تاریخ خبر: کد خبر: 3747

توافق احمدی‌نژاد با برزیل و ترکیه ما را غافلگیر کرد

چیزی نمانده بود به هدفمان برسیم که یک اتفاق غیرمنتظره دیگر افتاد. 17 مه 2010، در یک کنفرانس مطبوعاتی موفق در تهران، رؤسای‌جمهور برزیل، ترکیه و ایران اعلام کردند بر سر مبادله اورانیوم غنای کم ایران با میله‌های سوخت راکتور به توافق رسیده‌اند.

هیلاری رودهام کلینتون” وزیربخش سوم خاطرات هیلاری کلینتون اسبق امور خارجه آمریکا در کابینه اول باراک اوباما و همسر بیل کلینتون” چهل و دومین رئیس‌جمهور آمریکا است. کلینتون که نتوانست در سال 2008 میلادی نامزدی حزب دموکرات را برای شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری به دست آورد، به عنوان یکی از نامزدهای احتمالی انتخابات سال 2016 میلادی در نظر گرفته می‌شود. کلینتون در سال 2016 میلادی، 69 ساله خواهد شد و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد در صورتی که بخواهد وارد عرصه انتخابات شود و به عنوان نخستین رئیس‌جمهور زن آمریکا انتخاب شود، از حمایت قابل‌توجهی در میان دموکرات‌ها برخوردار خواهد بود.

 

هیلاری پس از ترک پست خود در وزارت خارجه آمریکا، در 10 ژوئن 2014 کتاب خاطراتش را تحت عنوان “انتخاب‌های سخت” منتشر کرد. این کتاب به موضوعاتی همچون کشته شدن اسامه بن‌لادن، سرنگونی رژیم قذافی در لیبی، خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان و عراق، انقلاب‌های عربی، سیاست‌های مرتبط با ایران و کره شمالی، افزایش قدرت چین و روابط با متحدان آمریکا می‌پردازد.

 

فصل هجدهم کتاب به بیان خاطرات کلینتون با موضوع ایران می‌پردازد که این فصل، “ایران: تحریم‌ها و رازها” نام دارد.

 

بخش اول این فصل را می‌توانید از این‌جا و بخش دوم را از این‌جا بخوانید.

بخش سوم خاطرات هیلاری کلینتون
هیلاری کلینتون در کنار کتاب تازه‌منتشرشده “انتخاب‌های سخت”
 
 

بخش سوم/فصل ایران: تحریم‌ها و رازها

اولین روز ماه اکتبر، نمایندگان 1+5 در ژنو با یک هیأت ایرانی دیدار کردند. من “ویلیام برنز” معاون وزارت خارجه را به نمایندگی از آمریکا برای ملاقات خصوصی با مذاکره‌کننده ایران فرستادم. ایران تحت فشارهای بین‌المللی موافقت کرد تا به بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه بازدید از تأسیسات مخفی نزدیک قم را بدهد، بازدیدی که اواخر همان ماه انجام شد.

 

مورد دوم در دستور کار ژنو، رآکتور تحقیقاتی تهران بود که در دهه 1960 توسط آمریکا برای تولید ایزوتوپ‌های پزشکی و استفاده از آن‌ها در تشخیص و درمان بیماری‌ها، به ایران داده شد. تابستان سال 2009، ایران گزارش داد که میله‌های سوخت هسته‌ایش برای تأمین توان رآکتور و تولید ایزوتوپ‌ها در حال اتمام است. اگرچه ایران ذخیره‌ای از اورانیوم با غنای پایین داشت، اما اورانیوم یا غنای بالاتر را که برای میله‌های سوخت لازم بود، در اختیار نداشت. بنابراین از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درخواست کردند تا برای تأمین میله‌های سوختی در بازار آزاد به آن‌ها کمک کند.

 

این درخواست، نظر کارشناسان هسته‌ای آمریکا را به خوب جلب کرد. رابرت آینهورن مشاور وزارت خارجه، شروع به کار روی طرحی خلاقانه برای حل همزمان چندین مسئله در این‌باره نمود. اگر ایران، همه یا حداقل درصد قابل توجهی از ذخایر اورانیوم خود را به خارج از این کشور منتقل می‌کرد و در ازای این کار میله‌های سوختی دریافت می‌نمود که قابل استفاده در رآکتورهای تحقیقاتی بود، اما نمی‌توانستند از آن برای ساخت بمب استفاده کنند، چه می‌شد؟ به این شکل، نیازهای مشروع‌شان برطرف می‌شد و در عین حال، برنامه سلاح‌های هسته‌ایشان چند ماه، شاید حتی یک سال، عقب می‌افتاد. در صورتی که ایرانی‌ها می‌پذیرفتند، زمان بیش‌تری برای حرکت به سمت یک معامله جامع پیدا می‌کردیم، معامله‌ای که تمام نگرانی‌های ما را در مورد برنامه هسته‌ای ایران حل و فصل کند. اگر مقامات ایران امتناع می‌کردند، آرمان‌های واقعی‌شان آشکار می‌شد.

 

در ماه آگوست من این ایده را با سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در میان گذاشتم و گفتم خروج اورانیوم با غنای کم از ایران، تنش‌ها در منطقه را کاهش می‌دهد. امیدوار بودم اگر آمریکا و روسیه با یک‌دیگر همکاری کنند و وحدت از خود نشان دهند، ایرانی‌ها مجبور شوند به درخواست ما پاسخ [مثبت] بدهند. لاوروف موافقت کرد و گفت: “ما این درخواست را به طور جدی بررسی می‌کنیم. در اصل [این موضوع] حاضر به همکاری با شما هستیم.

بخش سوم خاطرات هیلاری کلینتون
مذاکرات کلینتون با “سرگئی لاوروف” در حاشیه نشست امنیت هسته‌ای سال 2010
 

مذاکرات ژنو زمانی بود که باید پیشنهادمان را روی میز می‌گذاشتیم و می‌دیدیم ایرانی‌ها چگونه واکنش نشان می‌دهند. در فرصت استراحت ناهار، برنز به “سعید جلیلی” مذاکره‌کننده ارشد ایران پیشنهاد کرد گفتگوی مستقیمی جدای از گروه بزرگ‌تر [1+5] داشته باشند. وقتی جلیلی موافقت کرد، برنز خلاصه شرایط پیشنهادی ما را به او ارائه کرد. جلیلی می‌دانست که با یک جامعه متحد بین‌المللی و پیشنهادی منصفانه و معقول مواجه است. چاره‌ای جز موافقت نداشت. آینهورن و معاون مذاکره‌کننده ایران، نکته به نکته جزئیات طرح را بررسی کردند. ایرانی‌ها همه بندها را پذیرفتند، به یک شرط: هیچ چیزی در این‌باره نباید علنی می‌شدف تا زمانی که به تهران برگردند و توافق انجام شده را بامافوق‌های خود در میان بگذارند.

 

هنگامی که مذاکره‌کنندگان دو طرف، اواخر همان ماه در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در وین دور هم جمع شدند، طرف ایرانی لحن خود را تغییر داد. گفتگوهای جلیلی در تهران به خوبی پیش نرفته بود. تندروها در دولت، شدیداً مقابل این معامله موضع گرفته بودند. طرف ایرانی می‌گفت حاضر است مقدار کم‌تری از اورانیوم غنای پایین خود را به معامله بگذارد و می‌خواستند همین مقدار را هم در بخشی دور افتاده داخل ایران ذخیره کنند، نه این‌که آن را به خارج از کشور بفرستند. هر دوی این‌ها غیر قابل قبول بود و هدف اصلی ما را ناکام می‌گذاشت، که می‌خواستیم به آن‌ها اورانیوم غنی‌شده کافی برای ساخت بمب را ندهیم. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اصرار کرد که به شرایط اولیه معامله برگردند، اما این اصرار هم بی‌فایده بود. جلسات وین با شکست به پایان رسید. معامله از بین رفت.

 

همان‌طور که اوباما در طول رقابت‌های انتخاباتی خود وعده داده بود، ما سعی کردیم با ایران تعامل کنیم. رئیس‌جمهور اکنون تصمیم گرفت زمان آن رسیده تا فشارها را افزایش دهد و گزینه مقابل رهبران ایران را تیزتر کند. با این حال، برای تحمیل عواقب واقعی به ایران لازم بود بقیه جهان به ما بپیوندد.

 

سوزان رایس سفیر ما در سازمان ملل متحد، گزارش داد که جلب رأی برای یک قطعنامه قوی [علیه ایران] در شورای امنیت، وزنه سنگینی خواهد بود. این همان چیزی بود که من از همتایان خارجی خود هم می‌شنیدم.یانگ وزیر امور خارجه چین ژانویه سال 2010 به من گفت: “ما فکر نمی‌کنیم، الآن زمان گفتگو در مورد تحریم‌ها علیه ایران باشد، وقتی تحریم‌ها در دستور کار قرار گرفت، ممکن است از سرگیری مذاکرات تا مدت قابل‌توجهی مشکل شود. بله، چین و روسیه با اصل این‌که ایران نباید اجازه ساخت و یا دسترسی به سلاح‌های هسته‌ای داشته باشد، موافق بودند، فقط حاضر نبودند کار زیادی برای جلوگیری از این مسئله انجام بدهند.

بخش سوم خاطرات هیلاری کلینتون
کلینتون با “یانگ” وزیر خارجه چین دیدار می‌کند
 

با این حال، من معتقد بودم اکنون که باد در حمایت از ما می‌وزد، ارزش دارد برای غلبه بر این مخالفت‌ها تلاش کنیم و تحریم‌های شدید و جدید را از طریق شورای امنیت تصویب نماییم. در تمام طول بهار سال 2010، به شدت تلاش می‌کردیم تا برای خود رأی جمع کنیم. من با تلاش‌های گسترده دیپلماتیک، خودم را غرق در این موضوع کردم، که من را یاد مذاکرات پشت پرده در مجلس سنا انداخت، با همه بازارگرمی‌ها و چانه‌زنی‌ها، گوش‌مالی‌ها، شمارش آراها، تقابل مداوم اصول با منافع شخصی، و سیاست‌های سخت‌گیرانه‌ای که در تصویب قانون‌های مهم داشتیم.

 

اگرچه توجه [کشورهای دنیا] عمدتاً متمرکز بر پنج عضو دائم شورای امنیت است، چون ما همگی قدرت وتوی هر قطعنامه‌ای را داریم، اما ده کرسی دیگر هم در شورا وجود دارد که میان دیگر کشورها به انتخاب مجمع عمومی و در دوره‌های دو ساله می‌چرخد. قطعنامه‌های شورای امنیت برای آن‌که تصویب شوند، باید مورد وتو قرار نگیرند، اما به رأی 9 کشور از مجموع 15 عضو شورای امنیت هم نیاز دارند. به این ترتیب، کشورهای کوچک صاحب کرسی مانند اوگاندا و لبنان بسیار مهم بودند. به این دلیل بود که من طی دوره چهار ساله‌ام [در وزارت خارجه]، به دنبال جلب نظر کشورهایی، مانند توگو، رفتم که به طور معمول، نقش مهمی در امور بین‌المللی ایفا نمی‌کنند، اما می‌دانستم در موقعیت‌های حیاتی، به رأی‌شان نیاز داریم.

 

جمع‌آوری 9 رأی از 15 عضو چموش شورا، کاری سخت بود. طی این دوره، در یکی از جلسات استراتژیمتعدد من با دیوید میلیبند [رهبر مخالفان حزب حاکم فعلی در] انگیس، او به این نکته اشاره کرد که کافی نیست چین را متقاعد کنیم از وتو کردن قطعنامه خودداری کند، بلکه به منظور همراه کردن کشورهای مردد با خودمان، به کسب آرای حمایتی و مثبت هم نیاز داریم. وی گفت: در غیر این صورت، طبق تخمین‌های ما از شمارش آرا، ممکن است به مشکل بخوریم… اگر آن‌ها [چینی‌ها از وتوی قطعنامه] خودداری کنند، این خطر وجود دارد که رأی نیجریه، اوگاندا، برزیل و ترکیه از دست بدهیم.” من تخمین‌های خودم را داشتم و معتقد نبودم اوگاندا و یا نیجریه را از دست می‌دهیم. با این حال، برزیل و ترکیه داستان دیگری بودند. میلیبند در ادامه گفت: هنوز نمی‌دانیم اگر چینی‌ها خودداری کنند، آیا روس‌ها به قطعنامه رأی خواهد داد یا نه.” من جواب دادم: “ما معتقدیم که رأی می‌دهند، اما هزینه‌اش، ممکن است [پیشنهاد] یک قطعنامه ضعیف‌تر باشد.” و گفتگوی خود را ادامه دادیم.

بخش سوم خاطرات هیلاری کلینتون
کلینتون در اوگاندا با “یوری موسونی” رئیس‌جمهور این کشور دیدار می‌کند
 

اواسط ماه آوریل، پیش “یوری موسونی” رئیس‌جمهور اوگاندا رفتم. احمدی‌نژاد قرار بود روز بعد و در قالب بخشی از ضدحمله دیپلماتیک طراحی شده برای جلوگیری از اعمال تحریم‌های جدید، به اوگاندا سفر کند. بنابراین بسیار مهم بود که من اول به سراغ موسونی بروم و رأی او را [به نفع خودمان] تضمین کنم.خوشبختانه من او را از سال 1997، زمانی که برای اولین بار به کشورش سفر کردم، می‌شناختم. من و همسرم از همان سال‌ها با او ارتباط داشتیم. من به او یادآوری کردم که دولت اوباما سعی کرد با ایران تعامل کند و جامعه بین‌المللی پیشنهادات صادقانه‌ای [به ایران] داد، اما ایران همه این درخواست‌ها را رد کرد، مقابل جامعه بین‌المللی ایستاد و به غنی‌سازی ادامه داد. همچنین به او هشدار دادم که اگر دیپلماسی شکست بخورد، نتیجه، راه‌حل نظامی است که هیچ‌کس نمی‌خواهد شاهد آن باشد. [به من] ثابت شده بود که این روش، استدلال قانع‌کننده‌ای برای بسیاری از کشورهای مردد است. به موسونی گفتم: “ما می‌خواهیم با شما همکاری کنیم و پیامی قوی به ایران بفرستیم و نشان دهیم این کشور هنوز فرصت تغییر رفتار دارد.

 

رئیس‌جمهور اوگاندا، فردی باتدبیر بود. گفت: “من (به احمدی‌نژاد) دو چیز خواهم گفت. اولاً، ما از حق همه کشورها در دسترسی به انرژی هسته‌ای برای مصارف برق و استفاده‌های دیگر حمایت می‌کنیم. دوماً، کاملاً با گسترش سلاح‌های هسته‌ای مخالف هستیم. این پیامی است که من در سخنرانی مکتوبم برای مراسم قرار داده‌ام. او [احمدی‌نژاد] را تشویق خواهم کرد که اگر چیزی برای پنهان کردن ندارد، درهای کشورش را به روی بازرسی‌ها باز کند. من روی نکته خودم تأکید کردم:”اگر به کارشناسان خود بگویید، گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را که مسائل در آن مطرح شده‌اند، به دقت بررسی کنند، [متوجه خواهید شد که] سخت است دچار سوء‌ظن نشوید.”

 

پاسخ داد: “من با شما موافقم. اگر ایران به سلاح‌های هسته‌ای برسد، عربستان سعودی و مصر هم همین کار را خواهند کرد. این مسئله، مستقیماً ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد و ما نمی‌توانیم از آن حمایت کنیم. من با رئیس‌جمهور [ایران] یک بحث جدی خواهد داشت. اوگاندا در نهایت، به تحریم‌ها رأی [مثبت] داد.

 

همان‌طور که میلیبند گفته بود، چین رأی حیاتی را داشت. اگر می‌توانستیم پکن را متقاعد کنیم به نفع ما رأی دهد، بقیه شورای امنیت هم احتمالاً خود به خود درست می‌شد. سوزان رایس و تیم او در نیویورک همراه با هیأت‌های نمایندگی دیگر [کشورها]، مشغول کار روی زبان [و لحت] قطعنامه بودند. چینی‌ها و روس‌ها دائماً تلاش می‌کردند شرایط قطعنامه را تضعیف کنند. ما برخی امتیازات را دادیم، اما هیچ دلیلی نمی‌دیدیم یک قطعنامه “بی‌دندان” دیگر تصویب کنیم.

 

بخش سوم خاطرات هیلاری کلینتون
کلینتون‌ها از مدت‌ها پیش با موسونی رئیس‌جمهور اوگاندا رابطه داشته‌اند
 

اوباما ماه آوریل، رهبرانی از سراسر جهان را برای یک نشست امنیت هسته‌ای، به واشنگتن دعوت کرد. او از این فرصت استفاده کرد، با هو جینتائو رئیس‌جمهور چین جلسه‌ای گرفت و در مورد ایران صحبت کرد. همین‌طور که دو رئیس‌جمهور در اتاقی خارج از طبقه اصلی ساختمان مرکز همایش نظرات خود را پس و پیش می‌کردند، من هم گوش می‌دادم. چین روابط تجاری گسترده‌ای با تهران داشت و در تأمین سوخت مورد نیاز برای رشد صنعتی سریع این کشور، به نفت ایران وابسته بود. “هو” موافق بود که ایران نباید سلاح‌های هسته‌ای به دست آورد، اما درباره اقداماتی مردد بود که ممکن بود بیش از حد تهاجمی باشد. در نهایت، دو رئیس‌جمهور توافق کردند اقدامات “قابل‌توجهی” صورت دهند، بدون آن‌که روشن کنند منظورشان دقیقاً چیست.

 

من مدتی بعد موضوع را با دای بینگوئو” مشاور دولت چین دنبال کردم. این کشور هنوز هم بخش‌های مهمی از پیش‌نویس قطعنامه تحریم‌ها را رد می‌کرد، به ویژه، اقدامات معنادار درباره بخش اقتصادی و و فعالیت‌های بانکی که به طور مستقیم با فعالیت‌های غیرقانونی هسته‌ای ایران گره خورده بود. من به دای گفتم: “باید بگویم، پاسخ چین، اگرچه در جهت کمک‌کننده‌ای تغییر کرده است، اما هنوز هم با تلاش متقابلی که ما از گفتگوی هو با اوباما انتظار داشتیم، تفاوت دارد… اگر می‌خواهیم خطر رو به رشد درگیری در منطقه را کاهش دهیم و فضا را برای یک راه‌حل سیاسی آماده کنیم، نیاز به اقدامی سریع و متحد از طریق یک قطعنامه معنی‌دار [و مؤثر] داریم.”

 

من گفتم که عدم وجود وحدت و عزم بین‌المللی، موجب تضعیف منافعی می‌شود که چین به دنبال آن‌هاست، از جمله حفظ ثبات در خاورمیانه، ثابت نگه داشتن قیمت نفت، و حفاظت از روند بازسازی اقتصاد جهانی. تأکید کردم: “ما می‌خواهیم جلوی حوادثی را بگیریم که در آینده از کنترل ما خارج می‌شوند.”

 

دای اعتراف کرد که او هم [از وضعیت موجود] ناراضی است، اما همچنان خوش‌بین بود. تا آن زمان من هم همین وضعیت را داشتم. به گفتگو با چینی‌ها و روس‌ها ادامه دادیم. اختلاف‌ها داشت کم‌تر می‌شد و نظر می‌رسید داریم به توافقی نزدیک می‌شویم که دقیق‌ترین [و شدیدترین] تحریم‌های تاریخ را [به ایران] تحمیل می‌کرد.

بخش سوم خاطرات هیلاری کلینتون
اوباما با هو جینتائو” رئیس‌جمهور چین دیدار می‌کند

چیزی نمانده بود به هدفمان برسیم که یک اتفاق غیرمنتظره دیگر افتاد. 17 مه 2010، در یک کنفرانس مطبوعاتی موفق در تهران، رؤسای‌جمهور برزیل، ترکیه و ایران اعلام کردند بر سر مبادله اورانیوم غنای کم ایران با میله‌های سوخت راکتور به توافق رسیده‌اند. در ظاهر، این معامله شبیه پیشنهادی بود که ایران ماه اکتبر گذشته، رد کرده بود، اما در واقع معامله جدید دچار مشکلات عمیقی بود. در این معامله اشاره‌ای نشده بود که ایران غنی‌سازی اورانیوم را طی ماه‌های بعد از پیشنهاد قبلی [آمریکا] ادامه داده است و انتقال همان مقدار اورانیوم [تعیین‌شده در پیشنهاد آمریکا]، اکنون ذخیره قابل‌توجهی از اورانیوم را برای ایران باقی می‌گذاشت.

 

بر خلاف پیشنهاد ماه اکتبر، ایران [در این توافق جدید] مالکیت اورانیومی را که از کشور خارج می‌کرد در اختیار داشت و حق داشت، هر زمانی [که بخواهد] آن را دوباره وارد کند. با این حال، نگران‌کننده‌ترین موضوع این بود که ایران همچنان اعلام می‌کرد که حق غنی‌سازی اورانیوم را تا درصدهای بالاتر دارد. در توافقنامه جدید هم هیچ چیزی جلوی آن‌ها را نمی‌گرفت، یا حتی نشان نمی‌داد که این موضوع با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و یا 1+5 مطرح می‌شود.

 

به طور خلاصه، این توافقنامه، نیاز ایران در دستیابی به میله‌های سوخت برای رآکتورهای تحقیقاتی را برطرف می‌کرد، اما ذره‌ای از نگرانی‌های جهان در مورد برنامه غیرقانونی سلاح‌های این کشور، کم نمی‌کرد. با توجه به زمان‌بندی این توافقنامه، من مطمئن بودم این کار، اقدام ایران برای از مسیر خارج کردن تلاش‌های ما در جهت اعمال تحریم‌ها در سازمان ملل است… و احتمال زیادی هم داشت که در این کار موفق شوند.

 

 

منبع: مشرق

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون