به گزارش«قاصدنیوز»، مهدی بادپا، دبیر وقت جامعه اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد، دانشجوی سال آخر دکتری زمین شناسی دانشگاه فردوسی سال گذشته در گفتگویی به بیان خاطرات خود از حوادث سال 88 در این دانشگاه پرداخت. بخشی از این خاطرات در ادامه می آید
* * *
انتخابات سال ۸۸ یک انتخابات خاص بود برای همین برنامهریزیهای قبلی و هجمههایی که میخواستند به نظام وارد کند از یک سال قبل مشخص شده بود. به نظر من انتخابات بهانهای بود تا با آن کینههایی که از انتخابات سال ۸۴ داشتند را عملی کنند. میخواستند هرکاری انجام دهند تا احمدی نژاد رأی نیاورد. همه مردم دیدند که قضیه انتخابات بهانه بود. در تجمعات و میتینگهای بعد از انتخابات دیگر علیه احمدی نژاد شعار نمیدادند. میخواستند به این بهانه مانوری علیه نظام و رهبری انجام دهند. این که میگوییم فتنه برای همین است.
در دانشگاه فردوسی هم هر شب وقتی مناظرات تمام میشد دانشجویان از خوابگاه بیرون میریختند و شعارهایی سر میدادند. شعارهای احساسی که بعضاً علیه نظام هم بود. بچههای مذهبی هم از این طرف احساسی میشدند اما بحث جدی و زد و خوردی در میان آنها نبود.
جلسه با سعید شریعتی
بعد از آزادی زندانیان فتنه ما یک برنامه با سعید شریعتی داشتیم. از او پرسیدیم واقعاً آقای خاتمی قصد کاندیداتوری در انتخابات را داشت یا نه؟ شریعتی به نقل از عطریانفر گفت: در شورای مرکزی مشارکت، جز یکی دو نفر نظر همه به آقای خاتمی بود اما متوجه شدیم نظر آقای هاشمی روی موسوی بود. دلیلش هم این بود که آقای خاتمی ۸ سال رئیس جمهور بوده و وزیر و کادر و کابینهاش برای اداره کشور مشخص است و برای همین سهم آقای هاشمی دربین وزیران، سهم اندکی است. از آن طرف میر حسین موسوی بیش از ۲۲ سال از فضا دور بوده است و حلقههای او اجرایی نبودند و لذا او در صورت پیروزی در انتخابات در کابینه خود بیشتر از افراد آقای هاشمی استفاده خواهد کرد.
دلیل دیگر آقای هاشمی برای انتخاب میر حسین، روحیه انقلابی و عقبهی شناخته نشده میرحسین است. این روحیه میتوانست به ایجاد یک بسیج مردمی کمک کند. با استفاده از این پتانسیل و با علم کردن نخست وزیر امام و شعارهای اول انقلاب میتوانستند مردم را به خیابانها بکشند.
قشونکشیهای رخ نمایانه
شریعتی گفت اینها میخواستند این قشون کشی در خیابانها را به رخ رهبری و نظام بکشند. درست هم بود. میر حسین موسوی در مصاحبه ای که یک روز قبل از انتخابات با مجله تایم داشت هم به این قضیه اشاره کرده بود. او تلویحاً گفت که این تجمعات در صورت پیروزی باز هم ادامه خواهند داشت و اگر جایی با رهبری به مشکل بخوریم با حضور مردم در خیابانها به اهداف خود خواهیم رسید.
این صحبتها در حد اختیار ریاست جمهوری نیست. کمیته صیانت از کاندیدا و قشون کشی علیه مردم یادآور دعواهای خیابانی سال ۶۰ است. متاسفانه برای اینکه یک نفر رأی نیاورد، اینها حاضرند کل نظام را تحت شعاع اعمال خود قرار دهند.
خون مجاهدین و دامان نظام!
در فضای دانشگاه هم دانشجویان یک حالت دل زدگی از سیاست دارند که در آن زمان هم وجود داشت. در شب مناظرهی احمدی نژاد با میرحسین یادم میآید عدهی کمی در پشت بامها و خوابگاهها شعار میدادند. در همین حد. اما همین جریانات بعد انتخابات تحریک شدند. متاسفانه اساتید دانشگاه بر روی هدایت اینها نقش داشتند.
البته جمع کردن تجمع دانشجویان در دانشگاه فردوسی، به این سادگی نبود. پای ثابت تجمعات اعتراضی حدود ۵۰ تا ۷۰ نفر بودند. البته چون پشتوانه زیادی نداشتند از بیرون دانشگاه هم تعدادی را آورده بودند. تجمعات با تعداد زیادی انجام میشد اما در ادامه از تعداد نفرات آنها کم میشد.
مسئولان دانشگاه از من خواستند به عنوان چهره شناخته شده با یکی از اساتید که لیدر آن طرفیها محسوب میشد، در مورد برگزار نکردن تجمعات صحبت کنم. این فرد که روحانی هم بود، پدر معنوی اصلاح طلبان دانشگاه شناخته میشد. با یکی از دوستان دیگر برای صحبت در مورد این تجمعات به جهاد دانشگاهی دانشگاه فردوسی رفتیم. به او گفتم من به عنوان یک دانشجوی دکتری نمیخواهم احساسی با شما صحبت کنم. این سنگ اندازی هایی که میکنید و شعارهایی که میدهید زیبنده دانشگاه نیست و راهش هم این نیست که احساسی به جریانات نگاه کنیم. عدهای شما را به عنوان پدر معنوی قبول دارند، لطفاً اقدامی انجام دهید و صحبتی کنید که این حلقههای تجمع جمع شود. او گفت من کارهای نیستم. اساتید دیگری هستند که به نسبت ما عملکرد تندتری دارند. بعد خاطره تعریف کرد که؛ در سال ۷۸ در خیابان دانشگاه، یکی از اصلاح طلبان خود را از پل هوایی خیابان زمین انداخت. علت را که از او جویا میشوند میگوید اصلاحات خون میخواهد. من معتقدم اصلاحات خون داد و ما تا خون ندهیم موفق نمیشویم!
بعد گفت چیزی که الان میبینیم خون کشته شدگان مجاهدین در دههی60 است که دامن نظام را گرفته است و چاره ای جز فروپاشی نیست!
ما حاضر نیستیم آخرت خود را خراب کنیم و کسی را به سمت ضد انقلاب بودن هل بدهیم اما متاسفانه این نفاق در بدنه اصلاح طلبان و سران اصلاح طلب کشور دیده میشود. متاسفانه اصلاح طلبان از یک نفاق درونی و یک پارادوکس در جهان بینی رنج میبرند. حرفهایشان در زمینهی ۹ دی و فتنه ۲ پهلو است. ترس ما از این است که این نفاق خودش را در چند سال آینده نشان دهد و این برای کشور هزینه ساز میشود.
میخواهند فضا را رادیکال کنند
بعد از صحبتهای آقا تجمعات در سطح جامعه عملاً جمع شد. آنها انتظار داشتن در دانشگاه اقدامات خود را انجام دهند و به اهداف خود دست پیدا کنند ولی نتوانستند اقدامی جدی انجام دهند.
الان هم حلقههایی که در وزارت علوم هستند برنامههایی برای حماسه ۹ دی دارند. رویکردشان هم این است که اگر مجبور هستند بزرگداشت بگیرند، روح آن مراسم با ۹ دی همخوانی نداشته باشد. پیش بینی من برای سال آینده این است که این افراد مجوزی برای برنامههای تشکل دانشجویی ۹ دی ندهند یا اگر مجبور شدند نیروهای حامی خود را جایگزین کنند و مراسمها را به آشوب بکشند.
مقام معظم رهبری به مسئولان گفتند که بروید ببینید به چه دلیل جریان فتنه در مشهد آنچنان رشد و نمود نداشت. این خیلی مهم است. به نظر من آن چیزی که باعث شد بتوانیم قضیه را جمع کنیم همدلی خوب دانشجویان و تشکلهای دانشجویی دانشگاه فردوسی بود. متاسفانه بعضیها برای اینکه خود را اثبات کنند نیاز به آتش افروزی هایی دارند. در دانشگاهها تشکلهای دعوایی بینشان نیست و همه میتوانند به راحتی حرف بزنند اما عده ای میخواهند قضایا را رادیکال کنند. اگر این گونه شد جامعه دو قطبی میشود و کسی دیگر به دنبال حق نخواهد بود. باید حواس تشکلها و دانشجویانم به این باشد که نگذارند فضای دانشگاه به سمت دو قطبی شدن برود. باید کلیه دیدگاهها در کرسیهای ازاد اندیشی دیده شود.
منبع: مشهدپیام
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-7510
ارسال نظر