جوانان نسل دوم جریان موسوم به اصلاحات، رهرو دیپلماتی کهنهکار، سودای کار حزبی در دوران قدرت عضو جامعه روحانیت مبارز بر قوه مجریه را بر سر دارند. جوانانی که خود را حاملان «نو اصلاحطلبی» میدانند، کتمان اشتباهات سیاسی جریان موسوم به اصلاحطلبان را اولین گام کج تلقی میکنند؛ آنان خشت اول سیاست ورزی را آسیبشناسی پیشینیان میدانند که مانند تندروهای اصلاحات دیوار کار سیاسی آنان تا ثریا کج نباشد و ترجیعبند سخنان آن این بود که «ما میگوییم که در دوران اصلاحات اشتباهاتی رخ داد که میخواهیم از آنها درس بگیریم و تکرارش نکنیم و بر این بار باوریم که حرف مرد دوتاست چراکه هر وقت به اشتباهش پی برد حرفش را اصلاح میکند».
حضور ندای ایرانیان در سپهر سیاسی اصلاحات به مذاق زعمای اصلاحطلب خوش نیامد؛ همه علیه یک نفر. اعضای شورای مشورتی اصلاحات بهنوبت به حزب نوپای ندای ایرانیان حمله کردند و از هراس شورش «پسران» علیه «پدران» روایت کردند؛ صادق خرازی را رفیق دوران «عیش» و گمنام روزهای سخت «عسرت» از قدرت میدانند که «فرصت» را برای کسب قدرت مهیا دیده است اگرچه پاسخ پدر معنوی حزب ندای ایرانیان محافظهکارانه بود و مدعی آن شد که طرف مقابل ایفای نقش جوانان اصلاحات در دنیای سیاست فقط «بیگاری» و «پیادهنظامی» برای آنان متصور شده است.
· راوی «صادق» اصلاحطلبان
صادق خرازی از روایت «اشتباهات» یاران سیاسیاش عبور کرده است؛ او وارد منطقه ممنوعه و خطوط قرمز شده است و «مگوهای» اصلاحات بازگو میکند و راوی صادقی از خیانتهای برخی اصلاحطلبان.
صادق خرازی در جدیدترین گفتوگو خود از اصلاحطلبانی که گرا به دشمن میدهند؛ نام میبرد و اظهار داشت: «من اصلاحطلبی که نمادش خارج از کشور باشد و پول بگیرد را قبول ندارم. اینکه بروند و اتهام بزنند و بدوبیراه بگویند و شانتاژ کنند را قبول ندارم. کسانی را یادم است که در دورانی که سفیر بودم با خارجیها مذاکره میکردند و به دشمن گرا میدادند؛ من آنها را بهعنوان اصلاحطلب قبول ندارم. لیستشان را هم دارم و اگر قرار باشد روزی ارائه دهم، ارائه خواهم داد. منتها به سیستم امنیتی نخواهم داد و اگر بخواهم بدهم به مردم ایران ارائه میدهم که بدانید این آقا در دوره اصلاحات با فلان مقام ارشد اروپایی یا فرانسوی یا فلان مقام ارشد آمریکایی پنهان مذاکره کرده و گرا داده است. ما این را قبول نداریم. اگر قرار باشد اینطور باشد پس حکومت شاه را بیاوریم. اگر قرار بر این باشد که ما ته زمین هستیم و خیلی از ما لایقترها وجود دارند. کسانی که در هاروارد و جاهای دیگر خوب درسخواندهاند و با تمام نهادهای آمریکایی و اروپایی هم کانکشن دارند. اگر قرار به وابستگی باشد آنها بهتر از ما میتوانند.»[1]
· حزب منحله مشارکت علیه ندای «صادق»
سخنان صادق خرازی «مرجع» ضمیر خود را پیدا کرد. اعضای حزب منحله مشارکت واکنشی عجولانه و شتابزده به سخنان دیپلمات باسابقه دادند. عبدالله رمضانزاده، قائممقام حزب منحله مشارکت و سخنگوی دولت اصلاحات، در صفحه شخصی خود نوشت: «به نظر شما لیست دیپلماتهای قاچاقچی نسخ خطی کتابهای قدیمی در جیب کیست؟!»
همچنین احمد پورنجاتی عضو حزب منحله مشارکت و نماینده مجلس ششم نوشت: «تیتر یک شماره امروز روزنامه جوان، صادق خرازی: سفیر دولت اصلاحات در فرانسه: «لیست اصلاحطلبانی را که گرا به دشمن میدادند، دارم» شوخی با یک فقره آقا صادق که این روزها توی بورس سرسره بازی روی پوست خربزه اوناست!» وی سپس در شعر طنز سیاسی خود مدعی شد که دلیل رفتارهای صادق خرازی درخواست وی برای سرلیستی در انتخابات است.
اگرچه پیشازاین روزنامه آرمان هاشمی – ارگان مکتوب خانواده هاشمی رفسنجانی- ناگفتههای صادق خرازی از نقش عارف در پیروزی حجتالاسلام روحانی را روایتی «محرمانهها» از رخدادها و تعاملات درونی اصلاحات تعبیر کرد و به پدر معنوی حزب ندای ایرانیان هشدار داد که «باید پذیرفت برخی موضوعات در درون اردوگاههای سیاسی بهصورت محرمانه و بهصرف خودی دانستن تمام اعضا بیان میشود اما اینکه فرد یا اقلیتی درصدد افشای آن محرمانهها برآیند قابلپذیرش و چشمپوشی نیست.»[2] و سکوت سیاسی را پیشه خود کند.
سخنان صادق خرازی از «خیانتها» و گرا دهندگان به دشمن عنان از کف اصلاحطلبان ربوده است؛ این جریان سیاسی گزارههای خیانت همقطاران سیاسی خود را تکذیب نکردند و از تقاضا برای افشای اسامی این افراد برای آزمون تصدیق سخنان راوی آن امتناع کردند و با اتخاذ راهکار «بهترین دفاع حمله است» و بیان اطلاعات ناقص برای فراموشی گزاره اصلی از بیان واقعیت طفره رفتند و با این رفتار بر صحت سخنان دیپلمات کهنهکار صحه گذاشتند. آقای صادق خرازی باید بر اساس «منافع ملی» اسامی این افراد را در اختیار افکار عمومی و نیروهای امنیتی قرار بدهند تا به مجازات خود در دادگاه برسند.
· «صادقها» و «راستگوها» قربانی دیکتاتور سازمانی اصلاحات
بار دیگر واکنش تند اصلاحطلبان به رأی الهه راستگو و سخنان صادق خرازی حاکی از اقتدارگرایی سازمانی اصلاحات است؛ آنان که شعار «زندهباد مخالف من» میدهند حتی به یاران سیاسی خود رحم نمیکنند؛ بهنحویکه فاطمه دانشور، عضو اصلاحطلب شورای اسلامی شهر تهران، الهه راستگو را به خاطر رأیش به قالیباف به خیانت، دروغگویی، جاسوسی و نفاق متهم کرد و حزب اسلامی کاروی را اخراج کرد و از سوی دیگر همین افراد صادق خرازی را «نفوذی» معرفی میکنند؛ چگونه میتوانند رقبای سیاسی خود را تحمل کنند. حامیان اصلاحات چشمهای خود را بر سخنان و فرجام سیاسی «صادقها» و «راستگوهای» این جریان سیاسی بسته نگه ندارند. واقعیت تلخ اما نباید از پذیرش آن هراس داشت.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-6106
ارسال نظر