داغترین بحث این روزهای محافل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، خانوادگی و باقی دورهمی ها «مذاکرات هسته ای» است. سوالی دی این میان مطرح می شود، سوالی که پاسخی روشن دارد، اما به هر حال در اذهان و افکار عمومی مطرح می شود. این سوال این است: ما واقعا به انرژی هسته ای نیاز داریم؟ و یا صرفا این مسئله به یک ژست برای حفظ دستاوردهای هسته ای در میان مسئولین کشور تبدیل شده است که اهداف سیاسی را دنبال می کند!
به گزاش قاصدنیوز، دکتر حسین طالبی طادی، یکی از محققین سازمان انرژی اتمی است که به این سوالات پاسخ می دهد.
اهمیت انرژی امروزه بر کسی پوشیده نیست به ویژه اگر بدانیم که:
انرژی موتور محرک دنیاست: عامل اساسی در وسائط نقلیه، جوهر اصلی بیشتر ابزارهای کاربردی و رفاهی بشر (روشنایی، گرمایش و سرمایش، ابزارهای ارتباطی و...) و شاهرگ حیاتی تمام کارخانهها (بسیاری از کارشناسان علت تعطیلیهای برخی صنایع تولیدی کشور در سالهای اخیر را در افزایش قیمت حاملهای انرژی پس از هدفمندی میدانند همچنین در تمام دنیا یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در قدرت رقابت صنایع، قیمت حاملهای انرژی میباشد).
بیشترین کالایی که در جهان مبادله میشود، حاملهای انرژی هستند. به طوریکه در حال حاضر روزانه بیش از ۷ میلیارد دلار نفت، گاز و ذغال سنگ معامله میشود که در حدود 13٪ از کل تجارت جهانی است. (منبع: اداره اطلاعات انرژی امریکا(اینجــــــا) و کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل (اینجــــــا) )
مصرف انرژی در جهان طی ۳۵ سال اخیر حدود 90٪ رشد داشته است
تعداد زیادی از جنگهای سدههای ۲۰ و ۲۱ در جهان و قریب به تمام جنگها و حتی خیزشهای خاورمیانه به طور مستقیم و غیر مستقیم بر سر نفت و گاز بوده است. (به عنوان نمونه مقاله مایکل شوارتز استاد جامعه شناسی دانشگاه استونی بروک نیویورک در خصوص جنگهای غزه، لبنان و عراق را از اینجــــــــا و اینجــــــا ببینید.
منابع فعلی و آتی انرژی
در سال 2011 بیش از ۸۲٪ از انرژی دنیا از منابع فسیلی (نفت، گاز و ذغال سنگ) تامین شده است. حتی اگر رشد مصرف انرژی را نیز در نظر نگیریم، به عنوان نمونه منابع قطعی شناخته شده برای نفت حداکثر برای 40 سال دیگر دوام خواهند داشت. (منبع گزارش سالانه شورای جهانی انرژی را از اینجــــــا ببینید) وقتی به هر دلیلی عرضه نفت حدود 1 میلیون بشکه، کمتر از تقاضا باشد با واکنش شدید بازارها مواجه هستیم. حال روزی که کل نفت قرار است تمام شود، واکنش آن غیرقابل تصور خواهد بود اگر جایگزینی نداشته باشد. از اینرو تامین پایدار انرژی، یک موضوع استراتژیک و بلند مدت است که متاسفانه مثل همیشه اهمیت آن در کشورهای پیشرفته، بیشتر درک شده درحالیکه جهان سومیها هنوز درگیر مسائل روزمره انرژی هستند.
قیمت انرژی های مختلف
توان فعلی (سال 93) که نیروگاه بوشهر در آن کار میکند، حدود ۱۰۰۰ مگاوات و قادر به ۷۰۰۰ ساعت کارکرد سالانه به ازای هر بار تعویض سوخت است. با توجه به قیمت سوخت سالانه آن که حدود ۶۰ میلیون دلار (خرید از روسیه) است، قیمت هر کیلووات ساعت برق تولید شده در این نیروگاه حدود 0.0086 دلار میباشد. (این اعداد صرفاً نتایج یک سری محاسبه نیست که به آن ایراد بگیریم که در عمل ممکن است تغییر کند بلکه اعداد تجربی کارکرد راکتور بوشهر و (نه یک راکتور در کشوری دیگر) در سال گذشته است)
در نیروگاه سوخت مایع مثلاً با گازوییل یا نفت کوره به طور معمول از هر لیتر آن که قیمتی معادل 0.52 دلار دارد (قیمت در بازارهای جهانی - اردیبهشت94 اینجـــــــا و اینجـــــــــا)، حدود 4کیلووات ساعت برق حاصل میگردد یعنی قیمت برق تولید آن نیروگاه 0.13 دلار در هر کیلووات ساعت میباشد. در نیروگاه گازی نیز از هر متر مکعب گاز حدود 4 کیلووات ساعت برق میتوان به دست آورد. در مورد گاز با توجه به اینکه قیمت جهانی معنی ندارد، باید قیمت گاز صادراتی ایران را در نظر گرفت اما اولا آن هم یک قیمت مشخص برای همه کشورهایی که به آنها گاز صادر میکنیم ندارد ثانیا معمولاً قیمت گاز صادراتی به صورت شفاف و رسمی اعلام نمیشود. در هر صورت بنا به اظهارات مقامات و رسانههای ترکیه، گازی که از ایران به این کشور صادر میشود تا سال گذشته ظاهرا حدود 0.49 دلار در هر متر مکعب بوده (که البته ترکیه ناراضی بوده و حتی به لاهه شکایت کرده است) ولی حتی اگر قیمت گاز در امریکا را نیز در نظر بگیریم (که البته با استخراج گاز شل قیمت آن بسیار کاهش یافته است و این فعلا فقط برای امریکاست) یعنی حدود 0.29 دلار، با این حساب هر کیلووات ساعت برق در این روش نیز برابر با 0.072 دلار خواهد بود. که هنوز بیش از 8 برابر گرانتر از برق راکتور بوشهر است.
با توجه به اعداد فوق که تماماً بر اساس واقعیات ایران نوشته شده است میتوان نتیجه گرفت که برای تولید برقی که راکتور بوشهر در یک سال تولید کرده است، اگر بنا بود از نیروگاههای فسیلی کشور استفاده کنیم، نیاز به حدود 1.8 میلیارد لیتر گازوییل یا 1.8 میلیارد متر مکعب گاز وجود داشت و با احتساب اینکه حدود ۷۵٪ از نیروگاههای فسیلی ما از نوع گازی و بقیه از نوع سوخت مایع هستند، نتیجه میشود قیمت سوخت مورد نیاز آن چیزی در حدود 900 میلیون دلار میشد (با احتساب قیمت گاز صادراتی به ترکیه) در حالیکه قیمت سوخت مصرف شده بوشهر تنها ۶۰ میلیون دلار است. یعنی حدود 840 میلیون دلار صرفه جویی سالانه صرفاً با یک واحد از راکتور بوشهر.
البته این نکته نیز باید اشاره شود که هزینه اولیه ساخت نیروگاههای هستهای بسیار بالا و در حال حاضر حدود 5000 دلار به ازاء هر کیلووات میباشد یعنی هزینه ساخت راکتور بوشهر با یک قرارداد امروزی چیزی در حدود 5 میلیارد دلار برآورد میگردد. اما با احتساب صرفه جویی فوق میتوان انتظار داشت که تنها در کمتر از ۶ سال، هزینه اولیه مستهلک گردد.
در این خصوص ذکر این نکات مهم است که اولا برای قرار دادن برق هستهای در سبد انرژی یک کشور، ساختن تنها یک یا دو نیروگاه هستهای اصلا اقتصادی و منطقی نیست. ثانیاً محاسبات فوق برای مقایسه قیمت برق هسته ای با رقبای اصلیش، در شرایطی است که قیمت تولید برق فسیلی به دلیل اوج گرفتن تولید نفت و گاز شل و نیز بازیهای سیاسی تولید کننده بزرگی مانند عربستان از سویی و رکود نسبی اقتصاد جهانی سال های حاضر از سوی دیگر، به کف خود در چند سال اخیر رسیده، ولی هنوز هم بیش از ۸ تا 60 برابر ارزان تر از برق فسیلی است.
به عنوان شاهدی بر مدعای فوق کافی است بدانیم که از نیروگاههای هستهای نصب شده جهت تولید برق در سراسر جهان 45.4 درصد در اروپا، 30.5 درصد در آمریکای شمالی، 21.6 درصد در آسیای شرقی، 1.2 درصد در آسیای مرکزی و جنوبی و خاور میانه، 0.7 درصد در آمریکای جنوبی و 0.5 درصد هم در افریقا واقع شده است.(OECD Nuclear Energy Agency & International Atomic Energy Agency, 2012)که به روشنی سهم کشورهای شمال و جنوب را در بهرهبرداری از این انرژی نشان میدهد.
همچنین شاید یادآوری این نکته خالی از لطف نباشد که در سال 1974 (5 سال پیش از وقوع انقلاب اسلامی) ایران قراردادی با بنیاد پژوهشی استنفورد امریکا یا SRI منعقد کرد که طی آن، این مرکز پژوهشی وابسته به دانشگاه استنفورد، مجری تحقیق و ارائه چشم اندازی میان مدت در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و صنعتی برای توسعه ایران شد. بنیاد استنفورد نهایتاً در یک مطالعه 20 جلدی که تحت عنوان SRI Report به ایران ارائه کرد، پیشرفت صنعتی و اقتصادی ایران را متکی به تولید 20 هزار مگاوات برق تا سال 1995 و راه اساسی تولید این مقدار برق را از طریق تأسیس نیروگاههای هستهای در ایران قلمداد نمود. براساس راهکار مطالعه مذکور، ایران در نوامبر 1974 قرارداد احداث دو رآکتور بوشهر را (که در اصل دو واحد ۱۲۰۰ مگاواتی بود) با یک شرکت آلمانی به امضاء رساند.(در زمان وقوع انقلاب یک واحد آن 85 و واحد دوم 60 درصد پیشرفت فیزیک داشت.) و در اکتبر 1977 پس از حدود ۲ سال مذاکره، فرانسه برای احداث 2 نیروگاه هستهای هریک به ظرفیت 900 مگاوات در دارخوین و نزدیکی اهواز با ایران به توافق رسید که شرکت فراماتوم اجرای آنرا بر عهده گرفت. (در زمان انقلاب بین ۵ تا 10 درصد پیشرفت نموده بود). در همان سال شرکت کرافت ورک یونیون آلمان غربی با دریافت 4.8 میلیارد دلار مجوز ساخت ۴ راکتور جدید را دریافت نمود که البته این قرارد داد تا زمان انقلاب به تعویق افتاد و پس از آن هم با ضرر ایران فسخ شد. همچنین در سال ۱۹۷۵ ایران با یک سرمایهگذاری ۲ میلیارد دلاری در بزرگترین مجتمع غنی سازی جهان، یعنی یورودیف (بخشی از یک کنسرسیوم بینالمللی واقع در تریکاستن فرانسه)، 10 درصد از سهام آن را خریداری نمود که البته این قرارداد نیز پس از انقلاب به سرنوشت دیگر قراردادها دچار شد.
ذکر مطالب فوق از این جهت حایز اهمیت است که اولا پیشنهاد هستهای شدن برای پیشرفت ایران، نتیجه یک کار پژوهشی و دانشگاهی در یکی از بهترین موسسات پژوهشی دنیا انجام شده آن هم برای کشوری که در آن زمان از بزرگترین تولید کنندگان نفت جهان بود و نفت نیز قیمتی در حدود یک سوم قیمت امروز را داشت. و پیرو این پیشنهاد، ایران بزرگترین سرمایهگذاریها را در این صنعت نمود (سالانه حدود ۳ میلیارد دلار که معادل ۱۴٪ از کل درآمد نفتی دولت در آن سالها بود! منبع: خاطرات دکتر اکبر اعتماد، ریس و بنیانگذار سازمان انرژی اتمی در زمان پهلوی) ثانیاً سالهای ۵۷ تا ۶۰ را میتوان دروان فاجعه بار هستهای ایران دانست که با تصمیم گیریها و تصمیم سازیهای نادرست اشخاص ناواردی (البته زحمتکش و با نیت خیر ولی ناوارد نه خائن) که در آن تاریخ مسئولیت گرفتند (اولین ریس انرژی اتمی بعد از انقلاب: دکتر فریدون سحابی دکترای زمین شناسی و اکتشاف نفت! در دولت مرحوم بازرگان) بسیاری از سرمایههای ملی ایران در زمینه هستهای به باد رفت. جالب آنکه امروز اولاد سیاسی عاملان و تصمیم گیران آن روزها، آن مخالفتها با هستهای و بر باد دادن سرمایههای ملی را به حکومت جمهوری اسلامی و حضرت امام نسبت می دهند حال آنکه به گفته خود دکتر سحابی، در مصاحبه با خبرآنلاین (و البته پس از رفع و رجو کردن بسیاری از وقایع) ایشان این تصمیمات را نه ناشی از دستورات رهبر انقلاب بلکه برخواسته از شرایط آن روز مملکت و نظرات کارشناسی متخصیصن و کارشناسان داخل و خارج از سازمان انرژی اتمی میدانند!! که در نهایت با انتقال به دولت (به گفته ایشان)و تصویب آن، اجرایی شد و در قریب به تمام موارد از فسخ قراردادها نه تنها چیزی عاید ایران نشد بلکه بعضاً به پرداخت خسارت هم محکوم و سرمایههایی که نزد خارجی ها داشت به عنوان جریمه، ضبط گشت.
در هر حال امروز هر ایرانی که از سرمایه های بریاد رفته آن دوران مطلع گردد، حسرتی عمیق از اشتباهات آن دوران بر جانش مینشیند و البته روزگار حال نیز عجیب به آن دوران شباهت دارد. وارثان فکری برخی از آنهایی که 36 سال قبل انرژی هستهای را خیانت به خلق ایران میدانستند، امروز علم برداشتهاند که هستهای آن قدرها هم که میگویند به درد نمیخورد و مضرات آن بیش از محاسنش است و آن را برای ما مقدس کردهاند و گروهی که منافعشان در آن است در پی هستهای هستند.(جالب آنکه حداقل یک متخصص تکنولوژی هستهای هم در بین این منتقدین ندیدهام) و همه ضعفها و کاستیهای کشور را منتج از آن میدانند گویی انگار نه انگار که این مملکت حدود ۳۰۰ سال است که جزء کشورهای درجه ۲ جهان بوده و از ۴ دهه پیش تاکنون به میمنت قدوم نامبارک افزایش دلارهای نفتی و ثرتمند شدن دولتها و دخالتهایش در صنعت و اقتصاد همواره باعث شده تا نه صنعتی درخور داشته باشیم و نه اقتصادی سالم.
در هر صورت تناظر عجیبی بین جملات بی ارزش کنندگان هستهای امروز با مخالفین هستهای دیروز وجود دارد (مقاله ای که در شماره ۱۴ روزنامه جمهوری اسلامی در خرداد ۵۸ به قلم عبدالرحمن علوی چاپ شده را ببینید). امیدوارم که روزگاری نرسد که فرزندان ما تاسف بخورند وقتی بدانند که در زمانی، ایران چرخه تولید سوخت را خودش و توسط کارشناسان داخلی ایجاد نموده و به سرانجام رسانده بود و به لحاظ تکنیکی در این زمینه بین ۱۰ کشور برتر جهان قرار داشت، ولی به دلیل تصمیمات غلطی که عدهای از دوستداران کشور ولی نامتخصص گرفتند یا باعث گرفتن آن شدند، امروز (آیندهای که انشاالله محقق نگردد) محتاج انرژی شدهاند.
مقایسه آلودگی ها
انتشار گازهای گلخانهای ناشی از کاربرد روز افزون انرژیهای فسیلی، در حال تبدیل شدن به یک بحران جهانی است. مشکل تغییرات جهانی آب و هو، بارانهای اسیدی، گرم شدن کره زمین، آلودگی هوای شهرها، که کشور ما نیز از طلایه داران آن میباشد، از نتایج مصرف سوختهای فسیلی است. از سویی منابع تجدید پذیر انرژی نیز با وجود امتیازات ارزشمندی که دارند، بسیار گران و به شدت ناکافی هستند. به طوریکه با وجود سرمایهگذاریهای خوبی که در این زمینه در حال انجام است، حتی در افقهای چند ده ساله هم امیدی برای آنکه منبع اصلی انرژی گردند، وجود ندارد.
اما در شکافت هستهای علاوه بر بازده بسیار زیاد، گازهای گلخانهای نیز به طور میانگین 15 برابر کمتر از سوختهای فسیلی تولید میشوند (Beerten, Laes, Meskens, & D’haeseleer, 2009; Lenzen, 2008)که از اینرو مزیت بزرگی بر سایر منابع به ویژه فسیلیها دارد. آمارها نشان میدهد، در حال حاضر نیروگاههای هستهای جهان با ظرفیت نصب شده فعلی توانستهاند سالانه از انتشار 8 درصد از گازهای دی اکسید کربن در جو جلوگیری کنند که در این راستا تقریبا مشابه نقش نیروگاههای آبی عمل کردهاند و چنانچه ظرفیتهای در دست بهره برداری فعلی تولید برق نیروگاههای هستهای، از طریق نیروگاههای با خوراک ذغال سنگ تأمین میشد، سالانه بالغ بر 1800 میلیون تن دی اکسید کربن، چندین میلیون تن گازهای خطرناک دی اکسید گوگرد و نیتروژن، حدود 70 میلیون تن خاکستر و معادل 90 هزار تن فلزات سنگین در فضا و محیط زیست انسان منتشر میشد.
پسماندها و تشعشعات هستهای
پسماندها البته جزء نکات منفی انرژی شکافت هستهای و بسیار مضر برای طبیعت میباشد. لیکن باید در نظر داشت که اولاً حجم تولید این پسماندها بسیار کمتر از آن چیزی است که بعضاً تبلیغ میگردد به عنوان مثال نیروگاهی مانند بوشهر در بدترین حالت حداکثر 30 تن پسماند در سال تولید میکند این در حالیست که به گفته رییس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران در سال ۹۴، تولید پسماندهای بیمارستانی فقط در تهران ۹۰ تن در روز است!! که ۲۰ تا ۳۰ درصد آنها پسماندهای عفونی هستند. البته پسماندهای هستهای بسیار خطرناک هستند ولی باید توجه داشت که تقریبآ هیچ بخشی از این پسماندها به طور غیر ایمن در طبیعت رها نمیشود.(بر خلاف زبالههای بیمارستانی) در واقع پس از یک سری فعالیتهای که برای کم خطر نمودن آنها انجام میگیرد(که بعضاً بیش از ۵ سال طول میکشد)، با رعایت استانداردهای بسیار سختگیرانهای در اعماق زمین (مکانهای خاص) دفن میگردند که البته این موضوع هم چندان موضوع خوشایندی نیست لیکن ابعاد آسیب بسیار کمتر از آنچیزی است که ذکر میشود همچنین تحقیقات بسیاری در زمینه امحا و حتی استحاله و تبدیل پسماندهای هستهای در حال انجام است که افق بسیار روشنی در این زمینه را مینمایاند.(Ripani, 2013; Siddique & Kim, 2014; Stacey, 2001)
و اما تششع هستهای از نیروگاهها و تاسیسات هستهای نیز از بحثی کاملاً غیر علمی است. زیرا با وجود آنکه در این گونه تاسیسات تششع وجود داشته لیکن این تششع فقط در قلب راکتور دارای سطح بسیار بالایی است حال آنکه قلب راکتور با انواع حفاظها پوشانده شده است که اگر غیر از این بود هر ساله باید تعداد زیادی از پرسنل و مدیران این نیروگاهها کشته یا به سرطان مبتلا میگردیدند. واقعیت این است که حتی اگر قلب راکتور بدون هیچ حفاظی در وسط یک بیابان هم قرار گرفته و به تولید نوترون بپردازد، با توجه به اینکه این نوترون در فضای پخش میگردد لذا سهم بسیار بسیار کمی از آن میتوانست در صفحهای موازی زمین قرار گیرد تا بتواند به فواصل دور گسترش یابد علاوه بر اینکه شدت این تشعشع مانند هر تابش مرکزی دیگری به صورت عکس مجذور فاصله از محل تشعشع کاهش مییابد و مثلا در یک شعاع ۱۰۰۰ متری از قلب راکتور بدون حفاظ، شدت همان مقدار بسیار کم هم که توانسته تا این فاصله خود را موازی با سطح زمین برساند، در حدود ۱ میلیون برابر کمتر از محل تولید خواهد بود. این در حالیست که در کشوری مانند ایران به دلیل وسعت زیاد و وجود محلهای خالی از سکنه فراوان، حداقل فاصله از مناطق مسکونی بیش از چند ده کیلومتر است (به جز راکتور تحقیقاتی امیر آباد تهران). و به قطعیت میتوان گفت میزان دز معادل زیستی که پرسنل تاسیسات هستهای در محل کار خود دریافت میکنند کمتر از مقداری است که به طور معمول و روزانه از تابش های کیهانی، امواج الکترومغناطیس پیرامونی مانند موبایل و شبکه های وایرلس، به هر نفر وارد میگردد. لذا به طریق اولی این تاسیسات تقریباً هیچ تاثیری بر مردم شهرهای اطراف آن ندارد. این در حالیست که پخش عمدی یا سهوی این شایعات باعث شده که در شهری مانند اصفهان، حتی تعدادی از پزشکان، برخی بیماریها یا سقط جنینها را به وجود تاسیسات UCF که در ۵ کیلومتری جنوب شرق اصفهان و پشت کوه دمبه واقع شده است، نسبت دهند! شایان ذکر است که در برخی کشورهای اروپایی نیروگاههای قدرت که سطح تولید تشعشع در آن بسیار بالاتر از UCF است، دیوار به دیوار منازل مسکونی مردم شهر است.
فجایع هستهای
ایراد دیگری که به انرژی هستهای وارد میباشد بحث مربوط به فجایع هستهای است که بزرگترین آنها حادثه چرنوبیل شوروی، تری مایل آیلند امریکا و فوکوشیمیای ژاپن میباشد. این حوادث اگرچه دردناک بودهاند و امکان تکرار آن هم کاملا منتفی نمیباشد لیکن در اینجا هم مغلطهای رخ داده است. اول آنکه بیشتر حوادث هستهای در راکتورهای نسل ۱ و ۲ صورت پذیرفته که اساساً همین موضوع باعث شد تا راکتورهای نسل ۳ با استانداردهای ایمنی بسیار بالاتری طراحی گردند. که راکتور بوشهر نیز دارای تکنولوژی نزدیک به نسل ۳ میباشد. همچنین طرحهای مفهومی برای ساخت راکتورهای نسل ۴ در دست مطالعه است که حتی از نسل سوم هم بسیار ایمنتر میباشد. اما نکته دوم که میتواند بسیار حائز اهمیت باشد سطح نسبی خطر است. در واقع هر تکنولوژی دارای خطراتی است. آنچه که مهم است نسبت آسیب ایجاد شده به حجم کارکرد آن است. بررسی این آسیبها و تحلیل آنها البته قدری مفصل بوده و پارامترهای متعددی از جمله نوع آسیب(جانی، مالی)، سطح آسیب، مدت و ... بایستی در نظر گرفته شود که این کار توسط موسسهها و سازمانهای مختلفی از جمله موسسه تحقیقاتی Paul Scherrer که بزرگترین موسسه پژوهشی سویس در حوزههای انرژی و محیط زیست، مواد و سلامت انسان میباشد، انجام شده که در مجموع این گزارش میتوان انرژی هستهای را پس از انرژیهای نو، کم آسیب ترین انرژی دانست! (به عنوان یک نمونه تعداد حوادث جدی که منجر به مرگ بیش از ۵ نفر شده باشند، به ازای هر تراوات سال برق تولید شده از سال ۱۹۶۹ تا 2000 به صورت 10288 مورد در روش هیدرولیکی، 754 مورد در نیروگاههای زغال سنگ، 196 مورد در نیروگاههای گازی و فقط ۴۸ مورد در نیروگاههای هستهای بوده است.(اینجـــــا)
ایراد دیگری که بعضاً مطرح میگردد این است که چرا صاحبان تکنولوژیهای بزرگ به این سمت نمیروند؟ که این سوال هم در نوع خود جالب است چون فقط کافی است نگاه کنیم تا ببینیم که مالکان و انحصارگرایان تکنولوژیهای راکتور و سوخت هستهای در دنیا به ترتیب کدام کشورها هستند.
اشکالات علمی
اما آخرین نکتهای که در خصوص ایراد به انرژی هستهای مطرح میگردد، عبارت است از اشکالات نسبی که غالباً توسط پژوهشگران حوزه هستهای وارد میگردد. در اینجا نیز باید به این نکته دقت شود که شیوه شکافت هستهای تنها یکی از روشهای ممکن و البته تنها روش اقتصادی تا امروز، برای استحصال انرژی هستهای میباشد. در واقع در حوزه هستهای از همان حدود ۶۰ سال پیش، روشهای متعددی برای کسب انرژی پیشنهاد میشده و میشود و این یک امر طبیعی در هر حوزه علمی و فنی است و معنای آن نفی روشهای قبلی نیست، بلکه پژوهشگران همواره در تلاشند تا از راههای کم هزینهتر و ایمنتر، روشهای پربازدهتری را برای این منظور بیابند. لذا همیشه و در ابتدای هر پژوهشی، دلایلی برای وجود اشکالات روش قبلی (شکافت هستهای) مطرح میگردد که غالباً ایرادات روش شکافت نسبت به روش پیشنهادی (هستهای) ایشان که در دست پژوهش میباشد است نه ایراد انرژی هستهای به سایر روشهای تولید انرژی(مثل فسیلی). مثالهای فراوانی از این دست مانند پروژههای گداخت هستهای، راکتور های هیبریدی، راکتورهای زیر بحرانی، راکتورهای با سوخت توریوم و ... میباشد.
سرریز تکنولوژی
موضوع دیگری که در مورد تکنولوژی هستهای غالباً مغفول میماند، سهم آن در پیشبرد صنایع کشور است. شایان ذکر است که صنعت هستهای یک صنعت High-tech محسوب میشود و مانند سایر صنایع معمولی، محدود به یک طیف خاص از علوم و فناوری ها نیست. به عبارتی گستره فناوریهای هستهای از علوم فیزیک و شیمی تا مهندسیهای شیمی، مواد، مکانیک، برق، عمران و ایمنی را به صورت کاملاً جدی در بر میگیرد به طوریکه غالباً این صنعت را چهارراه تکنولوژی مینامند. از سویی این صنعت به دلیل ماهیت خود به سطح بالایی از فناوری ها نیازمند است مثلاً کشوری که قرار است راکتور بسازد نیازمند آن است که صنایع آلیاژ سازی آن به قدری پیشرفت کند تا بتواند آلیاژهای خاصی که بتواند بار، تشعشع، فشار و گستره دمایی بسیار وسیع قلب راکتور را تحمل نماید. قطعاً چنین نیازی منجر به پیشرفت و افزایش کیفیت و سطح دانش صنایع یک کشور خواهد شد.
سوخت یا نیروگاه
البته شاید این موضوع مطرح گردد که مطالب فوق حاکی از اهمیت نیروگاه هستهای است نه چرخه سوخت و میتوان نیروگاه را خرید یا ساخت ولی سوخت را وارد کنیم چون حساسیت هم ظاهراً روی چرخه سوخت است. در این خصوص باید چند مورد را یادآور شد. نکته اول اینکه در اوایل دهه ۶۰ که دولت وقت (میر حسین موسوی) تصمیم به از سرگیری تکمیل نیروگاه بوشهر گرفت و به سراغ آلمان ها رفت، به بهانه جنگ حاضر به همکاری نشدند که تا حدودی منطقی بود (هرچند بعد از جنگ هم نیامدند) ولی تجهیزاتی که پول آن را دریافت نموده و حتی در اواخر تابستان ۵۷ با ۳۶ کشتی به بندر عباس آورده شده و مجدداً برگردانده بودند را هم به ایران تحویل ندادند. چندی بعد که ایران با اسپانیایی ها قرارداد منعقد نمود و آنها کار را هم شروع کردند، مجدداً تحت فشار امریکا قرارداد لغو شد. در تلاشی دیگر، ایران با آرژانتین برای تکمیل آن نیروگاه هم پیمان شد که سرانجام آن هم چیزی جز لغو نبود. حتی قراردادی که با روسیه هم منعقد شد، به دلیل بازیهای دوگانه روسها برای کسب امتیاز از امریکاییها، 19 سال به طول انجامید! این وقایع نشان میدهد که برای امریکاییها، چرخه سوخت یا نیروگاه فرقی نمیکند؛ مهم جمهوری اسلامی بوده و هست. اما نکته دوم این است که تجربیات قبلی نشان میدهد که حتی اگر نیروگاه را هم خودمان بسازیم، بازهم برای سوخت نمیتوان به خارجیها متکی بود. نمونه آن سوخت ۲۰ درصد مورد نیاز برای راکتور تحقیقاتی تهران بود که زمانی که به ان احتیاج پیدا کردیم، حاضر به فروش آن به ایران نشدند این در حالیست که اولاً ایران عضو معاهده NPT بود، ثانیاً حجم سوخت درخواستی، بسیار اندک بود، ثالثاً کاربرد آن صرفاً تولید رادیو دارو (در راکتور تهران) و تحقیقات معمولی فیزیک هستهای غیر مرتبط با چرخه سوخت بود و این هم موضوع پنهان یا مشکوکی برای هیچ کدام از طرفهای غربی نبوده است. حال و با این پیشینه، کدام منطقی میپذیرد که دولتی هزینههای چند میلیارد دلاری برای ساخت راکتور در کشور انجام دهد، در حالیکه به هیچ عنوان از تامین سوخت آن مطمئن نیست. نکته سوم این است که با توجه به پیشبینی هایی که سهم انرژی هستهای در تامین انرژی آینده را بسیار پررنگ تر از امروز میداند، تولید کننده سوخت آن جایگاهی بسیار مهم در معادلات اقتصادی و سیاسی آتی خواهد داشت و جزء نقاط قوت صنعت و اقتصاد مان خواهد بود اگر بتوانیم اورانیوم خام را وارد و غنی شده آن را صادر نماییم(البته اگر تعداد سانتریفیوژها به 5000 عدد که بیشتر برای نمایش کارایی دارد تا تولید، محدود نگردد!). ارزش افزودهای که مشابه آن، امروز در مورد نفت برای کشورهای صنعتی، بسیار بیشتر از تولیدکنندگان آن منفعت دارد.
منابع:
Beerten, J., Laes, E., Meskens, G., & D’haeseleer, W. (2009). Greenhouse gas emissions in the nuclear life cycle: A balanced appraisal. Energy Policy, 37(12), 5056-5068.
Lenzen, M. (2008). Life cycle energy and greenhouse gas emissions of nuclear energy: A review. Energy Conversion and Management, 49(8), 2178-2199.
OECD Nuclear Energy Agency, & International Atomic Energy Agency. (2012). Uranium Resources 2011: Resources, Production and Demand.
Ripani, M. (2013). Neutron sources and transmutation of nuclear waste. Annals of Nuclear Energy, 62(0), 590-595.
Siddique, M. T., & Kim, M. H. (2014). Conceptual design study of Hyb-WT as fusion–fission hybrid reactor for waste transmutation. Annals of Nuclear Energy, 65(0), 299-306.
Stacey, W. M. (2001). Capabilities of a DT tokamak fusion neutron source for driving a spent nuclear fuel transmutation reactor. Nuclear Fusion, 41(2), 135.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-5135
ارسال نظر