1.
هرجا که حرف از «مهدویت» می شود، اولین مضامینی که مطرح می شوند عبارتند از: «نشانه های ظهور»، «موعود در نگاه ادیان»، «آخر الزمان»، «بهاییت»، «وهابیت»، «شیطان پرستی»، «هالیوود» و خلاصه «دشمن شناسی». «جهان پس از ظهور» و «امام خمینی احیاگر عصر غیبت» و موضوعاتی از این قبیل هم کمابیش به گوش می خورد. در این میان، بدون این که در مقام نظر کسی بخواهد نفی و انکاری بکند، در مقام عمل بسیاری موضوعات و مضامین دیگر غریب و مغفول می مانند.
چرا در این جور موضوعات هیچ وقت «دوست شناسی» به اندازه دشمن شناسی پررنگ نیست؟ چون مرغ همسایه غاز است؟ یا این که ما به رصد «تهدید»ها بیشتر عادت کرده ایم تا به بهره گیری میدانی از «فرصت»ها؟
با این که می دانیم مهدی موعود (عج) احیاگر کتاب و سنت است، چرا مطالعه همین کتاب و سنت را در "جامعیت"شان، موضوع اصلی شناخت مهدی موعود و حکومت او قرار نمی دهیم و دوست داریم فقط روایات صادره از حضرتش یا روایاتی درباره عصر ظهور و جهان پس از ظهور را معیار شناختمان از دوازدهمین امام و سیره اش قرار دهیم؟ چون به کتاب و سنت اعتقادی نداریم؟ یا این که عادت کرده ایم مفاهیم دینی را با جزئی نگری و فارغ از چارچوب کلی و جامع و یکپارچه اش مورد مطالعه و حتی عمل قرار دهیم؟
با این که همیشه در مباحثی چون «وظایف منتظران» سخن از آمادگی عملی و مبارزه با ظلم می زنیم، چرا مباحث جاری مهدوی و دوره ها و طرح ها و مجلات و پژوهشکده های تخصصی مهدوی، کمتر درباره تکالیف عینی و امروزی منتظران و جامعه منتظر با تمام ابعادش سخن گفته اند و راه را روشن کرده اند؟ چون تکلیف گرایی ما در حد ادعا یا اجمال است؟ یا عادت کرده ایم درباره دینداری بیشتر سخن بگوییم و کمتر مصادیق را بشناسیم و به مقتضای تکلیف، عمل کنیم؟ به راستی اگر امام را احیاگری در عصر غیبت می دانیم، چرا سخنان و پیام ها و دغدغه های امام، غریبترین مضامین در مباحث مهدوی امروز ماست؟ اگر مرزبندی اسلام ناب از اسلام آمریکایی که مورد تاکید مکرر امام بود در ذیل مباحث مهدوی طرح نشود، باید کجا طرح شود؟
با این که معتقدیم «یملأ الارض عدلاً و قسطاً، بعدما ملئت ظلماً و جوراً» چرا طوری مهدی (عج) را شناسانده ایم و جامعه را تحلیل کرده ایم که گویی العیاذ بالله، «اولویت» اصلی او این است که: «یملأ الارض عفافاً و حجاباً بعدما ملئت بهائیتاً و شیطان پرستیاً»؟
2.
خلاصه این که منحصر کردن مهدویت و دغدغه های مشتاقان ظهور مهدی موعود (عج)، در مجموعه کوچکی از مضامین صرفاً نظری، یا صرفاً انفعالی، یا صرفاً مهدوی (و نه اسلامی)، «ظلم» به مکتب حیاتبخش اسلام است؛ که فرموده اند: «العدل یضع الامور مواضعها». پاسخ به سوالاتی از این دست، کم اهمیت تر از پاسخ به سوالات مشهور و رایج در موضوع مهدویت نیستند:
- امام زمان وارث کدام دین است و کدام دینداری را ترویج خواهد کرد؟ و جمعیت متنسّکی که طبق روایات، با امام زمان مخالفت خواهند کرد، کجا و چگونه تربیت می شوند؟
- با استناد به منابع دینی، منطق قرآنی و سیره نبوی و علوی می توان چه شناختی از امام عصر و دوران حاکمیت او به دست آورد؟
- آیا فرهنگ و دینداری مهدوی، حسینی، رضوی و ... از هم قابل تفکیکند؟
- فواید و آفات پرداختن به مقوله آخرالزمان و نشانه های ظهور چیست؟
- چه عواملی باعث شده تا انتظار به رویکردی منفعلانه تبدیل شود؟ و چرا ما دوستان و فرصت های جهانی خود را کمتر از دشمنان و تهدیدهای خود می شناسیم؟
- اعتقاد به منجی چگونه با اعتقاد به مبارزه قابل جمع است؟
- انجمن حجتیه چیست و چه سوابقی دارد؟ وجوه مثبت و منفی این جریان که در سطوحی خود مدعی مبارزه نیز بوده است، چیست؟
- آیا با ما تشکیلات حجتیه مشکل داریم با آن مدل فکری؟ آیا انتظار منفعل را نمی توان در تمام لایه های اجتماعی ردگیری کرد؟
- حق نمایی جریان باطل چگونه اتفاق می افتد؟ و اسلام تحجر و مقدس نمایی از کجا آغاز می شود؟
- تقابل جریان حق و باطل در طول تاریخ چه جلوه های گوناگونی داشته است؟
- جریانات کفر، شرک، نفاق و تحجر هر کدام چه سهمی در انحراف مکتب داشته و دارند؟
- پذیرش ولایت فقیه به عنوان نیابت امام عصر چه لوازم «عملی»ای دربردارد؟
- آرمان های انقلاب و پیام جهانی آن چیستند؟
- جریانات سیاسی و فرهنگی برآمده از انقلاب و ظرفیت های بالفعل ملی و جهانی ما در مسیر انتظار فعال کدامند و چه نقشی دارند؟
- چرا فعالان مهدوی ما با افراد، مراکز، محصولات و تجربه های فرهنگی، هنری و سیاسی همسو با انقلاب در سطح کشور و جهان، ارتباط و حتی آشنایی نزدیک ندارند؟
- چرا مجموعه های و نهادهای تخصصی مهدویت معمولاً در مطالبه عدالت داخلی و جهانی نه تنها پیشتاز نیستند بلکه اساساً غیرفعالند؟
- آیا تکرار مدام مباحث مشهور به مهدوی، بدون تصفیه معرفتی و تکلیف گرایی واقعی مورد رضایت امام عصر (عج) هست؟
و ...
3.
شیعه، فقط به خوب ها اکتفا نمی کند. که اگر به دنبال خوبترین ها و خوبترین شرایط نبود، نه فدایی علی (ع) می شد و نه منتظر مهدی (عج) می ماند. «اهم و مهم» کردن و ترجیح دادن خوبترین ها بر خوب ها، رسالت شیعه است. تا وقتی مهم ترین تکالیف مهدوی در عرصه عمل روی زمین مانده است، آیا سرگرم شدن به چند موضوع خوب و مستقلاً قابل دفاع، مایه سربلندی ما در برابر خون شهدای این مکتب خواهد بود؟
+
ضمیمه: شاید چندسال پیش برای کانون مهدویت دانشگاه فردوسی مشهد یک سیر مطالعاتی در موضوع مهدویت نوشتم که سعی کردم از آسیب های فوق الذکر در امان باشد. گرچه همین الان معتقدم هنوز از همه نقایص رایج مبرا نیست. این سیر مطالعاتی را در این لینک ببینید.
سیدمحمدجواد میری
برگرفته از وبلاگ شخصی
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-197
ارسال نظر