به گزارش قاصدنیوز به نقل از پایگاه 20-1، دولت یازدهم با محور قرار دادن اصلاحات اساسی در سیاست خارجی، بر روی کار آمد. مسئولین این دولت مهمترین محور در سیاست خارجی را نیز بهبود تعامل با غرب به ویژه «کدخدا»ی آن آمریکا میدانند (+). بر این اساس از همان شروع دولت جدید تلاشهای زیادی در عرصه خارجی انجام دادند و مهمترین راهبردشان استفاده از ظرفیت پروندهی هستهای برای تعامل با آمریکا و غرب بود. در این راستا شتاب فراوانی هم داشتند. تا آنجا که روزنامه واشنگتن پست در گزارشی نوشت: «تهران به طرز غالفگیرانهای قصد حرکت رو به جلو و ایجاد روابط حسنه با غرب را دارد»(+).
جهت کمرنگ کردن و از بین بردن قبح رابطه و تعامل با آمریکا، دولت تلاش کرد بسترسازیها اجتماعی و فضایسازیهای رسانهای در کشور تدارک ببیند. موازی با آن پیگیری روابط گسترده و پنهانی با آمریکا را سرلوحه کارهای خود قرار داد. مجموع این فعالیتها میتواند زمینه را برای از بین بردن موانع رابطه با آمریکا فراهم نماید.
وقتى با کسى مذاکره شروع شد؛ پشت میز نشستید؛ یک قهوه با هم خوردید؛ یک گپ دوستانه هم در کنارش با هم زدید؛ در فلان محفل بینالمللى نشستید و با همدیگر یک خرده درددل کردید؛ بعد رودربایستى بهوجود مىآید. آنوقت، اوّلِ شروعِ تحمیلات است. بدبختیهاى انقلابهاى دنیا و تسلّط و نفوذ آمریکا از همین جا شروع شد… براى رایج کردن یک گناه در عمل، یکى از راههایش این است که آن گناه را در زبانها رایج کنند. آن قدر بگویند که قبحش از بین برود! شما قضیه فلسطین و سرنوشت شومى را که بعضى از فلسطینیها براى خودشان و ملت فلسطین قبول کردند، ببینید! امروز این تجربه بسیار عظیم و عبرت بزرگى است. از بس مدام در گوشه و کنار، کسى چیزى گفت و دیگران به او تشر نزدند! هى گفتند: «چه مانع دارد که ما با اسرائیل صحبت کنیم؟!» دیگر نگفتند: «دشمنِ غاصب!»(+) … هدف دوم [آمریکا] این است که میخواهند با تکرار این قضیه – مذاکره و رابطه با امریکا – قضیهای را که در چشم ملت ایران، به دلایلی منطقی، یکی از زشتترین چیزهاست، قبحش را از بین ببرند (+). (رهبر عزیز انقلاب)
به فهرستی از این دیدارها، رفتارها و موجسازیهای رسانهای برای قبحشکنی از رابطه با آمریکا و بسترسازی برای عملیاتی کردن آن میاندازیم:
- نامه اوباما به روحانی و پاسخ روحانی (مرداد ۹۲- نامه در اواخر شهریور ۹۲ و همزمان با حضور روحانی در آمریکا افشا شد)
- سفر سلطان قابوس به تهران و ادعاهای مبنی بر آوردن پیام از آمریکا (۳ شهریور ۹۲)
- سفر فلتمن (معاون سابق وزارت امور خارجه آمریکا، سفیر سابق آمریکا در بیروت) به تهران درباره موضوع سوریه (۴ شهریور ۹۲)
- دیدار پنهانی عراقچی وزیر امور خارجه، با آمریکاییها در مسقط (تابستان ۹۲)
- دیدار وزرای خارجه ایران و آمریکا در نیویورک (۴ مهر ۹۲)
- تماس تلفنی روحانی با اوباما در نیویورک (۵ مهر ۹۲)
- طرح لزوم پرواز مستقیم تهران-واشنگتن اکبر ترکان (مهر ۹۲)
- تلاش برای حذف شعار مرگ بر آمریکا (مهر ۹۲)
- اعتراض سیستماتیک به بیلبوردهای ضد آمریکایی (آبان ۹۲)
- دیدارهای محرمانه معاونان وزیر امور خارجه ایران با آمریکاییها در مسقط که منجر به توافقنامه ژنو شد (مهر و آبان ۹۲)
- نامهی روحانی به اوباما – که خبر چندانی از آن منتشر نشده است (زمستان ۹۲)
- زمزمهی بازگشایی سفارت آمریکا در ایران توسط مسئولین دولتی (بهمن ۹۲)
- دیدار وزرای خارجه ایران و آمریکا در کنفرانس مونیخ (بهمن ۹۲)
- فرود آمدن هواپیمای مسافربری آمریکایی در فرودگاه مهرآباد (فروردین ۹۳)
- انتشار خبر راهاندازی اتاق بازرگانی ایران و آمریکا (اردیبهشت ۹۳)
- مذاکرات رسمی دو جانبه ایران و آمریکا (خرداد ۹۳)
- اظهارات مستمر دولتیها درباره دوستی با آمریکا و کنار گذاشتن کدورتها و…
فهرست بلندبالای فوق تنها بخشی از اقدامات انجام شده از سوی دولت است که در رسانهها درز پیدا کرده است. انتشار مقالات، گزارشها، مصاحبهها و سایر فعالیتهای خاص رسانههای حامی دولت نیز در همین برهه گستردگی فراوانی داشته است.
بخش مهم فعالیت دولت غیر از ابعاد رسانهای و بسترسازی اجتماعی، تدارک دیدن روابط گستردهای با آمریکا (اکثرا پنهان و برخی علنی) در راستای «تعامل با آمریکا» بود. عدم شفافیت، نامحرم دانستن مردم، مخفیانه بودن دیدارها و محتواهای آنها مسالهای است که تا امروز «دلواپسی» جدی درباره آن وجود دارد.
در چند روز گذشته مذاکرات وین ۵ برای نهایی کردن مذاکرات گام نهایی انجام شد. گفته شده است که در چهارچوبهای کلی آن تفاهماتی وجود دارد. از سوی تیم مذاکرهکننده ایران ادعا شده است، که با وجود اختلافات زیاد هنوز چیزی نهایی نشده است. اما شائبههایی جدی وجود دارد که توافقات اساسی انجام گرفته باشد و تنها میخواهند در زمان طولانیتری از آن رونمایی کنند.
مرور تجربهی رفتار دولت نشان میدهد که استراتژی اصلی رسیدن به توافق با آمریکا در خفا و رونمایی در جلسات ۱+۵ است. دولت همواره تلاش میکند اصل وجود روابط و توافقات را پنهان کند. و اتفاقا آمریکاییها علاقهی جدی دارند تا افشا کنند. و در همه موارد این مقامات یا رسانههای آمریکایی هستند که مذاکرات پنهانی با ایران را رسانهای میکنند. موضع دولت پس از افشای روابط، تلاش برای تکذیب اصل ماجرا با گرفتن مواضع مبهم، چندپهلو و متناقض است. پس از گسترده شدن ماجرای رسانهای سعی میکنند تا با تایید تلویحی، روابط افشا شده را خیلی عادی نشان دهند. در مرحلهی بعد از افشای اصل روابط، تلاش جدی میکنند تا به هیچ عنوان از محتوای این دیدارها چیزی مطرح نشود. و معمولا این مقامات و رسانههای آمریکایی هستند که اشارههایی به بخشی از محتواهای مطرح شده میکنند. و حتی بیانیههای رسمی میدهند. هر چند همین توافقات محرمانهی دوجانبه است که سند اصلی خروجی جلسات ۱+۵ میشود و مبنای عمل قرار میدهد
قسمت اول بررسی روابط دولت با آمریکا را به بررسی سابقه تاریخی از مرداد ۹۲ تا پایان سفر آقای روحانی به نیویورک اختصاص میدهیم. در تک تک موارد روند فوقالذکر نمایان است. موارد دیگر عملکرد دولت را در بخش بعدی بررسی خواهیم کرد.
نامه نگاری روحانی و اوباما
اواخر شهریور ۹۲ پیش از سفر آقای روحانی به نیویورک بود که اخباری مبنی بر نامهنگاری دولت با آمریکا در رسانهها منتشر شد (۱۷ شهریور). یک منبع آگاه در تهران، ضمن تایید ارسال این نامه، به «ایران هستهای» گفت (+):
ظاهرا برای امریکایی ها اصل این نامه مهم تر از محتوای آن بوده است چرا که درون نامه عملا چیزی بیشتر از تعارفات سیاسی وجود ندارد.
طبق گفتهی آقای روحانی در مصاحبه با شبکه ان بی سی در سفرشان به نیویورک، نامه اوباما پس از مراسم تحلیف به ایشان رسیده است و روحانی به آن پاسخ گفته است (+). اما کسی از دولت خبر این نامه را شفاف و علنی نکرده بود. این آمریکاییها بودند که به پنهانکاریها پایان دادند. اوباما در تاریخ ۲۴ شهریور (قبل از سفر روحانی به آمریکا) در مصاحبهای با ایبیسی نیوز، از نامهنگاری با روحانی درباره سوریه و بحث هستهای خبر داد. بعد از آن دولت آمریکا در بیانیه رسمی کاخ سفید مواردی از محتوای آن را اطلاعرسانی کردند(+). «جی کارنی»، سخنگوی کاخ سفید در این زمینه گفت (+):
رئیس جمهور در نامه خود اشاره کرد که ایالات متحده آماده است موضوع هستهای را به گونهای حل و فصل کند که به ایران اجازه دهد، این موضوع را که برنامه هستهایش صرفاً دارای مقاصد صلح آمیز است، نشان دهد. این نامه همچنین دربردارنده تأکید بر ضرورت اقدام برای حل این مسأله با احساس فوریت بود، زیرا همان گونه که ما از گذشته گفتهایم، پنجره دیپلماسی برای حل و فصل دیپلماتیک این مسأله باز است، اما تا زمان نامحدودی باز نخواهد ماند.
اما مسئولان اصلی تیم دولت بعد از انتشار خبر غیر رسمی، ضمن گفتن جملات چندپهلو، مواضع متناقض و… ابتدا سعی کردند، اصل وجود نامهنگاری را تایید نکنند. محمد جواد ظریف در ۲۰ شهریور گفته بود (+):
آنچه قرار است اعلام شود در مطبوعات اعلام خواهد شد و من فکر میکنم که دوستان رسانه این را بپذیرند حرف و گمانه زدن در مورد این چیزها خیلی کمکی نمیکند و ما قراری نداریم که راجع به نامهنگاریها و پیامهایی که رد و بدل میشود، به صورت علنی گفتوگو کنیم.
اما آقای ظریف با گفتن جملاتی مبهم سعی در تایید تلویحی آن داشت (+).
ممکن است پیام هایی به صورت شفاهی و یا از طرق مختلف برای آقای رئیس جمهور ارسال شده باشد.
وزیر امور خارجه در پاسخ به این سوال که آیا مشخصاً آقای روحانی نامهای دریافت کردهاند، همچنان تاکید بر پنهانکاری روابط و محتوای آنها داشت (+):
دیپلماسی یک ابعاد آشکاری دارد که بنده ابعاد آشکار آن را خیلی روشن بیان می کنم. بخش هایی از دیپلماسی ممکن است پنهان باشد و لذا نیازی نیست که در مورد ابعاد پنهان بنده اظهار نظری بکنم.
وزیر امور خارجه در ۲۵ شهریور اصل نامه را تایید کرد(+). سپس خانم افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه، اصل نامه را با استناد به رسانهها تایید کرد (+). اما درباره محتوای آن هیچ اشارهای نکرد. تنها گفته شد که نامه برای تبریک انتخاب روحانی بوده است. و ادعای آمریکاییها درباره محتوای هستهای و سوریهی نامه را تکذیب کرد(+). ظریف نیز این موضوع را تکذیب کرد(+). اما چند روز بعد رئیس جمهور در سفر نیویورک تلویحا به محتوای غیر از تبریک نامه اشاره کرد(+):
آقای اوباما نامهای خطاب به من نوشتند در آن نامه تبریک گفتند و برخی از مسائل مورد نظرشان را مطرح کردند، من هم به آن نامه پاسخ دادم. از ایشان تشکر کردم و مواضع جمهوری اسلامی ایران نسبت به مواردی که ایشان مطرح کرده بود و برخی موارد دیگر در پاسخ نامه مطرح کردم.
روحانی پس از بازگشت از نیویورک همچنان در جلسه با نمایندگان مجلس اصل وجود موضوعات دیگر را بدون اشاره به آنها تایید میکند(+).
مشاهده میشود که رویهی پنهانکاری، مواضع مبهم و گاها متناقض، تایید تلویحی و عادی جلوه دادن از سوی دولت و افشاگری اصل و محتوای رابطه توسط آمریکا اینجا نیز تکرار شد. هر چند همچنان محتوای آن پنهان ماند.
سفر سلطان قابوس به تهران
سلطان قابوس تا کنون سه بار به ایران سفر کرده که دوبار آن پس از انقلاب بوده است. بار نخست پس از فتنه ۸۸ و دیگری پس از تحلیف روحانی.
پادشاه عمان همواره به عنوان رابط ایران و آمریکا مطرح بوده است. علاوه بر میانجیگریهای پنهانی، تاکنون در مواردی چند از جمله آزادی ملوانان انگلیسی دستگیر شده در سال ۱۳۸۶ و آزادی کوهنوردان آمریکایی در سال ۱۳۸۹ که به اتهام جاسوسی بازداشت شده بودند، میانجی صلح میان ایران و غرب نیز بوده است(+). یوسف بن علوی، وزیر امور خارجه عمان با تائید میانجیگری این کشور بین ایران و آمریکا، تاکید کرد که میانجیگری کشورش به نفع همه کشورهای منطقه بوده است(+). کلینتون در سال ۲۰۰۹ به دنیس راس مشاور ویژهاش دستور داد که کانال محرمانهای برای گفتوگو با ایرانیها در عمان ایجاد کند (نیویورک تایمز، ۳۰ فروردین ۹۳ +). برخی سفر آقای روحانی -همزمان با اشتون – در ۲۱ اسفند ۹۲ را در راستای احیای «کانال مسقط» تحلیل کردهاند(+).
دکتر سالم ناصر الاسماعیلی یکی از مشاوران نزدیک سلطان قابوس پادشاه عمان، به عنوان اصلیترین فرد در واسطه بودن بین ایران و آمریکا مطرح است(+). گفته میشود که عمان از زمان بیل کلینتون این نقش میانجیگری را جدیتر کرده است. البته این میانجیگری برای حکومت عمان سود نیز داشته است. و روابط اقتصادی عمان با ایران و آمریکا افزایش داشته است.(+). بعد از توافق ژنو نیز تجارت ایران و عمان افزایش یافته است(+).
۳۰ مرداد ۹۲ عراقچی در واکنش به اخبار منتشر شده در برخی خبرگزاریها در مورد تشکیل گروهی در وزارت خارجه جهت گفتگو با عمان به عنوان کانالی برای ارتباط مستقیم با آمریکا، گفت (+):
اینها داستان سراییها و فضاسازیهایی است که رسانههای خارجی برای تخریب فضای مثبت ناشی از تغییر دولت در ایران انجام میدهند که متأسفانه گاهی برخی از رسانههای داخلی هم در این فضاسازیها گرفتار میشوند.
سفر ۳ شهریور ۹۲ سلطان قابوس به تهران با گمانهزنیهای انتقال پیام آمریکا به ایران همراه بود. جواد ظریف دو روز پس از سفر سلطان قابوس درباره این گمانهزنیها گفت(+):
معمولا اینطور است که ایشان به همین شکل که برداشت های خود را از گفت و گوهایی که با مقامات آمریکایی داشتند با ما مطرح کردند، دیدگاه های مقامات عالی جمهوری اسلامی ایران را نیز در همین زمینه ها دریافت و منتقل می کنند. البته مسیر تبادل پیام بین ایران و آمریکا مسیر مشخصی است و روش خاصی دارد. سفارت سوئیس که حافظ منافع آمریکا است، پیام تبادل می کند و معمولا ما از مسیرهای دیگری، پیام رد و بدل نمی کنیم.
بعد از مدتی (۱۷ شهریور) روزنامه الحیات پیامی را منتشر کرد که مدعی بود قابوس از طرف آمریکاییها به مقام معظم رهبری رسانده است. این پیام مشتمل بر چهار محور بوده است(+).
احترام دولت آمریکا به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ایران، اعلام آمادگی برای تخفیف تحریمهای اقتصادی وضع شده علیه ایران، تأکید بر اهمیت در پیش گرفتن رویکردی مثبت از سوی ایران در پاسخگویی به مسائل موجود بر سر برنامه هستهای این کشور و آمادگی آمریکا برای انجام مذاکرات مستقیم با ایران.
در این ماجرا هم مشاهده شد که ابتدا سعی در تکذیب اصل ماجرا داشتند و بعد تایید تلویحی کردند. این عدم شفافیت دولت با پنهانکاری درباره محتوای این پیام ادامه پیدا کرد.
سفر فلتمن به تهران
«جفری فلتمن» یهودی، سفیر آمریکا در لبنان زمان جنگ ۳۳ روزه، معاون سابق وزیر خارجه آمریکا که معاون سیاسی دبیرکل سازمان ملل نیز هست، ۴ شهریور ۹۲ وارد تهران شد (+).
سیدعباس عراقچی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفت (+):
از نظر ما فلتمن ، معاون دبیر کل سازمان ملل است نه یک دیپلمات آمریکایی. سفر وی به ایران در رابطه با مسائل منطقه ای ، موضوع سوریه ، مصر ، لبنان ،فلسطین و مسائل خاورمیانه است.
محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه (+):
فلتمن در ایران ماموریت ویژه ای در مورد سوریه داشت و در این مورد ملاقات کوتاهی با هم داشتیم.
روزنامه الاخبار لبنان در ۷ شهریور درباره ماموریت فلتمن نوشت (+):
جفری فلتمن در سفر اخیر به تهران تمایل غرب برای حمله نظامی به سوریه را به اطلاع ایرانیها رساند. درست است که فلتمن تاکید کرد کسی خواهان سرنگون کردن بشار اسد رئیس جمهوری سوریه نیست بلکه هدف از حمله تضعیف کردن نظام سوریه است تا این امر وی را وادار کند که در اجلاس بینالمللی ژنو ۲ با رویکردی که تضمین کننده موفقیت آن باشد، شرکت کند اما مسئله قابل توجه در سخنانش “تعیین روز یکشنبه به عنوان موعد این حمله” بود.
معاون وزیر امور خارجه اخبار منتشر شده در روزنامه الاخبار لبنان را تکذیب کرد (+). اما جواد ظریف ۱۸ شهریور گفت (+): «درباره سوریه پیامهای ایران و آمریکا و رد و بدل شده است و اگر نیاز باشد، به این روند ادامه میدهیم».
دیده میشود مراودات مخفیانه و تلاش مستمر برای عدم درز محتوای موارد رد و بدل شده با آمریکا، گرفتن مواضع مبهم و گاها متضاد، از شیوههای مرسوم تیم فعلی دیپلماسی کشور است.
سفر دولت یازدهم به نیویورک؛ دیدار با کری، تماس با اوباما
با فضاسازیهای رسانهای که دولت و حامیانش قبل از سفر به نیویورک کرده بود، کاملا محتمل بود که در آمریکا قدمهای دیگری برای قبح شکنی از رابطه با آمریکا برداشته شود.
وزیر امور خارجه در واکنش به این احتمالات ۲۰ شهریور گفته بود (+): «هیچ برنامهای برای ملاقات مستقیم برای دیدار با مقامات آمریکایی نیست.»
واشنگتن پست ۳۱ شهریور از احتمال ملاقات روحانی و اوباما در نیویورک نوشت (+).۱ مهر، شبکه خبری العربیه از قول یک مقام آمریکایی خبر داد جان کری، وزیر خارجه آمریکا در نشستی از ۱+۵ که محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران هم در آن حضور دارد شرکت میکند(+).
در جلسه ایران و ۱+۵ برای اولین بار وزیر امور خارجه آمریکا حاضر شد و ملاقاتی در سطح وزیر رخ داد بین دو کشور رخ داد. بعد از جلسه نیز وزرای خارجه ایران و آمریکا دیدار خصوصی داشتند (+). طرف ایرانی خبری از این جلسه خصوصی منتشر نکرد. ای بار نیز آمریکاییها درباره جلسه توضیح دادند. جان کری در این باره گفت (+):
گفت وگوهای خصوصی نیز اکنون صورت می گیرد؛ شخص من گفتگوهای خصوصی با وزیر امور خارجه ایران داشتم و تلاش ما این است که تا آن موقع، این گفتگوها حالت خصوصی داشته باشد. ایران میداند که چکار باید بکند تا از برنامه صلح آمیز هسته ای برخوردار شود و ما نیز آماده هستیم برای حل و فصل مساله گفتگو کنیم.
در حالی که ظریف دیدار محرمانه خود را تکذیب کرد (+)، سایت دیپلماسی ایرانی از دو دیدار محرمانه در نیویورک بدون اشاره به محتوای آن نوشت (+):
برنز، روانچی و تیم هایشان… دست کم دو بار در ماه سپتامبر در نیویورک دیدار کردند که به مکالمه تلفنی اوباما و روحانی و دیدار دوجانبه جان کری و محمد جواد ظریف، وزرای خارجه آمریکا و ایران منجر شد.
۵ مهرماه در آخرین لحظات حضور روحانی در نیویورک اوباما به درخواست ایران تماس تلفنی گرفت(+). این بالاترین سطح ارتباط ایران و آمریکا از سال ۵۸ بود. خبر این تماس تلفنی نیز ابتدا توسط آمریکا بلافاصله پس از تماس در یک برنامه تلویزیونی با حضور اوباما رسانهای شد(+). اوباما جزئیاتی نیز از این تماس را در کنفرانس خبری اعلام کرد(+). سخنگوی کاخ سفید اعلام کرد: «اوباما (در این تماس) درخواستش را برای آزادی لوینسون تکرار کرد»(+). پس از آن روحانی در بازگشت به تهران مواردی از این تماس را بیان کرد اما هیچ اشارهای به این درخواست (یا درخواستهای) آمریکا نکرد(+). یکی از نمایندگان که نخواست نامش فاش شود به بیان محتوای جلسه نمایندگان با رئیسجمهور و صحبتهای روحانی درباره تماس تلفنی پرداخت. که در آنها تنها بخشی از تعارفات سیاسی اشاره شده است(+).
همانطور که در این مورد هم مشاهده شد، رویهی پنهانکاری، مواضع مبهم و گاها متناقض، تایید تلویحی و عادی جلوه دادن از سوی دولت و افشاگری اصل و محتوای رابطه توسط آمریکا تکرار شد.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-817
ارسال نظر