای که برای آقای اقتناعی و دوستان اصلاح طلبشان در خصوص انتصاب استاندار خراسان رضوي وجود داشت چیست؟ جز این است كه چرا يك فرد نزديك به جريان اصلاحات انتخاب نشده است؛ چرا افراد اين دغدغه را دارند؟ به دليل اينكه احساس ميكنند اگر يك فرد ادامه دهنده رویه های دولت قبلي روي كار باشد، در تضاد با سياستهاي دولت جديد عمل ميكند. یعنی معتقدند برای عمل حتی در حد یک فرماندار یا استاندارو حتی بعضا یک اداره کل! هم باید اعتقاد عملی و نظری به مبانی گفتمان اعتدال و یا اصلاحات لازم و ضروری است. این در حالی است که اصلاحطلب بودن یا نزدیک به دولت بودن يك شاخص مبنايي براي استانداري نيست؛ شاید شاخص باشد اما مبنایی نیست؛ انتصاب استاندار نزديك به جريان فكري دولت، حق هر دولتي است اما شاخص مبنايي نيست؛ بايد كسي به عنوان استاندار برگزيده شود كه از شبكه مسائل آن شهر مطلع باشد. حال چه بهتر که در همان جریان هم باشد تا بتواند بدون مشکل با رده های بالا کار کند.
حال چگونه میپذیریم که افرادی که عملا و در حرف و عمل مخالفت خود را با حاکمیت و نظام ( نه یک فرد خاص) تاکید می کنم با حاکمیت ، ابراز کرده اند و از آن ابایی هم نداشته و ندارند در خیمه تصمیم گیری نظام قرار بگیرند؟ ایرادی ندارد اینها شهروندند، زندگی عادی کنند در دانشگاهها حتی فعالیت علمی داشته باشند اما مشاور وزیر باشند؟ معاون وزیر باشند؟ فردی که به طور علنی گفته «من اعتقاد دارم حاکمیت جمهوری اسلامی ظلم کرده است و نظام رای مردم را خورده است» و جمهوريت را به معناي اعم خود زير سوال برده است و در واقع با مباني حاكميتي مشكل دارد، در سمتي بگذاريم كه بايد اوامر حاكميتی را پياده كند این که یک پارادوکس خندهدار است.
کدام حاکمیت متعارفی این کار را انجام داده است؟ دیده اید در همین آمریکا یک وزیر مثلا خارجه با مبانی ارتیاط اسرائیل مشکل داشته باشد و در عین حال معاون وزیر هم باشد؟
اقتناعی: توفیقی که سمت اجرایی ندارد.
شعرباف: مشاور عالی چه معنایی دارد؟ یعنی کسی که در پیادهسازی تحول علوم انسانی و نقشه جامع علمی و فرهنگی و دهها سند بالادستی نظام باید نقش داشته باشد، این فرد نیازمند برخورداری از یک اعتقاد حداکثری به نظام است؛ در کدام کشور این اتفاق میافتد؟ این ناقض حقوق شهروندی افراد هم نیست؛ این فرد میتواند یک عضو هیات علمی باشد اما زمانی که در جایگاه تصمیم گیری قرار گرفت، این صحیح نیست که از فردی استفاده کنیم که به مبانی نظام حداقل اعتقاد را دارد.
نباید افرادی را در دانشگاه منصوب کرد که موجب بحران شوند
ما اعتقاد داریم کسی که درون خیمه نظام است، نباید با مبانی نظام مشکلی داشته باشد.
چطور براي انتخاب يك استاندار موضوع اصلاح طلب يا اصولگرا بودن وي را مورد اهميت قرار ميدهيد اما براي انتخاب مشاور و معاون اعتقاد به اصول حاکمیتی نظام را در سطح پاييني از اولویت قرار دارد؟
اگر مثلا فردی اعتقاد داشت آقای روحانی با تقلب روی کار آمده است و به قول مشهور دلش با منتخب مردم هیچوقت صاف نشد، اما از نظر فنی شخصیت موجهی بود، آیا حاضر بودید این فرد را به عنوان وزیر هیچی، استاندار منصوب کنید؟
اين كار درستي نيست كه آدمي را در سمتي بگذاريم كه موجب بحران در مجموعه دانشگاه شود.
سوال دیگر، چرا نسبت به بحث بورسیهها انتقاد وجود دارد؟ چون این اعتقاد درست را دارید که اگر ساختار قدرت سیاسی با ساختار آموزشی آمیخته شود، قطعا دچار مشکل خواهیم شد؛ خوب چرا چنین دغدغهای در مورد دانشگاه آزاد وجود نداشت و ندارد؟ همین دوستان ایسنا چند بار متذکر این مساله شدهاند؟
این در حالی است که به اعتقاد بنده در این مجموعه اولین پایهگذاری نظاممند ارتباط فاسد قدرت سیاسیو مدرک در آموزش عالی صورت گرفت؛ اگر دقت کنید برخی از اعضای مجلس ششم و هفتم، اصولگرا و اصلاحطلب را میببینید که در پیوندی نسبی و سببی با اعضای هیات امنای این دانشگاه بودند و چقدر سرویسهای متقابل در این بین رد و بدل می شد که برخی از آنها در گزارش تحقیق و تفحص مجلس قبل وجود دارد.
چرا کسی به این مساله نپرداخت؟ این نشان دهنده زاویه دید و نگاه سیاسی است.
اصل این ادعا و اینکه فرجیدانا اصرار بر انتصاب این افراد دارد، نگاه خوبی نیست.
اقتناعی: بايد نگاه سياسي منصفانه و اخلاق گرايانه داشت؛ در مورد نيلي منفرد باید گفت اين شخص اگر به عنوان اولين گزینه برای وزارت معرفی نمیشد، قطعا نمايندگان مجلس او را رد نميكردند اما دلوت در این راستا تعامل کرد؛ تعامل این نیست که فقط دولت دست دهنده داشته باشد؛ مجلس برای دولت چه کرد؟ مجلس باید بفهمد، اینکه دولت به جای توفیقی، در مرحله اول نیلی منفرد را معرفی کرد، به مجلس این پیام را میدهد که دولت، دیدگاه مجلس را دریافته است.
در صورتی که گزینه بعد از توفیقی، فرجیدانا بود که در آن زمان مایل به قبول این سمت نبود؛ میلی منفرد به جای وی معرفی شد که مجلس او را رد کرد و در نهایت فرجیدانا به عنوان وزیر معرفی شد؛ در مرحله دوم نیز همه این تصور را داشتند که رئیس جمهور توفیقی را مجددا برای انتصاب در وزارتخانه معرفی خواهد کرد؛ با این حال، این بار نیز روحانی به مجلس احترام گذاشت و فرجیدانا را معرفی کرد؛ رئیس جمهور دو مرتبه گزینه اول خود را به مجلس معرفی نکرد.
فرجیدانا نیز هیچگاه به توفیقی سمت اجرایی نداده و او تنها مشاور عالی است.
آيا مجلس فكر نكرد وزارتخانه بيوزير باز به سرپرستي توفيقي ميانجامد؟
دانشگاهيان حامي دولت و اصلاحات موافق ابقای فرجيدانا هستند؛ اينكه استيضاح وزير علوم در آستانه بازگشايي دانشگاههاست، آيا مجلس فكر نكرد وزارتخانه بيوزير باز به سرپرستي توفيقي ميرسد؟ این دولت به هیچ وجه از سنگر وزارت علوم عقب نخواهد نشست.
دولت یازدهم با شعار تدبير و خردورزي روي كار آمد و الان نابخردان وزارت علوم را به عنوان خانه خردورزي مورد هجمه قرار داده و اگر نه چرا سراغ وزارت ارشاد نرفتند.
من مطمئنم دولت روحاني به هيچ عنوان در مسئله وزارت علوم كوتاه نميآيد؛ مطمئنا دولت روي وزارت علوم و آن عهدي كه با حاميانش بسته خواهد ايستاد.
در حال حاضر فرجيدانا چوب پنبه كردن رشتههاي تماميت خواهان و باز كردن فضاي بسته گذشته دانشگاه را ميخورد؛ استيضاح او به خاطر رسيدگي به ظلمهايي بود كه طي سالهاي گذشته در حق دانشجويان انجام شد.
اين واكنشها برعليه وزارت علوم هيستريك و طبيعي است و به نظر من اين استيضاح، فرصت خوبي براي آحاد جامعه است تا از ميراث هشت سال گذشته و خصوصا چهار سال دوم دولت قبل آگاه شوند.
براي من كاملا روشن است كه هر اتفاقي كه در نتيجه استيضاح فرجيدانا بيافتد، نامش به عنوان يك وزير علوم آزاديخواه در تاريخ خواهد ماند چراكه وي در عمل ثابت كرد كيسهاي براي وزارت ندوخته و اميدوارم در مجلس نيز دفاع جانانهاي داشته باشد و حقايق را بازگو كند و اطلاعات خود را در اختيار همگان قرار دهد.
در انتها از درگاه باري تعالي براي برادران دلواپس خود اطمينان قلبی وانصاف خواهانم.
شعرباف: نوع برخورد سیاسی وزارت علوم با بورسیهها بحث شد و در خصوص برخی انتخابها و انتصابها در وزارت علوم نیز باید گفت، این مسایل به وزارتخانه ضرر خواهد زد و این مسایل درایت نشده است؛ احساس میکنم فرجیدانا در این امور، درایت دکتر روحانی را که چندین بار در معرفی فرد مورد نظر خود به مجلس تاخیر داشت قطعا ندارد و این قطعا به ضرر دولت است.
این روشهای غلط و ارائه لیست های کوچک و بزرگ، این بگم بگم هایی که دوستان اصلاح طلب ما آغاز کرده اند و ما را یاد برخی از بی اخلاقی های قبلی می اندازند، درست نیست؛ بیان كلمات كلي و بدون مصداق روشي است كه در وزارت علوم باب شده است و اين امر نشاندهنده نگاه غيرعلمي است؛ این مهمترین مسالهای است که باعث اعتراض میشود؛ اعتقاد دارم شخصی به عنوان وزیر در این سمت قرار گیرد، شخصیتی متخصص و غیرسیاسی متعهد مانند آنچه در وزارت بهداشت است، باشد؛ نکته ای را نیز اضافه کنم که موضوعاتي مانند آمار رشد يا عدم رشد علمي يا اميدزا بودن فضای دانشگاهها و یا رخوت آن توسط افراد مختلف مطرح شده است كه به دلیل نبود آمار دقیق قابل اعتناء نيستند؛ اما شکی نیست که نتيجه سياستزده بودن در دانشگاه كاهش رشد علمي كشور است.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-1441
ارسال نظر