به گزارش قاصدنیوز، لفظ شایعه به همان اندازه که بار منفی دارد جذاب هم هست. یعنی شنونده وقتی می شنود درباره فلان اتفاق خبرهای ضد و نقیضی مطرح شده، برای سردرآوردن از صحت ماجرا وارد تار عنکبوت پیچ در پیچ شایعه می شود. وضعیت دامن زدن به شایعات و نتیجه گیری و قضاوت های عجولانه و حتی صدور احکام لفظی که جزء یکی از فرهنگ های غلط ما محسوب می شود، این روزها به شدت حال و هوای سیاسی و جناحی پیداکرده و حتی در برخی موارد به وسیله ای برای عقده گشایی طیف های خاص تبدیل شده است.
شایعه آبروی قربانیان را سوزاند!
چند خانم در یکی از شهرهای کشور با اسید سوزانده شده اند. این حادثه دردناک، رعب آور و غیرقابل پذیرش است. زنان قربانی این ماجرا این روزها بیشتر از آنکه به دست ها و صورت سوخته شان فکرکنند به آینده و سرنوشت اجتماعی از بین رفته شان می اندیشند. زندگی دیگر برای آنان به روزهای قبل بازنخواهد گشت و عمق درد درمان نشدنی شان را هم کسی درک نخواهد کرد. اشک و بغض مهمان مخاطبی ست که پای حرف های آنان می نشیند. ابراز همدردی با آسیب دیدگان و یا درخواست کمک از مسئولین و حتی خرده گرفتن به آنان برای عدم اقدام عاجل طبیعی و منطقی است. اما ساده لوحی ست که فکر کنیم همه همینطور فکر می کنند.
این میان عده ای هستند که هربار در مواجه با حوادثی از این دست تور ماهیگیری به دست، بالای سر آب گل آلود حادثه جمع می شوند و حتی خود آب را بیشتر گل آلود می کنند و حاضرند به قیمت فروختن صداقت شان شاه ماهی صید کنند. تا جایی که زنان و دختران مصدومی که این روها در بیمارستان منتظر عمل های جراحی پی در پی هستند، این نگرانی را هم در پس ذهن خود داشته باشند که در رسانه ها و اذهان مردم در موردشان چه می گذرد؟ آیا اینکه پدر و همسرشان مجبور است هر روز در مصاحبه با یکی از رسانه ها خانواده اش را از اتهام بی بندوباری تبرئه کند، کافیست و یا باید بعد از ترخیص از بیمارستان، علاوه بر پوشاندن صورت خود، نگاه های مردم به عنوان کسی که از روی بدحجابی مورد اسیدپاشی قرارگرفت را هم تحمل کند؟
واقعیت این است که اگر ماجرای اسیدپاشی در اصفهان می توانست به صورت یک درد مشترک جلوه کند و دلسوزی و توجه همه مردم را در برداشته باشد، اقدامات رسانه ها و افراد منتسب به یک جریان خاص که متاسفانه هم سو با رسانه های ضد انقلاب بود، مانع از این موضوع شد. آنان مثل هر اتفاق دیگری از این دست، فضا را برای تسویه حساب های سیاسی با رقیب مناسب دیدند؛ حتی اگر این فضا صورت سوخته ی زنان جوان و امنیت روانی هزاران نفر باشد.
چه کسی کبریت شایعه را کشید؟
شایعه اسیدپاشی به زنان بدحجاب گرچه در برخی شبکه های مجازی غیرگسترده پخش شد، اما به صورت رسمی اولین بار از خبرگزاری ایسنا منتشر شد. کبریتی که این خبرگزاری دولتی کشید، خیلی زود به انبار شایعه افتاد و شعله اش دستمایه پیدایش صفحات اجتماعی بیشتر راجع به این موضوع و حرف و حدیث های مردم شد. آش این ماجرا به قدری شور شد که در همین شبکه های اجتماعی درخواست برای مقابله به مثل و اسیدپاشی به زنان چادری و مردان ریش دار مطرح شد! در واقع این خبرگزاری دولتی به یک شایعه، بدون دلیل رسمیت بخشید و در نهایت هنگام بررسی طرح امر به معروف و نهی از منکر در مجلس، یک نماینده مجلس نیز در مخالفت با قسمت هایی از طرح، به اسیدپاشی های اصفهان استناد کرد!
این فضاسازی ها از کجا آمد؟ هنوز خبری موثق از این جریان منتشر نشده بود که به یکباره اسیدپاشی های اصفهان به جریان های حزب اللهی برای مقابله با زنان بدحجاب نسبت داده شد و تا همین دوشنبه که فرمانده انتظامی اصفهان، آخرین جزئیات از این حادثه را منتشر کرد و گفت که هیچکدام از موارد اسیدپاشی به موضوع بدحجابی مرتبط نبوده است، هیچ یک از مدعیان این شایعه نتوانستند حرف خود را با دلیل و مدرک کنار صفحات روزنامه ها و سایت ها و پست های اجتماعی شان ارائه دهند.
تمام سعی این رسانه ها این بود که هر روز با واکاوی اندک جزئیات منتشر شده از این داستان به اطلاعات و ابهامات موجود بیفزایند و به هر نحوی پای شایعه مقابله با بدحجاب را هم وسط بکشند. طوری که حتی در میان سخنان امام جمعه اصفهان، درباره عدم مجوز شرعی و قانونی برای اسیدپاشی و محکوم کردن این اقدام، از وی بپرسند که منظورتان از اینکه قبلا گفته اید امر به معروف و نهی از منکر باید از تذکر لسانی فراتر برود چیست؟!! و او را تلویحاً در موضع متهمی که باید قصد و منظورش رااز اعمال و کردارش توضیح دهد، بنشانند!
چرا یک خبرگزاری دولتی می تواند با خیال آسوده بدون ارائه مدرک و سند، شایعه ای به این سنگینی را بر سر زبان ها بیاندازد و علاوه بر تهمت و افترا به قشری خاص، امنیت و آرامش عمومی را برهم بزند، ترس به جان شهروندان بیاندازد و آبروی خانواده هایی گرفتار را در تیررس ظن و گمان عمومی قرار دهد و هیچ کس هم به آن کاری نداشته باشد؟
آیا دستگاه قضایی نمی تواند به خاطر شرایط به وجود آمده توسط ادعای بی اساس این خبرگزاری برای مسئولین آن اعلام جرم کند تا به جای اینکه از حامیان امربه معروف سند بی گناهی طلب شود، مطابق اصل برائت و مهم تر، اصل البینه علی المدعی به سراغ ایسنا و ادعای بی سندش بروند و مگر همیشه غیر ازاین بوده است که کسی که ادعا می کند باید سند ارائه دهد؟
ایسنا شایعه ای دیگر می سازد
وضعیت خبرگزاری ایسنا در ادامه ی کار جالب تر و در عین حال تأسف برانگیزتر هم می شود؛ این خبرگزاری که حالا انگار ماجرای بدحجاب ها و مقابله با امربه معروف هیجانش را برایش ازدست داده، در آخرین اخبار خود بدون اشاره به تلاش های قبلی اش در جهت القای ارتباط اسیدپاشی ها با بدحجابی می گوید: « برخی به اشتباه حوادث اسیدپاشی یک ماه گذشته اصفهان را با موضوع حجاب و عفاف مرتبط میدانند، این در حالی است که هیچ یک از قربانیان حجاب نامناسبی نداشتهاند و با حجاب عرفی و قانونی در سطح شهر تردد کردهاند.» و در ادامه، باب شایعه ای تازه رامی گشاید که بسی بیشتر از شایعه ی قبلی می تواند خطرناک باشد و البته هیچ نهاد نظارتی ای حواسش به شایعات خلاف امنیت ملی ایسنا نیست. ایسنا این بار پای گروه های تکفیری را به پرونده باز می کند: «به نظر میرسد با توجه به نزدیک بودن ایام محرم گروههای تکفیری که از ماهها قبل، جمهوری اسلامی ایران را برای برهم زدن مراسم ماه محرم تهدید کرده بودند، از هماکنون فعالیت خود را از اصفهان آغاز کردهاند.»
معلوم نیست که رسانه ای مثل ایسنا که حامی دولت محسوب می شوند، چرا اینگونه کمر به تخریب وعده های دولت در خصوص بهبود امنیت بسته است و این بار می خواهند طوری القا کنند که مملکتی ناامن تحت اعمال نفوذ تکفیری ها قرار گرفته است! دستگاه های امنیتی وقضایی هم که یک وبلاگ ساده تا بازدید هم از چشمان رصدگرانشان دور نمی ماند، به همین راحتی اقدامات سوال برانگیز ایسنا را نمی بینند!
نقش کم رنگ پلیس و نهادهای امنیتی اصفهان
قابل کتمان نیست که بخشی عظیمی از لطمات وارد شده به افکار عمومی در این ماجرا مربوط به ضعف نهادهای پلیسی و امنیتی شهر اصفهان است. به نظر نمی رسد که موضوعی با فوریت و حساسیت بیشتر از اسیدپاشی، این روزها روی میز فرمانده انتظامی اصفهان باشد؛ اما پلیس اصفهان علاوه بر اینکه ضعف رسانه ای آشکاری از خود بروز داد و نتوانست به خوبی شایعات اطراف این موضوع را کنترل کند، بلکه کم کاری و کندی شان باعث شده تا امروز خبری از اعلام اسامی فرد یا افراد متهم نباشد و گفته شود تنها کسانی به عنوان مظنون دستگیر شده اند.
ماهیگیران هم از راه رسیدند
هنرمندانی که در کشور ما معمولا نسبت به امور اجتماعی و سیاسی بیگانه اند و ذهنیت بسیاری از آنان روی این اصل قرارگرفته که باید ناهنجاری های جامعه را تنها به تصویرکشید، نه راه حلی ارائه داد و نه حتی با استفاده از موقعیت و تخصص خود برای رفع این ناهنجاری ها قدمی برداشت، در حالی که هنوز رویکرد برخی هایشان به کشتار غزه از یاد نرفته بود، در این ماجرا فضا را به قدری برای ماهیگیری مناسب دیدند که به عنوان مثال کیانوش عیاری در مصاحبه با رسانه ها با اشاره به فیلمش که ۴سال است به خاطر صحنه های خشن توقیف شده بگوید: «فیلم من خشن تر است یا اسیدپاشی در اصفهان؟»!!
از طرف دیگر اصغر فرهادی این بار به صورت واضح و مشخص و با اشاره به اصل موضوع خواستار رسیدگی به وضعیت زنان آسیب دیده می شود و حتی از پزشکان خارجی هم درخواست کمک می کند!
از صحبت های باقی این طیف هم میتوان متوجه شد که قبول شایعه را بیشتر از صبر برای مشخص شدن ماجرا می پسندند؛ آنجا که علی رغم اعلام وزارت کشور مبنی بر اینکه اسیدپاشی ها زنجیره ای نیست در تیتر یک روزنامه های خود اسیدپاشی ها را سریالی می خوانند.
حرف غلط زدیم عذرخواهی هم نمی کنیم!
وقتی کمیل کاوه، رئیس انصار حزب الله اصفهان، که طیف فکری و اعتقادی اش این روزها مورد هجوم رسانه ای بسیاری قرار گرفته، مصاحبه می کند و با اشتباه و نادرست و غیرشرعی خواندن این عمل می گوید که اقدام افرادی که این عمل را به عناصر حزب اللهی نسبت میدهند از اسیدپاشی هم بدتر است، تمام کسانی که تا به حال نوک پیکان تهمت هایشان را به سمت این فرد و طیفش گرفته بودند سکوت می کنند.
حالا وقتی معترضین، این اقدامات را سازماندهی شده و منتسب به جریان حزب الله می دانند، چرا پیچیده شدن شایعه اسیدپاشی به زنان بدحجاب، قبل از حوادث اخیر، در فضای مجازی را سازماندهی شده ندانیم؟
چرا این اتفاقات در شهری رخ می دهد که همیشه میزبان توریست هاست و این افراد که معمولا حجاب کاملی هم ندارند باید چنین اخباری را از این کشور بشوند و این احساس ناامنی و وحشت را با خود به خارج ازایران ببرند؟
و یا چرا درست هنگامی که طرح حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر در مجلس مورد بررسی قرار می گیرد، موج بزرگ نسبت دادن اسیدپاشی در اصفهان به امربه معروف و نهی از منکر به راه می افتد؟
چرا زمانی که در خیابان ها به آمران به معروف حمله می شود، یکی مورد ضرب و شتم قرار می گیرد، یکی چشمش را از دست می دهد و علی خلیلی شهید می شود هیج کمپینی برای مقابله با قاتل راه نمی افتد و هیچ هنرمند و روزنامه ای احساس مسئولیت نمی کند و حتی بعضی با بی شرمی از قاتل دفاع هم می کنند؟
پرونده هنوز در اول راه است
ماجرای اسیدپاشی در اصفهان، چون عاملین ماجرا پیدا نشده اند هنوز روی پله اول است. حالا که خیلی دیر اما بالاخره شایعه مقابله با بدحجابی و دست داشتن نیروهای حزب الله جمع شده و مسببین شایعه خود را به آن راه زده اند! در آخرین اخبار سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس انتقام گیری شخصی را دلیل اصلی ماجرا معرفی کرده است و قائم مقام وزیرکشور از دستگیری سه تا چهارنفر به عنوان متهم خبر داده است. اظهاراتی که معلوم نیست از چه درصدی از صحت برخوردار هستند. باید و شاید که مدعی العموم حتی بدون وجود شاکی خصوصی، به این پرونده ورود کرده و فراتر از بحث اسیدپاشی و قصاص آن، مطابق اصل ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی که «هركس بهطور گسترده، مرتكب جنايت عليه تماميت جسماني افراد، جرائم عليه امنيت داخلي يا خارجي كشور...پخش مواد سمي و ميكروبي و خطرناك ... گردد به گونه اي كه موجب اخلال شديد در نظم عمومي كشور، ناامني يا ورود خسارت عمده به تماميت جسماني افراد يا اموال عمومي و خصوصي...گردد، مفسد في الارض محسوب و به اعدام محكوم ميگردد.» برای مجرمین حادثه حکم اعدام صادر نماید. اما تا چه زمان باید منتظر دستگیری متهمان ماند؟ به نظر می رسد انتقاد جدی به دستگاه های امنیتی و انتظامی استان اصفهان وارد است.
و در پایان یک سوال اینکه آیا باید باور کنیم که پشت تمام موج رسانه ای مقابله با عاملین اسیدپاشی در اصفهان دغدغه و انسانیت موج می زند؟
منبع: سایت الف، نعیمه موحد
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-2484
ارسال نظر