در ادامه دو مصاحبه تلفیقی و مجددا تنظیم شدهی احمد منصوب 38 ساله با رسانهها را میخوانید.
* شما تهران درس خواندید، با یک شرکت هم همکاری داشتید، بنابراین به نظر میرسد موقعیت مناسبی برای ماندن در پایتخت داشتید، چرا به مشهد برگشتید؟
وابستگی شدیدی به مشهد و خانواده دارم و به خصوص برادر شهیدم هم این احساس را تشدید کرد، در مجموع حال و هوای مشهد برایم جذابتر بوده و هست.
* آموزش تجربی هم دیدهاید؟
من کارهای استاد بشیر محدثیفر مشهور به «هنرجو» که برادر سردار شهید جلیل محدثیفر که از چهره شهدا می کشیدند را در بهشت رضا دیده بودم و خیلی دوست داشتم با ایشان کار کنم و بالاخره سال 1368 که من استاد هنرجو را پیدا کردم و تقاضا کردم که بگذارند پیششان کار کنم که ایشان هم خوشبختانه قبول کردند. بعد از آن هم طرح «کاد» (دوره کارورزی، مخفف کار و دانش) را هم پیش ایشان گذراندم، به کارگاه ایشان می رفتم و بیشتر هم با نگاه کردن به دست ایشان یاد می گرفتم.
بعد از مدتی با نقاش دیگری به نام آقای فخاریان مقدم آشنا شدم که دفترشان در خیابان امام خمینی بود. ایشان هم کمکم کردند و آموزش های تکمیلی را دیدم.
اولین سفارش کار را زمستان سال 1375 از بنیاد شهید مشهد گرفتیم -آن زمان با یکی ازدوستان خوبم به نام آقای نظامدوست کار میکردیم- دیوار بانک ملت در ابتدای چهارطبقه، دیوار خوبی بود که نمای بسیار مناسبی داشت، ما هم به بنیاد شهید پیشنهاد کار روی این دیوار را دادیم و آنها هم قبول کردند.
* موضوع اثر چه بود؟
نقشی از حضرت مهدی (عج) را کشیدیم که یکی از شهدا را در آغوش گرفته بودند و لحظه شهادت بر بالین سربازشان حاضر می شدند. مردم هم برای این کار خیلی ما را تشویق کردند. این را هم بگویم که بار اول بود که روی داربست می رفتم و یادم هست چقدر با ترس و لرز کار کردیم. این کار تا چندین سال بود که بعد روی آن چهره معافیان را کشیدم و چند سال پیش دوست ما چهره همین شهید را مجدداً روی همان دیوار کشید.
* اولین چهره شهید را کی کشیدید و خاطرتان هست کدام شهید بود؟
سومین دیواری که قرار شد کار کنیم، چهره شهید کاوه بود و این اولین چهره شهیدی بود که کار کردیم، و زمانش هم خاطرم هست زمستان سال 1376 بود. تا آن موقع چهره سرداران خراسانی زیاد مطرح نبود، یادم هست که برای کشیدن چهره شهید کاوه وقتی به خانواده محترمشان مراجعه کردیم، به ما گفتن هر چی عکس از شهید بوده، بردند و تنها یک عکس داریم که نمیتوانیم بدهیم. درنهایت رفتیم همان عکاسی که در طلاب بود و شهید کاوه آنجا عکس گرفته بود و گفتیم دو تا عکس برای ما چاپ کند و بعدش در خیابان دانشگاه و در مجموعه دانشکده پرستاری چهره سردار کاوه را کشیدیم که تا الان باقی مانده است.
* پس میشود گفت یکی از ماندگارترین آثار شماست.
دقیقا ماندگارترین اثر ما، شهید کاوه بود که تا الان به دلیل اینکه در مکان مناسب و درسایه قرار دارد، صحیح و سالم باقی مانده است.
* آدم وقتی احساس نیاز کند دست طلب دراز می کند و استمداد می خواهد، شما بعد از 18 سال تجربه، چه نیاز یا کمبودی را حس می کنید که از شهدا استمداد می خواهید؟
سوال خوبی پرسیدید. در بحث نقاشی، نقاش باید برای تک تک نقاشیها آمادگی روحی و ذهنی کاملی داشته باشد تا اثر خوبی خلق کند. هنرمند در هر مرحلهای که باشند، اگر آن آمادگی را نداشته باشد، کارش خراب میشود و امکان دارد کاری که فکر میکند درجه یک است، درجه سه از کار دربیاید. کار ما کار ماشینی نیست که کلیدی را بزنی و از آن طرف صد تا محصول مثل هم بیاید بیرون. هنرمند وقتی به مرحلهای رسید باید تمام و کمال خودش را در همان سطح نگاه دارد و اینجاست که آن استمداد را میطلبیدم که اگر سیم وصل میشد و ما را لایق میدانستند کار بهتر انجام میشد و اگر نه، کار خیلی تعریفی نمیشد.
* به غیر از نقاشی دنبال هنر دیگری نرفتید؟
چرا، سال 1385 با استاد حسین ششکلانی آشنا شدم و کار نقش برجسته را ایشان یاد گرفتم و در حال حاضر غیر از نقاشی، نقش برجسته و کارهای حجمی و المانهای استقبال از بهار هم انجام میدهم.
* با توجه به اینکه بحث المانهای نوروزی برای مردم جالب است، میخواهیم بدانیم کدام المان نوروزی کار شما بوده است.
نوروز 1392 میزهای شهدا را طراحی و اجرا کردم که میزی بود با رومیزی ترمه و قاب عکسی از شهید و شمعدانی که در نقاط مختلف شهر کار گذاشته شد و مورد استقبال هم واقع شد.
* تا امروز چند چهره شهید را نقاشی کردید؟
در مجموع و در سایزهای مختلف، اعم از بوم و دیوار و ...، بیش از 1000چهره.
* چه تعداد از این آثار روی دیوار بوده است؟
120 تا 130 چهره را روی دیوار کشیدم.
* و بهترین چهره شهیدی که نقاشی کردید کدام شهید بوده و چرا؟
بعضی از نقاشی های من چهره رزمنده است که نمی دانیم شهید شده یا زنده است. توی چهره هایی که کشیدم، لبخند یک رزمند(بولوار فلسطین) و چهره رزمنده ای که در بولوار اندیشه و در ابعاد بسیار بزرگ کشیدم، به نوعی برایم خیلی دلنشین است. این کار هم به خودم چسبید و هم به نظرم طرح خوبی داشت.
* چه شهیدی را دوست داشتید بکشید که تا حالا فرصتش دست نداده است؟
من که دوست دارم چهره تمام شهدا را نقاشی کنم، اما خیلی علاقه داشتم چهره برادرم را بکشم که به هر دلیلی تا حالا نشده است.
* یک سوال پیش می آید که چرا چهره شهید برای شما اینقدر جذابیت دارد که دوست دارید چهره تمام شهدا را بکشید.
هنر جز برای رسیدن به کمال است؟ کمال در این چهره ها متجلی است، عشق، شجاعت، از خودگذشتی و... در شهید متجلی است. زیباترین جلو ههای هستی را من در چهره شهدا می بینیم.وظیفه ای هم در قبال شهدا و خانواده های داغدار آنان در خود حس میکنم. از طرفی شهدا اینقدر خوب عمل کردند که می توانند اسوه و الگو باشند برای جامعه. یکی از خواسته هایم این بود که با این کار کدی داده شود و اگر کسی یک لحظه چشمش افتاد و کنجکاو شد، برود دنبال شناختن آن شهید و افراد زیادی را دیدم که تحت تاثیر کار هم قرار گرفته است. از این بابت خداراشاکرم.
* یکی از سختی های کار به نظرم سایزی است که شما روی دیوار باید نقاشی کنید.
بله، چهارتا سختی دارد نقاشی دیواری، اولین سختی بحث بزرگ بودن کار است، مثلا چهره شهیدی کشیدم که 6 متر فقط صورت بوده و در یک طبقه و فقط موها و پیشانی شهید را کار کردم، در یک طبقه فقط چشم ابرو را کار کردم و بعد باز در همین کار وقتی چشم سمت راست را کار میکردم، چشم سمت چپ آنقدر فاصله داشته که تسلطی به آن نداشتم و به قول معروف در دل کار گم میشدم. البته از امکانات روز برای طراحی دقیق استفاده میکنم، اما کسی که روی بوم کار میکند هر قلمی که روی بوم میزند می فهمد که چه کار کرده و تناسب کار به چه صورت است ولی وقتی در آن سایز بزرگ کار میکنی، باید مثلا از طبقه دهم داربست پله پله بیایی پائین بعد 100 متر 200 متر فاصله بگیری که ببینی رنگ و طرح مناسب هست یا نه. دوم اینکه کار با رنگ تمام پلاستیک باید انجام شود، و به خاطر اینکه با آب ترکیب میشود، سریع تبخیر می شود و باید سرعت عمل بالایی داشت. سومین سختی ارتفاع بالاست که خطرات جانی و سقوط کردن را دارد و چهارمین مورد هم سردی و گرمی هوا است که در باد و باران و گرمای تابستان و سرمای زمستان باید کار کنیم. کسی که نقاشی دیواری را به صورت جدی کار میکند، عشق و علاقه خاصی باید داشته باشد؛ از آب و گل در آوردن کار خیلی سخت است.
* غیر از مشهد، از شهرهای دیگر هم سفارش داشته اید؟
بله، کاشمر، تربت حیدریه، فریمان، بیرجند و خرمشهر
*غیر از چهره شهدا دیگر چه موضوعی کار کردهاید و کدام برایتان جذابیت داشته؟
نقاشی دیواری هایی که موضوع فرهنگی دارند کار کردهام، مثلا با اقتباس از کار استاد فرشچیان دو کار مینیاتوری روی دیوار کشیده ام که برایم لذت بخش بوده. یا به عنوان مثال دیگر گل های شمعدانی که روی دیوار جهاددانشگاهی کار کردم، اثر خوبی درآمد که خیلی از مردم شهر با آن ارتباط برقرار می کنند و در زیبایی چهره شهر موثر بوده است.
* هر کاری هم مشوق دارد و هم منتقد، تا به حال کسی از سبک کار شما انتقاد هم کرده است؟
در حین کار و بعد از کار شاهد لطف مردم بودم و هستم، منتهی بعضی از دوستان هنرمند نقدهایی داشتهاند، خوب هر هنرمند سبک کار خودش را دارد، یک نفر رئال می پسندد، یکی اکسپرسیونیسم کار می کند، یکی امپرسیونسیم را دوست دارد و... اینها متفاوت است و به همین دلیل ممکن است کسی که مدرن کار میکند به شیوه کاری من نقد داشته باشد، خوب من هم به شیوه کار مدرن نقد دارم و خیلی هم حرف در این باره دارم. خیلی از جاها فقط فیگور و تیپ هنرمند عرضه می شود، متاسفانه خیلی ها گارد هم می گیرند و اثر هنری میشود مثال لباس پادشاه و میگویند هنر همین است و بس، و اگر قبول نکنی متهم میشوی به بی سوادی. راحت ترین کار این است که به سمت هنر مدرن بروی و با چهارتا لکه و رنگ و این حرفها خودت را توجیه کنی. البته معدود افرادی هم هستند که صادقانه کار می کنند و قابل احترامند.
قابل ذکر است اینستاگرام استاد احمد منصوب به این آدرس در دسترس است
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-7080
ارسال نظر