تاریخ خبر: کد خبر: 4796

گفتگوی خواندنی با رهبر مجاهد و فرزانه شیعیان غرب آفریقا

در اولین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی‌ به ایران آمدم و با امام خمینی(ره) دیدار کردم. خیلی مشتاق بودم بدانم که ایشان جزو کدام گروه از صوفیه است؛ چرا که تصورم بر این بود که ایشان متصوف و از رهروان تصوف است اما با دقت بیشتر در رفتار و سخنان شان پی بردم که ایشان پیرو مذهب شیعه بوده و ارتباطی با تصوف ندارند.

گفتگوی خواندنی با رهبر مجاهد و فرزانه شیعیان غرب آفریقا

«قاصدنیوز»: در حاشیه حضور ایشان در مراسم پاسداشت شهدای حرکت اسلامی نیجریه در موسسه جوانان آستان قدس رضوی فرصت شد دیدار و گفتگویی اختصاصی از فردی که به سید حسن نصرالله آفریقا معروف است، داشته باشیم.

 

ملاقات و گفتگو با شخصیتی که به واسطه انقلاب اسلامی ایران و آشنایی با امام خمینی(ره) شیعه شده  و جریانی را در نیجریه پایه ریزی کرده که جمعیت انگشت شمار شیعیان  نیجریه را در عرض 35 سال به  بیش از ده میلیون نفر برساند، برایم بسیار شوق انگیز بود؛  آن هم گفتگویی که به  قول دوست و مترجم ایشان دارای مطالبی است که بعضا برای اولین بار منتشر می شود.

 

از دوستان و افرادی که همراه گروه تبلیغی  فرهنگی در ایام میلاد امام رضا علیه السلام به نیجریه اعزام شده بودند وایشان و خیل عظیم پیروان مومن و انقلابی ایشان را از نزدیک دیده بودند وصف کمالات و روحیات و شخصیتشان را شنیده بودم. لیکن شنیدن کی بود مانند دیدن...

 

شخصیتی که علی رغم تهدیدات رژیم نیجریه مبنی بر ممنوعیت برگزاری راهپیمایی روز قدس با برپایی این بزرگداشت انقلابی و تقدیم سه پسر خود به اسلام ثابت کرد برای برافراشتن پرچم اسلام و مکتب اهل بیت (ع) نه تنها از خود که از فرزندان  برومند خود نیز خواهد گذشت. ابراهیم یعقوب زک زکی رهبر شیعیان غرب آفریقا که حالا 64 سال از عمر پر برکت خویش را سپری کرده است، آرام  و بدون تکلف به سئوالات ریز و درشت من پاسخ می دهد؛ آرامش و اطمینانی که می توان در چهره همه مردان خدا دید. اگر چه که زمان نزدیک به یک ساعت  مصاحبت با ایشان چشم برهم زدنی تمام شد و ایشان برای اقامه نماز راهی حرم مطهر حضرت رضا(ع) شدند اما تنها کاری که از دستم برآمد این بود که برای توفیق و سلامتی این مجاهد فی سبیل الله دعا کنم. 

*   *   *

* برای شروع گفتگو از آغاز فعالیت های انقلابی خودتان برایمان می گویید؟

در دهه هفتاد میلادی تقریبا در سال 1350 در دانشگاه درس میخواندم و فعالیت میکردم. آن زمان بعضی از کتابها و نظرات از جاهای مختلف که تحت تاثیر جریانهای جهانی بود از جمله کتابهایی مثل «حسن البنا» که مربوط به تفکر اخوان المسلمین و آرای آقای «مودودی» که از جمعیت اسلامی پاکستان بودند در میان جوانان رواج داشت. آن روزها آرزو میکردیم که بتوانیم بیشتر با تفکرات اسلامی آشنا شویم. در دهه هفتاد، حدود چهل سال قبل، چالشی بین مسلمانان و کمونیستها وجود داشت. هر کس که میخواست خودش را روشن فکر و بیدار و آگاه معرفی کند خود را به کمونیستها منتسب میکرد. متاسفانه در نیجریه نیز این مسیر کمونیسم پیش میرفت و کلیه احزاب آزادی ساز آفریقا تحت تاثیر جریان کمونیستی بودند و برخی کاملا به سرمایهگذاری دل بسته بودند. از جهتی مواجه کمونیستها با اسلام خیلی زیاد بود. در چنین شرایطی و با این زمینه تاریخی که من در خانواده دینی رشد کرده بودم و ذهنیتم این بود که آینده دینی خواهم داشت، این نزاع سرمایه داری و کمونیستها و مسلمانان مثل سه ضلع یک مثلث از سه جهت در آفریقا پیشروی میکرد. اما آرزوی ما این بود که بتوانیم یک زندگی اسلامی در نیجریه به وجود بیاوریم.

 

* از چگونگی آشنایی خودتان امام خمینی و نهضت ایشان بفرمایید؟

این اتفاقات در جریان بود که در آخر دهه هفتاد من در دانشکدهای در فرانسه عکس سیاه و سفید امام را در یک روزنامه دیدم. قبل از آن دورادور  از اخبار مربوط به امام مطلع بودم، اما وقتی آن عکس را دیدم به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم و در مورد امام اطلاعات بیشتری گرفتم.

 

از همان موقع بود که ایشان را در رسانههای مختلف دنیا دنبال کردم. شخصیت شایانتوجهی داشتند. با خود میگفتم ایشان همان کسی است که برای الگوقراردادن بهدنبالشان بودم.

 

* چه شد که احساس کردید ایشان همان کسی است که به دنبالش می گشتید؟

زمانیکه امام خمینی(ره) به فرانسه عزیمت کردند، من در دانشگاه نیجریه، دانشجو بودم.  همان طور که عرض کردم در آن موقع مبارزه ایدئولوژیکِ سختی میان جوانان مسلمان انقلابی و طرفداران اندیشههای کمونیستی جریان داشت. بسیاری از محرومان و مظلومان دنیا، بهویژه در آفریقا گمان میکردند اگر کمونیسم بر دنیا مسلط شود، همه مشکلات حل خواهد شد. بسیاری از جبهههای آزادیبخش آفریقا که گرایشهای مارکسیستی داشتند، به مردم القا کرده بودند که ناجی آنها هستند و آمدهاند تا آنها را از زیر یوغ استعمار نجات دهند. این گروهها با همین تبلیغات گسترده، بسیاری از جوانان را بهسوی مارکسیسم سوق داده بودند. این جریان ادامه داشت تا اینکه نهضت امام خمینی(ره) پدیدار شد و همه معادلات مارکسیستها را به هم ریخت. امام(ره) با قدرت ایمان و منطق الهی خود دربرابر نظام سرمایهداری نیز ایستاد و آن را به چالش کشید. کمونیستها که مدعی مقابلهبا سرمایهداری بودند و دیدگاههای خود را یگانه مسیری میدانستند که میتوان با آن بر سرمایهداری غلبه کرد، جرئت انجام چنین حرکتی را نداشتند اما امام خمینی(ره) جانانه ایستادگی کردند و سرمایهداری را به عقب راندند. رویکرد ایشان در معرفی اسلام به عنوان آیین نجاتبخش همه مستضعفان جهان، دیدگاه مردم درباره این دین الهی را دگرگون کرد. عرضه اسلام انقلابی که تا آن روز حتی عموم مسلمانان آشنایی چندانی با آن نداشتند، هنر این مرد الهی بود. در آن زمان کمونیستها دین را «افیون تودهها» معرفی میکردند یا میگفتند دین بهعنوان سلاحی در دست سرمایهداری، برای حکومت بر تودههای مستضعف جامعه است. دربرابر این ادعا، تنها شخصیتی که دین را با مختصات انقلابی معرفی کرد و نشان داد اسلام میتواند هدایتکننده ملتهای دربند برای رهایی از ظلم ستمگران باشد، حضرت امام(ره) بود. در پرتو همین تلاشها بود که دیدگاهها و باورهای مردم بهشکلی بنیادین تغییر کرد.

 

* گرایش های انقلابی شما قبل از انقلاب اسلامی ایران بیشتر به چه جهتی تمایل داشت؟

 حقیقت این است که ما پیشاز انقلاب تحتتأثیر اندیشههای افرادی مانند «حسنالبناء» و «ابوالاعلی مودودی» بودیم اما جاذبه اندیشه های امام(ره)، تمام آن دیدگاهها را تحت تأثیر قرار داد و بر آن ها فائق آمد.

 

 در آن زمان من در تشکلی به نام جامعه طلاب مسلمان نیجریه فعالیت میکردم. این تشکل دو معاونت دولتی و مردمیداشت که من در جایگاه معاونت مردمی و امور بینالملل این تشکل حضور داشتم. در آن زمان با دوستان خود میگفتیم که چنانچه امام خمینی(ره) در راه مبارزه خود پیروز شد، ما نیز راه ایشان را خواهیم رفت و طریقت ایشان را پی میگیریم. از همان زمان به خواندن کتابهای ایشان و پیگیری اخبار مربوط به نهضت ایشان اهتمام جدی داشته و تحقیقاتی درباره شخصیت ایشان انجام دادم.

 

* شما با امام خمینی (ره) هم دیدار داشتید؟

در اولین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی(بهمن1358) به ایران آمدم و با ایشان دیدار کردم. خیلی مشتاق بودم بدانم که ایشان جزو کدام گروه از صوفیه است؛ چرا که تصورم بر این بود که ایشان متصوف و از رهروان تصوف است اما با دقت بیشتر در رفتار و سخنان شان پی بردم که ایشان پیرو مذهب شیعه بوده و ارتباطی با تصوف ندارند.

 

آن سال (1980)  با دیدن چهره امام خمینی (ره) چیزی را دیدم که با مطالعه کردن به دست نمیآمد و فقط با حضور ملموس و دست یافتنی بود. در تمام طول سفر من فقط اشک میریختم. و با خودم فکر میکردم که چه اتفاقی افتاده است؟چه طور شده که در ایران این همه تغییر رخ داده و این انقلاب اثر داشته است؟  و بیش از گذشته تحت تاثیر شخصیت و نورانیت امام خمینی قرارگرفتم. وقتی به نیجریه برگشتم، همه مشتاق بودند که بدانند از انقلاب اسلامی و شخصیت امام(ره) چه دیدهام؛ واقعاً شور و شوق عجیبی حاکم بود. برخی دانشجویان، 12کیلومتر راه را پیاده طی کرده بودند تا سخنان مرا بشنوند. سالن اجتماعات دانشگاه مالامال از جمعیت بود.

 

اما من آن روز فقط اشک میریختم. باور کنید نمیدانستم چگونه چیزی را که دیده و دریافته بودم، به جوانان مشتاق عرضه کنم. یکی از دوستانم به من گفت حال که نمیتوانی آنچه را که درک کردی، یکجا بیان کنی، آن را در سینهات حفظ کن و بهتدریج دراختیار ما بگذار. اینچنین بود که حرکت ما در نیجریه آغاز شد.

 

زکزکی

 

* یعنی بعد از بازگشت از ایران و دیدار با امام بود که جنبش جدیدی را در غرب آفریقا تاسیس فرمودید؟

بلی بعد از این که از ایران برگشتیم اخبار ایران را دائم پیگیری میکردم در دانشگاه برخی از دانشجویان را جمع کردیم و یک گروه مسلمان تشکیل دادیم. آن زمان تعدادمان به اندازه انگشتان دست هم نمیرسید کمکم تعداد گروهمان زیاد شد وقتی 27 نفر شده بوده بودیم فکر میکردیم واقعا تعدادمان زیاد شده است اما به لطف خدا از دهها نفر رسیدیم به صدها نفر و بعد هزاران نفر و هم اکنون یعنی حدود 35 سال، میلیونها نفر در نیجریه از ادیان و مکتب ها و مذاهب گوناگون به مذهب اهل بیت علیهم السلام پیوستند.

 

من تبلور مذهب حقه شیعه را در رفتار و گفتار امام دیدم و بهخاطر عشق و علاقهای که به ایشان پیدا کردم، با تحقیق به مذهب تشیع گرویدم. ببینید چهره امام ویژگی های معنوی عجیبی داشت یعنی علاوه بر نام و کلام امام خمینی، تصویر ایشان هم به شدت اثرگذار بود و خیلی چیزها را عوض میکرد. مثلا یک روز یکی از خواهرزادههای من به دیدنم آمده بود وقتی عکس امام را در خانه من دید به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بود و از من پرسید: آیا این پیامبر است؟! و من در جوابش گفتم: نه ایشان از فرزندان پیامبر(ص) است. بعد زیارت امام خمینی و بعد از این که به کشور خود بازگشتم و شیعه شدم تا 14 سال به هیچ کسی از شیعهشدنم سخن نگفتم.

 

* در طول آن 14سال همسر و فرزندان شما هم از شیعهشدن شما بیاطلاع بودند؟ با شیعهشدنتان مخالف نبودند؟

خیر؛ همسر من همانند همسر هر مرد دیگری نزدیکترین فرد به من است. همسرم نخستین فردی بود که از شیعهشدنم مطلع شد سپس فرزندانم. آنها به هیچ وجه مخالفت نکردند بلکه خیلی استقبال کردند. البته برایشان سوال بود که چرا شیوه نمازخواندنم تغییر کرده یا چرا در سجده سر بر تربت میگذارم.

 

* واکنش دیگران مثلا دوستانتان به این تصمیم شما چه بود؟

عدهای از آنها به محضی که متوجه شدند من شیعه شدم، از من فاصله گرفتند و برخی دیگر نیز کنارم ماندند. بعضی از آنها وقتی فرزندانم را بیرون از خانه میدیدند از آنها میپرسیدند پدرتان چگونه نماز میخواند و عبادت میکند؟ یعنی علاقهمند بودند بدانند زندگی عبادی من چه تغییری کرده است اما با اینحال من با همان تعدادی که درکنار من ماندند، شروع کردم به کار تبلیغی و دینی درراستای مذهب اهل بیت علیهم السلام که آثار و برکات خوبی هم داشت.

 

* میدانیم که بالغبر 10میلیون نفر توسط شما و دعوت و تبلیغ نهضت شما به مذهب اهل بیت گرویدهاند. شما چه راه و روشی برای دعوت افراد دارید؟ سرلوحه کارشما و شیعیان نیجریه چیست؟

گرویدن افراد به تشیع توسط من نبوده و اینها همه از الطاف و فضل الهی است و من فقط قدم کوچکی برداشتهام؛ زیرا خداوند متعال خود در دل این افراد نور محبت ائمه اطهار(ع) را روشن کرده است اما درباره نحوه کار باید بگویم همیشه در سخنرانیهای عمومیکه در مراسمهای مختلف مثلا شهادت یا ولادت ائمه(ع) انجام میدهم، همگان را در اولین گام به اسلام و دین مبین حضرت رسول اکرم(ص) دعوت میکنم و از مبانی و اصول اسلام حرف میزنم و چنانچه فردی مشتاق و مایل بود و زمینه پذیرش داشت، در محفلی خصوصیتر وی را به مذهب شیعه دعوت میکنم و از حقانیت شیعه برایش سخن میگویم. البته از آنجا که امروزه همه اطلاعات در فضای مجازی و لوحهای فشرده دردسترس قرار دارد، برخی مطالب مختص تشیع را مثلا «بازگویی شهادت حضرت زهرا (س)» در محافل و مجالس عمومینیز بازگو میکنم. مسلمانان نیجریه، فرهنگ اهلبیت (ع) را سرلوحه کار خویش قرار دادهاند.

 

* بالاخره جریان شما توانسته است در مدت 35 سال میلیون ها نفر در غرب آفریقا را  پیرو مکتب اهل بیت و گفتمان انقلاب اسلامی کند در این راه  با چه موانعی مواجه بودید؟

ببینید  دشمنان نمیخواهند انقلاب از محدوده مرزهای ایران فراتر رود. دشمنان انقلاب اسلامی بارها کوشیدند حرکت ما را متوقف کنند اما نتوانستند. از سال1981 تا 1989میلادی، سهبار به زندان افتادم؛ درمجموع هفتسال زندانیام کردند. بااینحال نتوانستند برای جلوگیری از گسترش اندیشههای انقلاب اسلامی در نیجریه، کاری از پیش ببرند. این بود که خانههای دوستداران اهل بیت(ع) را ویران کردند. آنها گمان میکردند کوتاه میآییم اما گمانی باطل بود. ما همچنان بر اعتقاداتمان پابرجا ماندیم.

 

در واقع دو نوع تهدید به شیعیان نیجریه وجود دارد. اول تهدید گروههای سلفی و تکفیری که بیشتر غیرمسلحانه و با حمله به اعتقادات انجام میگیرد. دوم تهدیدات جانی و مسلحانه که بیشتر توسط دولت نیجریه و بهطور مستقیم و غیرمستقیم یعنی استخدام گروههای تروریستی وجود دارد. این نوع تهدیدات در مواقع زمانی مختلف و هرازچند گاهی اتفاق میافتد.

 

* شنیده ایم با وجود همه این تهدید ها و دشمنی های فروان شما به مناسبت های مختلف دینی و انقلابی برنامه های مفصل و حتی میلیونی برگزار می کنید؟

بلی مثلا در اربعین میلیون ها نفر از اقصا نقاط کشور نیجریه راهپیمایی می کنند. بعضا چند صد کیلومتر پیاده روی می کنند و در مرکزی جمع می شویم و مراسم عزاداری برپا می کنیم.

 

شاید برایتان جالب باشد که بدانید باشکوهترین راهپیمایی روز قدس، پس از ایران، در نیجریه برگزار میشود. میلیونها نفر در این راهپیمایی که در 30شهر نیجریه برگزار میشود، شرکت میکنند. دوستان ما در حزب الله لبنان می گفتند راهپیمایی شما در روز قدس  بعداز ایران بزرگترین راهپیمایی روز قدس در روی کره زمین است. البته این حضور گسترده، در سالهای اخیر، حساسیت دشمنان ما را برانگیخته است. آنها بیرحمانه به صفوف بههمفشرده راهپیمایانی که با دهان روزه، فریاد آزادی قدس را سرمیدهند، هجوم میآورند. عُمّال دولت نیجریه که طی 16سال گذشته هشت‌‌نفر را به شهادت رسانده بودند،  امسال  در هجومی بیسابقه 34نفر از راهپیمایان روزهدار را به خاکوخون کشیدند و حدود 150نفر را بهشدت زخمی کردند. واقعیت این است که دشمنان انقلاب اسلامی، از گسترش آن میترسند و میخواهند با چنین جنایاتی، ما را وادار به تسلیم کنند اما مردم ما مانند ملت قهرمان ایران، میدانند که پیروزی، بدون مقاومت و ازخودگذشتگی به دست نمیآید.

 

* قبلا از همسر شما شنیده بودیم که فرموده بودند در این مسیر خودشان را برای شهادت آماده کرده بودند، فکر هم می کردند یکی از فرزندانشان شهید شوند اما تصور نمی کردند سه نفر از فرزندان در یک روز شهید شوند، این اتفاق برای جنابعالی و جریان شما چه تاثیری گذاشته است؟

بعد از راهپیمایی روز قدس که منجر به شهادت سه تن از فرزندانم شد، احساس امام حسین(علیه السلام) را بیشتر و بهتر درک میکنم که پس از شهادت فرزندانش چه مصیبتی را تحمل کرده است. قبلا فقط گریه میکردم اما حالا معرفت دقیقتری پیدا کردهام. مخصوصا در روز عاشورا متوجه می شوم که مصیبت اباعبدلله عظیمترین مصیبت بود چرا که همه اصحابشان در جلو چشمانشان شهید شدند و همه را فدا کردند.

 

یادآوری مصیبت امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) ما را آرام میکند و ما را در مسیرمان محکمتر و قویتر میکند. اکنون ما معرفت بیشتری کسب کردهایم و با پیروی از مکتب امام حسین(ع) به عمق فرهنگ شهادت پی بردهایم. موضعگیری ما درمقابل جنایات روز قدس هم  براساس پیروی از سیره و مکتب اهل بیت(ع) بود و منجر به گرایش بیش از پیش مردم به این مکتب نورانی شد. لذا تاکنون تنها اراده خداوند، ما را در مسیرمان موفق و استوار نگهداشته است.

 

* مگر موضع گیری های شما بعد از شهادت فرزندانتان چگونه بود؟

بعد از شهادت فرزندانم سعی کردم سیره ائمه را به صورت عملی به دیگران یاد بدهم. چون برخیها در نیجریه هدفشان این بود که کمکم شور و رغبت مردم را نسبت به اسلام کم کنند. وقتی فرزندانم در روز قدس شهید شدند فردی که 17 سال ریس جمهور نیجریه بود و یک گرایش افراطی سلفی داشت به سراغ من آمد و به من گفت که نوع موضع گیری ما که بر اساس الگو گیری از روش و منش ائمه اطهار بود، برایش عجیب است و نگاه و نگرشش نسبت به اسلام تغییر کرده است. چرا که همه تصور میکردند بعد از شهادت فرزندانم ما دست به اقدامی بزنیم و مواجهههای مختلفی داشته باشیم. درصورتی که من همه را به صبر دعوت کردم و گفتم ما روش اهل بیت(ع) که همان صبر باشد را پیشه کردیم و همین روش اهل بیت(ع) منجر شد گرایش مردم به این مکتب افزایش چشم گیری پیدا کند. البته نباید فراموش کنیم که خیلی از کارهای خوبی که انجام میشود کارهایی نیست که ما محققش کرده باشیم بلکه این فضل خداست و با اراده الهی پیش میرود و خودمان کارهای نیستیم.

 

* توصیه شما به جوانان مؤمن و حزباللهی و انقلابی ایران چیست؟

جوانان مؤمن و انقلابی در ایران، رهبر جوانان انقلابی دیگر کشورها محسوب میشوند؛ زیرا انقلاب اسلامیمتعلقبه آنها و به نام آنهاست. پس بهعبارتی نهتنها از مشکلات و سختیهای موجود نباید خسته و دلسرد شوند، بلکه باید درباره سختیها و مشکلات دیگر جوانان انقلابی در کشورهای دیگر احساس تکلیف و وظیفه کنند و موجب دلگرمی و مسرت آنها شوند.

 

* به عنوان مطلب آخر جمله ای را خطاب به حضرت رضا علیه السلام بفرمایید...

به امام رضا(علیه السلام) میگویم: خوشبه حال شما که بین اهل بیت(ع) خوشبختترین امام هستید؛ زیرا بین محبان و دوستداران خود قرار دارید و همانند ائمه مظلوم و غریب بقیع(ع) مضجع منورتان بین دشمنان و اشقیا قرار ندارد.

 

 

گفتگو از حسن دستپروری ، نشریه جریان امروز

کلمات کلیدی

ارسال نظر

تریبون