«آستان قدس رضوی»، به مثابه یک سازمان، از معتبرترین برندهای فرهنگی جهان است. بهرهمندی از بیست میلیون «زائر/ مخاطب» سالیانه که مدام درحال افزایش است، تنوع حداکثری مخاطبین که رنگین کمانی هزاررنگ را حول حرم شکل میدهد و سابقهای به عظمت هزارسال فعالیت مستمر، این آستانه مقدسه را به یکی از چند برند فرهنگی برتر جهان تبدیل کرده است. وقتی از آستان قدس به مثابه «برند فرهنگی» سخن میرود، منظور شخصیت الهی و قدسی حضرت امام رضا(ع) و حتّی مدفن مطهر و مقدّس ایشان نیست، بلکه مراد از آن اعتباری است که به پشتوانه همین خورشید تابناک و مدفن درخشانش در اختیار آستانه مبارک و مدیریت آن قرار میگیرد.
«آستان قدس رضوی» راهبر یکی از بزرگترین و اصیلترین آیینهای فرهنگی – مذهبی جهان است. «مدیریت آیینی» به مثابه نوعی سبک مدیریتی متمایز و فاخر، اصلیترین جلوههای خود را در مدیریت امکنه مذهبی بروز میدهد. از میان انواع امکنه مذهبی مثل مسجد، حرم، کلیسا، معبد و ... اداره آیینی جغرافیای متنوع و چندکارکردی «حرم»، آنهم حرم عظیمی مثل مشهدالرضا(ع) لطیفتر و دشوارتر است. در این شرایط دشوار و پیچیده مدیریتی، اگر سازمانی بتواند ضمن تعهد به هنجارهای مذهبیاش، رضایت حداکثری مخاطبین را نیز تأمین کند، در موقعیت تراز مدیریت آیینی قرار گرفته است. آستان قدس رضوی از این جهت یکی از پیشرفتهترین سازمانهای فرهنگی ایران و جهان است و در مرز دانش مدیریت آیینی امکنه مذهبی قرار میگیرد.
«آستان قدس رضوی» از کانونهای اصلی تجلی جلال و جمال تشیع به شمار میآید. اگر تجمع عظیم عزاداران حسینی در عاشورا و بالاخص در اربعین، بزرگترین و باشکوهترین آیین زمانمند شیعه و شاید بزرگترین آیین مذهبی جهان است، «آستان قدس رضوی» به عنوان بزرگترین آیین مذهبی مستدام و جاری امت شیعی است. این «اَبَرآیین» بتدریج زیربخشهای آیینی خود را نیز به ترازجهانی تبدیل کرده است؛ آستان قدس رضوی میزبان یکی از سه نماز جماعت بزرگ جهان اسلام (در صحن جامع رضوی حرم مطهر) و صاحب بزرگترین آیین قرائت دسته جمعی قرآن امت اسلامی- که در جای خود بزرگترین محفل کتابخوانی جهان محسوب میشود- نیز هست.
«آستان قدس رضوی» نمایشگاه باشکوه و تمام عیاری از تراز مطلوب از سبک زندگی ایرانی – اسلامی است. به محض ورود در حریم اصلی این حرم تقریباً همه مؤلفههای فرهنگ عمومی ایرانیان به سوی شاخصهای مثبت جهش میکند وتا مرزهای تیپ ایدهآل زندگی جمعی به پیش میرود. «نظم هنجاری»، «وجدان کاری»، «همکاری و یاری»، «احترام متقابل»، «محبت و همبستگی»، «خانوادهگرایی»، «معنویت»، «بهداشت»، «زیباییشناسی» و ... بغایت ارتقا یافته و در اوج است. بسیار مهم است که این فضای فرهنگی پیشرفته، در فرآیندی از مشارکت و همدلی همهجانبه زائرین ساخته شده است و از ماهیتی کاملاً هنجاری و نه لزوماً قانونی برخوردار است. شاید بتوان گفت که «آستان قدس رضوی» بکرترین و دستنخوردهترین بوم – زیست ایرانی است که پس طوفانهای سهمگین غرب و شرق با کمترین آسیبی به در آمده و به مثابه کلکسیونی از امهات فرهنگی – هویتی ایرانیان برای همیشه تاریخ ایشان حفظ شده است.
ایرانیان در آستان قدس رضوی بیش از هر نقطه دیگر جهان انگیزه و توان بروز خود واقعیشان را پیدا میکنند. زیارت آستان قدس رضوی علاوه بر اینکه جان و جهان آدمیان را با نابترین تجارب معنوی برآمده از ارتباطات ولایی آغشته میکند، فرصت اختصاصی ایرانیان برای تجربه خویشتنی است که کلیت آن زیر آوار قریب به 200 سال غرب و شرق زدگی مدفون شده است. «زیارت/ زندگی» این آستانه همانند رواقی انحصاری، امکان اتصال و دسترسی به آن خویشتن زلال را فراهم میآورد؛ در چنین شرایطی روشن است که «رهبر ایران» آستان قدس رضوی را به عنوان مرکز و قلب این سرزمین اعلام کند.
مردم ایران در هیچ جغرافیایی از سرزمینشان به اندازه حرم حضرت رضا(ع) در ابراز خصلتهای اصیل ایرانی – اسلامیشان راحت و بی تکلّف نیستند. گویا در آستان قدس رضوی، ایرانیان ایرانیتر به نظر میرسند. باتوجه به اینکه سال به سال شکوه فضا و وسعت کارکردی این «مرکزیت» افزوده میشود، بعید نیست که طی سالیان آینده، آستان قدس رضوی به بهشت مردم شناسان ایرانی تبدیل شود. دسترسی مردم شناسان به موقعیتهایی که در آنها اصل فرهنگ و هویت انسانی فارغ از کمترین مانع بازدارنده بیرونی بروز و ظهوری ناب پیدا میکند، هماره آرزوی روششناسانه ایشان بوده است. حال تصور کنید مردمشناسانی پی بردهاند که در یک جغرافیای فرهنگی خاص، شرایطی وجود دارد که خودفرهنگی مردم پیچیده و چندگانهای مثل ایران در آن بروز میکند.
«آستان قدس رضوی» پس از قریب به 3 دهه تکاپوی پساانقلابی، اینک و در اوایل دهه 90 شمسی نه تنها در جایگاه کارآمدترین سازمان فرهنگی کشور قرار گرفته است، بلکه در حوزه جهانی مدیریت آیینی فرهنگ، خصوصاً مدیریت امکنه مقدس، به عنوان سازمانی صاحب سبک شناخته میشود. آستان قدس رضوی اغلب مناسبات مدیریتی خود را به بلوغ رسانده و مجموعهای نسبتاً در اوج به نظر میرسد. این موقعیت منجر شده که «برند فرهنگی» آستانه – به همان معنایی که در ابتدای مقاله توضیح آن گذشت – ارزش بینظیری پیدا کند و عملاً به یکی از عظیمترین سرمایههای فرهنگی مدیریت عالی آن تبدیل گردد. آنها به اتکاء این سرمایه سیال – که لزوماً همنشین با جغرافیای آن نیست- قادر خواهند بود که «حریم فرهنگی» آستانه را بسیار بیش از «محدوده حرم» به پیش برده، عرصههای بسیار پهناورتر ملّی و جهانی را به «حوزه استحفاظی حرم» اضافه کنند. بهرهبرداری اصولی و هوشمندانه از این برند فاخر، تأثیرات چشمگیری بر ارتقاء اقتدار فرهنگی آستان مقدس رضوی درپی خواهد داشت. به نظر میرسد که پس از توسعه کمی حرم و ارتقاء کیفیت مدیریت آن در ترازی جهانی، علاوه بر ادامه سنتهای سیاستی قبلی، باید به دورهها و سنتهای جدیدی از تکاپوهای فرهنگی – مدیریتی آستانه نیز اندیشید.
یکی از نشانههای خودآگاهی آستان قدس به کارکردهای فوقالعاده برند فرهنگیش، عزم به اعزام کاروانهای خدام حرم به اقصی نقاط ایران و جهان در دهه کرامت است. این اقدام که در ابتدا تحت عنوان یک برنامه فرهنگی کلید زده شد، طی چندسال به یک آیین معنوی دلنشین، محبوب و مؤثر ملی و بینالمللی تبدیل شده است. این پدیده فرهنگی جالب و قدرتمند که شبیه آن فقط در بازگشت کاروان پیکرهای تفحص شده شهدا از جبهه، انتقال ضریح اباعبدالله الحسین علیه السلام به کربلا و سفرهای استانی نایب امام زمان علیهالسلام قابل تجربه و مشاهده است، نشان از اعتبار فوقالعاده متراکم آستان قدس رضوی دارد.
طرح پیش رو در بردارنده برخی نمونهها و پیشنهادهای متفاوت و جدید برای استفاده بیشتر و بهینهتر از سرمایه فرهنگی آستان قدس رضوی در توسعه حریم و اقتدار فرهنگی آن است:
تأسیس و اداره یکی از بزرگترین شهرکهای زیارتی- سیاحتی جهان در اطراف مشهد با هدف میزبانی فرهنگی از زائرین مدعو: آستان قدس نباید از امکان «میزبانی فراحرمی» زایرین غفلت کند. اجرای بسیاری از بستههای فرهنگی و حل انواعی از معضلات بینشی، گرایشی و رفتاری زوّار از ظرفیت خدمات فرهنگی در حال ارائه در حرم خارج است. بنابراین بهتر است که دایره میزبانی زایر از محدودة حرم فراتر رود و مدت بیشتری از تقویم «زیارت/سفر» او را دربر بگیرد. توسعه میزبانی فراحرمی وقتی اهمیت مضاعفی مییابد که بدانیم فضای سیاحتی – فرهنگی شهر مشهد و اطراف آن هر روز بیشتر از قبل تحت تسلط و تأثیر پیامدهای فرهنگی پروژههای عظیم اقتصادی حوزه گردشگری قرار میگیرد.
مثلاً تصور کنید که پروژه عظیم شهرک گردشگری شاندیز و پروژههای کوچکتر مشابه میتواند چه سوگیریهای جدی و چشمگیری بر فضای فرهنگی – زیارتی شهر مشهد بگذارد. حال اگر آستان قدس رضوی حیطه مسؤولیت و اقتدار فرهنگی خود را صرفاً اداره حرم بداند و پشت دیوارهای حرم را به حال خود رها سازد آیا این روند به کاهش نفوذ فرهنگی آن نخواهد انجامید و حتی بتدریج مناسبات داخلی حرم را تحت تأثیر قرار نخواهد دارد؟! به نظر میرسد که در صورت ادامه روند مدیریتی موجود – که به صرف اداره حرم و توسعه محدوده جغرافیایی آن قانع است – نه تنها از فرصتهای عظیم توسعه حریم فرهنگی آن صرفنظر شده، بلکه هر روز بیش از قبل حتی محدوده جغرافیایی آن در معرض هجوم و محاصرة جریانهای اقتصادی – فرهنگی رقیب قرار خواهد گرفت.
در این میان راهاندازی یک شهرک بزرگ خدمات زیارت – که میتواند در نوع خود بزرگترین اقامتگاه جهانی زایر باشد – فارغ از اینکه بنیان مرصوصی در توسعه اقتدار فرهنگی گفتمان رضوی خواهد بود، همچنین این امکان را بوجود میآورد که تحت تابلوی معتبر و مقدس «آستان قدس رضوی» انبوهی از ارتباطات فرهنگی متمرکز، مؤثر و هدفمند با دهها هزار زایر مدعّو برقرار شود. این شهرک زیارتی میتواند به کانون مصاحبت «آستان قدس رضوی» با آحاد برگزیده و نمونه دانشآموزان، دانشجویان، طلاب، کارآفرینان، صادرکنندگان، اساتید، معلمان، کارمندان، سربازان، مأمورین انتظامی و پلیس، نیروهای نظامی، صاحبان صنوف، هنرمندان و ... تبدیل گردد؛ این شهرک زیارتی همچنین میتواند به عنوان مرکز برگزاری اجلاسها، هماندیشیها، کنگرهها و کنفرانسهای مهم ملّی شناخته شود؛ این شهرک زیارتی میتواند سنت اعزام کاروانهای ورزشی جمهوری اسلامی به مسابقات جهانی و المپیک را از جوار حرم علیابن موسی الرضا(ع) محقق کند؛ این شهرک زیارتی میتواند در تقویم برنامهریزی سالیانه خود هفتههای اختصاصی صاحبان انواع حرف، هنرمندان هریک از رشتههای هنری، ورزشکاران رشتههای مختلف ورزشی، دانشمندان حوزههای مختلف علوم مهندسی، پزشکی، پایه و انسانی، درجهداران ردههای مختلف نظامی و انتظامی، امامان جماعت و جمعه، مداحین اهل بیت و شعرای آیینی، ستارههای سینما و تلویزیون، پرستاران، پزشکان عمومی و تخصصی، شخصیتهای سیاسی و احزاب، اقلیتهای مذهبی، اهل سنت و ... را تدارک ببیند. همچنین فاصله نسبتاً طولانی حرم مطهر و شهرک زیارت از طریق یکی از سریعترین قطارهای برقی جهان، مشابه آنچه در ژاپن و شانگهای چین وجود دارد، به حداقل ممکن کاهش خواهد یافت و اینگونه به یگانگی حتی جغرافیای آنها خواهد انجامید.
تأسیس مهدکودکهای معظم آستان قدس رضوی در کلان شهرها: مهدکودکهای بزرگ به این آستانه امکان میدهد تا در طول یک مقطع زمانی مشخص، مثلاً یکماه، میزبان همه مهدهای کودک آن شهر یا منطقه شهری باشد. حضور هر ازگاه بچهها و مربیان مهدکودکی کشور در اَبَرمهدهایی از ایندست و ارتباط گیری با برنامههای فرهنگی ناظر به گفتمان رضوی، تأثیرات چشمگیری در توسعة گفتمان و اقتدارفرهنگی آستان قدس خواهد داشت.
ساماندهی شبکه «خادم /کارشناسان مذهبی » معتمد آستان قدس در سراسر کشور: این شبکه آستانه را قادر میسازد که ارتباطات مذهبی خود را با زائرین مراجعه کننده به کارشناسان مستقر در حرم، ادامه دهد و ایشان را برای تکمیل چرخة مشاورة مذهبی حرم به «خادم /کارشناسان» مستقر در مناطق مختلف کشور متصل کند.
تأسیس آشپزخانههای غذای حضرتی در جغرافیاهای تجمع ایرانیان در اقصی نقاط جهان، مراکز استانی و مناطق شهری کشور: این آشپزخانهها که هم راهاندازی و هم ادارة آنها به اتکاء نذورات مالی و هدایای رضوی اهالی همان منطقه صورت میگیرد، به قدر وسع خود میتواند حداکثر هرسال یکبار جمعیتهای قابل توجهی از ساکنان محلّی را تحت پوشش متبرّک غذای حضرتی قرار دهد.
تأسیس مؤسسات خیریه امام رضا(ع) در استانها و شهرهای مختلف که مأموریت ویژه آنها کمک به افراد بیبضاعتی است که بدون دستگیری امکان زیارت آستان حضرت رضا(ع) را نخواهند داشت.
تأسیس بزرگترین نمایشگاه و فروشگاه محصولات فرهنگی کشور در مجاورت آستان حضرت رضا(ع): این «نمایشگاه / فروشگاه» علاوه بر اینکه جغرافیای تجمیع و ویترین جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی خواهد بود و از این طریق به کانون دمیدن روحیه اعتماد به نفس فرهنگی در بدنههای میلیونی جمعیت ایرانی تبدیل خواهد شد؛ همچنین فرصتی مهیّا، مستوفا، صرفهجویانه و سالم جهت تأمین سبد مصرف فرهنگی خانوارها محسوب میشود.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-1608
ارسال نظر