ماجراي اسيدپاشي اين روزها تبديل شده است به يک مسئله اجتماعي و فرصتي پيش آمده است که با بررسي فرآيند موضوع تجربه هايي را براي آينده کسب کنيم. اجازه دهيد ابتدا مروري کوتاه داشته باشيم به مسير فرآيند تبديل موضوع معمولی يک اسيدپاشی زنجيره ای به يک مسئله اجتماعی:
ابتدا خبرهايي از اسيدپاشي بر روي بانواني در شهر اصفهان منتشر شد با گذشت زمان هنگامی که اين اسيدپاشي ها در يک ماه به عدد 4 رسيد و شواهد به گونه اي بود که نشان مي داد عامل هر 4 اسيدپاشي يک نفر بوده است ماجرا از يک خبر حوادثي معمولی به يک خبر حوادثی جدی تر تبديل شد البته ما تاکنون ماجراهايی بس مهمتر داشته ايم مانند ماجرای قتل هاي زنجيره اي زنان خياباني در مشهد که اتفاقا آن زمان هم عده اي مسئله را ناشی از دغدغه هاي دينی دانستند اما در آن ماجرا پيش از اينکه قاتل آن ها يعنی سعيد حنايي دستگير شود موضوع تا اين حد گسترده نشد.
شايد يکي از دلايل گسترده شدن ماجراي اسيدپاشی اين مسئله بود که همزمان طرح حمايت از آمران معروف به مرحله بررسي در صحن علني مجلس رسيد و در اين شرايط گمانه زنی هايی توسط رسانه های خارج از کشور صورت گرفت مبنی بر اينکه عامل يا عاملان اسيدپاشی انگيزه های مذهبی براي مبارزه با بدحجابی داشته اند و به صورت مستقيم يا غير مستقيم اين مسئله را به طرح حمايت از آمران معروف در مجلس مرتبط کردند. پيرو اين فضاسازی برخی رسانه های داخلی نيز خواسته يا غيرعامدانه و تحت فضاسازی هايی که اين خط خبری را به سليقه های فکری خود نزديک می ديدند شروع به توليد خبر و گزارش و زدن تيترهای هيجانی کردند. کار از آنجا بالا گرفت که مسئولين ميانی و برخی مسئولين ارشد در اولين واکنش ها شروع به تکذيب ارتباط اين اسيدپاشی ها با انگيزه های مذهبی کردند بدون آنکه هنوز اشراف کاملی بر روی پرونده داشته باشند و اين نوع اطلاع رسانی غيردقيق و با نگاهی ارزش داورانه، بهترين مستمسک شد برای کسانی که می خواستند انگيزه های اسيدپاشی را مذهبی تصوير کنند. البته بعد از گذشت چند روز و ورود مسئولين ارشد قضايی و انتظامی ادبيات مسئولين تغيير کرد و ضمن اطلاع رسانی دقيق و صادقانه، بر برخورد با عاملان با هر نيت و انگيزه ای تاکيد جدی شد اما ظاهرا اين ماجرا همچنان برای برخي آورده داشت چرا که دروغ پراکنی و شايعه سازی با مستمسک هايي عجيب و مشکوک از طريق شبکه های اجتماعی موبايلي شروع شد از اينکه خبري مربوط به چند سال قبل را سند قرار دهند تا اينکه مثلا به دروغ تصريح کنند از آشنايان ما خودشان موردي اسيدپاشي ديده اند و آموزش چگونگي مواجهه با اسيدپاشي را نشر دهند، "شايعه پراکني وايبري" به گونه اي گسترش پيدا کرد که حتي برخي بانوان که در شهرهايي هزاران کيلومتر دورتر از اصفهان زندگي مي کردند نيز دچار تشويش شدند و در حالي که حتي در اصفهان نيز موضوع اسيدپاشي در همان عدد 4 باقي مانده بودو در ديگر شهرها هم حتي يک مورد اسيدپاشي اتفاق نيفتاده بود به تعداد اسيدپاشي ها در فضاي وايبري مرتب افزوده مي شد. مسئله به همين جا ختم نشد و در حالي که براي اولين بار قطار گردشگری بين المللی معروف به «عقاب طلايي» با ۱۰۰ گردشگر حرفه اي اروپايي روز گذشته وارد ايران شد شبکه جهانی بی بی سی از اروپاييان خواست برای امنيت خود به ايران سفر نکنند و....
هنوز براي ما مشخص نيست انگيزه اين اسيدپاشی ها چه بوده است و آيا شبيه بسياری قتل هاي زنجيره ای ديگر در ايران و دنيا آيا بازهم اين جنايت ها تکرار خواهد شد يا نه اما به نظر مي رسد قبل از اين که تب احتمالا کوتاه مدت چند روزه يا چندهفته ای اسيدپاشی فروبنشيند، مفيد است که درس هايي مهم از اين ماجرا براي آينده بگيريم.
1. بسياري از افراد و رسانه هايي که اين روزها بر طبل مقابله جدي با اسيدپاشي مي کوبند کساني هستند که در ماجراي قصاص اسيدپاشی بر صورت آمنه، با جريان سازی رسانه ای سنگين اجازه ندادند، اسيدپاش مذکور قصاص شود و نتيجه آن شد که با فشار مسئولان آمنه از حق خود گذشت و طبيعتا عامل اسيدپاشي بعد از گذراندن دوران محکوميت خود چندی پيش آزاد شد. از اين عملکرد دوگانه آن ها تعجب نمي کنم چرا که منافع آن روزشان تخريب حکم الهی قصاص بود و امروز ايجاد نگرانی در جامعه و حتی سياه نمايی از وضعيت امن ترين کشور منطقه را مفيد احوالات خود مي دانند اما اين اتفاق بهترين درس براي دلسوزان جامعه و مخصوصا مردم است که در درستی حکم الهی قصاص ذره ای ترديد به خود راه ندهند. مخالفان آن روز قصاص اسيدپاش آمنه آيا امروز پاسخ گوي اين 4 بانو و ديگر بانوانی که در اقصی نقاط کشور تا کنون قربانی اسيدپاشی شده اند هستند؟ اگر آن روز عامل اسيدپاش قصاص می شد حتي اگر احساسات برانگيخته مي شد آيا امروز کسی به خود جرات اسيدپاشی می داد؟ همه ما بايد مراقب باشيم در اتفاقاتی مشابه احساسات زودگذر را کنار گذاشته و محکم بر درستی احکام الهی پافشاری کنيم حتی اگر همه دنيا عليه ما بسيج شوند.
2.به نظر مي رسد بزرگترين درسی که بايد مسئولين انتظامی و قضايی بگيرند اين نکته مهم است که براي آن ها فقط رفتارها است که بايد اهميت داشته باشد نه انگيزه و نيت های افراد. خوشبختانه وقتی کار به مسئولين ارشد رسيد همين نگاه حاکم بود اما مسئولين محلی و ميانی در روزهاي اول به دنبال تکذيب هرگونه ارتباطی بين اسيدپاشی ها و انگيزه های مذهبي بودند گويی اينگونه می خواستند از امر به معروف دفاع کنند. سوال ما اين است که اگر فرضا اثبات شود که فرد يا افرادی با انگيزه های مذهبی دست به اين اقدامات شنيع زده اند، مگر اصل قرآنی و دينی امر به معروف و نهی از منکر زيرسوال می رود؟ به عنوان مثال آيا اگر داعش اسم خودش را دولت اسلامی گذاشت و شروع به وحشی گری کرد، اسلام زيرسوال رفته است؟ اکنون فرصت خوبي است که برای همه بدنه اجتماعی دستگاه قضايی و انتظامی در اقصی نقاط کشور تبيين شود که در هرشرايطی و برای هر فرد، با هر نيتی فقط و فقط قانون ملاک عمل است.
3. در شرايط موجود معتقدم قانون فعلي که در مجلس در دفاع از آمران معروف تصويب شده بايد به تصويب نهايي برسد اما نمي توان از يک واقعيت بسيار تلخ به سادگي گذشت که متاسفانه بعد از چند دهه که از انقلاب گذشته است ما همچنان قانون جامعي براي اجراي اصل 8 قانون اساسی که به صورتی بديع و متفاوت به امر به معروف ونهی از منکر با همه ابعاد آن پرداخته است تصويب نکرده ايم و اکنون متاثر از يک اتفاق با دستپاچگی برای بخشی از موضوع بسيار مهم و راهگشای امر به معروف قانون وضع کرده ايم. کافی است متن اين اصل مترقی و منحصر به فرد قانون اساسی را مطالعه کنيم تا روشن شود قانون اساسی با تقسيم کردن امر به معروف به سه دسته مردم نسبت به يکديگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت با چه نگاه جامعي به اين موضوع مهم پرداخته است و ما بعد از غفلتی 35 ساله در کجا سير می کنيم.
4. متاسفم از اينکه اينجا بايد بيشترين نقص و تقصير را به رسانه ها بدهم اين نقص شامل دو بخش است اولين بخش برمی گردد به اينکه رسانه ها (اکثريت آن ها) نتوانسته اند به گونه ای عمل کنند که منبع اصلی و محل اعتماد اطلاع رسانی برای مردم باشند. سابقه عملکرد رسانه ها نبايد به گونه اي باشد که در اين دزدبازار شايعه پراکنی بخشی از مردم اطلاعات خود را از منابعی غير رسمی مانند وايبر و امثال آن بگيرند.
اما بخش تاسف بارتر به رسانه هايی برمی گردد که سليقه های فکری خود را به آرامش مردم ترجيح دادند و خواسته يا ناخواسته، همنوا با رسانه های بيگانه بدون آنکه مستندی داشته باشند به گونه اي عمل کردند که باعث شد امنيت رواني از بخشی از مردم سلب شود و بهانه ای برای سياه نمايی از ايران دست دشمنان خارجي داده شود. به عنوان رسانه اي که همواره تلاش کرده است هميشه با مردم صادق باشد و حداقل يا خبری منتشر نکند يا اگر منتشر مي کند صادقانه باشد ، تصريح می کنم که ما رسانه ها اگر بهترين عملکرد را نيز داشته باشيم اما هنگامي که چند رسانه رسمی بدون هيچ مبنايی با شبهه افکني های خود پازل رسانه های ماهواره ای را تکميل کنند، رسانه های ديگر با همه سابقه و اعتمادی که در مخاطب ايجاد کرده اند نخواهند توانست جلوی شايعات و دروغ پراکنی ها را بگيرند چرا که طبيعی است که برخی اينگونه فکر کنند که اين رسانه ها براساس مصلحت انديشی عمل می کنند و در نتيجه به سراغ منابع غير معتبری بروند. به عنوان يک رسانه و براي پاک کردن ساحت رسانه ها و عدم تکرار اين قبيل اتفاقات از وزارت ارشاد و هيات نظارت بر مطبوعات می خواهيم بعد از اينکه آرامش به جامعه برگشت، تمام رسانه هايی که بدون اينکه برای خبر و گزارش خود شاهدی داشته باشند، بر طبل متشنج کردن فضای عمومی کوبيدند، برخوردی جدی صورت گيرد.
5. براين باورم که اين ماجرا براي مردم نيز بايد درسي بزرگ داشته باشد با گذشت زمان و مطمئن شدن مردم از واقعيات ضروري مي دانم همه بايد ذهنيات و اقدامات پيشين خود را مرور کنند. اگر ديدند بي دليل براثر يک ادعاي وايبري نگران شده اند، با خود عهد ببندند که ديگر ذهن و فکر خود را نبايد قبل از تحقيق کامل دست هر شخصي حتي نزديکترين آشنايان بدهند و اگر بدون اينکه فکر کنند پيامي را براي ديگري ارسال کرده اند و عملا در اين فضاسازي شريک و ناخواسته باعث عدم آرامش ديگران شده اند در گام اول از اين اقدام خود توبه کنند چرا که اين عمل آن ها مصداق آزار ديگران و حق الناسي بزرگ محسوب شده و در صورت عدم توبه وبالي بزرگ خواهد بود، در روزي که کوچکترين عمل به تعبيرقرآن حتي کمتر از خردل به دقت محاسبه خواهد شد. اين افراد در گام دوم بايد براي اصلاح اقدام کنند و با وسواس و جديت تمام شروع کنند با ارسال پيام هاي درست و منطقي به اصلاح ذهنيت هايي که در تخريب آن نقش داشته اند. روشن است همه اين دو اقدام هنگامي صورتي واقعي به خود مي گيرد که اين درس را براي هميشه به خاطر بسپاريم که اگر ما پيامي را بازنشر دهيم همانند اين است که حرفي را مي زنيم البته براي جامعه مخاطبي به مراتب بيشتر و بزرگتر. لذا اگر پيامي به دست ما مي رسد اجازه نداريم قبل از اينکه تمام ابعاد آن را بررسي کنيم، براي ديگري ارسال کنيم و اينکه ما فقط بازنشردهنده نظرات ديگران هستيم از بار مسئوليت ما هيچ کم نمي کند.
منبع: روزنامه خراسان
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-2486
ارسال نظر