«شما را به نمازهاي شبي كه مرتضي پسرم ميخواند، قسم ميدهم كه با سوءاستفاده نام پسرم را لكهدار نكنيد و روحش را عذاب ندهيد.»
اين جملات بخشي از صحبتهاي اخير پدر مرتضي پاشايي، خواننده موسيقي پاپ است كه صبح جمعه و بعد از مدتها تحمل بيماري سخت درگذشت اما به فاصله حدود 24 ساعت پس از درگذشت مرتضي پاشايي، خانواده اين هنرمند، بيانيهاي سه بندي منتشر و در آن تأكيد ميكنند كه طرفداران مرتضي پاشايي كساني هستند كه شفاي وي را از طريق برگزاري زيارت عاشورا و دعاي توسل ميجستند؛ شخص مرتضي پاشايي عاشق اهل بيت و اسلام و معنويت و مردم بود و خانواده و خاندان مرتضي پاشايي افرادي در خط انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي بوده و از مريدان اهل بيت هستند.
آبشخور انتشار اين بيانيه وقوع حوادثي است كه نمونه آن پيشتر و بعد از درگذشت هنرمندان ديگري چون خسرو شكيبايي و سيمين دانشور نيز به وقوع پيوسته و حالا باري ديگر با دستمايه قرار دادن مرگ پاشايي باز هم عرصه هنر را آلوده به بازيهاي سياسي كرده است. بازيهاي سياسي در عرصه هنر هيچگاه تمامي ندارند؛ بازيهايي كه حتي آلن اير، سخنگوي فارسي زبان وزارت امور خارجه امريكا را هم وارد جريان خبر كرده و او هم كه ممكن است تا همين چند روز پيش هيچ آشنايي با نام مرتضي پاشايي نداشته باشد در راستاي ديپلماسي عمومي امريكا، متن تسليتي را با سرآغاز «انالله و انا اليه راجعون» منتشر ميكند.
در جمعهاي كه گذشت عدهاي خود را در لابهلاي صف طرفداران واقعي پاشايي گنجاندند؛ افرادي كه سهيم بودن در غم را بلد نيستند اما خوب ميدانند كه چگونه بايد از آب گل آلود ماهي بگيرند. ماجرا از بعد ظهر درگذشت مرتضي پاشايي در روز جمعه شروع شد؛ اندكي از نيمه ظهر گذشته بود كه اولين تركشهاي سياسي به اطراف پراكنده ميشود. بسياري از بهانهگيريها شروع ميشود كه عمدهشان بياساس هستند. خيلي زود در شبكههاي اجتماعي پيغامي حاوي اين متن منتشر ميشود كه چرا مسئولان حتي در روزهاي آخر عمر مرتضي پاشايي بر بالين وي نرفتند؛ اين در حالي است كه بيمارستان بهمن در روزهاي آخر عمر مرحوم پاشايي محل رفت و آمد جمع كثيري از هنرمندان و البته مسئولاني اعم از علي مرادخاني، معاون هنري وزير ارشاد، پيروز ارجمند مدير دفتر موسيقي وزارت ارشاد و دكتر زالي رئيس سازمان نظام پزشكي بوده است.
حمله به مجري تلويزيون
در جو و فضاي از دست رفتن يك هنرمند محبوب و پر طرفدار هر چند واكنشهاي مردمي به نحوه عملكرد ارگانها در بزرگداشت و پاسداشت وي در دوران پيش و پس از مرگ يا براي مثال انتقاد به نحوه همرنگ شدن رسانهها با نظاير چنين حوادثي طبيعي به نظر ميرسد اما گاهي اعتراضات از مسير اعتدالش خارج ميشود و به سمت و سوي ديگري ميرود تا جايي كه بيشتر به نق زدن و بهانهگيري نابجا شباهت دارد.
نظير اين اتفاق در پرونده درگذشت مرتضي پاشايي نيز قابل رؤيت است. بعد از درگذشت اين هنرمند است كه عدهاي سعي ميكنند عملكرد رسانه ملي در بازتاب درگذشت پاشايي را زير سؤال ببرند؛ تعدادي از كاربران در شبكه اجتماعي اينستاگرام به صفحه مجري برنامه تلويزيوني گلخانه يورش ميبرند و ادعا ميكنند كه خندههاي بيش از حد و پوشش نامناسب مجري برنامه گلخانه با فوت مرتضي پاشايي همخواني نداشته است. به رغم اين اعتراض و انتقاد اما تلويزيون در روز جمعه و به استثناي بخش خبري 14 شبكه اول سيما، در بخشهاي مختلف خبري خود، خبر مرگ اين خواننده محبوب را به شكل خوبي اطلاعرساني ميكند.
واكنش خانواده پاشايي چه بود؟
برگ ديگر حوادث پس از مرگ مرتضي پاشايي، تجمعات در نقاط مختلف شهر است؛ جمعيتي در مقابل برج ميلاد كه محل كنسرت حسامالدين سراج است جمع ميشوند؛ عدهاي ديگر در شامگاه جمعه راهي پاركهاي تهران ميشوند؛ پارك «آب و آتش » و پارك «لاله » از جمله آنها هستند. هواداران مرتضي پاشايي با خواندن دسته جمعي آثار اين خواننده مرحوم برايش سوگواري ميكنند؛ هر چند اين تجمعات ميتواند عكسالعمل طبيعي اجتماعي هواداران وي به اين اتفاق باشد اما تمام اين حركتهاي اجتماعي با نيت خيرخواهانه شكل نگرفتند و ظاهراً بخشي از تجمعات در روز گذشته همچون اتفاقاتي كه در سالهاي گذشته و در مراسم ختم خسرو شكيبايي يا مراسم خاكسپاري سيمين دانشور در مرداد ماه امسال اتفاق افتاد به صحنه اعتراضات سياسي عدهاي تبديل شد كه خود را از طرفداران مرتضي پاشايي ميناميدند.
محتواي برخي از اين تجمعات را با مروري بر واكنشهاي خانواده داغدار مرتضي پاشايي ميتوان حدس زد؛ يكي از اين واكنشها درست در شب درگذشت مرحوم پاشايي اتفاق ميافتد؛ يعني درست در ساعاتي كه خانواده اين خواننده محبوب در اوج غم و اندوه از دست دادن عزيزشان هستند اما ظاهراً وقوع اتفاقات ديگري به جاي آنكه تسلاي خاطرشان باشد بر رنج و غم آنها افزوده است. پدر پاشايي شب جمعه و بعد از درگذشت اين هنرمند گفته است: «پسرم عاشق نظام جمهوري اسلامي بود. من و خانوادهام همه تا پاي جان براي انقلاب جانمان را ميدهيم. به عدهاي كه در اين شرايط سعي دارند سوءاستفاده و پسر من را بدنام كنند، ميگويم؛ نكنيد. خواهش ميكنم بگذاريد روح مرتضي در آرامش باشد. تمام خانواده ما مداح بودهاند؛ مرتضي از كودكي عاشق اسلام بود و روزي كه در بيمارستان بستري شد، قرار بود به كربلا برود اما نشد. شما را به نمازهاي شبي كه مرتضي پسرم ميخواند، قسم ميدهم كه با سوءاستفاده نام پسرم را لكهدار نكنيد و روحش را عذاب ندهيد.»
خانواده پاشايي همچنين در پي حاشيههاي ايجاد شده توسط برخي افراد بيانيهاي سه بندي را منتشر و در آن تأكيد كردهاند كه طرفداران مرتضي پاشايي كساني هستند كه شفاي وي را از طريق برگزاري زيارت عاشورا و دعاي توسل ميجستند. آنها همچنين در اين بيانيه رسمي تأكيد كردهاند كه شخص مرتضي پاشايي عاشق اهل بيت و اسلام و معنويت و مردم بوده و خانواده و خاندان مرتضي پاشايي افرادي در خط انقلاب و نظام مقدس جمهوري اسلامي بودهاند و از مريدان اهل بيت هستند.
فرهنگ عمومي در خطر نهادينه شدن جوسازيها
اين شيوه واكنش خانواده پاشايي آن هم درست در روزهاي ابتدايي غم جانكاهي كه در آن به سر ميبرند، گواه بر وقوع اتفاقاتي است كه بعد از مرگ اين هنرمند رخ داده و خيال و اوقات آنها در اين لحظات را بدون اينكه تسلي داده باشد، پريشانتر از قبل كرده است؛ بسياري هنوز واكنش پسر مرحومه سيمين دانشور در مراسم خاكسپاري اين بانوي شاعر را به ياد دارند كه وي در اعتراض به عدهاي كه مخل روند برنامه خاكسپاري بودند، فرياد زده بود كه مادرش مسلمان بوده و بايد به شيوهاي اسلامي مراسمش طي شود؛ اينكه چرا در فرهنگ عمومي كشور ما و پس از وقوع چنين حوادثي شرايط براي جوگيري و جوسازيها فراهم يا چنين حوادث غم انگيزي به فرصتي براي گرفتن ژست ناراحتي و بهانهگيري عدهاي تبديل ميشود جاي سؤال و البته واكاوي و روانشناختي دارد. آيا به واقع انتشار قطره چكاني اخبار منتسب به اين هنرمند محبوب از طريق رسانهها نظير چنين واكنشهايي را رقم زده است يا مسائل ديگري در كار هستند؟ دليلش هر چه باشد باعث شده است كه اين روزها بخشي از جامعه به جاي رفتار و سلوكي منطقي و همدردي خلوصانه به چاه گمراهي و پيش داوريهاي زودهنگام بيفتد.
منبع: روزنامه جوان
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-2851
ارسال نظر