ماه های مبارک رجب و شعبان، اعیاد و جشن های بزرگ شیعی و اسلامی را به همراه خیر و برکت به میان جامعه اسلامی می آورد و برگزاری مراسم جشن در این بازه زمانی، بخش جدانشدنی فرهنگ شیعی ماست.
با این حال فارغ از تردیدافکنی هایی که درباره مسئولیت حاکمیت اسلامی در فرهنگ دینی القا می شود، میزان و نحوه انجام چنین مسئولیتی نیز همواره محل بحث و نظر بوده است.
به همین منظور با حجتالاسلام گنابادینژاد، مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان رضوی و عضو کمیسیونهای آموزش و پژوهش حوزه علمیه خراسان و حجتالاسلام اخلاقی، رئیس کمیسیون فرهنگی شورای شهر مشهد و معاون پژوهشی جامعه المصطفی العالمیه، شعبه مشهد، به گفتگو نشسته ایم. همچنین در اینباره از نظرات استاد حجتالاسلام نظافت، از اساتید حوزه علمیه مشهد نیز بهره بردیم.
شما چه تعریفی از ورود ساختارها و نهادهای نظام اسلامی در عرصه فرهنگ دینی دارید؟
گنابادینژاد: باتوجه به دستور کار جهادی که مقام معظم رهبری امسال را بهعنوان سال اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی نامگذاری کردهاند، باید تأسف خورد که چرا هنوز در کشور در مسئولیت نظام اسلامی در برابر فرهنگ دینی تردید وجود دارد.
حکومت اسلامی در ارتباط با همه شئون جامعه مسئول است و نادیده گرفتن نقش حکومت در فرهنگ و مطالبی که این روزها بیان میشود، نشاندهنده مظلومیت فرهنگ در نظام اسلامی است. امروز میبینیم که در عرصه اقتصاد، نظرات و دغدغههای بسیار مشابهی در میان همه جناحها و افراد وجود دارد؛ اما این همگرایی در عرصه فرهنگ وجود ندارد.
اخلاقی: تردید در مسئولیت نهادهای نظام اسلامی نسبت به فرهنگ دینی، ناشی از غفلت از اصل حکومت ولایی است؛ زیرا اسلام ویژگیهایی چون جهانشمولی، جامعیت و جاودانگی دارد که همین ویژگیها منشأ آثاری در کارکردهای آن است. این مسأله با موضوع جدانبودن دین از سیاست همراه است که اساس نظام جمهوری اسلامی نیز بر همین اصل استوار شده. پیامبر اکرم(ص) خود اولین پایگاه فرهنگی را البته با مشارکت مردم ساختند و بستر اولین مراسم و مناسک مذهبی، یعنی نماز را ایجاد کردند.
در جمهوریاسلامی نیز رئیسجمهور در متن تحلیفش، خود را وقف ترویج دین و اخلاق معرفی میکند. البته این به معنی آن نیست که نهادها و دولت، اداره مراسم مذهبی را بهعهده بگیرند؛ بلکه به معنی ایجاد بستر مناسب برگزاری مراسم مذهبی در محیطهای مختلف و از جمله محیطهای شهری است.
متأسفانه در ٣٥سال گذشته در بخش فرهنگ، تنها به دو سند نقشه فرهنگی و پیوست فرهنگی رسیدهایم که در حد انتشار، متوقف شدهاند. یعنی عزم ملی در حوزه فرهنگ اتفاق نیفتاده، چون حس مشترکی در این عرصه بهوجود نیامده است.
آیا سطح خاصی برای مسئولیت این نهادها میتوان درنظر گرفت؟
گنابادینژاد: در حوزه فرهنگ ردهبندی خاصی را نمیتوان برای حضور حکومت اسلامی درنظر گرفت و این حضور، فهرستی از زیرساختها، اصول و فروع فرهنگی را دربرمیگیرد. بهعنوان مثال، برگزاری مراسم روز عاشورا که به فرموده امام(ره) باید به همان صورت سنتی و مردمی برگزار شود، باز هم نیازمند حضور رسانهها، نهادهای انتظامی، خدماتی و غیره است. یا پیادهروی زائران در روز اربعین در عراق که اگر از سوی صداوسیمای ما پوشش داده نشود، ظرفیتهای مردمی عشق به اهلبیت(ع) مکتوم خواهد ماند و تبیین نخواهد شد.
به نظرم نمیتوان صورتمسئله ثابت و دائمی برای همه موضوعات فرهنگ در زمانهای مختلف تعریف کرد؛ بلکه ممکن است در زمانها و شرایط مختلف، اقتضائات متفاوتی داشته باشد.
البته به نظر میرسد ناآشنایی با فرهنگ دینی، موجب برخورد غیرتخصصی و سیاسی با مسائل فرهنگی شده است که عوارض ناخوشایندی خواهد داشت.
اخلاقی: حکومت باید ظرفیتها و بسترهای فرهنگ دینی را آماده کند و از نظر من دایره این بسترسازی قدری وسیع است و در ابلاغ چند بخشنامه و تشویق و ترغیب خلاصه نمیشود. اما از سوی دیگر به این معنا نیست که صفرتاصد ترویج مبانی تا اجرای مراسم و مناسک را بر عهده بگیرد! تبدیل دین به دین دولتی، که در برخی کشورهای مدعی دین اتفاق افتاده است، ناشی از افراطهایی است که اسلام آن را نمیپذیرد.
برای جلوگیری از افراط و تفریط در این عرصه چه باید کرد؟
گنابادینژاد: بزرگترین تفریط در این عرصه، تردید در نقشآفرینی حاکمیت در فرهنگ دینی است. از سوی دیگر اگر کارکردها و وظایف دستگاههای فرهنگی مشخص باشد، تکلیف نهادها در حد توانشان روشن میشود و افراط و تفریطی وجود نخواهد داشت.
باید توجه داشت که حاکمیت و مردم در اسلام و نظام ولایی چندان قابل انفکاک نیستند؛ اما طبیعی است آنجا که مردم میتوانند ایفای نقش کنند، ساختارهای اجرایی باید زمینهسازی کنند و به آنها میدان بدهند. البته گاهی برای ایجاد یک محیط فاطمی، قرآنی، رضوی یا با رنگوبوی دفاعمقدس، همانطور که مردم میدانداری میکنند، وظایفی نیز بر دوش دستگاههای عمومی است. برای مثال موقعیتی که در دهه آخر صفر در مشهد ایجاد میشود، قابل مقایسه با هیچ رخدادی در کشور نباشد و مدیریت این جمعیت میلیونی، چهبسا به بسیج بسیاری از دستگاههای شهری، استانی و حتی ملی نیاز داشته باشد.در مقابل مدیریت غیرانقلابی که بر مبنای دستورالعملها، بخشنامهها، بروکراسی، جذب و استخدام، بودجه و اعتبار و تبلیغات و روابطعمومی استوار است ، مدیریت ارزشی و انقلابی بر مبنای دیدگاههای امام و رهبری، شامل اصول گفتمانسازی، الگوسازی، جریانسازی و مردمیسازی میشود. به نظر من حکومت تا قبل از مرحله مردمیسازی باید دخالت داشته باشد و همه نهادها و دستگاههای فرهنگی، در گفتمانسازی اولویتهای رهبر انقلاب نقش داشته باشند.حضور مردم و ایفای نقش آنها در عرصههای فرهنگی، به ایجاد زیرساختها ازسوی حکومت نیاز دارد. بهعنوان مثال، ساخت مسجد از وظایف حاکمیتی است و در حوزههایی مثل چاپ و نشر نیز حکومت باید زیرساختها را ایجاد کند تا چنین بارهای سنگینی از دوشمردم برداشته شود.حکومت در عرصه الگوسازی هم مسئولیت دارد؛ برای نمونه تأکید مقام معظم رهبری در تولید علم و تجلیل ایشان از دانشمندان هستهای و شهدای علم، بسیاری از دانشجویان رشتههای مختلف را به تغییر رشته و ادامه تحصیل در فیزیک هستهای ترغیب کرد که ثمره و نتیجه الگوسازی رهبری است.
اخلاقی: ورود صددرصدی حاکمیت در عرصه فرهنگ دینی، نوعی افراط و بیمسئولیتی در قبال آن، افراط است که متأسفانه برخی هنوز در جامعه این نگاه لیبرالی را ترویج میکنند. حاکمیت فقط مسئول مادیات مردم نیست و از سوی دیگر باید به صورت متعادل بسترسازی لازم را انجام دهد؛ یعنی تمام الزامات دینداری، کمال و توجه به معنویت، باید در کنار مادیات فراهم آید.
معتقدم که شهرداری نیز در حوزه فرهنگ مسئولیت دارد و به تعبیر رهبری ما در برابر تهاجم فرهنگی، در حالت دفاع قرار داریم که بر خلاف جهاد، بر همه واجب است و ذیل هیچ شرطوشروطی قرار نمیگیرد و همه موظفند در حد توانشان وارد شوند.
آیا برای این حد وسطی که فرمودید تعریفی دارد؟
اخلاقی: تعریف من بسترسازی است که البته شامل حذف همه موانع کمال و رشد انسانها و ایجاد همه زمینههای ورود مردم است.
آیا شما هم این گزاره را میپذیرید که حاکمیت در جایی که مردم توان مدیریت دارند، نباید تصدیگری داشته باشد؟
اخلاقی: بله، اما این در زمانها و مکانهای مختلف، متغیر است و حاکمیت در زمان و مکانی که توان مردم را محدود یافت، باید وظیفهاش را بیش از دیگر موقعیتها انجام دهد. در دیدگاه توحیدی بین مردم و حاکمیت تفکیکی نیست و هرجا توان یکی از آنها محدود باشد، دیگری باید جای آن را پر کند.
با توجه به نکتهای که درباره تداخل کارکردهای دستگاهها اشاره کردید، آیا این کارکردها در زمینه فرهنگ، تعریفشده هستند؟
گنابادینژاد: به نظرم باتوجه به شرایطی چون تهاجمفرهنگی یا نامگذاری امسال، باید کارکردها را بازخوانی کرد. حتما نباید پول خرج کرد یا امکاناتی را توزیع کرد؛ بلکه با یک همگرایی در عرصه فرهنگی، کارکردهای جهادی در این عرصه محقق میشود. بهعنوان مثال، شاید یک مدیر آموزشوپرورش نتواند برای ترویج نماز هزینه کند، اما آیا نمیتواند با همکارانش در یک مدرسه حاضر شود و نماز جماعت را با دانشآموزان اقامه کند تا به ترویج نماز کمک کند؟ اینها نکاتی است که با کارکردهای تعریفشده مغایرتی هم ندارد! بسیاری از کارکردهای مؤثر، عیان نیستند. در این صورت سطح حضور حاکمیت و به تبع آن نقشآفرینی و حضور مردم نیز ارتقاء پیدا میکند.
اخلاقی: شهرداری و شورای شهر به عنوان اولویت اول، وظیفه تربیتی ندارد؛ اما رعایت رویکردهای دینی مثلا در معماری شهری، از کارکردهای تعریفشده شهرداری است. کارکردهای مختلف نهادها، بخشی از پازل کارکردهای حکومت اسلامی که اگر به درستی در کنار یکدیگر قرار بگیرند، نتیجه کلان خود را نشان خواهد داد.
در حوزه فرهنگ سرمایهگذاریها و تلاشهای فراوانی شده، اما به نتیجه مطلوب نرسیدهایم؛ چون عزم ملی وهمدلی، نظیر آنچه در دفاع مقدس اتفاق افتاده بود، به وجود نیامده است و از سوی دیگر، همافزایی لازم در میان ساختارها و چینش مناسب فعالیتها در کنار هم اتفاق نیفتاده است.
از نظر شما اولویتهای فرهنگ دینی در این عرصه، بهویژه در مدیریت شهری چیست؟
اخلاقی: ما در شورای شهر، شبکه مسائلی از مسائل شهری را بر مبنای سخنان رهبری ترسیم کردهایم که چهار اولویت فرهنگ میزبانی و زیارت، خانواده، حقوق شهروندی و مساجد، به عنوان اولویتهای سال جاری مورد توجه قرار گرفتهاند. ما سالانه میزبان حدود ٢٥ میلیون زائر داخلی و خارجی با بیش از صد ملیت مختلف هستیم که چنین ظرفیتی در هیچ شهری وجود ندارد.
گنابادینژاد: وجود مضجع شریف امام رضا(ع)، زائر و زیارت، شخصیت رهبر معظم انقلاب در مشهد، قرآن، حوزه علمیه خراسان و مساجد ازجمله مزیتهای مشهد محسوب میشود.برگزاری مراسم اعتکاف که به تعبیر مقام معظم رهبری از رویشهای انقلاب و از مزیتهایی است که باید برای آن برنامه داشت. مقام معظم رهبری بر ایجاد قرارگاه فرهنگی تأکید دارند. چنین قرارگاهی سه ویژگی دارد: حضور بههنگام همه ارکان، استفاده از توان حداکثری و تصمیمگیری و رصد بههنگام مأموریتها. انتظار میرود روزنامه شهرآرا با افق ارزشی خود، زمینهساز همگرایی فرهنگی شهر باشد.
* حجتالاسلام محمدجواد نظافت: تشویق، زمینهسازی و حذف موانع
نظام اسلامی علاوه بر ایجاد امنیت، تأمین معاش، امنیت، قضاوت و مانند آن که با دیگر نظامها مشترک است، وظایف دیگری هم دارد که در سیره ائمه اطهار(ع) نیز بر آنها تأکید شده است؛ از جمله خیرخواهی مردم، مراقبت از بیتالمال و تعلیم و تربیت بر مبنای معنویت و آداب اسلامی که بر اساس خطبه ٣٣ نهجالبلاغه، از وظایف حاکم است. وظایفی که اگر به آنها عمل نشود، حکومت را به بیارزشترین چیزها تبدیل خواهد کرد.
امیرمؤمنان(ع) در نامهای که خطاب به مالکاشتر نوشتهاند، جمعآوری مالیات، جنگ با دشمنان، اصلاح مردم و عمران، آبادانی و رونق اقتصادی را چهار وظیفه حکومت اسلامی دانستهاند که اجرای این ماموریتها، جز با تقوا، اطاعت از خدا، یاری خدا و خودسازی و تهذیب نفس، محقق نمیشود. بنابراین، مأموریتهای حاکم اسلامی سنگین و نیازمند ویژگیهای خاصی در حاکمان است.
اگر معنویت و انگیزه در مردم ایجاد و تقویت شود، مردم میتوانند مراسم و فعالیتهای مذهبی را بهخوبی مدیریت کنند. البته در جایی که انجام برخی کارها و هزینهها از عهده و توان مردم خارج باشد، دولت اسلامی باید ورود پیدا کند و با سنجش موقعیت و درنظر گرفتن اولویتها، ضمن استفاده از ابزارهای تشویقی، به زمینهسازی و حذف موانع، اهتمام داشته داشته باشد.
اما باید توجه داشت که با وجود اهمیت تبلیغ ظاهری و مستقیم، کارآمدی دین، در تبلیغ عملی و غیرمستقیم، نمود پیدا میکند. بهعنوان مثال، اگر فرد منصفی در ارتباط با شهرداری احساس جفا کند و همزمان تبلیغ مذهبی و آموزههای دینی هم ازسوی این نهاد انجام شود، اثرگذار نخواهد بود و اینجاست که باید مراقب ضدتبلیغ باشیم.
در این میان سنجش موقعیتها و پرهیز از افراط و تفریط اهمیت خاصی دارد. یعنی در وضعیتی که نیازهای اولیه مردم تأمین نمیشود، باید بهگونهای ورود پیدا کرد و موقعیتهای دیگر نیز عملکرد متفاوتی را میطلبد. بهعنوان مثال، به مناسبت نیمه شعبان میتوانیم از برخی هزینههای ازدواج جوانان بکاهیم و سالنهایی را در فضای مناسب فرهنگی برای انجام مراسم ازدواج جوانان درنظر بگیریم. یا میتوانیم دورههایی بهمنظور آموزش سبک زندگی دینی منتظران برای مردم ارائه کنیم. افراد دردمند، مستضعفدوست و ضعیفنواز، قطعا به نیازها توجه میکنند و حتی به آنها جهت معنوی میدهند.
ساختارهای نظام و نهادها نباید به سمت تصدیگری بروند؛ بلکه باید به تسهیل امور برای تصدی مردمی کمک کنند. یکی از مصداقهای این عرصه، فعالیتهای شهرداری است که میتواند با نمادسازیها، نامگذاری عرصههای شهری، ایجاد فرهنگسراها و غیره، فعالیتهای خاص خود را داشته باشد و سایر عرصهها را در اختیار مساجد و جوانان قرار دهد.
باید تلاش کنیم تا راههای گوناگون و عرصههای مختلف بسط فرهنگ دینی را پیدا کرده و برای آن برنامهریزی کنیم و بهدنبال آن باشیم که مردم، تصدی کارها را در اختیار بگیرند و به انجام رسانند. همانند صدر اسلام که پیامبر اکرم(ص) به تبلیغ دین و تربیت افراد میپرداخت و میدان در اختیار تربیتشدگان مکتب اسلام قرار میگرفت. مسألهای که در دوران دفاعمقدس نیز شاهد آن بودیم و با وجود حضور بزرگانی چون رهبر معظم انقلاب در جبههها، جوانان در عرصهها حضور داشتند. امروز هم باید به جوانان میدان دهیم و اعتماد کنیم.
برگرفته از روزنامه شهرآرا
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-340
ارسال نظر