تاریخ خبر: کد خبر: 3951

مروری بر پرونده سیاه آقای «شُل»/ بخش چهارم

جزئیاتی دقیق از ردپای مهدی هاشمی رفسنجانی در پرونده فساد «استات اویل»

در واقع مهدی هاشمی قرارداد دلالی را به عنوان مشاوره منعقد می‌کند، لیکن برای این که در این موضوع اثری از خود بر جای نگذارد، تلاش می‌کند از طریق شرکت هورتون، با مدیریت عباس یزدان‌پناه یزدی اقدام نماید. وی همچنین کلیه مکاتبات الکترونیکی خود را با اسامی غیرواقعی مانند «گامبو»، «آقا کپل»، «ام-هاشمی» و «آقا در تهران» انجام می‌دهد.

به گزارش «قاصدنیوز» اگرچه هر پنج فرزند آقای هاشمی رفسنجانی در فضای سیاسی، اقتصادی و رسانه‌ایمهدی هاشمی و اکبر هاشمی و عفت مرعشی کشور پرتحرک و جنجال‌آفرین بوده‌اند، اما در این میدان رقابت، فرزند چهارم خانواده هاشمی با اختلاف چشمگیری از خواهران و برادران خود پیشی گرفته است. مهدی هاشمی بهرمانی متولد سال 1348 در تهران، فردی است که نامش در اذهان عموم جامعه با اتهامات بزرگ امنیتی، سیاسی و اقتصادی عجین شده است.

 

پای مهدی هاشمی از اواسط دولت سازندگی به وزارت نفت باز شد و بلافاصله به مدیرعاملی شرکت «مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی ایران» رسید. حضور مهدی هاشمی در این شرکت و طرف قرارداد شدن با شرکت‌های بزرگ چندملیتی مانند استات‌ اویل و توتال سبب شد تا نام مهدی هاشمی در اروپا و آمریکا نیز مطرح شود. مهدی هاشمی تا سال 1377 به عنوان مدیرعامل در شرکت تأسیسات دریایی بود و پس از آن به عنوان رئیس هیأت مدیره فعالیت کرد. در ادامه مهدی هاشمی به بخش دیگری از وزارت نفت یعنی «سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت» رفت. مهدی هاشمی هم‌زمان فعالیت‌های سیاسی خود را دنبال می‌کرد و در انتخابات‌های مختلف، کمیته‌ای غیرقانونی تحت عنوان «کمیته صیانت از آرا» را هدایت و فرماندهی می‌کرد. ریاست ستاد انتخاباتی اکبر هاشمی رفسنجانی در سال 1384 نیز یکی دیگر از عرصه‌های حضور مهدی هاشمی بود.

 

پیشینه تشکیل پرونده قضایی مهدی هاشمی اما به سال 1388 و اغتشاشات پس از انتخابات ریاست جمهوری بازمی‌گردد. وی در آن زمان در رأس متهمان کمیته صیانت از آرا قرار داشت؛ کمیته‌ای که پیش از انتخابات شبهه‌سازی و طرح اتهام تقلب را کارویژه خود قرار داده بود. در ادامه روند تحقیقات قضایی، برخی از اتهامات امنیتی دیگر مهدی هاشمی کشف شد و مورد بررسی قرار گرفت. به موازات طرح اتهامات امنیتی متعدد، اتهامات اقتصادی مهدی هاشمی نیز مجدداً به زیر ذره‌بین دستگاه قضا رفت. اختلاس بزرگ در سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت و ارتشاء در قرارداد استات اویل، بیشتر از سایر اتهامات اقتصادی مهدی هاشمی مورد توجه قوه قضائیه قرار گرفته بود.

 

در هر حال به دنبال زمزمه‌های در جریان افتادن یک پرونده قطور و چند روز پیش از چهارمین دادگاه اغتشاشات پس از انتخابات، مهدی هاشمی در پوشش بازرسی از دفتر آکسفورد دانشگاه آزاد اسلامی، از تهران به لندن سفر کرد؛ واحدی که بعدها مشخص شد اصلا وجود خارجی ندارد. سفر چندروزه مهدی هاشمی اما با تغییر کاربری به «سفر تحصیلی» چندساله شد. قوه قضائیه نیز در پایان فروردین‌ماه 1389 حکم جلب مهدی هاشمی را صادر و اعلام کرد به محض ورود وی به کشور، در فرودگاه دستگیر خواهد شد. مهدی هاشمی سرانجام در 2 مهرماه 1391 به کشور بازگشت و رسیدگی قضایی به پرونده قطور او آغاز شد.

 

در جریان رسیدگی به پرونده مهدی هاشمی در دادگاه بود که جنبه‌های جدیدی از اتهامات امنیتی، سیاسی و اقتصادی او در مطبوعات بر سر زبان‌ها افتاد. اتهامات به حدی جدی و مستند بود که حتی اسامی مستعاری که مورد استفاده قرار گرفته بود، مطرح شد. مهدی هاشمی در قسمتی از پرونده با نام مستعار «جونیور» ظاهر می‌شد و در قسمت دیگری با نام «ام.آر.» ناپدید می‌شد، روزی با اسم مستعار «شُل» می‌آمد و روز دیگری با نام «ام.اچ.بی» می‌رفت، یک بار با نام مستعار «گامبو» ایمیل می‌فرستاد و بار دیگر با آدرس «آقاکپل» ایمیل می‌گرفت. شمار زیادی از این مسائل بود که بر اهمیت پرونده آقازاده جنجالی می‌افزود.

 

این روزها که دادگاه مهدی هاشمی به جلسات آخر خود نزدیک می‌شود، همگان نگران آن هستند که فشارهای مختلف بر دستگاه قضا، سنگین‌تر از پرونده متهم باشد و بر پرونده فرزند رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تأثیر بگذارد، لیکن امید می‌رود شمشیر دستگاه قضا تیزتر از زبان رابط‌ها و واسطه‌ها باشد. در ادامه گزارش ویژه «رمز عبور» برای اولین بار ناگفته‌ها و جزئیات بخشی از اتهامات امنیتی، سیاسی و اقتصادی مهدی هاشمی را بررسی می‌کند.

 

*   *   *

بخش اول پرونده سیاه مهدی هاشمی

بخش دوم پرونده سیاه مهدی هاشمی

بخش سوم پرونده سیاه مهدی هاشمی

*   *   *

6- اخلال در نظام اقتصادی کشور

مهدی هاشمی از طریق تبانی و اعمال نفوذ در انجام معامله کلان در قرارداد استات اویل با تنظیم قرارداد مشاوره و اخذ پورسانت اقدام برای ایجاد انحراف در توافقنامه شرکت ملی نفت ایران با شرکت پتروپارس نمود و با اطلاعات با طبقه‌بندی محرمانه و بالاتر را با علم بر موثر بودن اقدامات در ضربه زدن بر نظام جمهوری اسلامی فروخت.

 

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران در زمان انعقاد قرارداد با استات اویل بر پایه تک‌محصولی استوار بود و مدیریت کلان کشور به منظور افزایش توانمندی در زمینه اقتصادی و ایجاد توسعه و بالا بردن نرخ رشد اقتصادی به ناچار به منابع نفتی روی آورد. در این بستر سعی شده با فراهم نمودن زمینه دسترسی گسترده به منابع انرژی به استخراج و بهره‌برداری کامل از این منابع اقدام نماید. در این راستا هرگونه اقدام در حوزه صنایع بالادستی در منابع مشترک ضروری تر بود زیرا هرگونه تأخیر در بهره‌برداری از مخازن مرقوم دارای اثر زیانبار در منافع ملی بوده و یکی از آنها میدان پارس جنوبی بود. میدان پارس جنوبی ایران در امتداد شمالی میدان عظیم شمال کشور قطر واقع است.

 

شرکت نفت و گاز پارس یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های تابع شرکت ملی نفت ایران است که مسئولیت اکتشاف و توسعه میدان پارس جنوبی به عنوان بزرگ‌ترین میدان گازی جهان مشترک با کشور قطر را برعهده دارد. این شرکت بازوی عملیات اجرایی شرکت ملی نفت ایران محسوب می‌شود. قرارداد توسعه و اکتشاف فازهای 8، 7، 6 پارس جنوبی در تاریخ دهم جولای 2000 میلادی بین شرکت پتروپارس و شرکت ملی نفت ایران در قالب قرارداد متقابل منعقد می‌گردد. از آنجا که شرکت پتروپارس به عنوان پیمانکار ثبت‌شده در خارج از کشور قادر به تأمین منابع مالی اکتشاف و توسعه فازهای 8، 7، 6 پارس جنوبی نبود، لذا در بخش دریا، حفاری چاه‌ها و ساخت و اخذ سکوها و خط لوله اقدام به جست‌وجوی سرمایه‌گذار در راستای تأمین منابع مالی می‌کند. شرکت پتروپارس به موجب قرارداد اکتشاف و توسعه با شرکت‌های نفت ایران منعقد کرده بود در استفاده از شرکت خارجی به منظور اجرایی ساختن اهداف فوق مکلف به رعایت مقررات و انجام مناقصه بود، ولی در ماده 27 قرارداد در حفظ منافع ملی و قطع وابستگی جریان حیاتی اقتصاد کشور، نفت و گاز به بیگانگان به انتقال دانش فنی به داخل کشور و خودکفایی در صنایع نفت به منظور جلوگیری از خسارات ناشی از اخلال کشورهای غربی و شرکت‌های بین‌المللی نفتی در اقتصاد کشور و خصوصاً تسهیل سرمایه‌گذاری در بند ماده 9 می‌نویسد در صورتی که شرکتی مشترک با یکی از شرکت‌های مشهور و معتبر بین‌المللی نفت و گاز به ظرفیت پیمانکار شرکت پتروپارس منعقد شود واگذاری بخشی از حقوق دریا به پتروپارس بر شرکت مذکور به منظور اجرای پروژه و مدیریت بخش دریا بدون نیاز به تشریفات مناقصه اجرای ماده 27 قرارداد خواهد بود.

 

براساس اسناد موجود در سال 2001 میلادی مذاکرات با شرکت انگلیسی اینترپرایز به منظور تشکیل شرکت مشترک به منظور توسعه و اکتشاف فازهای 8، 7، 6 تشکیل می‌شود و به منظور اجرایی شدن، اصرار به تشکیل شرکت مشترک می‌شود که در اواخر مذاکرات شرکت شل اقدام به خرید شرکت اینترپراپز و عقد قرارداد با شرکت پتروپارس می‌نماید. تا این که ریچارد هوبارت مذاکراتی را با حضور برخی مقامات ایرانی در محل سفارت ایران در لندن انجام می‌دهد، اما شرکت استات اویل در مذاکرات با شرکت‌های پتروپارس، نیکو، شرکت ملی نفت ایران و مذاکرات نفت به صراحت اعلام می‌نماید که تمایلی به تشکیل شرکت مشترک ندارد.

 

بر اساس اسناد موجود در سازمان بازرسی و اصل سند که در اسناد شرکت پتروپارس موجود است، مذاکرات پنهانی با مهدی هاشمی و آقای یزدی و مذاکرات آشکاری با شرکت ملی نفت، شرکت پتروپارس، شرکت نفت و گاز و وزارت نفت به طور موازی با یکدیگر صورت می‌گیرد و بدون توجه به قرارداد اشاره‌شده در خصوص اصل تشکیل شرکت مشترک در 28 اکتبر 2002 توسط مدیران شرکت ملی نفت، قراردادی با دو هدف مطلوب استات اویل منعقد می‌گردد: 1- حفاری چاه‌های بخش دریایی فازهای 8، 7، 6 با حذف تشریفات مناقصه، 2- مدیریت بخش دریا با حذف تشریفات مناقصه.

 

انحراف قرارداد از آنجا شروع می‌شود که نه‌تنها شرکت مشترکی ایجاد نمی‌شود و انتقال دانش فنی انجام نمی‌پذیرد، بلکه عملا مانع از خسارات ناشی از اخلال کشورهای غربی و شرکت‌های بین‌المللی نفتی در اقتصاد کشور نمی‌گردد و بالعکس به آنان کمک می‌کند تا بتوانند سیاست‌های تحریمی خود علیه کشور را به صورت موثرتر اعمال نمایند.

 

بر اساس اسناد موجود، جریان دیگری که در قرارداد استات اویل ملاحظه می‌شود آن است که با واگذاری مدیریت دریا به شرکت استات اویل در بخش مدیریت عملیات (دریا) اقدام به واریز وجه در یک حساب خارجی با نظارت مستقیم استات اویل و پرداخت وجوه پیمانکاران داخلی از جمله صدرا توسط شرکت خارجی و سایر پیمانکاران بدون نظارت می‌گردد. ضمن این که در مجموع، توافق‌ها دست استات اویل را باز گذاشته تا درخواست تعدیل مبلغ پروژه کند و نرخ بازگشت سرمایه‌گذاری که منافع کلانی برای استات اویل داشته را تفسیر نماید.

 

ریچارد هوبارد در پیام الکترونیکی در تاریخ 24 مه 2002 به مهدی هاشمی، سایر موارد درخواستی استات اویل را به این شرح اعلام می‌دارد: 1- نحوه تأمین منابع مالی، 2- نحوه بازپرداخت منابع سرمایه‌گذاری‌شده، 3- نحوه گزارش‌دهی، 4- وضعیت شرکت اینترپراپز و شل، 5- نرخ بازده سرمایه‌گذاری، 6- مبلغ سرمایه‌گذاری که مبنای قرارداد مشاوره است.

 

مذاکرات شرکت استات اویل در دو قالب پنهان و آشکار بود. به دنبال توافق پنهانی که میان استات اویل و مهدی هاشمی در تاریخ 12/6/2002 در هتلی واقع در لندن تحت عنوان قرارداد مشاوره بین شرکت استات اویل و شرکت هورتون انجام گرفت، توافق آشکاری میان شرکت پتروپارس و استات اویل نیز در تهران صورت پذیرفت.

 

اداره مبارزه با فساد نروژ از نیمه دوم سال 2003 به دلیل مظنون بودن به فساد در قرارداد، آن را مورد تحقیق قرار می‌دهد. سرانجام در تاریخ 28/6/2004 اداره مبارزه با فساد نروژ، مجازات‌هایی را علیه شرکت استات اویل و ریچارد هوبارد به اتهام اعمال نفوذ غیرمشروع در این قرارداد صادر می‌کند. علاوه بر محکومیت در دادگاه نروژ تحقیقات کیفری توسط دادگستری آمریکا و نیز تحقیقات توسط بورس اوراق بهادار به عمل می‌آید. در 13/10/2006 در حالی که استات اویل محکوم به نقض قوانین مربوط به فساد شرکت‌های خارجی و ممنوعیت پرداخت رشوه به مقامات مسئول دولت‌های خارجی گردید، تحقیقات آمریکا در ارتباط با استات اویل مختومه شد. بورس اوراق بهادار آمریکا احراز کرد که استات اویل در این پرونده به یک مأمور رسمی دولتی ایران در ازای اعمال نفوذ وی در جهت کمک به استات اویل در به‌دست آوردن قرارداد توسعه یک میدان نفت و گاز مهم در ایران و باز کردن درها برای سایر پروژه‌ها در صنعت نفت و گاز ایران، رشوه پرداخته است و سرانجام استات اویل به دلیل نقض قوانین مبلغ 5/10میلیون دلار به بورس و اوراق بهادار آمریکا می‌پردازد. در بخشی از احکام بورس و اوراق بهادار آمریکا چنین آمده است:

 

در ژوئن 2002 و ژانویه 2003 شرکت استات اویل به یکی از کارکنان دولتی ایران رشوه پرداخت نمود تا الف) در گرفتن قرارداد توسعه سه فاز میان نفت و گاز پارس جنوبی و ب) باز کردن درها در سایر پروژه‌ها در صنعت اکتشاف نفت و گاز ایران، از نفوذ وی استفاده نماید. این کارمند دولتی رئیس سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت از دستگاه‌های تابع شرکت ملی نفت ایران NIOC بود.

 

استات اویل موافقت کرد که از طریق یک توافقنامه مشاوره با یک شرکت واسطه که در جزایر TURK and Caicos تشکیل یافته و مالکیت آن اسما به نام شخص ثالث مقیم در لندن بود، مبالغ را به این کارمند دولتی ایران پرداخت نماید. این توافقنامه، استات اویل را مجاب نمود که در مرحله اول، مبالغ دویست‌هزار دلار و پنج‌میلیون دلار را پرداخت نماید و متعاقبا تا ده‌میلیون دلار، سالیانه یک‌میلیون دلار بپردازد. در اکتبر 2002 شرکت استات اویل قرارداد توسعه پروژه پارس جنوبی را به‌دست آورد. در آن موقع استات اویل در منافع چندین مجوز اکتشاف و تولید شراکت داشت، لیکن فقط فعالیت عملیاتی محدودی در بیرون نروژ داشت. استات اویل توجه خود را به ایران به عنوان کشوری که فعالیت عملیاتی را در آن متمرکز نماید، معطوف نمود.

 

در بهار 2001، یکی از بستگان کارمند مذکور ایران از افراد استات اویل مستقر در ایران دعوت کرد تا کارمند یادشده را ملاقات نماید که مورد قبول واقع گردید. افراد استات اویل می‌دانستند که پدر این کارمند دولتی، رئیس جمهور سابق ایران بوده که رئیس شورای مصلحت می‌باشد. پس از ملاقات با این کارمند دولتی ایرانی، استات اویل نفوذ این کارمند را مورد آزمایش و ارزیابی قرار داد. استات اویل توصیف می‌کند که این آزمون نمایانگر قدرت این کارمند دولتی و این که وی حلقه اتصال برای بدست آوردن فرصت‌های تجاری در ایران می‌باشد بود... این کارمند دولتی ایرانی، مشاور وزیر نفت بوده و خانواده‌اش قدرت و نفوذ بالایی در تجارت نفت و گاز در ایران دارند... در اگوست 2001 کارمند دولتی ایرانی مذکور از امکانات استات اویل در (Stavanger) نروژ دیدن کرد و با مدیران ارشد استات اویل ملاقات کرد. موقعیت این کارمند دولتی ایرانی و نفوذ وی برای مدیران شرکت‌کننده در این ملاقات، به خوبی شناخته گردید. در صورت جلسه مکتوب ملاقات به کارمند یادشده به عنوان رئیس سازمان بهینه مصرف سوخت شرکت ملی نفت ایران قید شده است. همچنین کارمند مذکور رسمی ایران در مدارک داخلی استات اویل به عنوان مشاور وزیر نفت ایران و یک مهمان بسیار مهم قید شده است... در دسامبر 2001، کارمند دولتی ایرانی یک نمونه توافقنامه مشاوره و پیشنهاد مبلغ را که وی قبلاً در تعامل خود با سایر شرکت‌های بزرگ فراملی نفت به کار برده بود. به مدیر ارشد اجرایی استات اویل ارائه داد. در ژانویه 2002، مدیر ارشد اجرایی، یادداشتی را به رئیس اجرایی داده که حاوی توصیف پیشنهاد واصله از کارمند دولتی ایرانی مبنی بر الف) پرداخت دستمزد در ازای واگذاری شرکت در توسعه پروژه پارس جنوبی، ب) پرداخت برای امور خیریه به انتخاب وی، ج) پرداخت‌ها از طریق یک شرکت offshore بود... رئیس اجرایی نهایتاً ورود استات اویل به توافقنامه با کارمند دولتی ایرانی را که مبلغ آن جمعا 2/15میلیون دلار در مدت پرداخت حدود 11 سال بوده، تصویب کرد. توافقنامه‌های نهایی به صورت پرداخت برای خدمات مشاوره‌ای مبهم، از طریق یک طرف سوم... تنظیم گردید. نام کارمند دولتی ایرانی در توافق نامه درج نگردید، چراکه بر ملا شدن رابطه استات اویل با این کارمند دولتی ایرانی می‌توانست تجارت استات اویل در ایران را به خطر اندازد. در ازای این پرداخت‌ها کارمند دولتی ایرانی، نفوذ خود را جهت کمک به استات اویل در ایران اطلاعات غیرعمومی (محرمانه) در مورد پروژه‌های نفت و گاز در ایران را دارد. به استات اویل کپی اسناد مزایده شرکت‌های رقیب که استات اویل نتوانسته بود آن را به دست آورد را نشان داد. ایرانی‌ها یک توافقنامه‌ای را منعقد کردند که مواد اساسی جهت شراکت استات اویل در بخش دریایی قرارداد شرکت توسعه ایرانی در پرونده پارس جنوبی را مشخص نمود. در اکتبر 2002 استات اویل و شرکت توسعه نفت و گاز ایرانی قرارداد شراکتی را که استات اویل... (در آن امکان) به دست آوردن میلیون‌ها دلار سود را داشت، امضا نمودند. شرکت استات اویل وقتی اقدام به ترتیب دادن پرداخت به کارمندان ایرانی نمود، مقررات ضدرشوه بورس سهام فدرال مصرح در ماده ... را نقض نمود. به موجب ترجمه اسناد ارسال‌شده از نروژ، مشاور تحت توافقنامه‌ای با شرکت هورتون، مهدی هاشمی است. این مراتب با شهادت کارکنان استات اویل و همچنین اسناد ارائه‌شده از نروژ و انگلیس مورد تأیید قرار گرفته است.

 

همکار مهدی هاشمی، یک ایرانی به نام عباس یزدان‌پناه یزدی است که در لندن زندگی می‌کند. وی در پول‌شویی مبلغ 2/5میلیون دلار که از سوی استات اویل پرداخت شده بود، مساعدت نموده است. به جای پرداخت مبالغ به مشاور یادشده (شرکت هورتون) پول‌ها در دو مرحله به حساب بانکی در سوییس به نام یک شرکت ثبت‌شده در جزایر بریتیش ویرجین به نام شرکت Dilingerکه توسط عباس یزدان‌پناه یزدی کنترل می‌شد، واریز شده است.

 

توافقنامه مشاوره با شرکت هورتون (شرکت در TURK and CAICOS)، وسیله‌ای بود برای این که این مبالغ به فرد مشاور مورد نظر پرداخت شود. واقعیت این است که استات اویل به این نتیجه رسیده بود که جهت تضمین ورود استات اویل به قراردادهای فازهای 6 تا 8 پارس جنوبی، به عنوان یک پیمانکار دریایی با پتروپارس و لحاظ شرایط به نفع استات اویل و ارتقای منافع آن، باید مهدی هاشمی را جهت بهره‌برداری از اعمال نفوذ به کار گیرد.

 

در تاریخ 27/6/2002 مبلغ 200هزار دلار از سوی استات اویل به حساب بانکی شرکت Dilinger در بانک کردیت سویس در ژنو واریز شد. مرحله دوم پرداخت اصلی، مبلغ 5میلیون دلار بود؛ لیکن تحقیقات داخلی نروژ، منجر به توقف قرارداد گردید و به علت صدور احکام فساد توسط اداره مبارزه با فساد نروژ علیه استات اویل در 25/9/2003، مابقی مبلغ قرارداد مذکور پرداخت نگردید.

 

تحقیقات نروژ در تاریخ 28/6/2004 وقتی که اداره مبارزه با ضدفساد نروژ مجازات جریمه را علیه شرکت استات اویل و آقای هوبارد صادر کرد، خاتمه یافت. اداره مبارزه با فساد نروژ، شرکت استات اویل را به علت بهره‌برداری از اعمال نفوذ غیرمشروع، مجرم شناخت و حکم پرداخت جریمه 20میلیون کرون نروژ را صادر نمود. بورس و اوراق بهادار آمریکا احراز نمود که استات اویل به یک کارمند دولتی ایرانی جهت استفاده از اعمال نفوذ وی به منظور گرفتن قرارداد توسعه یک میدان نفتی و گازی مهم در ایران و باز نمودن درها برای پروژه‌های بیشتر در صنعت نفت و گاز ایران رشوه پرداخت نموده است، نتیجتا استات اویل محکوم به پرداخت 5/10میلیون دلار به بورس و اوراق بهادار آمریکا گردید.

 

در واقع مهدی هاشمی قرارداد دلالی را به عنوان مشاوره منعقد می‌کند، لیکن برای این که در این موضوع اثری از خود بر جای نگذارد، تلاش می‌کند از طریق شرکت هورتون، با مدیریت عباس یزدان‌پناه یزدی اقدام نماید. وی همچنین کلیه مکاتبات الکترونیکی خود را با اسامی غیرواقعی مانند «گامبو»، «آقا کپل»، «ام-هاشمی» و «آقا در تهران» انجام می‌دهد. س.س. معاون وقت وی در سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت اذعان می‌دارد که ایمیل مهدی هاشمی، «گامبو» بوده است.

 

شرکت هورتون توسط عباس یزدان‌پناه یزدی در جزایر TURK and CAIOS در تاریخ 5/2/2002 تأسیس می‌شود. هورتون، شرکتی است که در توافقنامه‌های مشاوره‌ای در تاریخ 12/6/2002 با استات اویل طرف حساب آن محسوب می‌شد، اما برای تحقق پول‌شویی و پول‌های موضوع قرارداد به حساب شرکت Dilinger واریز می‌گردد که این مطلب را برایهام، مدیر مالی شرکت هورتون در بازجویی 9/12/2003 در اداره کلاهبرداری جدی انگلیس اذعان می‌دارد.

 

مهدی هاشمی ضمن تأیید ملاقات با استات اویل، در خصوص همراهانش می‌گوید یادش نیست که همراهانش چه کسانی بوده‌اند اما با صراحت به داشتن همراه در آن سفر و ملاقات تصریح دارد. مهدی هاشمی به حضور آقای مکری کارمند ایرانی شرکت استات اویل اشاره می‌کند. وی همچنین به ملاقات مشترک با عباس یزدان‌پناه یزدی و استات اویل اشاره می‌نماید.

 

مهدی هاشمی و عباس یزدان‌پناه در تاریخ 19/7/1998 شرکت Dillinger را در بریتیش ویرجین تأسیس می‌نمایند، اما این شرکت را در تاریخ 22/9/2006 متحل می‌کنند. در تاریخ 13/2/1998 به نام شرکت یادشده، حساب بانکی در UBS ژنو افتتاح می‌شود و صاحب امضا عباس یزدان‌پناه یزدی معرفی می‌گردد. در تاریخ 18/2/1998 نیز حساب بانکی در Credit sioiss افتتاح می‌نماید. متعاقب توافقنامه مشاوره‌ای استات اویل، مجموعه مبلغ 2/5میلیون دلار به حساب بانکی Credit sioissدر ژنو به شماره 612562002 واریز می‌گردد (مبلغ 200هزار دلار در 27/16/2002 و 5میلیون دلار در 23/1/2003) این شرکت بر اساس گزارش موجود در پرونده، تعداد قابل توجهی حساب‌های بانکی در Credit sioissدر ژنو دارد.

 

تعداد زیادی ایمیل مابین مهدی هاشمی و عباس یزدان‌پناه یزدی در ارتباط با توافقنامه‌ای مشاوره‌ای و مبالغ پرداختی مربوط وجود دارد. مهدی هاشمی در ملاقات‌های متعدد با استات اویل که با وی به عنوان مشاور قیدشده، در توافقنامه مشاوره‌ای بین استات اویل و شرکت هورتون مذاکره نموده‌اند، حضور داشته است. او با اکبر صفاریان (صفریان) که در برخی جلسات با استات اویل شرکت داشته و بخشی از مبالغ پرداخت‌شده استات اویل را دریافت نموده، وابستگی فامیلی دارد.

 

در برخی از اسناد آمده که فکر اولیه برای ملاقات با مهدی هاشمی، از یک جلسه سمینار در اوایل سال 2001 بین یک شرکت بزرگ مشاوره‌ای به نام petrofinance و استات اویل شروع می‌شود که شرکت ادعا می‌کند فامیل مهدی هاشمی تخصیص قراردادها را کنترل می‌کند. در 21/5/2001 ملاقات مستقیمی بین استات اویل (امیر مکری، کارمند ایرانی استات اویل) و مهدی هاشمی در تهران صورت گرفت. از آن ملاقات مهدی هاشمی در مورد تمام گزینه‌هایی که استات اویل در ایران دارد، صحبت می‌کند. وی به آنها اطلاعاتی می‌دهد و آنها را تحت تاثیر این نکته قرار می‌دهد که وی کانال بسیار قوی است. مهدی هاشمی به استات اویل کمک می‌کند تا وزیر وقت نفت، آقای زنگنه را در نروژ ملاقات کنند و افراد کلیدی نروژ بیایند تا امکاناتی که استات اویل برای ارائه داشت را ببیند. استات اویل برای آن که قدرت نفوذ مهدی هاشمی را در شرکت ملی نفت ایران بسنجد، از وی می‌خواهد گزارش فنی که استات اویل نتوانسته بود از شرکت ملی نفت ایران بدست آورد را برای آنها تحصیل کند و مهدی هاشمی نیز ترتیب تحویل گزارش مذکور را توسط POGC می‌دهد.

 

سلیمان فارسی، مسئول دفتر و هماهنگ‌کننده امور دفتر مهدی هاشمی در شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت در خصوص این موضوع اظهار داشت که او در ارتباط با شرکت استات اویل به عنوان مترجم توسط مهدی هاشمی به کار گرفته شده بود و براساس توافقنامه فی‌مابین مهدی هاشمی و شرکت استات اویل، ماهیانه 1500 دلار اخذ نموده است. فارسی اذعان داشته که پیگیر امور ملاقات مهدی هاشمی با شرکت استات اویل و ایجاد رابطه با آن شرکت بود و یکی از قرار ملاقات‌ها در دفتر مهدی هاشمی با حضور رضا مکری و آقای دوزن انجام گردید. مهدی هاشمی از شرکت استات اویل تقاضای بازدید از تأسیسات نفتی نروژ و مذاکره در خصوص مسائل انرژی و تکنولوژی گاز و نفت با رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل را می‌نماید که نامه تقاضا به تاریخ 23 جولای 2001 با سربرگ شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت توسط سلیمان فارسی تهیه و امضا شد. نامه به دستور مهدی هاشمی و در حضور وی نوشته و تایپ و از دفتر وی فاکس شد. سلیمان فارسی به امضای قرارداد با استات اویل توسط مهدی هاشمی و سایرین اعتراف نمود و بیان داشت که در جلسات، در مورد مسائل فنی و ذخایر نفتی پروژه‌های 8، 7، 6 و نحوه قراردادهای عملیاتی و مهندسی و تحقیقی صحبت شده است. سلیمان فارسی می‌نویسد: «سؤال همین جاست که فاز گاز و نفتی 8، 7، 6 چه ارتباطی با سازمان بهینه‌سازی داشته و مهدی با اعمال نفوذ و سوءاستفاده از وضعیت اجتماعی خود مرتکب این خلاف گردیده است.»

 

سلیمان فارسی اقرار نمود که نقش هماهنگ‌کننده مابین استات اویل و مهدی هاشمی را در خصوص فازهای 8، 7، 6 داشته و کلیه درخواست‌های مهدی هاشمی را به اطلاع شرکت استات اویل می‌رساند و ماهیانه 1500 دلار از شرکت استات اویل دریافت می‌کرد. وی می‌نویسد: «آقای مهدی هاشمی تمامی اطلاعات پروژه‌های 8، 7، 6 را به لحاظ فنی به منظور استخراج، حفاری و همچنین استخراج نفت از دریا و سایر موارد در این رابطه را در اختیار شرکت استات اویل به منظور انعقاد قرارداد بین استات اویل و پتروپارس قرار می‌دادند و با توجه به اطلاعات داده‌شده به استات اویل، قطعاً شرکت مربوط نهایت استفاده را می‌نمودند. از این که برای این کار چه مبلغی به عنوان پورسانت دریافت کرده‌اند، از مبلغ دقیق آن اطلاعی ندارم ولی با توجه به اصل قرارداد که با پتروپارس منعقد گردید، رقم پورسانت بایستی قابل توجه باشد. مهدی هاشمی تنها اطلاعات فنی فازهای 8، 7، 6 پارس جنوبی را حتی با ارائه نمودار از قبیل تعداد مدیران و پرسنل موجود در فازهای قیدشده را به انضمام هزینه‌ها از قبیل نقشه ساخت، هزینه پروژه و قیمت تمام‌شده مصالح پروژه را به استات اویل می‌داد که جزئیات آن را در حال حاضر به خاطر نمی‌آورم و این اطلاعات پیش از عقد قرارداد با شرکت استات اویل و پتروپارس بوده است که توسط مهدی هاشمی به مدیران استات اویل ارائه شد.»

 

اسناد موجود حکایت از ملاقات آقایان تور پدرسون، ینگار دوساند و امیر مکری در دفتر کار مهدی هاشمی دارد. در تاریخ 15/7/2001 شرکت نفت و گاز پارس با ارسال نمابری، استات اویل را برای برگزاری جلسه‌ای در تاریخ 22/7/2001 در تهران دعوت می‌کند. نکته قابل توجه آن که در تاریخ 23/7/2001 سلیمان فارسی، مترجم مهدی هاشمی از سازمان بهینه‌سازی مصرف سوخت با ارسال نمابر با تلفن فاکس سازمان این رهنمود را به آنان می‌دهد که ملاقات با مهدی هاشمی و اکبر صفریان در تاریخ 13/8/2001 شروع خواهد شد. در اینجا سلیمان فارسی به عنوان هماهنگ‌کننده بوده است، لذا برنامه‌ای برای مسافرت 12/8/2001 تنظیم می‌شود که شامل بازدید از ساختمان‌ها و کارکنان ارشد استات اویل بود. قبل از انجام این مسافرت، آقای دوساند یادداشتی را درباره مسافرت نزدیک مهدی هاشمی به این شرح به استات اویل ارسال می‌کند: «مسافر از ایران در هفته آینده، استات اویل هفته آینده از پسر و پسرعموی رئیس جمهور سابق آقای هاشمی رفسنجانی که خانواده‌اش واگذاری تمام قراردادهای مربوط به نفت و گاز در ایران را کنترل می‌کنند، ولو این که شاید به نظر برسد میزان قدرت این خانواده تقلیل یافته است، استقبال خواهد کرد. پسر قبلاً این را به استات اویل نشان دادند، این که چگونه سرنخ مربوط به تأسیسات بخش توسعه نفت و گاز را در دست داشته، پیغام داده‌شده توسط وزیر نفت بیژن زنگنه و غیره اثبات کرده است. در ملاقات‌هایی که استات اویل با پسر داشته، استات اویل هیچ نظری را ارائه نداده، مگر این که استات اویل مایل است در میدان پارس جنوبی... پیمانکار شود. هدف از ملاقات روز دوشنبه، تحکیم روابطی که ما برقرار کرده‌ایم و آگاهی دادن به آنها... می‌باشد.»

 

بر اساس مدارک و اسناد موجود، از نظر استات اویل، مهدی هاشمی کسی بود که حامی استات اویل در ایران بود و در همان مسافرت به نروژ، مهدی هاشمی با ریچارد هوبارد ملاقات کرد و با حضور اکبر صفاریان (صفریان) مذاکره خصوصی را آغاز نمود. ظاهرا مهدی هاشمی در این ملاقات یک قطعه فرش به هوبارد داد. در همین ملاقات مهدی هاشمی موضوع توقع پرداخت پول از استات اویل را مطرح کرد. استات اویل در خصوص این انتظار از تری آدامز نظرخواهی کرد. کمی پس از این بازدید، ویلی اوسلن ایمیلی را به تری آدامز به این شرح ارسال می‌کند: «ریچارد درباره نظرات شما پیرامون این که چه چیزی از یک پیغام‌رسان ایرانی انتظار می‌رود، با من صحبت کرد. ریچارد در حال حاضر در تایلند تعطیلات را می‌گذراند، لیکن وی مایل است وقتی برگشت مجدداً صحبت نماید. با این پیغام‌رسان ایرانی مواجه شده‌ایم و همان طور که شما انتظار دارید ما از پیغام وی خوشمان نیامده، چه گزینه‌هایی است که اگر وجود دارد؟ آیا شما ایده بهتری دارید؟ ریچارد مایل است مالیات بر درآمد [برای یک دستمزد را بداند] فقط من و ریچارد هستیم که از پیغام ایده را گرفته‌ایم...»

 

مهدی هاشمی نیز ملاقات با مدیران استات اویل به همراه صفریان را تأیید کرده است. مهدی هاشمی در ادامه این مطالب، به دوست بودن صفریان با یکی از مدیران استات اویل اشاره داشت. وی می‌افزاید صفریان با مدیران استات اویل ارتباط خوبی دارد. مهدی هاشمی به انجام ملاقات در نروژ در شرکت استات اویل اشاره می‌کند. ضمنا مشخصات بلیط‌های مهدی هاشمی، اکبر صفریان و عباس یزدان‌پناه موجود است. اکبر صفریان باجناق مهدی هاشمی است که بر حسب ردیابی‌های انجام‌شده، تعدادی از وجوه استات اویل به مبلغ 228هزار دلار در 30/7/2003 از حسابی به نام شرکت دیلینجر در بانک کردیت سوئیس به حساب اکبر صفریان در همان شعبه انتقال یافت.

 

ریچارد هوبارد در بازجویی مورخ 2/12/2003 اعلام کرد که در ملاقاتی، مهدی هاشمی پیشنهاد داد که باید به عنوان مشاور باشد و دستمزد موفقیت ورود استات اویل به قراردادها به وی پرداخت شود. بر اساس گزارش مربوط به ترجمه اسناد آمده است که مهدی هاشمی به دفعات و در مکان‌های متعدد با ریچارد هوبارد ملاقات داشته است.

 

نمایندگان استات اویل در تاریخ 8/9/2001 با وزیر نفت وقت، بیژن زنگنه ملاقات کردند. در این جلسه وزیر نفت اعلام کرد که ممکن است در فازهای 9 و 10 نتواند از استات اویل استفاده کنند؛ گزینه‌ای که شدیداً مورد علاقه استات اویل بود. لیکن در ادامه می‌گوید می‌خواهد با استات اویل به عنوان یک شرکت استراتژیک در درازمدت کار کند. در مورخ 13/9/2001 ملاقاتی میان دوساند، امیر مکری و مهدی هاشمی انجام شد و طی آن مهدی هاشمی به آنها رهنمود می‌دهد که به چه کسی در شرکت نفت نزدیک شوند. در تاریخ 19/10/2001 استات اویل یک توافقنامه مشاوره‌ای با سلیمان فارسی شاغل در دفتر مهدی هاشمی در سازمان بهینه‌سازی، با دستمزد ماهیانه 1500 دلار منعقد می‌کند. در 11/10/2001 در سالن هتل گراند استکهلم ملاقاتی انجام می‌شود که در آن مبلغ دستمزد مشاوره‌ای با مهدی هاشمی مورد مذاکره قرار می‌گیرد. در تاریخ 15/10/2001 طی مراسمی دفتر استات اویل در تهران افتتاح می‌شود و مهدی هاشمی در این مراسم شرکت می‌کند و در این مدت استات اویل هنوز تمایل داشت به فاز 9 و 10 پارس جنوبی ورود کند. نهایتاً پس از انجام مذاکرات متعدد استات اویل با ارسال فاکس به شرکت پتروپارس، آمادگی خود را جهت انجام مذاکره اعلام کرد و در تاریخ 13/11/2001 یادداشت تفاهمی ناظر به توافقنامه فاز 6 تا 8 منعقد شد.

 

تری آدامز در هنگام مسافرت به ایران گزارش محرمانه‌ای به شماره 2 و تاریخ 18/11/2001 به ویلی اولسن و ریچارد هوبارد ارسال کرد که در ارزیابی او چنین آمده است: «منظورم همه راه‌های به خانواده مهدی هاشمی به عنوان صاحب منصبان قدرت و نفوذ در تجارب خصوصاًً بخش انرژی می‌گردد. مهدی هاشمی هم به عنوان پیغام‌رسان و هم به عنوان بازیگر مستقل می‌باشد. شما چه دوست داشته باشید چه نداشته باشید، با این گروه گره خورده‌اید.»

 

در اسناد ارسال شده از نروژ پس از بررسی پیام‌های الکترونیکی، برخی از پیش‌نویس‌های قرارداد شماره‌ای فاقد نامه طرفین بوده و به جای آن از xxx و yyy استفاده شده است. مهدی بطحائی که در آن زمان به عنوان کارشناس ارشد حقوقی و قراردادها در سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور خدمت می‌کرد، با دستور مهدی هاشمی مسئول تهیه این دسته از قراردادها بود. وی در اظهاراتش در تاریخ 29/08/1391 می‌گوید که این پیش‌نویس‌ها را با دستور مهدی هاشمی تهیه می‌نموده است و برای این که وی از ماهیت طرفین قرارداد مطلع نشود، مهدی هاشمی به جای طرفین از xxx و yyy استفاده می‌کرد.

 

مهدی هاشمی با یک برنامه حساب‌شده برای این که در تنظیم یک قرارداد مالی بتواند ایفای نقش کرده باشد و در عین حال هیچ ردی برجای نگذارد و فرایند پولشویی را بدون گرفتار شدن در پولشویی‌های قضایی به انجام برساند، اقدام با انعقاد قرارداد مشاوره‌ای بین شرکت استات اویل و شرکت هورتن می‌کند و استات اویل مبلغ 2/5میلیون دلار به عنوان دو مرحله حق‌الزحمه مشاوره -در واقع دستمزد ورود به فازهای 6 تا 8 پارس جنوبی- را به حساب شرکت دینجر و بانک کردیت سوئیس واریز نمود. تمامی پیش‌نویس‌‌های قراردادهای مشاوره‌ای با دستور مهدی هاشمی تنظیم شده است. کلیه مراحل تنظیم قرارداد و اصلاح آنها در رد و بدل شدن کار با ایمیل‌های هاشمی انجام شده است. ایمیل‌هایی که مهدی هاشمی از آنها استفاده می‌کرد با نام‌های: 1- «mhashemi»، 2- «aghakopol»، 3- «gamboo»، 4- «mr.hashemi» بود که مهدی هاشمی بعضی از این موارد را در جلسه تحقیق مورخ 22/08/91 به صورت صریح پذیرفته و از بعضی دیگر اظهار بی‌اطلاعی کرده است.

 

مهدی هاشمی از کارکنان و کارشناسان سازمان بهینه‌سازی برای اهداف دیگری که با وظایف سازمانی آنها غیرمرتبط بوده است -مانند تهیه پیش‌نویس‌های مشاوره‌ای- استفاده می‌کرد. در این باره مهدی بطحائی می‌گوید: «...در مورد قراردادهای نفت و گاز که به حوزه فعالیت IFCO ارتباط نداشت، مشمول کار خانم زمردیان بود... پیش‌نویس‌ها را برای انجام اصلاحات می‌فرستاد برای من... ایشان [مهدی هاشمی] ایمیل آدرس‌های متنوعی داشتند که از جمله آنها گامبو و مهدی هاشمی و... [بود] و مطمئن هستم به نام کارشناسان خود هم ایمیل درست می‌کرد، مثلاً به نام من! چرا این کار را می‌کردند؟ برای این که پاسخ‌ها و یا مکاتبات را از ایمیل‌ها بفرستند و در نتیجه خود [شخص] در جریان این مکاتبات نبود.»

 

مهدی بطحائی در جای دیگری اظهار داشت: «سه مورد خانم زمردیان پیش‌نویس قراردادی را خواسته بود. اما پس از این که ایمیل هاشمی به آدرس «گامبو» ارسال شده بود و ظاهرا ایشان در سفر خارج از کشور بود، دو پیش‌نویس مورد نیازش بود... آقای هاشمی دسترسی فراوانی به نیروهای فنی در رشته‌های مختلف داشته و می‌توانسته از آنها بیگاری بکشد بدون این که روحشان در جریان سوءاستفاده قرار داشته باشد.» بطحائی در جای دیگری توضیح داد که این قراردادها را با سفارش مهدی هاشمی تهیه می‌کرد و مهدی هاشمی به جای ذکر نام طرفین قرارداد از xxx و yyy استفاده می‌نمود. مهدی بطحائی در اظهاراتش به نحوه تنظیم قراردادها اشاره کرد: «آقای هاشمی در این گونه موارد با توجه به موقعیت پدرشان برای همه پروژه‌ها کار می‌کند مخصوصاًً رابطه و شأن شناخته‌شده‌ای که در وزارت نفت دارد. مهدی هاشمی نمی‌گفت که من دلالی شرکت‌های خارجی را انجام می‌دهم و کمیسیون می‌گیرم و نمی‌گفت من بیت‌المال را می‌خواهم به یغما ببرم. می‌گفت بخشی از وظایف فراگیر در خودش است. الان معما حل شده، می‌شود رشوه و پورسانت گرفتن را ثابت کرد. در ابتدای کار از این اطلاعات خبری نبود. حال من معتقدم برای هر کار کوچکی هم ایشان به نوعی انگیزه و درآمد داشته است...»

 

بطحائی در ضمن مجددا به این نکته اشاره کرد که وی کارشناس حقوقی و قراردادهای خارجی بود، لذا پیش‌نویس‌های مربوط به استات اویل را تهیه می‌کرد و آنها را به آدرس‌هایی پیش‌گفته ایمیل می‌نمود. وی توضیح داد: «آقای مهدی هاشمی در اجرای نقشه‌های خود هیچ گونه احساس عدم امنیت نمی‌کردند، یعنی هیچ نگران نبودند. جالب است آدرس ایمیل‌ها را مثل «گامبو» یا «آقاکپل» انتخاب می‌کرد تا بتواند بعداً منکر تعلق این ایمیل‌ها به خود باشد... برای آقای مهدی هاشمی گرفتن رشوه و پورسانت هدف بوده است... یعنی حتی در قالب قرارداد خرید و فروش، مدیریت مشاوره، ارائه خدمات یا هر تیپ قرارداد دیگری، برای مقصود آقای مهدی هاشمی که گرفتن رشوه و پورسانت بود، می‌توانست گزینه شود. بنابراین با اطمینان به این که مهدی هاشمی در این قضیه سوءاستفاده کرده و به ناحق از شرکت‌های خارجی پول دریافت کرده به شما عرض می‌کنم که آقای هاشمی با مدیریت آگاهانه‌ای که در این قضیه انجام داده‌اند تمام تلاش خود را کرده که رد پایی به جا نگذارد...»

 

نوذر آرین که خود را به عنوان جمع‌کننده اطلاعات فنی مربوط به پروژه‌های نفتی -از جمله استات اویل- معرفی کرده است نیز به ایمیل‌های متعدد مهدی هاشمی مانند «مسترهاشمی» اشاره می‌کند. با توجه به اظهارات صریح نوذر آرین مشخص می‌شود مهدی هاشمی از وی به عنوان یکی از سه شبکه جمع‌آوری اطلاعات فنی مرتبط با پروژه نفت و گاز استفاده می‌کرد و در مذاکرات خود با شرکت‌های خارجی و فروش اطلاعات مذکور به آنها به عنوان حلقه واسط و دلال نفتی وارد عمل می‌شد. مهدی هاشمی در قبال اخذ رشوه و پورسانت و با استفاده از رانت خود به عنوان فرزند رئیس جمهور و از طریق اعمال نفوذ، پروژه‌های کلان ملی را در صنعت نفت کشور بدون رعایت تشریفات قانونی و رعایت حقوق جمهوری اسلامی ایران و صرفاً بنا بر حق دلالی مأخوذه به شرکت‌های خارجی واگذار می‌نمود.

 

نوذر آرین در همین مورد صراحتا اظهار می‌کند: «آقای مهدی هاشمی به عنوان پسر رئیس جمهور وقت و به عنوان یک رابط ذی‌نفوذ در گرفتن کار جدید پروژه‌های در ایران در ذهن پیمانکاران خارجی نقش بسته بود. به همین خاطر شرکت‌های خارجی فعال در بخش انرژی و حتی غیرمرتبط با انرژی و از سایر بخش‌ها درخواست جلسات متعدد و مذاکره با مهدی هاشمی را داشتند. این شرکت‌ها از مهدی هاشمی درخواست اعلام نظر و نفوذ و اخذ اطلاعات پروژه‌ها را در قبال پرداخت حق‌الزحمه و پورسانت به مهدی هاشمی را داشتند. وضع به حدی رسیده بود که در دفتر مهدی هاشمی گزارشات و اطلاعات مربوط به پروژه‌های پالایشگاهی، راه‌آهن، سدسازی، پل‌سازی، صنایع دریایی و انرژی و ساخته می‌شد... پرونده استات اویل نیز از جمله این موارد بود که از طریق مهدی هاشمی و عباس یزدان‌پناه انجام شد و عباس یزدان‌پناه به عنوان نماینده آقای مهدی هاشمی با استات اویل وارد مذاکره شد. در چند مورد آقای مهدی هاشمی برای اظهار نظر و اطلاع اینجانب کپی مکاتبات انجام‌شده با استات اویل توسط عباس یزدان‌پناه را در اختیار من گذاشت... چیزی که در آن مقطع برایم عجیب بود این بود که مهدی هاشمی موبایل دوستان را می‌گرفت و با خود می‌برد. حتی دو بار موبایل اینجانب را برای مدت 24 ساعت از من گرفت و با آن شماره می‌گرفت و حتی صورتحساب تلفن برایم آمد، دیدم رقم بالای 120هزار تومان برای مدت مذکور آمده که خود مهدی هاشمی این مبلغ را به من پرداخت کرده... از موارد عجیب‌تر این که مهدی هاشمی در شرکت برای مدت طولانی به پشت بام می‌رفت و از آنجا با تلفن ماهواره‌ای که در یک کیف قرار داشت و آن را همه جا با خود حمل می‌کرد با مخاطبین خود صحبت می‌نمود... شرکت استات اویل برای کنار گذاشتن رقبا و گرفتن این پروژه در فازهای 8، 7، 6 از شرکت ملی نفت ایران متوسل به کمک گرفتن از آقای مهدی هاشمی گردید، چون در آن زمان عقد قرارداد با استات اویل برای افزایش بهای سهام این شرکت در بازار سهام بسیار مهم بود که به کمک آقای مهدی هاشمی توانست پروژه بگیرد و قرارداد را منعقد نماید.»

 

نوذر آرین در معرفی اعضای شبکه مهدی هاشمی در آن مقطع، کتباً اعتراف نمود: «افرادی که در آن زمان در پروژه استات اویل درگیر بودند شامل آقایان عباس یزدان‌پناه، سیدمهدی حسینی، حسام آزاد، پارسانژاد و بطحائی و اینجانب بودیم که با آقای مهدی هاشمی همکاری داشتیم. از امتیازات اصلی که استات اویل در این قرارداد شدیداً به دنبال آن بود، گرفتن مدیریت کل پروژه دریا بود و با کمک مهدی هاشمی توانست این کار را انجام دهد. با این ترکیب کل کارهای دریا اعم از خط لوله، سکوها و حفاری‌ها را خود [شرکت استات اویل] راسا مدیریت می‌کرد و انجام می‌داد... رقم دقیق حق‌الزحمه آقای مهدی هاشمی را نمی‌دانم، ولی بیشترین رقمی که در یکی از پروژه‌های مربوط به شرکت توتال مطرح بود 260میلیون دلار است... آدرس کار ایمیل‌ها از طرف مهدی هاشمی در این پروژه با اسامی مستعار گامبو Gamboo!@hotmail.com و مستر هاشمیmrhashemi بود... به طور کلی می‌توان این طور جمع‌بندی کرد که نظر به این که روال طبیعی واگذاری پروژه به شرکت استات اویل در زمان مدیریت مهدی هاشمی طی نمی‌شود و شرکت تشریفاتی صورت گرفته بود و با توجه به ارتباط خلاف عرف و نزدیک آقای هاشمی با شرکت مذکور، حق‌الزحمه پرداختی به آقای هاشمی قاعدتاً به شرکت استات اویل و هزینه دریافتی از شرکت ملی نفت ایران اضافه شده است، مضافاً این که این گونه اقدامات نفس کار مناقصه را خدشه‌دار کرده است و در نتیجه در بلندمدت جمهوری اسلامی ایران متضرر شده است به لحاظ این که علاقه پیمانکاران به شرکت در مناقصات و رقابت سالم برای بالا بردن کیفیت کار و کاهش قیمت‌ها که به نفع نظام است از بین می‌رفت و این امر از زمان مهدی هاشمی به صورت یک رویه عادی در آمده بود و شرکت‌های خارجی صرفاً یک وقت از آقای مهدی هاشمی می‌گرفتند و از فرودگاه مستقیماً به ملاقات ایشان می‌آمدند و به جای رفتن پیش کارفرمای اصلی [شرکت نفت ایران] با آقای مهدی هاشمی توافق می‌کردند. در پروژه استات اویل تا جایی که من اطلاع دارم به دستور مهدی هاشمی، بطحائی مسئول امور حقوقی و قرارداد کارهای پروژه بودند و عباس یزدان‌پناه یزدی در خارج از کشور هماهنگی با شرکت استات اویل را به نمایندگی مهدی هاشمی انجام می‌دادند و سیدمهدی حسینی هماهنگی داخل ایران در شرکت نفت را انجام می‌داد و در اکثر جلسات حضور داشت و اینجانب نیز اطلاعات فنی را به واسطه مهندس اشکوری که قبلاً در اداره اکتشافات شرکت ملی نفت ایران اشتغال داشت و دوستان زیادی را می‌شناختند، اطلاعاتی شامل اطلاعات در مورد مخزن‌ها و لایه‌های خاک کف دریا و اطلاعات مربوط به دریا و سایر اطلاعات فنی را جمع‌آوری می‌کردم و به آقای مهدی هاشمی منتقل می‌نمودم تا به طرف خارجی ارائه دهد. در ضمن اطلاعات فنی در مورد هزینه‌های اجرای کار در ایران نیز توسط اینجانب [نوذر آرین] جمع‌آوری می‌شد و در اختیار استات اویل قرار می‌گرفت. با این کارها سود شرکت استات اویل بیشتر می‌شد و توانایی این را پیدا می‌کرد تا شرایط و نظرات خود را در راستای منافع خود به شرکت ملی نفت تحمیل نماید.»

 

آقای آرین در جای دیگری توضیح می‌دهد: «بعضی پیمانکاران به علت نفوذ سیاسی مهدی از رانت خاصی استفاده می‌کردند... در مورد قرارداد استات اویل نیز همان طور که قبلاً به آن اشاره رفت [از] موارد تخلف است زیرا نشان‌دهنده این حقیقت است که این کار، مجاری صحیح و قانونی خود را اصلاً طی نکرده است و با دخالت‌های بی‌جای مهدی هاشمی در روند مناقصه‌گذاری و ورود به این مسیر به منظور منحرف کردن آن و دادن امتیازهای خاص فنی و مالی به شرکت مذکور در مقابل دریافت حق‌الزحمه موجب سوءاستفاده‌های زیادی در انجام این کار گردیده است. اصولا القای این موضوع به پیمانکاران بین‌المللی که یا با ما هستید یا کار نخواهید گرفت، موجب خواهد شد که با طیب خاطر، از این مسیر کوتاه‌تر و راحت‌تر از ترک تشریفات مناقصه پیروی کنند، زیرا می‌توانند شرایط فنی خود را دیکته کرده و اطلاعات فنی رقیبان قبل از بازگشایی پاکت‌ها مطلع شده و با دستکاری قیمت‌ها طوری عمل کنند که برنده مناقصه اعلام شوند. این دقیقاً مسیری بود که مناقصه‌گذاری طرح فازهای 6، 7، 8 توسط شرکت استات اویل طی گردید و با نزدیک شدن به آقای مهدی هاشمی و مذاکرات خصوصی فی‌مابین، توانستند خیلی از شرایط خود را به مناقصه دیکته کرده و با پرداخت حق‌الزحمه‌ای، نهایتاً برتر می‌شدند... کل این روند نشأت از روحیات پسر رئیس جمهوری ایشان می‌گرفت که با جرأت به شرکت‌های خارجی می‌گفت یا با ما همکاری می‌کنید، یا کل کار هوا می‌شود!»

 

روند تهیه پیش‌نویس این قرارداد تا مرحله نهایی شدن بدین صورت بود که پس از تهیه پیش‌نویس توسط مهدی بطحائی، به وسیله ایمیل برای مهدی هاشمی ارسال می‌نمود. مواردی که برای عباس یزدان‌پناه ارسال شده بود، مجدداً از طریق او به یک وکیل انگلیسی به نام دیوید بری ارسال می‌گردید و پس از اعمال اصلاحات یا تغییرات از سوی وکیل انگلیسی، با همان طریق سلسله‌ای ارسال‌شده، به دست مهدی هاشمی می‌رسید و نفر اخیر نیز برای بررسی و اعمال تغییرات جدید آن را برای مهدی بطحائی ارسال می‌کرد. حجم گسترده ایمیل‌های موجود دقیقاًً مؤید این سیر رفت و برگشتی است.

 

بر اساس مدارک موجود، مهدی هاشمی در تاریخ 22/11/2001 ملاقاتی با حضور هوبارد و اولسن در هتلی در ژنو انجام داد که با توجه به اظهارات آقای اولسن، مهدی هاشمی در این ملاقات تصویر سایر توافقنامه‌های مشاوره‌ای مربوط به شرکت‌های توتال و شل را ارائه نمود. این سومین و آخرین ملاقات اولسن با مهدی هاشمی بود. حسب اظهارات آقای اولسن، وی در خصوص این ملاقات اشاره می‌کند که اگر استات اویل توافقنامه‌ای را با مهدی هاشمی منعقد می‌نمود، روند امور استات اویل در ایران بسیار مشکل می‌گردید.

 

ایمیل‌های متعددی نیز وجود دارد که حکایت از ارتباط فعال عباس یزدان‌پناه با مهدی هاشمی درباره تعیین شرایط مشاوره‌ای دارد. در تاریخ 17/12/2001 عباس یزدی ایمیلی برای مهدی هاشمی به آدرس «گامبو» ارسال کرد که حاکی از پرداخت مبلغ 200هزار دلار بوده است. در تاریخ 18/12/2001 عباس یزدان‌پناه نسخه‌ای از توافقنامه مشاوره‌ای برای مهدی هاشمی به آدرس گامبو ایمیل کرد که در آن نام طرف‌ها به ترتیبی که در پیش اشاره شد، قید نشده بود، یعنی به جای نام طرفین از xx و yy استفاده شده بود. در تاریخ 10/12/2001 عباس یزدان‌پناه یزدی از طریق ارسال ایمیل به مهدی هاشمی، اعلام کرد که 200هزار دلار بدون قید و شرط به علاوه 5% مبلغ قرارداد پروژه که با شرکت ملی نفت مذاکره شده، باید پرداخت شود. در تاریخ 11/12/2001 مهدی بطحائی یک نسخه تصحیح‌شده از توافقنامه مشاوره‌ای را به مهدی هاشمی به آدرس «گامبو» میل می‌کند. در همان روز مهدی هاشمی فاکسی به ریچارد هوبارد به این شرح ارسال می‌کند: «آقای هوبارد عزیز، لطفاً برنامه پرداخت‌ها برای دستمزد مشاوره و خدمات را ملاحظه نمایید. ما به زودی از قرارداد جداگانه‌ای برای هر یک از الف) توافقنامه خدمات ب) توافقنامه مشاوره‌ای برای لحاظ نظرات شما خواهیم فرستاد. لطفاً نظرات و رهنمودهای خود را اعلام نمایید. همچنین سپاسگزار خواهیم بود نظرات را در مورد مطلب سوم، قرارداد فعالیت‌های نیکوکاری و احسان دایر بر پرداخت بورسیه‌های تحصیلی سالیانه و... اعلام دارید. انتظار دارم این قرارداد را در ملاقات آتی امضا نمایید. در ضمن پاسخ خود را به فاکس شماره 150086328100+ ارسال نمایید. ارادتمند شما (MR، دوستتان در تهران)»

 

پس از آن که اداره مبارزه با کلاهبرداری انگلیس (SFO) به درخواست مقامات نروژ، دفاتر عباس یزدان‌پناه را تفتیش کرد، در سوابق کامپیوتری عباس یزدان‌پناه، کلیه پیش‌نویس توافقنامه‌های مشاوره‌ای که توسط مهدی بطحائی به مهدی هاشمی ایمیل شده بود و سپس از طریق مهدی هاشمی به عباس یزدان‌پناه منعکس شده بود و بالعکس، یافت شد. کلیه این مدارک هم‌اکنون موجود هستند. به رغم آن که مهدی هاشمی با ترسیم شبکه‌ای سعی در محو هرگونه اثر و نامی از خود نموده، اما در موردی عباس یزدان‌پناه نمی‌تواند پیوست ایمیل ارسال‌شده از سوی مهدی هاشمی را باز کند، لذا در تاریخ 13/12/2001 از طریق آقای آزاد حسام‌الدینی به عباس یزدی ایمیل می‌شود و تصویر فاکس مورخ 11/12/2001 ارسال‌شده به ریچارد هوبارد با پیغامی به این شرح ارسال می‌شود: «از آزاد حسام‌الدینی به عباس یزدی، 11 دسامبر 2001 ساعت 4:36. امور شل (sholl) پیوست است. [یکی از نام‌هایی که برای مهدی هاشمی در ایمیل‌ها به کار گرفته می‌شد sholl بود.] عباس: پیوستی، مدارکی است که نتوانستی بازش کنی و یک فکسی است که مهدی از من خواسته به طور اضطرار به «یارو» بفرستم. تو خواهی دید که او به یارو قول داده که پیش‌نویس توافقنامه را بهش «به زودی» خواهد فرستاد. هر موقع بتوانی آن را انجامش دهی...»

 

در تاریخ 19/12/2001 عباس یزدی ایمیلی ارسال کرد که در آن، توافقنامه مشاوره‌ای با شرکت فرانسوی توتال ناظر بر توافقنامه مشاوره‌ای جداگانه با شرکت ثبت‌شده در بریتیش ورجین (جزایری در انگلستان) به نام شرکت باستون بود. در واقع قرارداد مشاوره‌ای با استات اویل، نسخه اصلاح‌نشده توافقنامه با توتال بود. در تاریخ 20/12/2001 مهدی هاشمی به آدرس «M.R» در تهران برای هوبارد ایمیلی ارسال کرد که پیوست آن یک پیش‌نویس قرارداد خدمات بین شرکت xx و شرکت yyبود و همان فرم نسخه‌ای بود که در تاریخ 17/12/2001 بین مهدی هاشمی و عباس یزدی، دست به دست شده بود. محتوای این ایمیل به این شرح بود: «آقای هوبارد عزیز، لطفاً توافقنامه‌های پیشنهادی ما را جهت یک قرارداد خدمات به پیوست ارسال نمایید. انتظار دارم این قراردادها را در ملاقاتی که این هفته خواهیم داشت امضا نمایید و در ضمن لطفاً نظرتان را به فاکس 150086328100+ ارسال دارید. ارادتمند شما (MR دوستتان در تهران)»

 

نکته مهم آن است که موضوع یکی از ایمیل‌ها که به آدرس «آقاکپل» ارسال شده است، توافقنامه با توتال مربوط به فازهای 2 و 3 پارس جنوبی است که دستمزد مشاوره را حداقل 70میلیون دلار تعیین کرده است. دلیل ارسال این ایمیل، ملاقاتی بود که در همان روز مهدی هاشمی در فرانکفورت با هوبارد داشت و مهدی هاشمی تصویر قرارداد مشاوره‌ای توتال را به وی نشان می‌دهد. هوبارد در بازجویی مورخ 2/12/2003 به این موضوع اشاره کرده است. تور پدرسون می‌گوید هوبارد ادعا می‌کند که او نتوانست باور کند توتال 70میلیون دلار پرداخت خواهد کرد، لیکن بعد از مذاکره با سایرین، درک کرد که این احتمال صحت دارد. در تاریخ 22/12/2001 هوبارد تلاش کرد یک تصویر از توافقنامه تری آدامز بفرستد.

 

در تاریخ 2/1/2002 ایمیلی از اولسن به اولاو فیل موجود است که پیرامون تحقیقات در مورد فساد در ایران معطوف به فرزندان دولتمردانی است که امتیازات اقتصادی را با استفاده از موقعیت‌های شغلی پدرانشان حاصل کرده‌اند و منافع عظیمی از فعالیت‌های تجاری و اقتصادی به دست آورده‌اند. با بررسی اوراق پرونده، گزارش دیگری در خصوص نقش مهدی هاشمی در تنظیم قرارداد استات اویل و توافقنامه مشاوره‌ای از سوی ریچارد هوبارد به اولاو فیل ملاحظه گردید. این سند دارای طبقه‌بندی خیلی محرمانه با موضوع به‌کارگیری مشاوره در ایران بود. در این سند در خصوص هدف آن آمده است: «...هدف از گزارش، تعیین نکات عمده پیشنهادی ارائه‌شده از سوی مشاور کلیدی ما در ایران، به منظور مشخص کردن ساختار همکاری بین مشاور مذکور و شرکت استات اویل است. مشاور یادشده نقش مهمی در حرکت ما به سوی فرصت‌های تجاری در ایران ایفا نموده است. او همچنین برای ما مهم خواهد بود، وقتی که ما تلاش خواهیم کرد تا تصویب قرارداد پتروپارس را در مورد فازهای 6، 7، 8 پارس جنوبی به دست آوریم. اطلاع و آگاهی وی در مورد ایران، صنعت نفت و گاز این کشور و مراحل تصمیم‌گیری در کشور دارای ارزش قابل‌ملاحظه‌ای برای ما جهت پیشبرد پروژه خواهد بود.»

 

این سند پیشنهاد مطرح شده توسط مهدی هاشمی را بدین شرح منعکس نموده است: «مشاور پیشنهاد دستمزد 5% مبلغ قرارداد را می‌نماید و یک ساختاری را برای چگونگی پرداخت این مبلغ پیشنهاد کرده است. 5% مذکور تخمین زده می‌شود که 25میلیون دلار باشد، اگر استات اویل در فازهای 6، 7، 8 پارس جنوبی با 30% سهام شرکت نماید. او رئوس مطالب را به شرح زیر مشخص کرده است: «الف) یک قرارداد خدماتی با شرکتی که در انگلستان ثبت شده به مدت سه سال، ب) کمک 10ساله به موسسات خیریه ایرانی و بورسیه‌های تحصیلی به انتخاب مشاور، ج) یک توافقنامه مشاوره‌ای با یک شرکت ثبت‌شده دریایی به مدت 10 سال. او تعیین کرده که مبلغ 10میلیون دلار در چهار قسط پرداخت شود و یک‌میلیون دلار بایستی دستمزد سالیانه مشاور پرداخت شود.»

 

در این گزارش در خصوص ارزش خدمات مهدی هاشمی چنین آمده است: «مشاور کمک‌های مهمی را در فهمیدن فرصت‌های تجاری در ایران و چالش‌های پیش روی ما نموده است. او قادر بود اطلاعات شخص خود از توافقنامه‌های نفتی زیادی را به ما منتقل نماید و همچنین در کمک به سایر شرکت‌های بزرگ نفتی در برنده شدن در مناقصات تجاری در ایران دخیل بوده است. با بکارگیری مشاور مذکور، ما قادر خواهیم بود پروسه تصمیم‌گیری در ایران را بهتر درک کنیم و این که بفهمیم چطور می‌توانیم تصویب پیمانکار بودن خود در فاز 6 تا 8 پارس جنوبی را پس از شرکت در قرارداد پتروپارس به‌دست آوریم. ما شاید بدون کمک او قادر به تصمیم مثبت شویم، لیکن مستلزم صرف وقت بسیار بیشتر است. بنابراین بسیار پرهزینه‌تر برای ما خواهد بود.»

 

پیشنهاد مطرح‌شده در این گزارش بدین شرح است: «ما ریسک مخدوش شدن حسن اعتبارمان را در صورت درگیر شدن با روشی که وی پیشنهادهای خود را قرار داده می‌بینیم. ریسک دیگر، وابستگی فامیلی مشاور با اشخاص دارای پست‌های کلیدی دولتی طولانی‌مدت در ایران است. برای محدود کردن ریسک، یک توافقنامه مشاوره‌ای را لازم داریم که شامل شرایط ذیل باشد: پیشنهاد ما پرداخت 5میلیون دلار به مشاور جهت خدماتی که به استات اویل خواهد داد و مالکیت تمام خدمات را یقین خواهیم نمود و پرداخت یک دستمزد سالیانه یک‌میلیون دلار به وی تا 15میلیون دلار مجموع مبلغ پرداختی به وی. ما این را برای وی روشن خواهیم نمود که قرارداد شفاف شود وچنانچه روزی احیاناً در مورد وی از ما سؤال شود، ما مجبور خواهیم بود که تأیید کنیم که وی را به عنوان مشاور مورد استفاده قرار می‌دهیم.»

 

با توجه به متن گزارش و شرح مطالب، مشخص است که مهدی هاشمی سعی در پنهان نمودن نام خود در راستای دلالی داشته و این اصرار به طور عملی مورد تأیید مقامات استات اویل بوده است، لیکن در این گزارش ریچارد هوبارد اعلام کرد که در صورتی که مجبور شوند و مورد پرسش قرار بگیرند، نام او را خواهند برد. البته پیش‌نویس‌های متعددی از توافقنامه‌های مشاوره‌ای در رایانه عباس یزدی وجود دارد که مربوط به توافقنامه مشاوره‌ای با سایر شرکت‌ها مانند شل، توتال، رپسول، کانتر اکتورس و کان لید تید می‌باشد.

 

سرانجام تور پدرسون به منظور نهایی کردن قرارداد مشاوره‌ای با مهدی هاشمی در تاریخ 13/3/2002 ایمیلی به جکوب سانز در استات اویل می‌فرستد و از وی درخواست تصحیح قرارداد را طبق چهار موضوعی که در آخرین ملاقات با هوبارد موافقت نموده می‌کند. موضوعات عبارت بودند از: 1) قرارداد 2/15میلیون دلاری (پرداخت اولیه 200هزار دلار) 2) موافقت گردید که قرارداد بیشتر واضح نشود.

 

3) قانون حاکم بر قرارداد، قانون انگلیس باشد.

 

4) مشاور حق فسخ قرارداد را ندارد.

نسخه اصلاح‌شده از تاریخ 5/4/2002 توسط عباس یزدان‌پناه یزدی به دیوید بری ارسال شد که این اقدام به منظور بررسی از سوی مشاور حقوقی بوده است. در تاریخ 19/4/2002 عباس یزدی، ایمیلی را به مهدی هاشمی ارسال کرد و اشاره به این نمود که نسخه نهایی توافقنامه مشاوره‌ای را دارد. پس در تاریخ 22/4/2002 اعلام داشت که نسخه اصلاح‌شده را برای منشی شخصی آقای هوبارد ارسال نموده است و پس از آن در تاریخ 15/5/2002 رئوس توافقنامه بین استات اویل و پتروپارس جهت شراکت استات اویل و پیمانکاری دریایی استات اویل در فازهای 6 تا 8 پارس جنوبی منعقد شد که حکایت از آن داشت که قرار بود یک توافقنامه شراکت در تاریخ 15/6/2002 منعقد گردد. واضح است که انعقاد قرارداد با پتروپارس پس از توافق مهدی هاشمی با مقامات استات اویل و انعقاد توافقنامه مشاوره‌ای بوده است.

 

در تاریخ 21/5/2002 تور پدرسون ایمیلی به مهدی هاشمی فرستاد که تصویر رئوس توافقنامه با پتروپارس و لیست موضوعات مهم در آن بود. وی در آن ایمیل به این نکته اشاره کرد که استات اویل نیاز دارد تضمین شود تا طرف مقابل به تعهدات مالی اثنای اجرای پروژه عمل نماید. در تاریخ 24/5/2002 هوبارد ایمیلی درباره لیست سایر موارد باقی‌مانده برای مهدی هاشمی ارسال کرد و از وی خواست به استات اویل در موارد باقی‌مانده مربوط به امور مالی، برگشت پول، گزارش دادن و شرکت اینترپرایز-شل کمک کند. ضمانت امور مالی مهم‌ترین موردی بود که با مهدی هاشمی مذاکره شد که آقای هوبارد این موضوع را در اظهاراتش در تاریخ 2/12/2003 بیان داشته است.

 

در تاریخ 5/6/2002 استات اویل گزارشی را در مورد برقراری همبستگی و توسعه روابط با ایران تدوین کرد. در این گزارش آمده است: «پخش نفت و گاز توسط خانواده آقای مهدی هاشمی کنترل می‌شود و حتی با اتهامی که علیه وزیر نفت و دو عضو خانواده مطرح است، آنها هنوز قدرت دارند شرکت ملی نفت ایران را کنترل نمایند. استات اویل کانالی را با خانواده آقای هاشمی ایجاد نمود. کانال مزبور اطلاعات و رهنمودهای خوبی را در این که چطور پیش رویم به ما می‌دهد.»

 

در تاریخ 9/6/2002 یک ایمیل بسیار مهم در خصوص موضوع توافقنامه مشاوره از طرف خانم کریستین (منشی مخصوص آقای هوبارد) به عباس یزدان‌پناه ارسال شد: «سلام عباس، پیغامت را دریافت کردم و به من گفته شد که توافقنامه روز سه‌شنبه به تو فرستاده شده اما من حالا آن را دوباره برایت می‌فرستم. من در ایران هستم. ریچارد هوبارد و آقای مهدی هاشمی موافقت کردند که توافقنامه را هفته آینده در لندن امضا کنند.» به موجب این ایمیل مشخص می‌شود که مهدی هاشمی توافقنامه مشاوره در زمان شروط آن را مدیریت می‌کند. نسخه توافقنامه مشاوره با عنوان توافقنامه برای خدمات مشاوره می‌باشد که در تاریخ 1/2/2002 بین شرکت وجوودهولدینگ و استات اویل با دستمزد حداقل 2/15میلیون دلار تنظیم می‌شود. این توافقنامه با اصلاحاتی در تاریخ 14/6/2002 در هتل دورچستر لندن در حضور مهدی هاشمی، عباس یزدان‌پناه یزدی، تور پدرسون و ریچارد هوبارد امضا می‌شود. آقایان هوبارد و پدرسون این موضوع را در اظهاراتشان تأیید کرده‌اند. توافقنامه خدمات مشاوره در تاریخ 1/2/2002 بین شرکت هورتون و استات اویل تنظیم می‌شود و در تاریخ 27/6/2002 مبلغ 200هزار دلار به حساب شرکت دیلنجر در بانک کردیت سوئیس ژنو با یک فاکتور از شرکت هورتون واریز می‌گردد.

 

مهدی هاشمی در تاریخ 29/11/2002 در لندن با آقایان هوبارد و پدرسون ملاقات کرد. از جمله اموری که مهدی هاشمی پس از توافقنامه مشاوره‌ای به عهده گرفت، تهیه و ارسال اطلاعات مهمی بود که در تصمیم‌گیری‌ها و فعالیت شرکت استات اویل موثر واقع می‌شد. مثلاً در تاریخ 31/12/2002 شرکت هورتون نامه‌ای را به آقای پدرسون در استات اویل ارسال می‌کند و با اشاره به توافقنامه مشاوره‌ای، مدرکی شامل یک گزارش در مورد مصرف گاز در ایران و یک فاکتور به مبلغ 5میلیون دلار ضمیمه می‌نماید. فاکتورها به منظور پرداخت 5میلیون دلار در کردیت سوئیس ژنو به حساب شماره 612562-0251 صادر می‌شود. گزارش ترجمه اسناد به ملاقات مهدی هاشمی در تاریخ 14/1/2003 در هتل شرایتون فرانکفورت اشاره می‌کند که با حضور پدرسون، هاتلرز و مسبرگویک همراه بود. مذاکرات مربوط به حوزه‌های فازهای 8، 6 پارس جنوبی منطقه نفتی پارس جنوبی آزادگان، زاگرس و جی‌تی‌ال بوده است.

 

پیش‌تر اشاره شد که مهدی هاشمی به منظور تکمیل فرایند پولشویی پس از آن که شرکت هورتن را وسیله دلالی ساخت و قرارداد مشاوره‌ای را با این شرکت منعقد نمود، با طرفیت استات اویل پول‌های دریافتی را به نام شرکت دیلنجر دریافت کرد. در تاریخ 16/1/2003 شرکت هورتون فاکسی به استات اویل ارسال کرد و اعلام نمود که پول‌ها توسط بانک دریافت شده، لیکن حساب به نام شرکت دلینجر است و به نام شرکت هورتن و بر همین اساس از استات اویل می‌خواهد که موضوع را با بانک روشن نماید. پس از آن در تاریخ 21/3/2003 مبلغ 5میلیون دلار از طریق استات اویل به حساب شماره 002-612562-0251 شرکت دلینجر در کردیت سوئیس واریز می‌شود. مهدی هاشمی به منظور ادامه نقش خود در قرارداد مشاوره‌ای و پیگیری امور مورد نظر در تاریخ 11/2/2003 (19 روز پس از واریز مبلغ 5میلیون دلار) در دوبی ملاقاتی با حضور هاتلند و پدرسون انجام می‌دهد که موضوع ملاقات و خلاصه مذاکرات در ایمیل ارسال‌شده از هاتلند منعکس شد. اسناد موجود مبین صورتحساب‌های کارت اعتباری است که در دوبی برداشت شده است. هوبارد در اظهاراتش مسئولیت توافقنامه‌های مشاوره را می‌پذیرد و توضیح می‌دهد که آقای [مهدی] هاشمی شخص کم‌رویی نبود و از استات اویل می‌خواست که وی به عنوان مشاور لحاظ شود و یک توافقنامه با وی داشته باشند. مهدی هاشمی گفت نمی‌توانست نسبت به این که چرا پول به یک شرکت سومی (دیلنجر) پرداخت شده توضیح دهد.

 

در راستای تکمیل چرخه ارسال اطلاعات برای استات اویل، عباس یزدان‌پناه ایمیلی برای مهدی هاشمی ارسال کرد و در آن گفت: «ما با توجه به ملاقاتی که من با ریچارد در فرودگاه هیترو لندن داشتم (ملاقاتی که نتوانستی حضور داشته باشی) او اصرار داشت که موارد اطلاعاتی بیشتری به آنان ارسال شود. او مخصوصاً تخمین برخی هزینه‌ها را متذکر شد.» این ایمیل زمانی ارسال شد که تحقیقات داخلی استات اویل درصدد بود تا کشف کند مهدی هاشمی چه خدماتی را در ازای 2/5میلیون دلار ارائه داده است.

 

در تاریخ 12/6/2003 گزارش تحقیقات داخلی استات اویل به اولاو فیل رئیس شرکت استات اویل ارائه گردید. این گزارش بسیار انتقادی و حاکی از فساد بارز بود. در مقابل اولاو فیل برای توجیه عملکرد خودشان، در پاسخی اعلام کرد عملکرد مشاور را مبتنی بر فساد تلقی نمی‌کند و در مقام نتیجه‌گیری اعلام می‌کند: «استات اویل باید به رابطه با مشاور، طبق قرارداد ادامه دهد.» اما حسابرسان داخلی شرکت با ادامه قرارداد موافقت نمی‌کنند و به موجب یادداشتی در تاریخ 11/7/2003 آقای اولاو فیل رئیس استات اویل را توصیه به فسخ قرارداد می‌کنند، زیرا به اعتقاد آنان ریسک درگیر بودن مشاور (مهدی هاشمی) با فساد بزرگ زیاد است. در این یادداشت چنین آمده است: «ما نمی‌توانیم دلیل ارائه کنیم که مشاور واقعاً فاسد است، اما مدرک و دلیلی که توسط کارشناس ویژه ما درباره ماهیت پیشنهاد مشاور به استات اویل ارائه گردید، حداقل یک توافقنامه دیگری که مشاور برابر گزارش با شرکت بزرگ دیگر اروپایی داشته و 40میلیون دلار علاوه بر حق‌الزحمه مستمر، قویاً نظر به این است که وی با رویه‌ای فاسد اقدام نموده یا آن که خطر چنین اقدامی از سوی وی بسیار بالا است. وقتی ماهیت ترتیبات انجام‌شده و دستمزدهای بسیار آمیخته با خانواده مشاور و گروه‌های سیاسی و موقعیت وی در شرکت ملی نفت ایران لحاظ می‌شود، آن گاه خطر فساد به سهولت واضح می‌گردد. کارشناس ویژه ما همچنین اعلام داشته که تحقیق مستمر در توافقنامه مشاور با استات اویل در ایران نمی‌توانست علنی گردد، زیرا علیه مشاور، علیه سیستم ایران و علیه ما (استات اویل) خواهد بود. در حقیقت او اعتقاد دارد که چنانچه جزئیات توافقنامه مذکور قرار بود افشا شود، می‌توانست منجر به یک تحقیقات پارلمانی مجلس نسبت به خانواده مشاور هاشمی گردد.»

 

در همین راستا دو نفر از مدیران استات اویل با نام‌های دیوید پلاتس و اسوبن اندرسون نیز توافقنامه را غیراخلاقی و احتمالاً غیرقانونی توصیف نمودند و هر دو گفتند که مشاور نمی‌توانست ترتیباتی که در ایران انجام داده آشکارا عمل کرده باشد. این دو مدیر در ادامه اظهاراتشان می‌گویند اگر جزئیات مستمر در توافقنامه در ایران در معرض عموم قرار می‌گرفت، منجر به تحقیقات رسمی می‌شد و شهرت استات اویل مسلما مخدوش می‌گردید. این دو مدیر، حسابرسان شرکت استات اویل بودند که گزارش فوق را در تاریخ 30/6/2003 به آقای اولاو ارائه می‌کنند.

 

در تاریخ 28/7/2003 نیز شرکت هورتون، به منظور تکمیل چرخه ارسال اطلاعات، گزارش‌هایی در مورد تقاضای تأمین برای LNG در اطراف و اکناف دنیا به استات اویل می‌فرستد که این گزارش کمکی به استات اویل محسوب نمی‌شد، بلکه به نظر می‌رسد پوشش کاذبی برای توجیه دستمزد بالای مشاور بوده باشد. در تاریخ 30/7/2003 برای مهدی هاشمی، اکبر صفاریان (صفریان) و عباس یزدی، سه بلیط هواپیمای لندن به ژنو و برگشت آن در 31/7/2003 خریداری می‌شود. در 20/8/2003 آقای هوبارد به مسبرگویک می‌گوید که آقای مهدی هاشمی، تلفنی خواسته سریعا وی را در دفتر کارش در تهران ملاقات کند. پس از این ملاقات، وی چنان پریشان و نگران می‌شود که اظهاریه‌ای به حسابرسان می‌نویسد و حسابرسان نیز توصیه به فسخ قرارداد مشاوره می‌کنند: «من اینک اظهاریه امضاشده‌ای از مسبرگویک دارم که دلیل روشن و حائز توجهی را از عملکرد نامناسب و فاسد مشاور مدتی را صرف کرد تا هوبارد و مسبرگویک را وادار به قبول واگذاری قرارداد لوله‌گذاری به شرکت IOEC، شرکتی که استات اویل آن را فاقد شرایط لازم اعلام کرده، نماید. مشاور، مدیرعامل IOEC را نیز جهت دفاع از موضعشان به جلسه آورد. همان طور که آگاهید مشاور خود IOEC را تأسیس و اولین رئیس آن بود. در همین ملاقات مهدی هاشمی، کپی پیشنهاد مزایده ما را در مورد میدان نفتی، به خود ما ارائه کرد که بدیهی است که نامبرده حق دسترسی به آن را نداشته، در ملاقات قبلی نیز در FORUS و به مسبرگویک و ریچارد، کپی طرح‌های شرکت توتال در مورد LNG مدرکی را که ما حتی دیدن آن را نداشتیم، ارائه و نشان داد. وضعیت چنان وخیم است که هر گونه تأخیر بیشتر در اقدام قاطع نسبت به توافقنامه مشاوره‌ای، می‌تواند منجر به انتساب عنوان اتهامی به شرکت [استات اویل] گردد. ما همچنین با خطر واقعی نقض ماده قانونی فساد کارکنان مواجه هستیم. توافقنامه بی‌درنگ بایستی فسخ گردد.» اظهارات پلاتس به حسابرس شرکت نهایتاً در 10/9/2003 منجر به فسخ توافقنامه مشاور با شرکت هورتون می‌شود. پس از آن اداره مبارزه با کلاهبرداری نروژ (OKOKRIM) وارد ماجرا شده و دفاتر استات اویل را مورد بررسی و تفتیش قرار داد و سوابق را نیز ضبط نمود و در 25/9/2003 اتهام فساد را به شرکت استات اویل منتسب کرد.

 

در طرف ایرانی اما، علاوه بر ایمیلی که پیش‌تر بدان اشاره شد و در آن مهدی هاشمی بهرمانی دریافت 200هزار دلار را تأیید می‌کند، در ایمیل دیگری عباس یزدان‌پناه به مهدی هاشمی می‌نویسد: «من به شما 169میلیون تومان فرستاده‌ام. نصف به حساب بهداد و نصف به حساب یاروی من در تهران، من شماره حساب علنی نداشتم و نتوانستم او را گیرش بیاورم. من آخرین بخش پول را به او خواهم فرستاد، ولی صبر خواهم کرد تا پول ابتدا به تهران وارد شود. من با فرشاد صحبت کردم. ما همه چیز را داریم پیگیری می‌کنیم. او منتظر مدرکی است که شما قول دادید بفرستید که توصیف مختصری از پروژه است. او از من خواست که پیغام دهم که او قرار را قبل از این که اینرا داشته باشد، نمی‌فرستد را رد (دست به دست) کند. آن، همه چیز را به تأخیر می‌اندازد لطفاً آن را به من بفرست هرچه سریع‌تر.» این ایمیل به آدرس «آقاکپل» ارسال شده است. معادل ارزی مبلغ 169میلیون تومان با نرخ پوند 12810 ریال در آن تاریخ، حدوداً 132هزار پوند می‌شود که این رقم برابر است با مبلغی که در ایمیل یادشده مورد استناد قرار گرفته است. پیش از آن یزدان‌پناه از محل پول‌های استات اویل مبلغ 130هزار پوند به طرف می‌دهد و از آن طریق، پول وارد ایران شده و تحویل مهدی هاشمی می‌گردد.

 

به موجب ردیابی انجام‌شده در خصوص انتقال پول‌های دریافتی از شرکت استات اویل، مبلغ 850هزار دلار به شرکت مرات در تهران منتقل شده است. بررسی اسناد حکایت از آن دارد که در خصوص ارسال این مبلغ به شرکت مرات ابهام پیش می‌آید. به رغم آن که مهدی هاشمی سعی زیادی در پوشاندن نقش خود به عنوان دریافت‌کننده داشت، اما در این گزینه نیز مدیر بازرگانی شرکت مرات در نامه‌ای خطاب به مهدی هاشمی که رونوشت آن برای عباس یزدان‌پناه یزدی ارسال می‌شود، اعلام کرده است که این مبلغ به حساب کردیت سوئیس ارسال شود و از آنجا به حساب شماره 01019161 در بانک توسعه صادرات ایران در تهران واریز گردد. لذا بعد از این نامه، مبلغ مرقوم از حساب شرکت دیلنجر خارج می‌شود و پس از طی مسیر ترسیم‌شده، وارد بانک توسعه صادرات می‌گردد.

 

مهدی هاشمی به عنوان بخش پنهان قرارداد استات اویل در همه قسمت‌ها از تهیه پیش نویس، تهیه نسخه نهایی، امضای توافقنامه مشاوره‌ای و کنترل دریافت وجوه، دارای نقش مستمر بوده است. چنانچه گفته شد به موجب اسناد موجود 1- ترک تشریفات مناقصه، 2- تشکیل ندادن شرکت مشترک، 3- مدریت دریا، 4- دسترسی به اطلاعات مهم و استراتژیک کشور در حوزه انرژی، مجموعه اطلاعاتی است که از سوی مهدی هاشمی در اختیار شرکت استات‌اویل قرار گرفت. دست یافتن شرکت استات‌اویل به این اطلاعات بسیار محرمانه دارای طبقه‌بندی محرمانه و بالاتر باعث شد که در روند تصمیم‌گیری آن به منظور بهره‌مندی از منافع ملی، موفق‌تر عمل کند.

 

منبع: نشریه رمزعبور

کلمات کلیدی

  • 0 0

    و همین موجود چه شد که الان در زندان است تا یک قدمی ضربه به بچه های جنگ و تصرف شهرداری پیش رفت عجب اشفته بازاریست این مملکت

  • م 0 0

    خانواده هاشمی رفسنجانی وخاتمی سران اصلاح طلب ایران را نابود می کنند.

ارسال نظر

تریبون