به گزارش «قاصدنیوز»، چندی پیش میزان درآمد و هزینه خانوارهای شهری در سال٩۴ به تفکیک استانهای مختلف از سوی مرکز آمار ایران منتشر شد. آماری که نشان میداد شکاف درآمد و هزینه در بین دهکهای اول و دهم درآمدی در خراسانرضوی چقدر چشمگیر است.
براساس اعلام مرکز آمار ایران در سال٩۴، هزینه متوسط خوراکی و غیرخوراکی دهک اول(کمدرآمدترین) خراسان رضوی ۵ میلیون و ۵٩٢هزار و ٨٠٠ بوده است در حالی که هزینه متوسط خوراکی و غیرخوراکی دهک دهم (پردرآمدترین) خراسان رضوی ٩٢میلیون و ١٧٢هزار تومان است. فاصلهای تقریباً 18 برابری!
همچنین این آمار نشان میدهد هزینه دهک سوم، ١١میلیون و ١٠٠تومان است. به عبارتی شکاف هزینه بین دهک اول و سوم بیش از دو برابر است. همچنین شکاف هزینه بین دهک سوم و ششم نیز دو برابر است؛ بهطوریکه دهک ششم سالانه ٢٢میلیون و ۵٩٢هزارتومان هزینه میکند. دهک هشتم خراسان رضوی نیز با ۴٠میلیون تومان هزینه در مقایسه با دهک ششم دو برابر هزینه میکند.
تحلیل آمارهای به دست آمده نشان میدهد که دهکهای کمبرخوردار در خراسان رضوی مجبور هستند بخش زیادی از درآمدهای خود را به خرید مواد غذایی اختصاص دهند و در واقع آنها توانایی هزینه در بخش غیرخوراکی را ندارند.
با توجه به این آمارها برآن شدیم تبعات این شکاف بزرگ طبقاتی را در گفتگو با کارشناسان اقتصادی بررسی کنیم. نتایج این بررسی در قالب دو گزارش منتشر میشود.
دکتر رضا تنهایی کارشناس مشهدی مسائل اقتصادی اولین فردی بود که سراغ او رفتیم تا نظرش را درباره گزارش مرکز آمار ایران جویا شویم. مشروح این گفتگو در ادامه میآید:
توزیع نابرابر فرصتها
توزیع ناعدالانه فرصتها یک دلیل ایجاد این شکاف طبقاتی است که در سالهای اخیر در شهر و استانما بیشتر شده است. تبعا اگر امکانات و فرصتها به طور نابرابر توزیع شود امکان استفاده از این امکانات و فرصتها نیز متفاوت خواهد بود.
یکی از این فرصتها آموزش است که به طور نابرابر توزیع شده است. کسانی که از فرصتهای آموزشی برخوردار هستند مهارتهای بیشتری دارند و در آینده خیلی بهتر میتوانند ثروت اندوزی کنند و کسانی که از آموزش مناسب برخوردار نیستند مهارتهای حداقلی را نیز کسب نمیکنند و نمیتوانند حداقلهای خودشان را فراهم کنند.
متاسفانه یکی از چیزهایی که به این مساله دامن زده است دولت و بخش عمومی غیر دولتی است. ما یک سری زیرساختها باید فراهم کنیم و این زیرساختها را از قضا دولت و حاکمیت باید فراهم کنند تا خروجی عادلانه شود. برای نمونه مدارس تیزهوشان ما عمدتاً در مناطق مرفه نشین شهر است و مناطق حاشیه شهر و پایین شهر خبری از آنها نیست. در شهرستانها نیز خیلی کمتر وجود دارد.
*
تورم بهداشت در احمدآباد!
زیرساخت دوم مساله بهداشت است. اگر بخواهیم مصداق بیاوریم عمده بیمارستانهای شهر مشهد و درمانگاهها در منطقه یک و حول و حوش احمدآباد، تقیآباد و... است اما در حاشیه شهر چیزی از این امکانات نداریم. در بقیه شهرستانهای استان هم همین شرایط است.
*
زمین، گلوگاه اصلی ایجاد تبعیض
عامل دیگر که به تبعیض دامن می زند، مساله زمین است. یکی از گلوگاههای اصلی ایجاد تبعیض زمین است. معمولاً مکنتدارها و ثروتمندان جامعه زمینداران بزرگ هستند. ما میتوانیم با عادلانه توزیع کردن زمین تبعیض را به شدت کاهش دهیم. از آن طرف عمده مخارج خانواده را زمین و مسکن تشکیل میدهد. برای کمشدن این فاصله، یک کار بلند مدت این است که امکانات زیرساختی به مردم داده شود. اینها وظیفه حاکمیت است. چه به لحاظ اقتصادی، چه به لحاظ دینی و فهمی، این امکانات باید به طور عادلانه بین دهکها توزیع شود.
*
دهکهای پایین جامعه رسانه ندارند
کار دیگری که میشود کرد و حاکمیت در آن نقش دارد، این است که رسانه را به دهکهای پایین ببریم. با این کار هم مشکلات آنها انعکاس پیدا کند و هم آنها به سمتی میروند تا خودشان را نشان بدهند.
تا افراد به سمتی نروند که خودشان را نشان دهند این تضاد رفع نخواهد شد. اگر هم دقت کنید دهکهای بالا همیشه در دید هستند و همیشه سعی میکنند خودنمایی کنند. چنانچه یک مشکلی برای آنها پیش بیاید سریع آن مشکل را به همه نشان میدهند.
*
«تبرج قارونی» مالها و پاساژها
اینکه این فاصله چه تبعاتی دارد دو وجه دارد. یک بار این فاصله وجود دارد ولی بروز ندارد یک بار این فاصله هست اما بروز دارد. وقتی یک عده درآمد بالایی دارند و این درآمد و مدل زندگی بروز ندارد، تبعات اجتماعی آن به مراتب پایین است و احساس محرومیت در دهکهای درآمدی پایین ایجاد نمیشود و آن سرخوردگی و تبعات اجتماعی نخواهد بود. اما وقتی این درآمد بالا بروز پیدا کند ما دچار تبعات اجتماعی خواهیم شد.
آیهای در قرآن است با این مضمون که مردم وقتی زینت و شکوه قارون را دیدند گفتند ای کاش ما هم چیزهایی که قارون دارد را داشتیم. این احساس سرخوردگی اجتماعی زمانی است که قارون تبرج و خودنمایی میکند. متاسفانه فضای جدیدی که در 15 سال اخیر در مشهد راه افتاده امکان مقایسه را بیشتر کرده است. پاساژها و مالهایی که در مشهد هستند مدلشان تبرج قارونی است. این موضوع در فضای واقعی تضاد طبقاتی را بیشتر میکند. یک عده را ثروتمندتر میکند و یک عده را فقیرتر. در فضای ذهنی نیز باعث می شود عدهای وضع خود را با آنچه میبینند مقایسه کنند. مثلاً در منطقه اسماعیلآباد مشهد که جزو مناطق محروم محسوب میشود، مردم هر وقت بخواهند از محله خود خارج شوند باید از کنار مجتمع الماسشرق و دیگر ظواهر لوکسی که آنجا هست عبور کنند. این مسائل قطعا تبعات اجتماعی دارد. یا خیلی از کسانی که در حاشیه شهر زندگی میکنند وقتی میخواهند بیایند حرم برای زیارت، خودشان و وضعیتشان را با بعضی از آدمها و چیزهایی که در اطراف حرم میبینند مقایسه میکنند.
رسانه هم این امکان مقایسه را ایجاد کرده است. خیلی از افراد که زندگی ساده و معمولی دارند وقتی تلویزیون را روشن میکنند-یا «اگر» بتوانند سینما بروند- با خانه و ماشینهای آنچنانی رو به رو میشوند و اینجاست که به لحاظ اجتماعی سرخورده میشوند.
*
نقش نیازهای فرهنگی در شکاف طبقاتی
در حوزه مصرف نیز، ما نیازهایی مانند مسکن، خوراک، پوشاک و... داریم که تبعا اولویت اول مردم برای تهیه است. در قانون اساسی نیز حکومت متعهد شده این نیازها را تأمین کند. خانوادهای که درآمدهایش کم است اول به این نیازها رسیدگی میکند و بعد سراغ نیازهای فرهنگی و... میرود. تبعا وقتی نیازهای فرهنگی برطرف نشود خود این مساله باعث میشود بهرهوریها پایین بیاید و مهارتهای اجتماعی فرد چه به لحاظ اقتصادی و فرهنگی کاهش پیدا کند و به شکاف طبقاتی دامن بزند.
http://www.ghasednoor.ir/fa/tiny/news-8713
ارسال نظر